گزارش نشريه تاجيكي ملت درباره ويژگي‌هاي «يوسف پيامبر (ع)»
 

نشريه ملت چاپ جمهوري تاجيكستان، گزارشي را در وصف ويژگي‌هاي سريال تلويزيوني «يوسف پيامبر(ع)» در شماره اخير خود منتشر كرده است.


 

نشريه ملت چاپ جمهوري تاجيكستان، نقدي را در وصف ويژگي‌هاي سريال تلويزيوني «يوسف پيامبر(ع)» در شماره اخير خود منتشر كرده است.
در اين گزارش كه توسط «قاسم بيك‌ محمد» منتشر شده، آمده است:
شايد، نه چرا شايد، بلكه به طور حتم و يقين بيننده تاجيك اينقدر عاشق نبوده است. عاشق پاكي، عاشق بري بودن ازهرگونه آلايشات و اين عشق را گويا او سال‌ها و شايد تمام عمر منتظر بود و چون بر روي پرده تلويزيون خود فيلم «يوسف پيامبر(ع)» را ديد اين احساس به او دست داد كه بالاخره گم شده خود را پيدا كرد. قدرت تأثيرگذاري روايت و قصه‌هاي الهي و هنر كارگردان و بازيگران را با اين وسعت كه در فيلم ديدم قبل از اين كم‌تر مشاهده كرده بوديم. به‌ندرت صحنه‌اي را به ياد مي‌آورم كه از ديدن آن پير و جوان، متدين و متردد تأثير همگون و مشترك گرفته باشند. به طور يكسان و به يك اندازه متأثر شده و اشك بريزند. آري در قسمت‌هاي ابتدايي فيلم براي «يوسف(ع)» گريستند و بعد از آن براي «زليخا» نيز با پايان يافتن فيلم و به سعادت رسيدن آنها خود نيز احساس خوشبختي نمودند. هر دوي اين شخصيت‌ها آنقدر در وجود بيننده تاجيك نفوذ كرده بودند كه همه آنها بدون اطلاع خود «يوسف(ع)» و «زليخا» شدند. شاهد بوديم كه چگونه همه مردم روستاي وخش كه بيش از يك ماه روي برق را نمي‌ديدند به دنبال «يوسف(ع)» و «زليخا» مي‌گشتند. در خانه آنهايي كه ژنراتور داشتند گروه گروه جمع مي‌شدند و فيلم را تماشا مي‌كردند و بعد از پايان هر قسمت ساعت‌ها پيرامون آن با هم بحث مي‌نمودند. در هر محفل و مسجدي سخن از «يوسف پيامبر(ع)» بود و هنوز هم هست. حتي در زمستاني كه گذشت، عشق و علاقه به «يوسف» دل‌هاي مردم را آنقدر گرم كرد كه سردي را از ياد برده و جدي نمي‌گرفتند. آنها با ديدن صبر و شكيبايي پيامبر خدا در برابر سختي‌ها و محروميت‌هاي روزگار، كمتر از مشكلات خود شكايت مي‌كردند. اين يكي از خدمت‌هاي «يوسف پيامبر(ع)» بود.
مجموعه «يوسف پيامبر(ع)» اين ادعا را كه گويا مشكلات مادي باعث فاصله گرفتن مردم از معنويت مي‌شود كاملا رد كرد. معنويت واقعي بزرگترين كمك براي رفع موانع و مشكلات مادي است و بايد بپذيريم كه در كشور ما از اين ابزار بسيار مؤثر حداقل استفاده بهينه برده مي‌شود. استقبال گرم و صميمي مردم از«يوسف پيامبر(ع)» بدين معنا است كه هنوز ما توانايي عرضه كارهاي ارزشمند فرهنگي را نداريم. در ظاهر به‌مسائل و موضوعات بزرگ اخلاقي و حتي ديدني مي‌پردازيم اما به طور كامل كاري از پيش نمي‌بريم. چون راهي را كه در دوره استقلال طي كرديم از پايه و اساس اشتباه و خطا بود. حوزه‌هاي هنر و فرهنگ ما داراي مكتب خاص خود نيستند. بوي تقليد كوركورانه از دهليز و دالان آنها به مشام مي‌رسد.
فكر نمي‌كنم كه فيلم ديگري به اين نزديكي بتواند با «يوسف پيامبر(ع)» رقابت نمايد. براي رقابت با اين مجموعه غير از موضوع آن هزاران مورد ديگر مطرح است تا يك مجموعه حرفه‌اي بودن خود را به اثبات برساند.

