آشنايي با طب آل الرّسول(ص) //قسمت پاياني

 

در قرن 16 ميلادي در تمام كشورهاي اروپايي، حجامت امري متداول و رايج بود. معروف‌ترين پزشك قرن نوزدهم آلمان به نام «كريستف وبلي بالدهوفلند» امر حجامت را درماني معجزه‌آسا براي بيماري‌‌هاي چشم، ريه، قلب، عروق و بيماري‌هاي درد پشت توصيه مي‌كرد.

 

در قرن 16 ميلادي در تمام كشورهاي اروپايي، حجامت امري متداول و رايج بود. پزشكان معروفي در اين قرن از جمله Fallopio و Vidius و Dallacroce هر كدام ابزار خاصي جهت حجامت ابداع كرده بودند. معروف‌ترين پزشك قرن نوزدهم آلمان به نام «كريستف وبلي بالدهوفلند» امر حجامت را درماني معجزه‌آسا براي بيماري‌‌هاي چشم، ريه، قلب، عروق و بيماري‌هاي درد پشت توصيه مي‌كرد. از اوايل قرن بيستم تا به امروز، عمل حجامت عمدتاً از سوي مراكز درمان طبيعي انجام مي‌گيرد و بعضي از پزشكان طبّ جديد هم به اين امر مبادرت مي‌ورزند.


تاريخچة حجامت و مبارزه طب استعماري با آن

قديمي‌ترين سند موجود دربارة حجامت، مربوط به 3300 سال قبل از ميلاد مسيح است كه در مقدونيه عمل حجامت انجام مي‌گرفته و سپس به يونان باستان رخنه مي‌كند. هم‌زمان با تأسيس دانشگاه جندي‌شاپور توسط يونانيان در ايران، حجامت توسط آنها به ايران آورده شد. 400 سال قبل از ميلاد مسيح سقراط نحوة‌ عمل حجامت و موارد كاربرد آن را به رشتة تحرير درآورد. در اوراق پاپيروس كه در مصر باستان به دست آمده ـ حدوداً 2200 سال قبل از ميلاد مسيح ـ حجامت امري رايج بوده است. همچنين در نوشته‌هاي باستاني هند «آيورو ودا» يعني 1500 سال قبل از ميلاد مسيح در هندوستان حجامت انجام مي‌گرفته است.

جالينوس 120 سال بعد از ميلاد، مطالب متنوعي دربارة‌حجامت در آثار خود نوشته است كه همة آن اطلاعات در كتاب Paracelsus (1493ـ1541) تكرار شده و حاصل آن همه تجربيات در جملات زير خلاصه مي‌شود:

«در جايي كه طبيعت دردي را حادث مي‌نمايد، در آنجا موادّ مضري انباشته مي‌گردد، چنانچه طبيعت قادر به خنثي كردن اين مواد زائد نباشد، وظيفة پزشك است به كمك تيغ زدن آن نقطه را باز كند و به كمك بيمار بشتابد».

از اين جملات درمي‌يابيم كه حجامت يكي از مؤثرترين روش‌هاي معالجه بوده است.

در قرن 16 ميلادي در تمام كشورهاي اروپايي، حجامت امري متداول و رايج بود. پزشكان معروفي در اين قرن از جمله Fallopio و Vidius و Dallacroce هر كدام ابزار خاصي جهت حجامت ابداع كرده بودند. معروف‌ترين پزشك قرن نوزدهم آلمان به نام «كريستف وبلي بالدهوفلند» امر حجامت را درماني معجزه‌آسا براي بيماري‌‌هاي چشم، ريه، قلب، عروق و بيماري‌هاي درد پشت توصيه مي‌كرد. از اوايل قرن بيستم تا به امروز، عمل حجامت عمدتاً از سوي مراكز درمان طبيعي انجام مي‌گيرد و بعضي از پزشكان طبّ جديد هم به اين امر مبادرت مي‌ورزند.

سرشناس‌ترين چهرة علمي و پزشكي اتريش كه در سال 1883 متولد شد به نام «برنهادر آشتر» همواره از طرفداران جدّي امر حجامت و درمان‌هاي طبيعي بود. وي كه بعداً به درجة پروفسوري در آلمان نائل آمد در اصل متخصص رماتيسم بود و عملاً مبادرت به درمان‌هاي طبيعي مي‌نمود و از جمله بيماري‌هاي رماتيسمي،‌ افسردگي‌ها، ديسك كمر، آرتروز و بي‌نظمي در قاعدگي‌هاي زنان را به اين شيوه معالجه مي‌نمود و اكنون كتاب‌هاي وي مرجع علمي غني براي طرفداران طبّ سنتي به شمار مي‌آيد.

1400 سال قبل كه اسلام ظهور نمود 533 بار از دهان مبارك حضرت رسول(ص) و ديگر ائمة هدي تأكيد بر انجام حجامت شده است به طوري كه حديث مشهور نبوي «الحجامـ[ دواءٌ لكلّ داءٍ؛ حجامت درمان هر دردي است». در رأس همة احاديث قرار دارد.


