نتيجه محبت به امام زمان(عج)

 

براي انتظار حضرت ولي عصر(عجل الله فرجه الشريف)، بايد پيمانه‏ مودت خويش را از نور موالات و دوستي خاندان پاكي‏ها (معصومان عليهم السلام) سرشار كرد.

 

حضرت فرمود: «ما، با شادي شما، شاد مي‏شويم، و از غم شما اندوهناك، و از مريضي شما مريض مي‏گرديم، و براي شما دعا مي‏كنيم، پس شما هم دعا مي‏كنيد و ما آمين مي‏گوييم.»

براي انتظار حضرت ولي عصر(عجل الله فرجه الشريف)، بايد پيمانه‏ مودت خويش را از نور موالات و دوستي خاندان پاكي‏ها (معصومان عليهم السلام) سرشار كرد.

«و ان تملا ... مودتي نور الموالاة لمحمد و آله.»(1)

زيرا در سايه‌سار فرهنگ «موالات‏» پاكان و پاكي‏ها همه‏ مفاسد دنيوي ما در حوزه‏هاي مختلف فرهنگي، سياسي، اقتصادي، اجتماعي، اصلاح مي‏گردد:

«بموالاتكم علمنا الله معالم ديننا و اصلح ما كان فسد من دنيانا.» (2)

واژه‏ «موالات‏» داراي ‏دو مفهوم است. اين دو معنا، مانند دو ركن همراه با هم، معنابخش ماده‏ «موالات‏»‌اند. واژگان «دوستي‏» و «پيروي‏» با هم، «موالات‏» را در ذهن‏ها به تفسير تصوير مي‏كشند.

«موالات‏» به حكم باب «مفاعله‏»، امري است متقابل، يعني ما شيعيان، خاندان اهل‏بيت را دوست مي‏داريم و از آنان اطاعت مي‏كنيم، و آنان نيز ما را دوست داشته و توسلات و تقاضاهاي ما را اجابت كرده و ما را شفاعت مي‏كنند.

سيد ابن طاووس (رحمة الله) مي‏گويد: سحرگاهي، در سرداب مقدس حضرت در سامره، نواي آن عزيز را شنيدم كه مي‏ناليد و مي‏فرمود: «اللهم! ان شيعتنا خلقت من شعاع انوارنا، و بقية طينتنا؛ پروردگارا! شيعيان ما، از پرتو انوار ما خلق شدند و از زياده‏ گل ما سرشته گرديدند. (3)

ابو ربيع شامي مي‏گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: از عمر و بن اسحاق، حديثي نقل شده كه:

دخل علي اميرالمؤمنين عليه السلام فراي صفرة في وجهه. قال: ما هذه الصفرة؟ فذكر وجعا به . فقال له علي عليه السلام، انا لنفرح لفرحكم و نحزن لحزنكم، و نمرض لمرضكم، و ندعو لكم، فتدعون فنؤمن. قال عمرو: «قد عرفت ما قلت، و لكن كيف ندعو فتؤمن؟» فقال: «انا سواء علينا البادي و الحاضر.» فقال ابو عبدالله عليه السلام: «صدق عمرو .»(4)

فردي به حضور امير مؤمنان رسيد و حضرت، در صورت او، زردي مشاهده كرد. فرمود:

اين زردي چيست؟ گفت كه دردي دارد. حضرت فرمود: «ما، با شادي شما، شاد مي‏شويم، و از غم شما اندوهناك، و از مريضي شما مريض مي‏گرديم، و براي شما دعا مي‏كنيم، پس شما هم دعا مي‏كنيد و ما آمين مي‏گوييم.»

عمر و گويد: گفتم: «آنچه فرمودي، فهميدم، اما چگونه بر دعاي ما آمين مي‏گوييد؟

فرمود: «براي ما، مسافت دور و نزديك فرقي ندارد.» امام صادق عليه السلام فرموند: «عمرو، راست گفت.»

به خوبي مشاهده مي‏شود كه موالات، دو طرفي است و از روايات استنباط مي‌شود كه آن امام عزيز، با محبت ‏خروشان خود، به شعيان خود نظر دارد. مگر نه آن است كه يوسف گمشده، «رحمت موصوله‏» (5) و مهر بي كران و رحمت پيوسته‏ الهي است .

