روش نر نابودی
از جمله راهفنهای مبارزه با آفات میتوان به روش "نرنابودی" اشاره کرد. در این روش، از تلههای کایرومونی استفاده میشود و با به دام انداختن انبوه نرها در تلههای کایرومونی آغشته به مقادیر بسیار اندک یک حشرهکش، جمعیت آفات تحت کنترل نگهداشته میشود. در زیر، چند مثال در این زمینه ارایه شده است:
استفاده از تلهی جعبهای حاوی متیلاوژنول همراه با مگسهای نشانهگذاری شده نشان داد که این مگسها را میتوان از فاصلهی 6/1 تا 4/2 کیلومتری جلب نمود. در یک مزرعهی50 هکتاری آناناس, 45 عدد از این تلههای جعبهای، هزاران مگس نر را از بین بردند و در ناحیهای به وسعت حداقل 4/10 کیلومتر مربع, جمعیت افراد نر D. dorsalis را به طور قابلتوجهی کاهش دادند. اجرای این تکنیک در مقیاس وسیع، "نر نابودی" (Male annihilation) نامیده شد. این تکنیک با استفاده از بلوکهای مربع شکلی از الیاف نی به ابعاد 5/62 میلیمتر و ضخامت 25/9 میلیمتر و اشباع شده با مخلوطی از 97 درصد متیلاوژنول و 3 درصد حشرهکش نالد (دیمتیل 1،2- دیبرومو-2،2- دیکلرواتیل فسفات) اصلاح شد, به طوری که هر بلوک حاوی 3/23 گرم متیلاوژنول و 7/0 گرم حشرهکش بود. این بلوکها به مدت 8 ماه و در فواصل حدودا دو هفتهای, با استفاده از هواپیما به تعداد 125 عدد بر مایل مربع (6/2 کیلومتر مربع) در جزیرهی Rota در Mariannas پخش گردیدند. جمعیت D. dorsalis با استفاده از تلههای متیلاوژنول تعیین شد. پس از اولین تیمار, جمعیت این گونه از میانگین 262 عدد نر بر هر تله، به 4/18 عدد نر بر هر تله، و پس از چهارمین تیمار، به 028/0 عدد نر بر هر تله کاهش یافت. پس از هفتمین ماه از شروع طعمهگذاری، هیچ مگسی شکار نشد و جمعیت مگس میوهی شرقی حداقل 6/99 درصد کاهش یافت. در این کنترل بسیار موثر, در هر بار مصرف تنها 5/3 گرم حشرهکش بر ایکر (4/0 هکتار) مصرف گردید و این تلاش, مثالی کلاسیک از کارایی و موثر بودن فریبدهندههای کایرومونی برای کنترل آفات به شمار میرود.
کتونتمشک (فریبدهندهی ویلیسون) و کیو- لیور برای پاییدن جمعیتهای تعدادی از گونههای Dacus مانند مگس خربزه D. cucurbitae, و مگس میوهی کوئینزلند D. tryoni, که به این دو فریب دهنده پاسخ میدهند, به طور گستردهای مورد استفاده قرار گرفتهاند. کیو- لیور بهترین ماده برای این منظور است چرا که سرعت آزاد شدن آن در مقایسه با کتونتمشک 15 برابر بیشتر است. تصور میشود که پاییدن نظارتی (Surveillance monitoring) با استفاده از کیو- لیور, متیلاوژنول و تلههای ارزان قیمت جکسون, حداقل 90 درصد از کل گونههای Dacinae را شکار میکند. نظارت بر مگسهای میوهی غیربومی در باغات میوهی نیوزلند از اواسط دههی 1970 و با استفاده از تلههای جکسون, که برای گونههای Dacinae با متیلاوژنول و کیو- لیور و برای گونههای Ceratitinae با تریمدلیور طعمهگذاری میشوند, به طور مداوم انجام شده و هیچ مگس میوهای شکار نشده است. در سال 1987, انجام مراقبتهای مشابهی در نزدیکی فرودگاه لسآنجلس، ورود غیرعمدی 9 گونه مگس میوه از جمله مگس میوهی شرقی, مگس خربزه, مگس هلو D. zonatus, یک گونهی ناشناخته از جنس Dacus و مگس میوهی مدیترانهای را آشکار کرد.
