IRNON.com 

 

دکتر محمود احمدي نژاد در سال 1335 هجري شمسي در روستاي ارادان از شهرستان گرمسار، چشم به جهان گشود و از يک سالگي به همراه خانواده در تهران اقامت گزيد. وي دوران تحصيلات ابتدايي ، راهنمايي و متوسطه خود را در اين شهر گذراند و در سال 1354 با کسب رتبه 132 کنکور سراسري گزينش دانشجو، تحصيلات عالي خود را در رشته مهندسي عمران دانشگاه علم و صنعت آغاز کرد و در سال 1365 در مقطع کارشناسي ارشد همان دانشگاه پذيرفته شد و در سال 1368 به عضويت هيات علمي دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت در آمد و در سال 1376موفق به دريافت مدرک تحصيلي دکتراي مهندسي و برنامه ريزي حمل و نقل از دانشگاه علم و صنعت گرديد . ايشان به زبان انگليسي آشنايي دارند و طي سال هاي تدريس در اين دانشگاه و تدوين مقالات و پژوهش هاي متعدد علمي ، راهنمايي ده ها پايان نامه کارشناسي ارشد و دکتراي تخصصي در زمينه هاي مختلف مهندسي عمران ، راه و حمل و نقل و مديريت ساخت را بر عهده داشته است.

  

دکتر احمدي نژاد پيش از پيروزي انقلاب اسلامي در کسوت دانشجو و با شرکت در مجالس مذهبي و سياسي وارد فضاي سياسي جامعه شد و پس از پيروزي انقلاب اسلامي با توجه به حضور در دانشگاه از پايه گذاران انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علم و صنعت ايران بود و در دوران جنگ تحميلي به عنوان داوطلب بسيجي در قسمت هاي متعدد جبهه به ويژه مهندسي رزمي به خدمت پرداخت و اين مهم را تا پايان دوران دفاع مقدس ادامه داد. دکتر احمدي نژاد متاهل و داراي سه فرزند- دو پسر و يک دختر – مي‌باشد.

  

مهمترين مشاغل دکتر احمدي نژاد:

 

•  فرماندار ماکو
•  فرماندار خوي
•  مشاور استاندار کردستان
•  مشاور فرهنگي وزير فرهنگ و آموزش عالي در سال 1372
•  استاندار استان اردبيل در سال هاي 1372 تا 1376
•  عضو هيات علمي دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت از سال 1368 تا کنون
•  شهردار تهران از سال 1382 تا 1384
•  ايشان در نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري اسلامي ايران در سوم تيرماه 1384، از سوي ملت ايران به عنوان رييس جمهوري اسلامي ايران برگزيده شد.

 

دکتر احمدي نژاد علاوه بر تدريس ، راهنمايي دانشجويان و پرداختن به امور اجرايي، در زمينه‌هاي ذيل نيز فعاليت داشته است:

•  روزنامه نگاري و نگارش مقالات متعدد سياسي ، اجتماعي ، فرهنگي و اقتصادي
•  مدير مسوول روزنامه همشهري و راه اندازي همشهري محله در 22 منطقه تهران، همشهري مسافر، همشهري ديپلماتيک، همشهري جوان، همشهري ماه و ضميمه انديشه، ضميمه دانشجو و ...
•  موسس و عضو انجمن تونل ايران
•  عضو انجمن مهندسين عمران ايران
•  عضو اولين شوراي مرکزي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علم و صنعت ايران
•  عضو اولين شوراي مرکزي اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانشجويان دانشگاه ها و موسسات آموزش و عالي کشور

 

 


 

 

زندگینامه آقای محمود احمدی نژاد از زبان خود ایشان  .

 


بسم الله الرحمن الرحيم

اللهم عجل لوليك الفرج و العافيه و النصر و اجعلنا من اعوانه و انصاره و المستشهدين بين يديه.

 

در ايامي كه اشرافيت شرافت بود وشهرنشيني كمال، در خانواده اي تهيدست در روستايي دورافتاده از توابع گرمسار متولد شدم.

از شهريور 1320 و سلطنت مستبدانه پهلوي دوم پانزده سال مي گذشت كه پدرم كام مرا با تربت سيدالشهدا باز كرد. از آنجا كه قرار بود شاه كوركورانه ايران را دروازه تمدن غرب كند، طرح هاي زيادي اجرا شده بود تا ايران به بازار مصرف ديگري براي كالاهاي تشريفاتي غرب تبديل شود  بدون آنكه در زمينه علمي پيشرفتي داشته باشد. فرهنگ ايران اسلامي ما اجازه چنين هجمه اي را نمي داد و مانعي بر سر راه آمال شاه و اربابان بيگانه اش بود. از اين رو مي خواستند تا آرام آرام اين فرهنگ اصيل و مستحكم را كم رنگ كنند تا وابستگي اقتصادي، سياسي و فرهنگي ايران به غرب روز به روز بيشتر شود. در پي اجراي همين سياستها و رونق ظاهري شهرها، آن سالها سالهاي هجوم روستائيان به شهرها بود. پس از پياده سازي سياست اصلاحات ارضي وضع روستاها به مراتب بدتر از گذشته گرديد و روستائيان براي پيدا كردن لقمه اي نان فريب زرق و برق و ظاهر اغوا كننده شهرها را خوردند و شهرنشين يا به بيان دقيق تر "حاشيه نشين" شدند.