امام صادق عليه السلام مي‏فرمايند:

«خداوند، رحمت كند بنده‏اي كه ما را نزد مردم محبوب كند و ما را در معرض دشمني و كينه‌توزي آنان قرار ندهد. همانا، به خدا سوگند، اگر سخنان زيباي ما را براي مردم روايت مي‏كردند، به سبب آن، عزيزتر مي‏شدند و هيچ كس نمي‏توانست‏ بر آنان وصله‏اي بچسباند، ولي يكي از آنان كلمه‏اي را مي‏شنود، پس ده كلمه از پيش خود بر آن مي‏افزايد.» (6)

آري پيمانه‏ مودت و دوستي را بايد از نور موالات محمد و آل محمد، سرشار و سرريز كرده كه اجر زحمات رسول و پاداش رسالت آن سترگ است همچنان كه در آيه چنين آمده است: «لا اسئلكم عليه اجراً الا المودة في القربي‏»(7)؛ براي رسالتم هيچ اجر و مزدي از شما نمي‏خواهم مگر دوستي اهل بيتم و در آيه ديگر چنين آمده كه: «و ما اسالكم من اجر فهو لكم‏»(8)؛ سود و ثمره‏ اين محبت و علاقه، به خود ما باز مي‏گردد و ما را به پاكان و پاكي‏ها وصل مي‏كند و به اوج و رفعت مي‏كشاند و اينگونه است كه «فائز» مي‏شويم: «فاز الفائزون‏» بولايتكم (9) در سايه‏ ولايت پاكان است كه رستگاران، به رستگاري دست ‏يافته‏اند و از «ذلت ‏خوض و فرو رفتن‏» به «عزت فوز و سر بر كشيدن‏» نائل گشته‏اند . در آيه‏اي ديگر مي‏خوانيم:

«ما اسالكم عليه من اجر الا من شاء ان يتخذ الي ربه سبيلا» (10)؛ فقط، از كساني كه بخواهند راه را بيابند و حركت كنند، رسول، مزد رسالت را مي‏خواهد. در دعاي ندبه نيز آمده است:

«فكانوا هم السبيل اليك و المسلك الي رضوانك» (11)؛ همانا تنها، اين خاندان راه به سوي خدا هستند و طريقه‏ كسب رضوان اويند.

در سه آيه ياد شده سخن از آن است كه اجر و پاداش رسالت ‏حضرت محمد صلي الله عليه و آله:

الف) مودت امت

ب) آن اجر، براي خودتان است

ج) آن اجر، فقط از آن كسي است كه خواسته باشد راه يابد.

اين عاطفه‏ سرشار است كه مي‏تواند به گام‏هاي ما، توان دهد و آن را در «سبيل‏» و راه خدا همراه با ثبات و استواري، به حركت و جريان بيندازد، و با اين محبت ‏به حجت‏ خدا است كه با تمام وجود، نجوا مي‏كنيم:

«السلام عليك يا سبيل الله الذي من سلك غيره هلك‏» (12)؛ تو اي حجت ‏خدا! - تنها راه هستي و من، سرشار از عشق تو هستم و با تو آغاز مي‏كنم و با تو ادامه مي‏دهم و تنها، تو، شفيع و همراه من، در آغاز و در ادامه هستي. (13)

راستي، كبوتر دل من، در كدامين آسمان بايد پرواز كند و در كدامين آستان بايد آشيانه گزيند؟ جز آسمان پاكي‏ها كه راه نجات و سعادت و رشد مرا به همراه دارد و آستان پاكان، كه پناهي مهربان و دل سوز، راهي هست؟

تو، آگاه به تمامي راه هستي و آزاد از تمامي جاذبه‏ها؛ تو، خلق را براي خدا مي‏خواهي و در جهت او به حركت مي‏داري و آنان را به قله‏هاي «قرب‏» و «رضوان‏» رهنمون مي‏سازي. (14)



پي‌نوشت‌ها:

1- فرازي از دعاي زيارت آل يس .

2- فرازي از زيارت جامعه كبيره .

3- الصحيفة المباركة المهديه، ص 291 (نقل از مهر بيكران)

4- بصائر الدرجات، جزء 5، ب 16، (نقل از مهر بيكران)

5- فرازي از زيارت جامعه كبيره .

6- الروضة من الكافي، ص 229، ح 293 (نقل از مكيال، ج 2، ص 221 .)

7- شوري، 23 .

8- سبا، 47 .

9- فرازي از زيارت جامعه كبيره .

10- فرقان: 57 .

11- فرازي از دعاي ندبه .

12- فرازي از دعاي صاحب الامر .

13- فمعكم معكم لامع غيركم (فرازي از زيارت جامعه‏ كبيره)

14- اريدكم لله (نهج البلاغه، خ 136) .