«رابرت بر» افسر سابق سيا در بيروت در كتابي بر ضرورت مذاكره و معامله با ايران جديد را به هيئت حاكمه جديد آمريكا توصيه كرده و مي‌گويد: آمريكا به شكست خود در خليج فارس اعتراف كند و رو به درگاه تهران آورد.

 ۲۰/11/۱۳۸۷

 

«رابرت بر» افسر سابق سيا در بيروت با انتشار كتابي تحت عنوان «شيطاني كه مي‌شناسيم» ضرورت مذاكره و معامله با ايران جديد كه آن را يك ابرقدرت معرفي كرده، به هيئت حاكمه جديد آمريكا توصيه كرده است.
هفته‌نامه دي سايت، چاپ آلمان كه خوانندگانش نخبگان و اقشار روشنفكر حوزه آلماني زيان قاره اروپا هستند در شماره 6 نوامبر خود طي مقاله‌اي با عنوان «ايران ابرقدرت» به معرفي اين كتاب پرداخته و نظرات نويسنده كتاب را به شرح ذيل انعكاس داده است:
رئيس‌جمهور جديد‌ آمريكا اينك بايد با مسئله‌اي دست و پنجه نرم كند كه از سال 1979 تاكنون تمام روساي جمهوري‌ آمريكا همواره با آن دست به گريبان بوده‌اند. ايران در جريان انقلابي فقط يكي دو ساله، خود را از استيلاي آمريكا خارج ساخت. از آن زمان آمريكايي‌ها بسيار كوشيدند ايران را بار ديگر به حوزه نفوذ خود بازگردانند.
همه برنامه‌هاي آنها هدفي جز «تغيير رژيم» نداشت و تغيير رژيم هم چيزي نبود الا از ميان برداشتن جمهوري اسلامي. آمريكايي‌ها از همه طراحي‌هاي خود در اين رهگذار هيچ توفيقي نيافتند.
بر عكس، جنگ در عراق و افغانستان فقط به تقويت بيشتر ايران منجر شد و امروز جمهوري اسلامي قوي‌تر از هر زمان ديگري است و واشنگتن دچار سرگرداني و ناتواني هر چه بيشتر است.
حال تكليف چيست؟ هيچ كس پاسخ روشني به اين سؤال ندارد.
علت اين است كه ايالات متحده آمريكا تصوير كاملاً اشتباهي از سرزمين ايران دارد.
اين نظر رابرت در كتاب تازه‌اش با عنوان شيطاني كه ما مي‌شناسيم است.
او معتقد است آمريكا از زمان اشغال سفارتش در تهران از سال 1979 هرگز از آثار بر جاي مانده از آن خود را خلاصي نبخشيده است. اين واقعيت كه عده‌اي جسور و بي‌پروا آمريكايي‌هاي زيادي را در ساختمان سفارت آمريكا به گروگان گرفتند تا امروز هم اين اعتقاد را تقويت كرده است كه گويا در ايران فقط يك عده افراد غيرقابل محاسبه، زمام قدرت را به دست گرفته‌اند.
افسر سابق سيا كه در عين حال جز بهترين كارشناسان مسائل خاورميانه و نزديك نيز هست در كتاب خود مي‌نويسد كه هيچ چيزي غلط‌تر و نابه‌جاتر از اينگونه تصورات از ايران نيست. ايران هرگز يك حكومت توتاليتر كه توسط «فاشيست‌هاي اسلامي» رهبري شوند، نيست... پرزيدنت احمدي‌نژاد هرگز درصدد به راه ‌انداختن يك جنگ جهاني سوم نيست. رهبران ايران افرادي منطقي، عملگرا و با حساب و كتاب هستند.
اين‌ها جملات خيرخواهانه‌اي است كه مي‌تواند به مباحثات كارشناسي مهيجي كه بسيار ضروري هستند و فوريت نيز دارند، كمك كند. رابرت بر در دوران جنگ داخلي لبنان مامور سازمان سيا در بيروت بوده است. او در آنجا به تجربه دريافته بود كه ايران با چه مهارت و درايتي حيطه نفوذ خود در لبنان را گسترش ‌مي‌دهد.
به اعتقاد رابرت بر امروز ايران با داشتن حزب‌الله از قوي‌ترين ابزارها براي به كرسي نشاندن منافع خويش بهره‌مند شده است ولي اين نكته كه نفوذ ايران بر حزب‌الله واقعا آنگونه كه رابرت بر مي‌گويد همه جانبه است محل بحث و مناقشه است، ولي اين نكته جاي بحث ندارد كه ايران قابليت شگفت‌انگيزي از خود نشان داده و توانسته است از فرصت غيرمنتظره‌اي كه به او روي نهاده با دقت و صحت تمام بهره‌برداري لازم را كند.
وقتي هم كه آمريكا به افغانستان و عراق قشون‌كشي كرد؛ ايران اصلا درنگ نكرد و توانست خلاء ‌بر جاي مانده را پر كند. امروز ايران قدرت نظام دهنده منطقه است، قدرتي كه در عراق و افغانستان بدون خواست و اراده‌اش هرگز صلح و ثباتي برقرار نخواهد شد.
رابرت بر در كتابش از اين هم فراتر مي‌رود و معتقد است كه ايران مي‌خواهد دوباره دوران امپراتوري گذشته‌اش را زنده كند. او ايران را يك ابرقدرت معرفي مي‌كند، به عقيده او ايران در شرايط حاضر از چنان قدرتي برخوردار است كه به سلاح اتمي اصلاً هيچ نيازي ندارد. البته او در ابراز نظراتش خيلي زياده‌روي مي‌كند و ضعف‌هاي سياسي و اجتماعي ايران را ناديده مي‌گيرد. در عين حال به گفته رابرت بر دو عامل بسيار قابل توجه هم وجود دارند كه از ايران يك قدرت خودآگاه و متكي به تاريخ خود ساخته است:
1- ايران يك هژمون است، هژموني كه به دنبال عدالت است.
2- ايران يك شريك گفتگوي كاملاً ارزشمند است.
با جمع‌بندي اين دو عامل مي‌توانيم به اين نتيجه برسيم كه ايران در منطقه مي‌تواند شريك ايده‌آلي براي‌ آمريكا باشد، ‌بهتر از عربستان سعودي، عراق و يا مثلاً پاكستان. ‌ممالكي كه رابرت بر آنها را همچون محصولاتي تصنعي كه مي‌توانند واگرايي زيادي داشته باشند، مي‌بيند.
نويسنده كتاب در نهايت چنين نتيجه‌گيري مي‌كند كه ايالات متحده آمريكا بايد هرچه سريع‌تر با ايران از در مفاهمه برآيد. آمريكا بايد به شكست خود، در خليج فارس اعتراف كند و روي به درگاه تهران آورد. آمريكا تنها از اين راه مي‌تواند خود را از فروغلتيدن در شن‌هاي روان منطقه برهاند. اين هم از خدمات و مساعي رابرت بر مي‌باشد كه حامل اين پيام ناخوشايند بوده است. هنوز معلوم نيست كه آيا ساكنان جديد كاخ سفيد قصد فهم اين پيام را دارند ياخير؟

انتهاي پيام/خ