 

IRNON.com

 

بر خانواده ما نيز در روستا بسيار سخت مي گذشت. با تولد من كه چهارمين فرزند خانواده بودم فشارها بيشتر شد. پدرم شش كلاس سواد داشت. او آهنگري زحمتكش و سرد و گرم چشيده و با ايمان بود و دين را به خوبي مي شناخت. در مسجد حضور پررنگي داشت و قرآن و احكام درس مي داد. اگرچه هيچگاه زرق و برق دنيا در چشم او ارزشمند نبود اما فشارهاي زندگي او را نيز يك سال پس از تولد من وادار كرد به تهران مهاجرت كند. در تهران محله پامنار را براي سكونت برگزيديم. براي دور شدن از فضاي به ظاهر مترقي و در واقع بي هويت آن روز تهران كه با فشار رژيم شاه ايجاد شده بود، پدرم خانواده ما را با مسجد و منبر آشنا كرد. من  نيز كمي كه بزرگتر شدم و دوران كودكيم آغاز شد همراه خانواده با مسجد و روحاني آن آشنا شدم.

* * *

پدرم هميشه روزنامه مي خريد. كلاس اول بودم كه با كمك بزرگترها خبر تصويب كاپيتالاسيون را در روزنامه خواندم. اگرچه آن روز معني آن را نمي فهميدم اما از اعتراضهايي كه در حوزه هاي علميه به رهبري حضرت امام به آن شد و از برخورد شديد و خشني كه شاه با معترضين داشت پي بردم كه شاه مي خواهد برگ ديگري از تحقير مردم كشور در برابر بيگانگان را به كارنامه خود بيافزايد. همان سالها بود كه در پانزدهم خرداد، شاه ياران امام (رحمه ا... عليه) را به خاك و خون كشيد. آنروزها امام تازه از زندان آزاد شده بود.

صحبت هاي امام را در آن ايام هيچ گاه فراوش نمي كنم‌، در صحبت هايش چيزي نهفته بود كه همه را شيفته خود مي كرد. ايمان به خدا در كلام او موج ميزد و مردم را به اسلام حقيقي دعوت مي كرد. پيامش دعوت به توحيد بود و عدالت و رفع ظلم و فتنه از جهان. شجاع بود. با صلابت سخن مي گفت. كلامش ساده و صادقانه بود. رهنمودهاي امام بر دلهاي مردم مي نشست و به عمق جانها رسوخ مي كرد. همين ويژگي ها بودكه او را محبوب قلوب ملت از پير و جوان و البته مغضوب رژيم شاه و اربابان آمريكاييش كرده بود. اما جالب اينجاست كه حتي دشمنان او نيز براي او احترام خاصي قايل بودند.

* * *

رفته رفته تحمل امام ديگر براي شاه ممكن نشد و از آنجا كه مي دانستند كشتن او قيام خونين غير قابل مهاري در پي خواهد داشت تصميم گرفتند امام را تبعيد كنند تا به زعم خود ميان او و يارانش فاصله بياندازند و انقلابي كه در شرف وقوع بود را مهار كنند.

امام شبانه تبعيد شد و اين تبعيد 14 سال ادامه يافت.  در دوراني كه امام در تبعيد بود در كلاسها و جلسات ياران و شاگردان امام با افكار او بيشتر آشنا شدم. هر چه بيشتر با افكار و اصول امام آشنا ميشدم علاقه ام به آن مرد الهي بيشتر مي شد و تحمل دوري وي برايم دشوارتر. دشمنان مردم مسلمان ايران اگرچه امام را از مردم دور كرده بودند اما او در عوض در قلبهاي مردم جا گرفته بود و از هميشه به آنها نزديكتر.

* * *

IRNON.com

 

دوران دبيرستان من همراه با جشن هاي 2500 ساله شاهنشاهي بود. آن سالها فشار فقر بر اقشار محروم مضاعف شد بود. تحميل هزينه هاي سنگين جشنها و عيش و نوشهاي خاندان شاه و اشراف زادگان و مهمانان خارجيشان كمر مردم را مي شكست. تمام ملزومات اين جشنها با هواپيماهاي اختصاصي از اروپا به ايران آورده مي شد و شايد به توان ادعا كرد كه جشنهاي ننگين 2500 ساله شاه خائن پرهزينه ترين جشن تاريخ تمدن بشري بود.

بگذريم، در چنين شرايطي ديگر پتك و سندان پدر كفاف مخارج خانواده را نمي داد و من مجبور شدم براي كمك به خانواده و تامين خرج تحصيل در كارگاه يكي از همسايه ها مشغول به كار شوم و كانال كولر پرس بزنم. با وجود آنكه بسيار بازيگوش و پر جنب و جوش بودم اما از درس و مدرسه هم غافل نبودم و دانش آموز ممتاز محسوب مي شدم. از همان دوران بود كه به معلمي علاقه مند شدم و گاه و بيگاه براي دوستاني كه تقاضاي كمك داشتند در خانه يا مسجد كلاسهاي تقويتي برگزار مي كردم. سال آخر دبيرستان با چند كتاب تست و تلاش شبانه روزي مانند همه كنكوري ها و البته بي نصيب از كلاس هاي تقويتي كنكور خود را براي اين آزمون آماده كردم. قرار داشتن در بحبوحه جريان انقلاب و فعاليتهاي مبارزاتي پراكنده عليه رژيم شاه باعث نشده بود كه دچار ضعف تحصيلي شوم و با تلاش مضاعف سعي مي كردم تا در كنار فعاليتهاي اجتماعي و انقلابي آمادگي علمي خود را نيز همواره در حد مطلوب نگه دارم.

