خلاصه قسمت پنجاه و هشتم ( 58 ) سریال افسانه جومونگ ( بخش کامل )

اویی و جومونگ وارد غار میشن و اونجا جومونگ خاطره ورودش به غار رو برای اویی تعریف میکنه ،بعد از اینکه کمان رو برمیداره میبینه کمان سالمه درصورتی که اخرین بار خودش کمان رو شکسته بود..

 

باقی ماجرا را در ادامه مطلب بخوانید .......

 

ادامه نوشته

خلاصه قسمت پنجاه و هفتم ( 57 ) سریال افسانه جومونگ ( بخش دوم و سوم )

 

ادامه مطلب .....

ادامه نوشته

خلاصه قسمت پنجاه و هفتم ( 57 ) سریال افسانه جومونگ ( بخش اول )

دیدیم که جومونگ و اویی  ، ورود تسو به هیون تو رو دیدن و حس فضولی اونا رو کشت تا بفهمن تسو توی هیون تو چی کار داره

تسو وارد قصر هیون تو میشه و پدر زنش یه استقبال گرمی ازش می کنه و به سولان میگه رنگت پریده بابا ،

اونم میگه ماله خورشت دل ضعفه ای هست که خوردم ، چیزی نسیت خوب میشه

تسه وارد قصر میشه و فرماندار کم کم نیات پلیدش رو رو می کنه و همه چی برای محک زدن تسو آماده می شه فرماندار به تسو خبر میده که سوسانو تونسته گیر رو تصرف کنه و ما باید هر طوری که هست به جولبون فلک زده حمله کنیم تا بلکه این ابروی از دست رفته برگرده

 

باقی ماجرا را در ادامه مطلب بخوانید .......
ادامه نوشته

خلاصه قسمت پنجاه و ششم ( 56 ) سریال افسانه جومونگ

توی قسمت قبل دیدین که سوسانو و باباش رو با خفت برگردوندن به گیه رو و عمه سو اونو مجبور میکنه که به یه سفر تجاری دیگه بره


 

باقی ماجرا را در ادامه مطلب بخوانید .......
ادامه نوشته

خلاصه قسمت پنجاه و پنجم ( 55 ) سریال افسانه جومونگ

یونگ پو وقتی میشنوه جومونگ توی زندانه ناراحت میشه چون میدونه جومونگ میتونه واسش نفع داشته باشه اما از طرفی باورش نمیشه که باباش اینکارو کرده باشه برای همین میره زندان تابببینه واقعا اینطوری هست یا نه.

 

باقی ماجرا را در ادامه مطلب بخوانید .......

ادامه نوشته

خلاصه قسمت پنجاه و چهارم ( 54 ) سریال افسانه جومونگ

ملکه به هر کلکی که هست کلفتش رو میفرسته زندان سراغ تسو تا ببینه اوضاع و احوال چطوریه
کلفته یه زیر میزی به نگهبانه میده و به هزار عشوه و ناز به تسو میگه که خبرداری جومونگ کباب شده اومده قصر؟


باقی ماجرا را در ادامه مطلب بخوانید .......
ادامه نوشته

خلاصه قسمت پنجاه و سوم ( 53 ) سریال افسانه جومونگ

اگه خاطرتون باشه ژنرال هیوک واسه جنگ با ساجولدو راه افتاد و بین راه با جومونگ هم حرفهایی زد و تا میتونست از تسو بد گفت


 

باقی ماجرا را در ادامه مطلب بخوانید .......

ادامه نوشته

خلاصه قسمت پنجاه و دوم ( 52 ) سریال جومونگ

خورشید که میگیره همه یه جوری دست و پاشون روگم میکنن و همه جا همه از ترس م یلرزن تو قصر هم همینطوره و فقط ژنرال جرات میکنه حرف بزنه و بگه این یه نشونه بدبختیه


باقی ماجرا را در ادامه مطلب بخوانید .......

ادامه نوشته

خلاصه قسمت پنجاه و یکم ( 51 ) سریال جومونگ

یونگ پو از همون لحظه رسیدن پاچه خواری رو شروع میکنه و به باباش سر میزنه
وقتی به شاه میگه که از این به بعد زیر بار زور دائه سو نمیره ،شاه میگه من میدونم که حکومت دائه سو حیلی طول نمیکشه برای همین باهاش مخالفت نمیکنم چون نمیخوام تو قصر خونریزی بشه
وقتی دائه سو گرم گرفتن یونگ پو با سفیرهای هیون تو میبینه بهش شک میکنه و به نارو میگه چشم از این مارمولک سیاه برندار که نمیدونم چی تو سرشه

باقی ماجرا را در ادامه مطلب بخوانید .......

ادامه نوشته

خلاصه قسمت پنجاهم ( 50 ) افسانه جومونگ

وقتی جومانگ از نقشه دائه سو برای گیرانداختنش خبردارشد شک دائه سو و وزیر به این سمت رفت که تنها کسی که از این ماجرا خبر داشته و حقه ای رو که سالها پیش به هائه موسو زدن ،برای جومانگ گفته ،باید توی ارتش دامول باشه و این کس هم فقط یومیوله ،نخست وزیر از دائه سو میخواهد هر طور هست که یومیول رو از ارتش جومانگ بکشه بیرون


باقی ماجرا را در ادامه مطلب بخوانید .......
ادامه نوشته