سپاه پاسداران در برابر آمريكا

 

مقاله اي كه در زير به حضور شما گراميان و عزيزان تقديم مي شود ترجمه مقاله اي است درباره ي تهديدات متصور از طرف قايقهاي تندرو و نيروي دريايي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي براي كشتي هاي جنگي نيروي دريايي آمريكا در منطقه خليج تا ابد فارس.

 

مقاله اي كه در زير به حضور شما گراميان و عزيزان تقديم مي شود ترجمه مقاله اي است درباره ي تهديدات متصور از طرف قايقهاي تندرو و نيروي دريايي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي براي كشتي هاي جنگي نيروي دريايي آمريكا در منطقه خليج تا ابد پارس .
اينجانب بر حسب وظيفه عين مطالب را بدون اندكي تغيير به خدمت شما عرضه مي كنم و البته در بعضي از موارد ، نكاتي را با عنوان توضيح مترجم به متن اضافه كردم .
اما از شما نيز مي خواهم مطالبي را كه در انتهاي مقاله با عنوان كلام آخر توسط اينجانب نوشته شده است را براي درك كامل تر و بهتر مقاله مطالعه كنيد .
در اولين آخر هفته ي سال 2008 ميلادي ، قايق گشتي ايراني به 3 كشتي جنگي آمريكايي در منطقه تنگه هرمز نزديك شدند . بنا به گزارش رسمي آمريكا به سرعت بعد از اين اتفاق ، قايقهاي تندرو براي مدت 30 دقيقه و در فاصله كمتر از 200 متري كشتي هاي جنگي آمريكايي شروع به چرخيدن و به دور آنها كردند و اشياء شناوري را در مسير اين كشتي ها به آب انداختند و به وسيله ي بيسيم در كانال باز آنها را به حمله انتحاري تهديد كرده اند . گر چه كه كشتي هاي آمريكايي شامل : رزم ناو يو اس اس پورت رويال از رزم ناوهاي كلاس تيكون دروگا ، ناوشكن يو اس اس هوپر از ناوشكنهاي كلاس بورك و ناو محافظ يو اس اس اينگراهام از ناوهاي محافظ كلاس پري به شناورهاي ايراني شليك نكردند ولي يكي از مسلسل چي ها در يكي از شناورهاي آمريكايي يك تير بار قابل حمل را به سمت يكي از قايقهاي ايراني كه بسيار نزديك شده بوده نشانه مي رود .
گزازشهايي كه متقابلاً از منابع غير آمريكايي پخش شد تاييد كرد كه حادثه به آن گونه كه پنتاگون بيان كرده نبوده است . با اين وجود تهديدي كه از طرف شناورهاي كوچك ، كشتي هاي بزرگ را تهديد مي كند بسيار جدي است . مخصوصاً در شرايطي كه امكان درگيري وجود دارد .