 صبح روز امتحان كنكور مطمئن بودم كه رتبه ام  تك رقمي خواهد بود اما تقدير چنان رقم خورد كه در جلسه امتحان دچار خونريزي بيني شوم. با اين حال رتبه 132 رياضي هم رضايت بخش بود و من توانستم در رشته مورد علاقه ام - مهندسي عمران -  در دانشگاه علم و صنعت سه سال قبل از پيروزي انقلاب پذيرفته شوم.

* * *

رژيم شاه مي خواست با تزريق بي بند و باري و ترويج فساد و فحشا در دانشگاه ها ، انگيزه هاي اسلامي و انقلابي را در دانشجويان بخشكاند و از اين طريق مانع پيوستن آنها به جريان انقلاب شود. اگرچه تعداد اندكي از دانشجويان در اين دام افتند اما علي رغم تمام تلاشهاي رژيم شاه دانشگاه به پايگاهي براي مبارزه تبديل گرديد. اما خطري كه هنوز دانشجويان انقلابي را تهديد مي كرد منحرف شدن به سمت اردوگاه كمونيسم بود. اما خوشبختانه جوانان و دانشجويان مذهبي  دانشگاه ها  از امام آموخته بودند كه تمامي حصرهاي غيرعقلاني و تحميلي را بشكنند و به دنبال حقايق ناب باشند. هوشياري اين گروه باعث شد در زمان كوتاهي جرياني نو و غير التقاطي در دانشگاهها شكل گيرد كه پيروي از مكتب امام و اعتلاي كلمه توحيد تا آخرين نفس تنها شعارشان بود. شكل گيري اين گروه تازه نفس، اندك اندك مرزبندي ها را شفاف تر كرد و وزن واقعي هر كدام از گروهها را نمايان كرد و دست هاي پشت پرده انحراف جريان مبارزات را براي همگان آشكار ساخت. حركتهاي مردمي هر روز بيش از پيش رنگ و بوي مذهبي به خود مي گرفت و ارزش هاي ديني اي مردم همچون شهادت، ملت ايران را آماده مواجهه  با شكنجه هاي وحشيانه و گلوله هاي آتشين رژيم سفاك شاه مي كرد. اگر نبود ايمان و توكل مثال زدني مردم قهرمان ايران و توسل آنها به اهل بيت و پيروي تمام و كمالشان از امام ، ريشه هاي انقلاب بارها و بارها در اثر اين شكنجه هاي هولناك و كشتارهاي گسترده مي خشكيد.

با شدت گرفتن جريان انقلاب و واضحتر شدن سرانجام اميد بخش آن خون تازه اي در رگهاي مردم جريان يافت.

* * *

امام آمد. پس از 15 سال دوري و تبعيد. استقبالي كه مردم ايران از رهبرشان كردند براي هميشه در تاريخ ثبت شد. تمام ايران براي استقبال از امام به خيابانها ريخته بودند. چشمهاي ناظران جهاني خيره مانده بود و از تحليل اين همه حماسه و شور عاجز بودند.

انقلاب اسلامي مردم ايران پس از سالها استقامت و پايداري قهرمانانه و با تقديم هزاران شهيد در عين ناباوري و حيرت تحليلگران شرق و غرب و دستگاههاي اطلاعاتي ابرقدرتها به پيروزي رسيد. انقلاب ما در نوع خود بينظير بود، مردم با دستاني خالي و صرفا با تكيه بر سلاح ايمان و با رهبري پير مردي 80 ساله نماينده نظامي آمريكا – شاه مزدور – را سرنگون كردند و حاميان ابر قدرت شاه را در منطقه و جهان بي آبرو و ذليل  كردند.

* * *

اگرچه از همان آغاز نهضت امام خميني حكومت مطلوبي  كه امام مدنظر داشت براي همگان روشن بود اما حضرت امام  با اصرار فراوان فرمان به برپايي همه پرسي براي تعيين نوع حكومت جديد در ايران را داد تا از همان ابتدا نشان دهد كه با خواست مردم و بر مبناي شرع است كه حكومت اسلامي شكل مي گيرد. اگرچه نيازي به چنين همه پرسي اي اساسا وجود نداشت اما امام با درايت خويش حجت را بر همگان تمام كرد و راه بهانه جويي هاي احتمالي را بست. اين اقدام و جواب قاطع ملت ايران به آن باعث سرخوردگي برخي گروههاي وابسته به ابرقدرتها شد و آنان نيز با اشاره قدرتهاي استكباري و در راس آنها آمريكا دست به كشتار مردم بي گناه و ترور رهبران انقلابي زدند تا به زعم اربابان خام خود نهال حكومت جديد را از همان ابتدا بخشكانند. اما مردم حاضر نبودند دستاورد انقلاب عظيم خود را به اين راحتي از دست دهند و باز ايستادند و با تحمل سختي ها از انقلاب خود پاسداري كردند و در نهايت گروهكهاي تروريستي را از كشور خود راندند. هرچند اين گروهكهاي تروريستي هنوز هم در پناه شيطان بزرگ آمريكا ذليلانه ارتزاق مي كنند اما سيلي اي كه از ملت ايران دريافت كردند را هرگز فراموش نخواهند كرد.

