نقد «مرد دو هزار چهره»/6

گبرلو: بخش فوتبال، انتقادي‌ترين و بهترين بخش «مرد دوهزارچهره» بود
 

«محمود گبرلو» گفت: انتقادي‌ترين و در عين‌حال دلچسب‌ترين بخش «مرد دوهزار چهره» قسمت فوتبالي آن بود كه بر همه نقاط ضعف و كاستي‌هاي دل آزار فوتبال ما انگشت گذاشت و با طنزي زيركانه فساد پنهاني اين عرصه را به باد شلاق گرفت.

 

 

«محمود گبرلو» در يادداشتي تحت عنوان «هزار چهره كسل‌كننده» به ارزيابي سريال نوروزي «مرد دو هزار چهره» پرداخت.
در اين يادداشت مي‌خوانيم: يكي از ويژگي‌هاي شخص «مهران مديري» توجه و علاقه پيوسته و مداوم به يك موضوع يا مضمون خاص در طول فعاليت حرفه‌اي‌اش در عرصه طنز تلويزيوني است. از جنگ 77 به اين طرف شاهد تكرار آزموده‌ها توسط او بوده‌ايم. تا "پاورچين " تكرار "جنگ 77 " به انحاي مختلف و بعد كپي‌هاي "پاورچين " كه در نهايت به " شب هاي برره " يعني بسط يكي از ايده‌هاي همان "پاورچين " رسيد. حالا نوبت ايده درخشان " مرد هزار چهره و مرد دو هزار چهره و احتمالا در سال‌هاي بعد سه و چهار هزار چهره رسيده است.
البته نفس ادامه " تكرار "، دنبال‌سازي و بسط يا گسترش يك ايده و يا اثر به خودي خود در درام مذموم نيست و بارها شاهد دنباله‌سازي‌هاي متعدد از آثار سينمايي يا تلويزيوني بوده‌ايم. حتي برخي پدرخوانده دو و يا سري‌هاي بعدي جنگ ستارگان را درخشان‌تر از آثار نخستين و اريژينال قلمداد مي‌كنند اما نكته دقيقا همين‌جاست. از لحظه‌اي كه پديدآورندگان اثر تصميم به دنباله‌سازي مي‌گيرند بايد نسبت به مخاطرات آن نيز آگاه باشند. چرا كه مخاطب هميشه خاطره خوش اثر اريژينال را در ذهن دارد و هميشه آن را به عنوان ملاك و معيار نهايي لحاظ مي‌كند. پس در حقيقت ، سازندگان سري‌ها و دنباله‌ها بايد بيش از پيش و با برنامه و ايده‌هاي نو، منسجم و جذاب به ساخت اينگونه آثار اقدام كنند.
در ادامه مي‌خوانيم: مهران مديري يكي از چهرهاي درخشان طنز تلويزيوني است. در واقع مي‌شود تاريخ طنز تلويزيوني اين سرزمين را در عرصه نمايش به دو دوره قبل و بعد از ظهور مهران مديري تقسيم كرد. كارنامه و آثار او گواه اين مدعا هستند. اما باز در كارهاي اوهم افت خيزهاي بسياري وجود دارد كه شايد بيشتر نقاط قوت و خيزهايش حاصل همكاري خلاقه او با گروه نويسندگان خوش فكري است كه از " پاورچين " به اين سو با او همكاري مي‌كنند. شايد آنها بودند كه او را از فضاي تكراري و كارهاي متوسطي چون "پلاك 14 " يا " ببخشيد شما "درآورده و سروشكلي پست مدرن به او بخشيدند. طنزي ظريف ، فكر شده و تلخ كه تصويري هم بود و به شدت از طنزهاي بي رمق و راديويي متداول فاصله داشت.
حالا "مرد دو هزار چهره " است پخت جديد اين گروه بار ديگر حكايت مردي است كه نوروز سال پيش تبديل به پديده اي بي رقيب شده بود آنهم در حضور مجموعه‌هاي قدر. روايت مجموعه ، ادامه خط داستاني "مرد هزار چهره " است. "مسعود شصت چي " حالا پس از گذر آن همه حوادث ريز و درشت و پس از سپري كردن مدت محكوميت اش به شهرش بازگشته اما كار و نامزدش از دست رفته و خانواده اش را شرمگين حضور خود مي بيند . چاره چيست؟ بازگشت به نقاب و رفع بحران هويت. اثر، در حقيقت همين انعكاس بحران هويت در جامعه اي است كه هيچكس نمي‌خواهد خودش باشد و سوتفاهم، اپيدمي مفرط اجتماع است. در اين مجموعه ، چهارعنوان يا شغل به نام هاي مهران مديري ، خلبان ، مربي گري فوتبال و جادوگري مورد اشاره قرار مي گيرند و به نظر مي‌رسد "مهران مديري بودن " كنايه‌اي است به انتقادات تند و تيز برخي در سري اول مجموعه كه نسبت به شوخي‌هاي آن با مشاغل حساس شده بودند و آن را توهين به خود تلقي مي‌كردند. حالا مديري در ابتداي مجموعه‌اش با خودش شوخي مي‌كند تا مصداق "سوزن و جوالدوز " باشد و از حساسيت‌هاي بي‌مورد احتمالي كم كند. از اين نظر رويكرد هوشمندانه او و نويسندگان " برگ برنده‌اي در دستان او بود. هر چند كه اجراي ضعيف، اين ايده جالب را تا حدي به هدر داد. از ميان شوخي‌هاي متعدد اثر شايد بتوان شوخي‌هاي مربوط به مربي فوتبال را از بامزه‌ترين‌ها قلمداد كرد و از آن سو رفت و برگشت‌ها بي‌زماني و مكاني مربوط به بخش اشتباه گرفتن شصت چي با مديري متفاوت با بدنه پررنگ طنز اثر بود و چندان با آن همخوان نبود.
در ادامه آمده است: شايد در ميان چهار بخش مختلف مجموعه درباره چهار عنوان يا شغل، انتقادي‌ترين و در عين‌حال دلچسب‌ترين بخش قسمت فوتبالي بود كه بر همه نقاط ضعف و كاستي‌هاي دل آزار فوتبال ما انگشت گذاشت و طنزي زيركانه كه فساد پنهاني اين عرصه را به باد شلاق گرفته بود و همچنين جادوگري و رمالي و كف‌بيني و خرافاتي از اين دست كه خوراك طنز موقعيت بود و اگر بازي‌ها (و اساسا انتخاب بازيگران) خوب از كار در مي‌آمد، مي‌توانست بخش ديگرموفق مجموعه باشد. به بازيگري اشاره كرديم و اينكه بر خلاف سال پيش به نظر مي‌رسيد انتخاب چندين بازيگر، چندان بر حسب توانايي ها و نقش نبوده است. به هر حال طنز عرصه دشواري است و انعطاف بالايي مي‌طلبد.
هرچند "مرد دوهزار چهره " در مجموع نمره قبولي مي‌گيرد اما شايد اگر دايره نويسندگي اثر و تكنيك كار كمي بازتر بود و ايده‌ها و استعدادهاي جديد مجال حضور مي‌يافتند، مي شد طراوت و تازگي بيشتري در آن ديد و از كسالتي كه بر تماشاگر حاكم شده بود، كاسته مي‌شد. چون سري دوم هر مجموعه انتظاراتي ايجاد مي‌كند كه بايد برآورده كرد و بخصوص طنز، نياز به خوني تازه دارد . هر چند امسال در غياب رقيبي حرفه‌اي «مرد دو هزار چهره» محبوب‌ترين مجموعه طنز تلويزيوني نوروز شد.