توطئة طبّ استعماري عليه حجامت
در كشور ايران نيز حجامت سابقه‌اي ديرينه دارد. دلايل فراواني وجود دارد كه قبل از اسلام در ايران حجامت وجود داشته به نحوي كه در زمان خلافت عباسي در جامعة ايران رايج بوده و هارون‌الرشيد به توصية يكي از حجّام‌هاي ايراني حجامت كرده و از مرگ نجات يافته است و در هزار سال قبل، بوعلي سينا حجامت را به عنوان يك ركن درماني مطرح كرده و استفاده‌هاي گوناگوني از آن مي‌كند. همچنين ساير دانشمندان طب در ايران مانند جرجاني و حكيم محمد بن زكرياي رازي و ديگران همه از حجامت بهره گرفته‌اند و از آن پس نيز حجامت در فرهنگ ما جايگاه ويژه‌اي داشته است و به عنوان يك سنت مؤكّد جزء اعتقادات مردم بوده است. بزرگ‌سالان در حمام حجامت مي‌نموده‌اند و در بهاران، كودكان خود را ملزم به انجام حجامت مي‌كرده‌اند. مردم براساس توصية رسول اكرم(ص) كه مي‌فرمايد «نعم العيد عيد الحجامـ[؛ بهترين عيد، دورة حجامت است»، عيد خون مي‌گرفتند و روز مشخصي از سال را براي اين كار تعيين مي‌كردند.

اين روند ادامه داشت تا اينكه در سال 1334 (دو سال بعد از كودتاي 28 مرداد) و هم‌زمان با وضع قانون نظارت در درمان، به شكل گسترده‌اي با حجامت مبارزه شد و ژاندارم‌ها حجامتگران را در سراسر كشور دستگير مي‌كردند و بدين ترتيب اين سنت الهي پرسابقه از روند رفتارهاي سنتي جامعه خارج گرديد و تنها در مناطقي از كشور كه تحت تسلط كامل دولت نبود اين سنت اجرا مي‌شد و مردم بيماري‌هاي خود را به وسيلة آن مداوا مي‌كردند و وضعيت به همين منوال ادامه داشت تا در سال 1365 در جمعي كه به انگيزة كشف يك راه درماني ساده و فراگير و ارزان قيمت و به منظور ارائة يك روش درماني پيشگيرانه تشكيل شده بود، اين سنت پيشنهاد و مورد توجه و تحقيق قرار گرفت و پس از آن در سال 1368 در قالب «مؤسسة تحقيقات حجامت ايران» به ثبت رسيد. در ابتداي كار تعريف مشخصي از حجامت وجود نداشت. اطلاعات لازم پيرامون حجامت بسيار پراكنده و ناقص بود؛ تجربيات درماني حجامت فقط در اذهان معدود پيرمرداني وجود داشت كه در اقصي نقاط كشور حضور داشتند. تأثيرات كاربردي حجامت و شيوة انجام آن نيز در كتابي تدوين نگرديده بود. جمع‌آوري اين اطلاعات قبل از اينكه يك كار پژوهشي در گوشة كتابخانه‌ها و آزمايشگاه‌ها باشد يك كار تحقيقي، فرهنگي و مردم‌شناسي بود. علاوه بر آن در سال 69 با درك اين مطلب كه منطق تجويز حجامت به نقش جاذبة ماه بر روي مايعات زمين و بالاخره بر روي بدن انسان ارتباط دارد، روند مطالعات اوّليه تغيير كرد و مطالعه بر روي تغييرات جوي و جاذبة ماه و خورشيد و جذر و مد آب دريا نيز به آن اضافه شد و زماني تأثير قطعي حجامت بر بيماري‌ها در مؤسسات مشاهده شد كه ضوابط ايام حجامت رعايت گرديد.

روند منسوخ شدن حجامت به تناسب فراگير شدن طبّ شيميايي در سراسر جهان، پيشرفت داشته و همراه با نفوذ فرهنگ استعماري در جوامع مختلف، به تناسب زدايش خودباوري‌هاي فرهنگي و ديني جوامع، روش طبابت جديد نيز جاي باز نموده و روش‌هاي درمان ديني و سنتي از روند رفتارهاي اجتماعي خارج شده است و به دليل اينكه برنامه‌هاي فرهنگي استعماري به شكلي سيستماتيك طراحي گرديده و گردونه‌هاي به هم‌پيوسته‌اي دارد، توانسته است اين روش بهداشتي ديني فراگير و بسيار باسابقه و مؤثر را از رديف رفتارهاي بهداشتي و درماني جامعه خارج نمايد و مردم جهان را نسبت به آن جاهل و ناآگاه نگه دارد.

حذف نام حجامت از صفحات كتب طبي دانشگاه و تنظيم سيستم نظام پزشكي و قوانين نظارت بر درمان متناسب با روش‌هاي درماني تدريس شده در دانشگاه و ضديت شديد با روش‌هاي درماني سنتي و در اختيار داشتن ابزار و نيروهاي حكومتي، قدرتي را به اين سيستم داده است كه توانسته است به وسيلة آن در مدت زمان كوتاهي يك سنت الهي ريشه‌دار تاريخي را از متن جامعه بشري بزدايد و آثاري از آن باقي نگذارد.

حضرت امام خميني(ره) در كتاب «رساله نوين» بخش مربوط به فقه پزشكي ماهيت فرهنگ استعماري، از جمله طب استعماري را اين‌گونه تعريف فرمودند: «غرب همه چيزي استعماري دارد: طبّ استعماري، فرهنگ استعماري كه براي كشورهاي عقب‌افتاده صادر مي‌كند. آنها مي‌خواهند ما وابسته باشيم و چيزهايي كه به ما مي‌دهند وابستگي مي‌آورد. اگر مي‌خواهيد رشد حقيقي پيدا كنيد و مستقل شويد، اوّل اين وابستگي فكري و قلبي را كنار بگذاريد».

پي‌نوشت:
1. امام خميني(ره)، رسالة نوين، ج2، ص 181.
.........................................................................................