* * *

استكبار جهاني تصميم گرفته بود به هر قيمتي كه شده انقلاب اسلامي ايران را دچار شكست كند زيرا از اين ميترسيد كه انقلاب الگويي براي ساير ملتها در سطح منطقه و جهان شود. از طرف ديگر مي خواست آبروي از دست رفته خود را باز يابد. از همين رو در ميان كشتارهاي روزانه گروهكهاي تروريستي در داخل ايران آتش جنگ عليه ايران توسط رژيم صدام برافروخته شد. تحليل سياستمداران فاسد جهان آنروز بر اين بود كه ايران در اول راه است و حكومت آن هنوز اسقرار كامل نيافته است نيروي نظامي آن هم از هم گسيخته است و از طرف ديگر سلاح و مهمات ندارد اما در طرف مقابل صدام هرچه بخواهد به او مي دهيم و او پيروز جنگ خواهد بود. صدام سرمست از كمكهايي مالي، نظامي و اطلاعاتي كه از آمريكا و ديگر كشورهاي غربي دريافت كرده بود اعلام كرد طي مدت 3 روز تهران را فتح خواهد كرد. جنگي كه به ايران تحميل شد نه 3 روز بلكه بيش از 8 سال به طول انجاميد و در آخر هم حتي يك وجب از خاك ايران نصيب صدام و حاميانش نشد.

در اين هشت سال صدام هم با ما مي جنگيد و هم با مردم خود. هم شهرهاي ما را هدف بمباران شيميايي قرار مي داد و هم روستاهاي عراق را. در تمام مدت جنگ در شرايطي كه صدام شهرهاي ما را بمباران مي كرد جمهوري اسلامي براي رعايت مسايل اسلامي و انساني از مقابله به مثل پرهيز كرد و درگيري با عراق را به جبهه هاي نبرد محدود كرد، اگرچه چنين رفتاري هم باز براي ناظران جهاني قابل درك نبود.

در ابتداي جنگ 25 سال داشتم. مادر و همسرم و تمامي مادران و همسراني كه جوانان و همسرانشان در جبهه ها از كيان كشور خويش دفاع مي كردند صبورانه به تربيت نسلي مقاوم، شجاع و مومن اهتمام داشتند. جوانان توانمند امروز ثمره همان تلاشها و به جان خريدن سختي ها هستند.

دفاع مقدس دانشگاه منحصر به فردي براي آموختن انسانيت بود. تجربه همزمان مرگ و زندگي انسان هاي جنگ را در بهشتي ميان دنيا و آخرت نگه داشته بود كه هرچه مي گفتند و مي شنيدند و انجام مي دادند الهي بود.

برادري و صميميت، جديت و سخت كوشي، معنويت و عبادت، شوق و شادماني، ايثار و رشادت، همه و همه  به ما ثابت مي كرد كه دنيا و آخرت در بستر دين نه تنها با هم در تضاد نيستند بلكه مكمل يكديگرند. شهادت تنها آرزوي رزمندگان ما بود و هست.

سال 67 يعني يكسال قبل از وفات امام (رحمه ا... عليه) قطعنامه اي صادر شد و امام با اكراه آنرا پذيرفت و اعلام كرد كه با اين كار جام زهر نوشيده است. جنگ به پايان رسيد و اين در حالي بود كه در تمام اين مدت سازمانهاي بين المللي سعي مي كردند با تحريف حقايق آشكار متجاوز بودن رژيم صدام را كتمان كنند و در عمل از هيچ كمكي به او دريغ نكردند. براي كساني كه از پيوند اين سازمانها با كشورهاي سلطه گر بي خبر بودند اين چشم پوشي و كتمان حقيقت عجيب مي نمود.

* * *

ادامه اين مطلب را به بعد موكول مي كنم چرا كه اولين مطلب از اين مجموعه كمي طولاني شد. از اين پس سعي خواهم كرد كوتاه تر و ساده تر بنويسم.

به اميد خدا قصد دارم حتي المقدور با توجه به 15 دقيقه وقتي كه در هفته براي اين مجراي جديد ارتباطي اختصاص خواهم داد اين پايگاه را هر هفته يك يا دوبار بروز كنم. پيشاپيش نيز بابت تاخيرهاي احتمالي در ارسال مطالب جديد عذر خواهي مي كنم.