استفاده از تلهی جعبهای حاوی متیلاوژنول همراه با مگسهای نشانهگذاری شده نشان داد که این مگسها را میتوان از فاصلهی 6/1 تا 4/2 کیلومتری جلب نمود. در یک مزرعهی50 هکتاری آناناس, 45 عدد از این تلههای جعبهای، هزاران مگس نر را از بین بردند و در ناحیهای به وسعت حداقل 4/10 کیلومتر مربع, جمعیت افراد نر D. dorsalis را به طور قابلتوجهی کاهش دادند. اجرای این تکنیک در مقیاس وسیع، "نر نابودی" (Male annihilation) نامیده شد. این تکنیک با استفاده از بلوکهای مربع شکلی از الیاف نی به ابعاد 5/62 میلیمتر و ضخامت 25/9 میلیمتر و اشباع شده با مخلوطی از 97 درصد متیلاوژنول و 3 درصد حشرهکش نالد (دیمتیل 1،2- دیبرومو-2،2- دیکلرواتیل فسفات) اصلاح شد, به طوری که هر بلوک حاوی 3/23 گرم متیلاوژنول و 7/0 گرم حشرهکش بود. این بلوکها به مدت 8 ماه و در فواصل حدودا دو هفتهای, با استفاده از هواپیما به تعداد 125 عدد بر مایل مربع (6/2 کیلومتر مربع) در جزیرهی Rota در Mariannas پخش گردیدند. جمعیت D. dorsalis با استفاده از تلههای متیلاوژنول تعیین شد. پس از اولین تیمار, جمعیت این گونه از میانگین 262 عدد نر بر هر تله، به 4/18 عدد نر بر هر تله، و پس از چهارمین تیمار، به 028/0 عدد نر بر هر تله کاهش یافت. پس از هفتمین ماه از شروع طعمهگذاری، هیچ مگسی شکار نشد و جمعیت مگس میوهی شرقی حداقل 6/99 درصد کاهش یافت. در این کنترل بسیار موثر, در هر بار مصرف تنها 5/3 گرم حشرهکش بر ایکر (4/0 هکتار) مصرف گردید و این تلاش, مثالی کلاسیک از کارایی و موثر بودن فریبدهندههای کایرومونی برای کنترل آفات به شمار میرود.
کتونتمشک (فریبدهندهی ویلیسون) و کیو- لیور برای پاییدن جمعیتهای تعدادی از گونههای Dacus مانند مگس خربزه D. cucurbitae, و مگس میوهی کوئینزلند D. tryoni, که به این دو فریب دهنده پاسخ میدهند, به طور گستردهای مورد استفاده قرار گرفتهاند. کیو- لیور بهترین ماده برای این منظور است چرا که سرعت آزاد شدن آن در مقایسه با کتونتمشک 15 برابر بیشتر است. تصور میشود که پاییدن نظارتی (Surveillance monitoring) با استفاده از کیو- لیور, متیلاوژنول و تلههای ارزان قیمت جکسون, حداقل 90 درصد از کل گونههای Dacinae را شکار میکند. نظارت بر مگسهای میوهی غیربومی در باغات میوهی نیوزلند از اواسط دههی 1970 و با استفاده از تلههای جکسون, که برای گونههای Dacinae با متیلاوژنول و کیو- لیور و برای گونههای Ceratitinae با تریمدلیور طعمهگذاری میشوند, به طور مداوم انجام شده و هیچ مگس میوهای شکار نشده است. در سال 1987, انجام مراقبتهای مشابهی در نزدیکی فرودگاه لسآنجلس، ورود غیرعمدی 9 گونه مگس میوه از جمله مگس میوهی شرقی, مگس خربزه, مگس هلو D. zonatus, یک گونهی ناشناخته از جنس Dacus و مگس میوهی مدیترانهای را آشکار کرد.
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۷ ساعت 1:19 توسط Javad
|