نمايش خصوصي : رزمايش مبارزه هزاره ي 2002


در آگوست 2002 ، طراحان نظامي آمريكا يك حمله مطابق آنچه كه در ژانويه 2008 اتفاق افتاد را شبيه سازي كرده بودند . در اين شبيه سازي ، تيم قرمز كه نقش دشمن را بازي مي كرد چند سري حمله پياپي به تيم آبي كه شامل يك گروه رزم ناو هواپيما بر و يك گروه تهاجم آبي خاكي در تنگه ي هرمز بود انجام دادند . اين منطقه كه تنها يك منطقه ي تنگ نيست و در سواحل شامل عوارض و پستي و بلندي ها و جاده هاي پر پيچ و خم كوهستاني نيز مي شود . قايقهاي تندرو و تيم قرمز نه تنها به شليك راكت و تيربار پرداختند ، بلكه مواد منفجره نيز حمل مي كردند و از اين كار براي كوبيدن قايقها به شناورهاي تيم آبي استفاده كردند تا شرايطي مشابه حمله به ناوشكن يو اس اس كول در سال 2000 را شبيه سازي كنند . حتي با اينكه تيم آبي با استفاده از توپخانه دريايي و شليك موشك به اين حمله ها پاسخ داد ، در پايان 16 فروند از كشتي هاي جنگي اصلي خود را از دست داد !!!
با اين وجود كه اين رزمايش شامل حملات موشكي به ناوگان آبي از پرتاب گرهاي زميني و هواپيماها نيز مي شد ، اما قايقهاي تندرو ثابت كردند كه به تنهايي دشمني بس خطرناك تر از آن چيزي كه افسران نيروي دريايي آمريكا پيش بيني كرده بودند هستند . بنا به اظهرات دريادار پائول ون ريپر فرمانده اسمي تيم قرمز ، گروه رزمي قايقهاي تندرو با اجراي تاكتيك يورش جمعي اين نكته را پديدار كردند كه واحدهاي كوچك از نظر اندازه و بزرگ از نظر تعداد مي توانند واحدهاي بزرگ از نظر اندازه و كم تعداد را شكست دهند .
صرفه نظر از اينكه اين دسته ها مورچه هايي باشند كه به يك مار حمله مي كنند ، دسته گرگ هايي كه به بوفالوها حمله مي كنند و يا پاسداران ايراني كه به نيروي دريايي آمريكا حمله مي كنند . در مصاحبه اي با روزنامه نيويورك تايمز ، دريادار ون ريپر يادآور شد كه درگيري در آن منطقه ( تنگه هرمز ) فراتر از توانايي هاي رواني و الكترونيكي تيم آبي براي پاسخ به حملات بود . وي اضافه كرد كه كل حمله پنج و نهايتاً 10 دقيقه به طول انجاميد .
اين شبيه سازي به طور طبيعي اين دو سوال را به وجود آورد : افسران شركت كننده ( در آن رزمايش ) سوال مي كنند كه چگونه اين نتايج حاصل شد و پنتاگون به عنوان نهاد كل سوال مي كند آيا ممكن است واقعاً اين اتفاق بيافتد .