 

والسلام
 

 


 

 

افتخار خدمتگزارى به ملت بزرگ و عزيزان

 

... خداوند را شاكر هستيم كه توفيق داد تا در اين دوران فرصت و توفيق خدمتگزارى به ملت بزرگ ايران را داشته باشيم؛ به خصوص، تكريم ملت ايران. حضرت امام(ره) و رهبر عزيز انقلاب [در اين باره ]عبارتهاى بسيار عجيبى دارند. براى مثال امام(ره) فرمودند: ملت ما الهى شده است. همان طور كه مى دانيد حضرت امام خمينى(ره) لاينطق عن الهوى بودند؛ يعنى ايشان كسى نبودند كه از روى هواى نفس حرف بزنند و هر كلمه ايشان، هدايت شده و تعبيه شده بر زبان مبارك ايشان بود. حضرت امام(ره) حلقه وصل بين بشريت و آسمان بودند. همچنين رهبر معظم انقلاب هم فرموده اند: ملت ايران بهتر از ملت اسلام در صدر اسلام و در زمان پيامبر عزيزمان، حضرت محمدبن عبدالله(ص) هستند. ملتى نجيب، مؤمن، پاك، فداكار و انقلابى و عاشق واقعى اهل بيت عليهم السلام. اگر ملاحظه بفرماييد در شرايطى كه ما سخت ترين مشكلات اقتصادى را پشت سر مى گذاشتيم، حرم مطهر امام رضا(ع) و ديگر اماكن زيارتى ما هيچ گاه خالى نمى شود. الان تمام شما از هزينه ها خبر داريد. اگر يك نفر قصد داشته باشد يك شب به مشهد بيايد و يك اتاق دو تخته يا يك خانه مسكونى اجاره كند، حدود 30 تا 40 هزار تومان بايد هزينه پرداخت كند. تازه اين فقط هزينه اقامت است و هزينه رفت و برگشت، شام و ناهار و ديگر مسائل هم به آن اضافه مى شود، ولى شما مى بينيد كه اينجا هميشه شلوغ است و هيچ وقت خلوت نمى شود و ان شاءالله كه شلوغ تر هم خواهد شد. اين امر نشان مى دهد كه ملت ما به طور عميق عاشق اهل بيت(ع) است و به دست ايشان و با نظارت مستقيم آنها تربيت شده است. لذا اگر كسى خادم اين ملت باشد، افتخار در اين است و هيچ افتخارى با اين امر برابرى نمى كند كه انسان جاروكش اين ملت باشد...

 

[سخنرانى در اولين جلسه هيئت دولت در مشهد - پنج شنبه 3 شهريور 1384]

 

 

 IRNON.com

 

 


 

 

تعهدات رئيس جمهور

 

... اينجانب به عنوان خادم مردم همچنين خود را موظف مى دانم كه: - حافظ استقلال منافع ملى كشور و فرهنگ و آيين اسلام باشم؛ - از حقوق شهروندى آحاد ملت ايران در داخل و خارج دفاع كنم؛ - عرصه هاى فعاليت سالم را تقويت نموده و فرصت رشد، خلاقيت و تعالى را براى همه تا حد امكان فراهم آورم؛ - رفع مشكلات موجود جوانان رشيد و عزيز و توجه جدى به محرومان و اقشار ضعيف را در اولويت برنامه هاى خود قرار دهم؛ - از عزت و حقوق ملت ايران در عرصه هاى جهانى دفاع نمايم؛ - در راه وحدت و همدلى ميان كشورهاى اسلامى و دفاع از كيان امت اسلام بكوشم؛ و آرمان عدالتخواهى، صلح طلبى و تهديدزدايى ملت ايران را در عرصه بين الملل پيگيرى كنم...

 

[سخنرانى در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهورى - چهارشنبه 12 مرداد 1384]

 

  


 

 

سرعت بالاي تصميم گيري رئیس جمهور

 

بالاخره کسی که رئیس دولت می شود، باید هم اطلاعاتش و هم توانمندی هایش بیش از تک تک اعضای دولت باشد. علی القاعده، من
نمی گویم الان این طوری است. باید این طوری باشد. بعضی ها متأسفانه عکس ان را تبلیغ
می کنند. اگر رئیس جمهوری می تواند تصمیم بگیرد، مطلب را بهتر بفهمد و حرف قوی تر بزند، این را به شکلهای گوناگون منفی جلوه می دهند. خب همه صحبت می کنند،
رئیس جمهور هم یک حرف را می زند، همه
می گویند این حرف بهتر است. اینکه منفی نیست. اینکه خوب است.
حتی بعضیها را دیده ام که سرعت
تصمیم گیری را زیر سؤال می برند؛ یعنی منفی، اصلاً قوة مجریه باید سریع بتواند تصمیم بگیرد. اصلاً معنا ندارد که بگوییم که چهار سال اول دولت یک گروه می گذاریم ببینند چه باید کرد. آن وقت چهار سال دوم انجام می دهیم. دولت باید از روز اول تصمیم بگیرد. من می توانم در اینجا با صدای بلند اعلام کنم، ما تنها دولتی هستیم که از روز اول تصمیم گرفتیم. مشخص بود که چه کار می خواهیم بکنیم. یعنی روز اولی که تنفیذ شد، و در مجلس من تمام برنامه را اعلام کردم، ما می خواهیم این ده کار را انجام بدهیم.
همانها را هم داریم دنبال می کنیم. در هیچ کدام هم تغییری نداده ایم، بگویم نه، این از اولویت خارج شده است. ما راجع به انرژی، حمل و نقل، مسکن، اشتغال، اصلاح سیستم، سفرهای استانی، رسیدگی به محرومین، کم کردن فاصله های درآمدی بازنشسته و کارمند و حمایت از صنعت و صادرات غیرنفتی با مردم حرف زده ایم. البته همة اینها بعد از انتخابات بود