*«يوسف پيامبر(ع)» همه افراد را مورد خطاب خود قرار مي‌دهد
معمولا هر فيلمي مخاطب خاص خود را دارد كه غالبا به قشر خاصي از جامعه محدود مي‌شود. اما در كشور ما همه اقشار مردم خريدار «يوسف پيامبر(ع)» هستند. در بازار كاروان زني را مشاهده نمودم كه پوشش غيراسلامي و غيرملي داشت اما در جستجوي قسمت‌هايي از مجموعه بود كه موفق به ديدن آنها نشده بود جادوي اصلي هنر همين است. موافق و مخالف را مجذوب خود مي‌نمايد. خداوند شاهد است كه بدون هيچ تشيوقي پسر دو نيم ساله خود من به محض ديدن «يوسف پيامبر(ع)» در تلويزيون بر چهره او بوسه مي زند. اگر خودم با چشم نمي ديدم و برايم نقل مي كردند كه كودكي در اين سن و سال مخلص مجموعه «يوسف پيامبر(ع)» شده است و روزي چندبار تقاضاي ديدن آن را دارد هرگز باور نمي‌كردم. اما اين حقيقت است. حقيقت هنر فيلم‌سازان ايراني كه موفق شده‌اند حتي كودكان خردسال را مجذوب هنر خويش نمايند. به بركت همين مجموعه سخن روانشناسان را باور نمودم كه بايد با كودكان نيز با شخصيت برخورد كرد چرا كه در فطرت آنها تميز خوب و بد نهاده شده است. در اينجا اين سوال به ذهن مي‌رسد كه چرا «يوسف پيامبر(ع)» تا اين اندازه مورد استقبال مردم تاجيك قرار گرفته است؟ آيا به دليل قرآني بودن داستان آن است و يا اينكه كارگردان آن حرفه‌اي عمل كرده است؟ به نظر مي‌رسد كه هر دو مورد صحيح باشد. اما بهتر است كه هنرمندان و كارشناسان و ساير علاقه‌مندان با برگزاي جلسه بحث و مناظره جزييات اين موضوع را بررسي نمايند.

*محمدنويد، شاعر
در دوره 70 ساله شووري مردم ما به تماشاي فيلم‌هايي مشغول بودند كه نه تنها از دين و مذهب فرسنگها فاصله داشت بلكه هنر سينما مبارزه با دين را يكي از رسالت‌هاي خود مي‌دانست. اين طبيعي است كه در حال حاضر مردم تشنه معنويت باشند و به دنبال آن از همه فيلم‌هايي كه داراي مضامين اسلامي معنوي هستند استقبال نمايند.
توجه خاص به مجموعه «يوسف پيامبر(ع)» به اين دليل است كه مردم تاجيك با قصه‌هاي قرآن و همچنين قصص الانبياء آشنايي دارند و از سوي ديگر شعراي بزرگ ما داستان «يوسف» و «زليخا» را به نظم كشيده‌اند و در هر دوره‌اي ورود زبان خاص و عام بوده است. انگيزه مهم ديگري كه باعث توجه خاص مردم به اين مجموعه شد ان است كه جنبه معنوي داستان در فيلم به خوبي بيان گرديده است. مخصوصا نقش ي«يوسف» بسيار برجسته بود و توانسته است باموفقيت كامل خصوصيت پيامبران را بازگو نمايد. در حقيقت من از نوآوري‌هاي اين مجموعه به حيرت افتادم. اگر از هنر بازيگران بگذريم نمي‌توان از زحمت كارگردان و تهيه كننده در طراحي فضاي مصر باستان صرفنظر كرد.

*نعمت نعمت زاده روزنامه‌نگار
مايلم به زبان بليغ و فصيح «يوسف» اشاره كنم. اگر زبان فيلم مفهوم نبود عليرغم هه زحماتي كه در رابطه با صحنه‌آرايي و كارهاي فني كشيده شده است با اين استقبال بي‌نظير رو به رو نمي شد. به نظر من اين پاسخ محكمي است به ادعاي آنهايي كه فاصله ميان زبان تاجيكي و فارسي را زياد مي‌دانند. فيلم‌هاي ايراني كه اين اواخر از تلويزيون تاجيكستان پخش مي‌شوند به جز مهمي از روابط فرهنگي ميان دو كشور تبديل شده و در اين بين جايگه «يوسف پيامبر(ع)» استثنايي است.