موتورها روشن مي شود : قايق ها حمله مي كنند


به احتمال زياد بهترين راه براي فهميدن تهديد واقعي قايقهاي تندرو چه از جانب ايران و يا هر كشور ديگر اين است كه مقايسه اي بين وضعيت ناوگان دريايي ( آمريكا ) و شرايط مربوط به شورش ها در شهرهاي عراق بشود . كل بحث پايه اي در جنگهاي چريكي و نامنظم حمله به نقاط ضعف دشمن و به وجود آوردن شرايطي است كه نقاط ضعف فردي در يك كار گروهي پوشش داده شود .
( توضيح مترجم : نويسنده مقاله در اصل قصد دارد كه اين موضوع را روشن كند كه تاكتيك قايقهاي تندرو ني ز، به مانند شورشيان و شبه نظاميان در جنگهاي نامنظم است ) .
شرايط جنگ دريايي در حال حاضر دو مسئله را بيش از پيش حائز اهميت مي كند . مسئله اول بحث تناسب قيمتها ست . تعداد شناورهاي سحطي نيروي دريايي آمريكا در حال حاضر به 280 فروند كاهش يافته است كه بعد از سال 1930 ميلادي كمترين تعداد است . اما اين در حالي است كه قيمت هر كدام از شناورهاي سطحي جنگي نيروي دريايي آمريكا داراي قيمت بسياري است . به طور كلي هيچ برابري در ميانگين قيمت ميان شناورهاي آمريكايي و قايقهاي تندرو ايراني وجود ندارد . براي مثال : ناوشكن يو اس اس هوپر براي ساخت و تجهيز به رقمي در حدود 500 ميليون دلار نياز دارد . حال مقايسه كنيد با يك قايق مسابقه اي به طول 40 فوت كه قيمتي در حدود 500 هزار دلار دارد . به عبارتي برابري قيمت چيزي در حدود 1 به 1000 است . اين بدين معنا است كه ايران مي تواند 5 برابر بيشتر از قايقهايي كه دريادار ون رپير در رزمايش به كار برد را درگير كند و هنوز هم قطعات و لوازم كافي براي مسلح كردن قايقهاي خود با موشكهاي كروز را دارد . مسئله دوم اين است كه زماني كه قايها حمله تاكتيكي خود را از فاصله ككمتر از 1 كيلومتر آغاز كنند ف اين مسئله به نفع انها خواهد بود چون كه قادرند سلاحهاي اصلي كشتي را از كار بياندازند ( توضيح مترجم : موشكهاي هارپون به عنوان سلاح اصلي ضد شناور كشتي هاي آمريكايي توان درگيري در فواصل نزديك را ندارد ) . در آبهاي با تلاطم متعادل اين قايقها با بدنه اصلاح شده توانايي رسيدن به سرعت 30 گره ( 40 مايل بر ساعت 60 كيلومتر بر ساعت ) را دارند و اين بدان معناست كه يك قايق تندرو و به تنهايي براي نزديك شدن به يك كشتي از فاصله يك كيلومتري به 1 دقيقه و از 200 متري به تنها 12 ثانيه نياز دارد . حال ، رزم ناوها و ناوشكنها به مانند پورت رويال و هوپر 8 سلاح دفاع نزديك حمل مي كنند كه شامل : 2 توپ 20 ميلي متري فالانكس ( 6 لوله ) ، دو توپ 20 ميلي متري بوش مستر ( تك لول ) و 4 تيربار كاليبر 50 اينچ قابل حمل / قابل نصب مي باشد .
لاف زدن و بزرگ بيني است اگر ادعا كنيم تمام اين تسليحات به دقت شليك مي كنند و تفنگ داراني كه از تيربارهاي سنگين استفاده مي كنند بتوانند به دقت تيراندازي كنند . لاف زدن است اگر از لحاظ علمي تصور كنيم كه در يك دوره درگيري ، 10 ثانيه اي يك كشتي بتواند 48 قايق تندرو را كه يك دقيقه براي رسيدن به آن زمان نياز دارند را متوقف كند .
اما چه خواهد شد اگر يك دشمن دانا با اشاره از طرف يك فرمانده دانا آن ناحيه را پر از قايقهاي تندرو كند و از نظر تعداد برتري يابد ؟
درباره ي ضعف دفاع نزديك كشتي هاي بزرگ يك مفهوم و مثال ادراكي وجود دارد : ( آنها ( كشتي هاي بزرگ ) همان نقاط ضعفي را دارند كه يك خط استحاكامات دفاعي ثابت در روي زمين مثل خط ماژينو دارد .
( توضيح مترجم : خط دفاعي ماژينو يك خط دفاعي بزرگ و مستحكم در مرز آلمان و فرانسه در زمان جنگ دوم جهاني بود و فرانسويان اميد زيادي به اين خط داشتند . اما آلمانها با استفاده از چند دسته چترباز و رعايت اصولي مثل سرعت و اصل غافلگيري توانستند نيروهاي خود را بر روي آن دژ فرود آوردند و با استفاده از مواد منفجره آشيانه هاي توپ و استحكامات دفاعي دژ را نابود كردند ) .
بنابراين با همين تحليل ساده فوق نيز مي توان دريافت كه قايقهاي تندرو مي توانند تهديدي جدي باشند .

كلام آخر :


1 ) واقعه اي كه در ابتداي مقاله به آن اشاره شد و باعث جنجال شد تنها يك نمايش مضحك براي رسانه هاي غربي بود . اگر دوستان به خاطر بياورند آن حادثه درست در آستانه سفر منطقه اي جرج بوش به منطقه خاورميانه اتفاق افتاد و باعث شد كه رسانه هاي غربي براي مدتي هر چند كوتاه مستمسكي براي جنگ رواني در اختيار داشته باشند و ديديم كه اصل واقعه توسط سپاه پاسداران ضبط و پخش شد و حقيقت ماجرا آشكار شد .
2 ) تصور مي كنم اين مقاله پاسخ مناسبي به بعضي از دوستان بود كه كه تصور مي كردند كه ناوهاي آمريكايي شكست ناپذير هستند و هيچ نيرويي را ياراي برابري با آن نيست .
3 ) اما مسئله آخر نسل جديد اين قايق ها است كه در آن از فناوري پنهانكاري استفاده شده و خود اين قايقها به موشكهاي كروز و اژدر نيز مجهز شدند . حال اين نيرو را با زير دريايي هاي نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران و قايقهاي پرنده با سرعتي نزديك به 187 كيلومتر و پرنده هاي بي سرنشين كه هراز چند گاهي بر فراز ناوهاي آمريكايي ظاهر مي شوند و پرتاب گرهاي موشكي بي شمار ايران در طول ساحل خليج تا ابد پارس و درياي عمان را در نظر بگيريد تا به تنها بخشي از توان دفاعي جمهوري اسلامي ايران پي ببريد .