 

[ديدار با خبرنگاران شركت كننده در سفرهاي استاني - دوشنبه 18 تير 1386]

 

  


 

 

مخالفتهاى واهى با موضع گيريهاى رئيس جمهور

 

... ما رفتيم سازمان ملل. خب مواضع ملت ايران را گفتيم. تازه بخشى از حرفهاى دل ملت ايران را ما زديم. بخشى از حرفهاى دل ملتهاى آزاد را زديم. آمديم، خب ما دشمنان را مى شناسيم. شروع كردند فرياد زدن كه بله فلانى تند صحبت كرده، حالا ما پدر ايران را در آژانس در مى آوريم. جمع شدند و دست به دست هم دادند و نشستند و مشورت كردند و به خيال خودشان يك قطعنامه اى صادر كردند، قطعنامه اى صد در صد ظالمانه. چه كسانى قطعنامه صادر كردند؟ كسانى كه زرادخانه هايشان پر از كلاهكهاى هسته اى است. كسانى كه عليه ملتهاى بى دفاع از بمب اتم استفاده كردند. كسانى كه در همين جنگ عراق عليه ملت و حتى نيروهاى خودشان از گلوله هاى اورانيومى استفاده كردند. كسانى كه بمبهاى شيميايى مى سازند، كسانى كه همين منطقه وقتى بمباران شد، براى آن جانى كف مى زدند و هورا مى كشيدند، كسانى كه وقتى حلبچه بمباران شد ككشان نگزيد، آنها حالا آمدند مى گويند ما به فعاليتهاى هسته اى جمهورى اسلامى مشكوك هستيم و اگر جمهورى اسلامى هر آنچه ما برخلاف قوانين و خارج از قوانين از او خواستيم، تسليم نشود، او را به شوراى امنيت مى فرستيم؛ به يك حرف زور. عده اى در داخل از همان دسته افرادى كه به لطف خدا يكى پس از ديگرى دستشان از بيت المال قطع مى شود، به جاى اينكه فريادشان را عليه مستكبرين بلند كنند، آمدند مرتب گفتند آقا اين دولت ديپلماسى بلد نيست، اين دولت سياست خارجى بلد نيست، اينها كشور را به سوى جنگ مى برند، اينها باعث شده اند رقم بورس پايين بيايد و چه بشود و چه بشود. خب، همين دولت ايستاد، محكم ايستاد و به غربيها پيغام داد هيچ كس در ايران حق ندارد سر سوزنى از حق مسلم ايران عقب نشينى بكند و ما تا آخر خط ايستاده ايم. وقتى آنها ديدند كه اينجا موضع محكم است، عقب نشينى كردند. حالا كه رأى به نفع ملت ايران شده، اينجا هم حاضر نيستند بگويند بالاخره اين رفتار دولت هم يك نوع ديپلماسى است كه معلوم است كارساز است...

 

[سخنرانى در ديدار با منتخبين استان ايلام - چهارشنبه 9 آذر 1384]

 

  


 

 

هياهوهاى واهى در مورد موضع گيرى رئيس جمهور عليه اسرائيل

 

...بعد از آن موضع گيرى كه فقط كلام امام بود، عليه رژيم اشغالگر قدس كه يك رژيم نا مشروع است، در يك جلسه اى ما فقط صحبتهاى امام را از رو خوانديم، گفتيم امام بزرگوار ما چنين فرموده اند و امروز هم راه حلش اين است كه رفراندوم بكنيم، معلوم بشود ملت چه مى خواهند. هفتاد سال پيش روى نقشه اصلاً اسم اينها نبود، اينها از كجا درآمده اند؟ اصلاً اينهايى كه در آنجا حاكم اند، اهل كجا هستند، كى به دنيا آمده اند؟ بابا، پدربزرگ و پدر جدشان كجايى است؟ اينها كى آنجا بوده اند؟ اصلاً هيچ وقت آنجا نبوده اند، چطور آمده اند شدند مدعى؟ بعد از آن موضع گيرى ما، يك دفعه شروع كردند فرياد زدن و گلوها را پاره كردن. متأسفانه عده اى از همين قماشى كه عرض كردم، همين ها كه يكى پس از ديگرى به لطف الهى دارد دستهايشان از بيت المال كوتاه مى شود، به جاى اينكه به آنها بگويند آقا چه خبر است؟ 27 سال است كه ملت ايران همين حرف را مى زند. ملت ايران و ملتهاى مسلمان هرسال روز قدس برپا مى كنند. در روز قدس مردم چه مى گويند؟ همين حرفها را مى زنند. چه طور شما اين قدر برآشفتيد؟ به جاى اينكه به آنها حرف بزنند، تفنگها را به سمت فرزندان شما پر كردند و نشانه رفتند. ما اين را مى فهميم. ما مى فهميم اينها از كجا ناراحت اند...