*گلچهره نعيم اوا هنرمند تئاتر و سينما
دست‌اندركاران فيلم خارجي حرفه‌اي و تخصصي كار كرده‌اند. كارگردان و نويسنده در داستان فيلم غير از قرآن از منابع اسلامي و غيراسلامي فراواني بهره برده‌اند. تلاش شده است تا در راه رسيدن به اهداف توليد از موضوع تاريخي فاصله نگيرند. اين تيم كه متشكل از كارگردان نويسنده، تهيه كننده، تصويربردار، هنرمندان و ساير اعضا مي باشند واقعا در كار خود تخصص زيادي دارند. طراحان دكور زحمت بسياري كشيده‌اند. زيرا زنده كردن لحظات تاريخي شايد براي بسياري از فيلمسازان امكان پذير باشد اما به وجود آوردن محيط و فضاي زنده بسيار مشكل و در بعضي مواقع امكان ناپذير است و ما مشاهده نموديم كه دراين فيلم جامه عمل پوشيد. شايد بتوان گوشه‌اي از تاريخ را به طرو بصري يا خود ديداري (ويژوالي) تجسم نمود اما زنده ساختن روح زمان كاري است تقريبا غيرممكن و نبوغ كارگردان وتمامي گروه سازنده «يوسف» در همين امر نهفته است. اين خود يك منبع بزرگ تاريخي براي همه مورخين و دانشجويان اين رشته مي باشد. ديدن اين فيلم جدا از اين كه جنبه ايماني و خود شناسي داردبه آنها امكان مي دهد تا روح حاكم در آن زمان را در وجود خود احساس نمايند. نور، موقعيت دوربين ما و همه و همه ابزارهاي فيلم‌سازي طوري مورد استفاده قرار گرفته‌اند تا بتوانند حال و هواي قهرمانان را دقيق تر بازگو نمايند. نقشها، فيلمبرداري، طراحي صحنه و لباس چهره پردازي هنرمندان به طور كامل با واقعيت تاريخي آن دوره مطابقت دارد و ذره‌اي جاي شك و ترديد براي هنرمند و بيننده آن باقي نمي‌گذارد. بيننده فراموش مي‌كند كه اين فيلم است در حقيقت او گمان دارد كه شاهد به وقع پيوستن صحنه‌هايي از تاريخ مي باشد. در كنار جنبه بصري يا خود ديداري متن فيلم به خصوص گفت‌وگوهاي فلسفي آن جلب توجه مي‌كند. دست بيننده را گرفته و در عالم روحانيت به سير مي‌پردازد. به جايي مي برد كه همه تسليم مي‌شوند و پا به پاي «يوسف» تا وادي آخر گام برمي‌دارند. فكر مي‌كنند كه خداوند از طريق «يوسف» خواسته است انسان‌ها را تسليم زيبايي نمايد و از راه زيبايي ظاهري بتواند به زيبايي حقيقي و باطني برساند. خداوند معجزه ظاهر را آفريد كه در آن زيبايي باطن نهفته است. شكي نيست كه فيلم خيلي موفق است. فكر مي‌كنم كه اين فقط برداشت تاجيكستان نيست بلكه «يوسف پيامبر(ع)» به عنوان پديده فرهنگي مي‌تواند در تمدن جديد بشري جايگاه مناسب خود را به دست آورد.

* پيام يوسف پيامبر
آري همانطور كه مصاحبان ما ذكر كردند، مجموعه «يوسف پيامبر(ع)» از نظر هنري و كارگرداني، بازيگري و متن، طراحي صحنه و استفاده از جلوه‌هاي ويژه به موفقيت كامل رسيده است. بخش‌هايي نيز به داستان اضافه شده است كه نه تنها موجب تحريف و يا ايجاد فاصله با اصل موضوعن شده بلكه جذابيت آن را دو چندان كرده است. ويژگي ديگر مجموعه «يوسف پيامبر(ع)» اين است كه از ابتدا تا انتها با بيننده ارتباط باطني برقرار مي‌كند. چيزي كه در بيشتر فيلم‌هاي امروزي تنها محدود به ارتباط ظاهري است. اين ارتباط باطني ما را وامي‌دارد كه براي لحظه‌اي هم كه شده درباره ماهيت زندگي دنيايي خود انديشه كنيم و ديد خود را به موضوعات بي ارزشي كه زندگي ما را به خود مشغول داشته تغيير دهيم.اين سخن كمي نيست. هرچند تمامي گروه اين مجموعه كه شايسته نام بردن هستند اما ما فقط به ذكر نام كارگردان: فرج الله سلحشور، بازيگران: مصطفي زماني (يوسف)، كتايون رياحي (زليخا) كه در اين فيلم توانستند مراحل تبديل عشق زميني به عشق آسماني را ماهرانه به تصوير بكشند و ميليونها انسان را ساعت‌هاي طولاني در كنار تلويزيون نگه دارند بسنده مي‌نمايم. «كتايون رياحي» معروف سينماي ايرن است اما «مصطفي زماني» براي اولين بار است كه نقش آفريني مي نمايد و فقط با شش ماه تمرين موفق شد به چهره محبوب هنري بدل گردد كه شايد رسيدن به مقام و درجه او آرزوي خيلي از هنرمنداني باشد كه عمر خود را در صحنه سپري نموده‌اند. اما بدون شك «يوسف پيامبر(ع)» در ياد و خاطره بيشتر مردم خواهد ماند و با پيروي از او خيلي ها زندگي خود را معنويت بخشيده و هدفمند خواهند كرد.
دريك كلام پيام «يوسف پيامبر(ع)» اين است: عشق به خدا در هر دوره و زمان از اصلي‌ترين نيازهاي جامعه بشري است كه موجب سعادت آن مي‌شود و خوشبختانه اين پيام را بينندگان و مخصوصا جوانان ما با گوش جان شنيدند.