سینما،موسیقی و دیگر هیچ
جادویی ! این اولین لغتی بود که پس از دیدن این فیلم به ذهنم هجوم آورد.افسانه 1900 شاهکار
تورناتوره بود. به نظر من این فیلم حتی از سینما پارادیزو هم بهتر بود.این اثر بی نظیر تورناتوره داستان
زیبا و تاثیر گذاری دارد :1900نام مردی است که در کشتی متولد شده و نواختن پیانو را به طرز شگفت
انگیزی به طور مادرزادی بلد است.داستان را مکس کان،دوست و همراه همیشگی وی روایت می کند و
اینکه چطور با 1900 آشنا شده و چگونه آنها طی سالهای متمادی ماجراهای زیادی را با هم پشت سر
گذاشتند...
این چکیده ای بسیار فشرده از داستان غنی فیلم افسانه 1900 بود.اولین چیزی که مرا در ابتدای دیدن
این فیلم بسیار مجذوب خود کرد همین داستان زیبایش بود.فیلم ، سکانسهای فراموش نشدنی
بسیاری دارد و البته در این میان 4 سکانس بسیار دیدنی وجود دارد که به ترتیب برایتان می گویم:اولین
سکانس جذاب فیلم ، سکانس آشنایی مکس و 1900 و آن نوازندگی جادویی وی در آن شب طولانی
است.
دومین سکانس زیبای فیلم جایی است که 1900 با موسیقی آدمهای مختلف را برای مکس توصیف می
کند (اگر به من بود به خاطر این سکانس به فیلم اسکار می دادم).
سومین سکانس جذاب فیلم سکانس دیدنی دوئل 1900 با مخترع جاز است و چهارمین سکانس بی
نظیر فیلم سکانس آخرین ملاقات مکس و 1900 است...

این 4 تا سکانس مرا به شدت تحت تاثیر قرار دادند.افسانه 1900 به معنی واقعی کلمه فیلم بود...سینما
بود...هنر بود و اصلا افسانه بود.افسانه 1900 همه چیز هایی که یک فیلم باید داشته باشد تا به یک
شاهکار کلاسیک تبدیل شود داشت:داستان عالی، فیلمبرداری بی نظیر ، بازی های دیدنی و کارگردانی
ناب.از همه مهمتر فیلمنامه فیلم و دیالوگهایش بودند که به شدت مرا تحت تاثیر قرار دادند و مطمئنم که
شما را هم تحت تاثیر قرار می دهند.
گاهی اوقات انسان نمی تواند همه احساساتش را در مورد یک چیز با زبان و نوشتن بیان کند.حالا من
هم چنین شده ام ودیگر نمی توانم چیزی بیشتر از این بگویم.زبانم از توصیف این فیلم قاصر است....فقط
بدانید اگر این فیلم را نبینید یکی از بزرگترین شاهکار های سینمایی جهان را از دست داده اید.