 

[سخنرانى در ديدار با منتخبين استان ايلام - چهارشنبه 9 آذر 1384]

  

 


 

 

ادعاهاى واهى در خصوص تندروى رئيس جمهور در سازمان ملل

 

...من ديدم اخيراً بعضيها تريبون گرفته اند كه بله، فلانى در سازمان ملل تند حرف زد. كدام تند؟اينها تند بود؟ ما خيلى خوددارى كرديم. واقعاً ملت ايران در سازمان ملل نجابت به خرج داد والّا ما فهرست بلندى از ادعاهاى مستند عليه قدرتهاى سلطه گر داريم. كسانى كه متجاوزند و دنيا را به خاك و خون كشيده اند، مدعى ما بشوند؟ ما كه 27 سال تحت فشار و تجاوزيم. همين الان هم دارند حقوق ما را تضييع مى كنند، تهمت مى زنند، فشار مى آورند. ما مظلوميم و كجا حق كسى [را ضايع كرده ايم؟] خيلى خنده دار است، آقايان از چند هزار كيلومتر آن طرف تر نيروهاى نظامى آورده اند، عراق را اشغال كرده اند، دارند هر روز آدم مى كشند، عوامل شان را مى فرستند كه بمب گذارى بكنند. بعد مدعى مى شوند و مى گويند بله، سلاحهايى پيدا كرده ايم كه با سلاحهاى جمهورى اسلامى و حزب الله مشابهت دارد. من هم پاسخ دادم، گفتم: اتفاقاً ما در عراق آدمهايى پيدا كرده ايم كه با آدمهاى انگليسى و امريكايى كاملاً منطبق اند و سلاح هم بر دوش آنهاست. ما آدمش را در عراق پيدا كرده ايم. اشغالگرى كرده، آن وقت مى گويد جمهورى اسلامى در امور داخلى عراق دخالت مى كند. چه كسى در دنيا بايد جلوى اين وقاحت بايستد. ما نرفتيم كه با كسى دعوا كنيم، ولى گفته ايم بر اساس همه مقررات موجود اين فناورى هسته اى حق ملت ايران است. به چه دليل شما مى خواهيد بگيريد؟ شما كه مى خواهيد بگيريد، بايد دليلى بياوريد. مى گويند احمدى نژاد تند حرف زد. يا دولت را متهم مى كنند؛ آدمهايى كه بالاخره توجهى به منافع ملى ندارند...

 

[سخنرانى در نشست مشترك دولت و مجلس - چهارشنبه 20 مهر 1384]

  

 


 

 

معيارهاى مورد نظر در انتخاب كابينه

 

معيارها همان معيارهايى است كه مردم در خواسته هايشان اعلام كرده اند و در متن انقلاب، فرهنگ و نظام ما هست. ما آدمهايى را مى خواهيم كه مؤمن، پاك دست و شجاع باشند، شجاعت تصميم گيرى داشته باشند، كارآمد و كاربلد باشند، متخصص كار باشند و عاشق خدمت به مردم و مردم گرا باشند. اين ويژگى بسيار مهم است. نه اينكه ديگران نيستند، اين ويژگى بايد در آنها خيلى برجسته باشد، چون دولت بدون مردم مفهومى ندارد. كشور را بايد مردم اداره كنند و دولت هم بايد ميان مردم برود و فضا را براى مردم باز كند. دولتى كه از بطن مردم نباشد و در متن مردم زندگى نكند، نمى تواند موفق باشد و خواسته هاى مردم را برآورده كند. ويژگى ديگرى كه در اين دوره اضافه كرده ايم، و من از قبل هم اعلام كرده بودم، همگرا بودن اعضاى دولت است كه بحث بسيار مهمى است. بعضيها فكر مى كنند كه كابينه متشكل از 21 نفرى است كه هريك بايد جدا جدا كار كنند و ديگر شأن جمعى ندارند. وزرا در دولت دو شأن دارند: يكى شأن فردى در سازمان و وزارتخانه خودشان است و ديگرى شأن جمعى است كه يك كابينه يعنى بدن واحدى كه به طور هماهنگ مى خواهد كل كشور را بالا ببرد، مفهومش اين است كه تك تك اعضاى كابينه در مقابل همه مسائل كشور بايد احساس مسئوليت كنند، آنها را مسائل خودشان بدانند و كمك و همراهى كنند و موفقيت تك تك را موفقيت خودشان بدانند و موفقيت كل را موفقيت خودشان بدانند. در گذشته از نگاه بخشى و تعصبات سازمانى خيلى آسيب ديده ايم. يك سازمانى براى خودش كار مى كند و جلو مى رود و ديگرى هم براى خودش و بين آنها هماهنگى اتفاق نمى افتد كه آسيب آن به كشور و مردم مى رسد، بعد كه به اينها مى گوييم چرا چنين كردى؟ اين كار شما چنين تبعاتى دارد. مى گويد من فقط كار خود را انجام مى دهم و به ديگران كارى ندارم. در صورتى كه ما يك كار بيشتر نمى خواهيم انجام دهيم و آن هم خدمت به كشور و ساختن و پيشرفت آن است. اگر در ميان آنها هماهنگى نباشد، آن وقت موجودى درست مى شود كه سر، پا، دست و اندامش با يكديگر نامتناسب است و رشد نامتناسب دارد، در يك بخش پيشرفت مى كند و در بخشهاى ديگرى عقب مى ماند، يك جا محروم مى ماند و يك جا بيشتر مى برد و منابع تلف مى شود. بنابراين، همگرايى و كار جمعى و هماهنگى درون سيستمى معيار بسيار مهمى بود كه روى آن وقت گذاشتيم ...

 

[مصاحبه با گزارشگر واحد مركزى خبر - يکشنبه 23 مرداد 1384]

 

  


 

 

علت شدت بالاي هجمه عليه دولت

 

…البته من مي دانم چرا اين قدر به اين دولت فحش مي دهند. اگر اين دولت شكست خورده، ضعيف و ناتوان و ناكارآمد بود و خودش خراب مي كرد، نياز نبود اين قدر به آن فحش بدهند. معلوم است كه دارد يك كارهايي
مي شود. يك اتفاقي دارد مي افتد. بالا مي نشستند، لبخند مي زدند تا اين دولت زمين بخورد. همين كه اين قدر اصرار دارند زير يك خمش بروند و زمينش بزنند، معلوم است كه محكم است؛ براي چه اين قدر مي كوبيد؟ يادم هست ـ
نمي خواهم تشبيه كنم، بلا تشبيه ـ غربيها مرتب مي گفتند اين انقلاب به درد نمي خورد، كاري نكرده، بي خود است، مردم دل نبنديد، امام آمدند و گفتند اگر چيزي نيست، شما چرا اين قدر سر و صدا مي كنيد؟ چرا اين قدر عليه آن حرف مي زنيد؟ خب، چيزي نيست ديگر. پس معلوم است يك چيزي هست و البته هست. من به شما عرض مي كنم كارشناسانه ترين تصميمات را اين دولت دارد مي گيرد. قبليها مي گفتند، موفق نمي شدند عمل كنند، ولي ما عملياتي هستيم…

 

[سخنراني در بازديد از دانشگاه امام صادق - جمعه 28 مهر 1385]

  

 


 

 

حجم بالاي تهمتها نسبت به دولت نهم

 

…من به مردم عزيز عرض مي‌كنم، ما واقعاً در يك جبهه گسترده در حال نبرديم، در داخل و خارج. يك هفته به دولت تهمت مي‌زند، بله انتقاد كه اين دولت بازترين دولت بعد از انقلاب و تاريخ اين كشور است. حجم حملات را ببينيد‏، حتي توهينها و تهمتها يعني با دروغ چيزي را نسبت بدهند. افتراها يعني يك عمل مجرمانه را به دولت نسبت بدهند. ما حتي پاسخ نداديم. گفتيم بگذاريد اين فضا باز باشد و حرف بزنند. بالاخره از صد تا حرف دو تا هم حرف خوب باشد، ما بايد اجازه بدهيم زده بشود. اما در هفته نيم ساعت سخنگوي دولت مي‌آيد، توضيح مي‌دهد، هم كارهاي دولت را و هم به بعضي از سؤالات اصلي پاسخ مي‌دهد. اگر فقط يك رسانه در طول اين يك سال، اين نيم ساعت را پخش كرده، بيايد به من بگويد من به او جايزه بدهم. اين درست است؟
دولت در يك محاصره خبري قرارداده بشود، اخبارش پخش نشود، اما عليه‌اش پخش بشود. اين خوب است؟ البته ملت ما متوجه‌اند. بالاخره من عرض كردم، ما داريم وارد يك محدوده‌هاي ممنوعه مي‌شويم و مي‌فهميم چه خبر است. بالاخره اين به ضرر كشور است. دولت مستحكم است، كار خودش را ان‌شاءالله ادامه خواهد داد. ما دنبال تقويت پايه‌هاي اقتصادي كشور هستيم. ما دنبال توسعة كشاورزي‌ و صنعتي‌، توسعه‌ صادرات‌ خارجي‌ هستيم‌، ما مي‌خواهيم‌ بحث‌ مسكن‌ را ان‌شاءالله‌ به‌ طور پايه‌اي‌ حل‌ كنيم.‌ در سياست‌ خارجي‌ مي‌خواهيم‌ از همه‌ اقتدار كشور استفاده‌ كنيم‌ و آن‌ جايگاه‌ درست‌ خودمان‌ را پيدا كنيم‌.
با اين‌ چيزها هم‌ عقب‌نشيني‌ در كار دولت نيست‌، تصميمات‌ دولت‌ تصميمات‌ علمي‌ و دقيق‌ است‌…

 

[مصاحبه در خصوص عملكرد يك سالة دولت - دوشنبه 17 مهر 1385]

  

 


 

 

علت مخالفتها با دولت نهم

 

…علت مخالفتها با اين دولت اين است كه اين دولت علي رغم همة سختيهاي كار پاي آرمانها ايستاده است، در جبهة خارجي مقابل جبهة گستردة ضدعدالت و در داخل هم در مقابل زياده طلبان سياسي و اقتصادي ايستاده است. علت اين است كه احمدي نژاد دانشجوست و تا آخر دانشجو خواهد ماند.
پيام من به دانشگاه آزادگي، صداقت، استقلال، ايستادگي و آرمان خواهي است. محيط دانشگاه بايد با نشاط، پر از صفا، صميميت و دلسوزي باشد كه بحمدالله هست. همه با هم دوست باشيد و بدانيد احمدي نژاد از كساني كه به او اهانت مي كنند، كوچك ترين دل نگراني، ناراحتي و خداي ناكرده كينه اي نخواهد داشت…

 

[سخنراني در ديدار با دانشجويان دانشگاه صنعتي اميركبير - يکشنبه 20 آذر 1384]

 

 

IRNON.com