ويژگيهاي جنگ نامتقارن

رويكرد جديد در جنگهاي چند سال اخير، تفاوت توانايي كشورها در بعد فناوري و بهرهگيري از نقاط ضعف و آسيبپذير دشمن، استفاده از فناوريهاي پيشرفته، از روشهاي مبتكرانه براي دستيابي به موضع برتر و تضعيف اراده دشمن، موجب ناهمگون شدن جنگها گرديده است.
چكيده:
رويكرد جديد در جنگهاي چند سال اخير، تفاوت توانايي كشورها در بعد فناوري و بهرهگيري از نقاط ضعف و آسيبپذير دشمن، استفاده از فناوريهاي پيشرفته، از روشهاي مبتكرانه براي دستيابي به موضع برتر و تضعيف اراده دشمن، موجب ناهمگون شدن جنگها گرديده است. اين رويكرد جديد باعث تغيير تحول در ساختار كلي جنگهاي آينده گشته و ماهيت جنگهاي آينده را نيز تغيير داده است. البته قدمت مفهوم جنگ ناهمگون برابر با قدمت مفهوم خود جنگ است و حمله به نقاط ضعف دشمن با ابزار جديد و ناشناخته و در عين حال پرهيز از رويارويي با توانمنديهاي دشمن قدمتي به ديرينه خود جنگ دارد. اما مطلب قابل تأمل كه بيش از پيش نيازمند بررسي است، شناخت تعاريف ناهمگوني و عدم تقارن در جنگهاي آينده است چرا كه براي اتخاذ چنين شيوهاي، بايد با مفاهيم و ويژگيهاي جنگ ناهمگون آشنا بود و روشهاي جنگ دشمن را تحليل و متناسب با آن راهكارهاي مناسب را طرحريزي نمود. لذا اين پژوهش با نگاهي گذرا به مفهوم و ويژگيهاي جنگهاي ناهمگون، صحنه نبرد جنگهاي آينده را ترسيم ميكند.
مقدمه
جنگ به عنوان پديدهاي اجتماعي، مفهومي ناشناخته است و براي آن تعريف و گزينههاي مختلف و متنوعي ارائه شده است. هر انديشمند و صاحبنظري در علوم سياسي، نظامي، اجتماعي، جامعه شناسي و ... برپايه بينش و گرايش و از ديدگاه مطالعاتي خود، جنگ را به گونهاي تعريف و تبيين كرده است. عدهاي جنگها را براساس حجم و مقدار آتش، برخي از نظر دامنه جغرافيايي، برخي از نظر نوع سلاح به كار رفته و در مهمترين رويكرد برخي به جنگهاي ناهمگون اشاره كردهاند. رزم در برابر نيروي ناهمگون تهديد جديدي نبوده و از ديرباز در عملياتها و جنگها وجود داشته است. اما آنچه كه بايد مورد توجه قرار داد، ويژگيها و تاكتيكهاي جديد جنگهاي ناهمگون و ويژگيهاي صحنه نبرد آينده باشد.
بنابراين شناخت تعاريف ناهمگوني و عدم همگوني در جنگهاي آينده لازم است، چرا كه براي اتخاذ چنين شيوهاي بايد روش جنگ دشمن را تحليل و متناسب با آن راهكارهاي مناسب را طرحريزي نمود. در حقيقت، ناهمگوني يعني تفكر، سازماندهي و اقدامي متفاوت در مقايسه با دشمنان، به روشي كه مزيت ها و توانمنديهاي خود را به حداكثر رسانده و از نقاط ضعف دشمن بهرهبرداري و آزادي عمل بيشتري را كسب و در نهايت ابتكار عمل را به دست آورد. اتخاذ شيوه رزم در برابر نيروي ناهمگون در تفكر، طرحريزي و اجرا كه برخاسته از توان بالاي دشمن و نامتوازن بودن نيروها از تمام جنبههاي مورد بررسي ميباشد، باعث ميگردد كه ابتكار عمل از دشمن سلب و مؤلفههاي قدرت او ناكارآمد شده و با پذيرش ضريب بالايي از آسيبپذيري، شكست وي حتمي شود.
در سال 1995 (راهبرد نظامي ملي آمريكا) با تعريف تروريست، كاربرد يا تهديد به وسيله سلاحهاي كشتار جمعي و همچنين استفاده از جنگ اطلاعات را به منزله توجه به گرايشهاي ناهمگون مورد توجه قرار دا و در سال 1997 در گزارش چهار سالانه بررسي دفاعي ايالات متحده مفهوم تهديد ناهمگون مورد توجه جدي قرار گرفت. البته ذكر اين نكته حائز اهميت است كه اين چنين جنگي، يك جنگ نو و تازه نيست، بلكه در طي قرون متمادي، جنگ جويان همواره به دنبال راه و روشي براي خنثي كردن و اجتناب از اعمال قدرت ديگري در جنگها عليه همديگر با تكيه بر نقاط قوت خود عليه نقاط ضعف دشمن بودهاند و در هر گوشه و كنار دنيا از راهبرد ناهمگون همواره سود ميجستند. به همين منظور برخي قدمت مفهوم جنگ ناهمگون را برابر با قدمت خود مفهوم جنگ ميدانند به همين دليل ژنرال گرينج مسئول اجرايي معاون رئيسجمهوري وقت آمريكا در اواخر قرن 20 از جنگ ناهمگون با نام روش قديم و نگراني جديد در مقالهاي تحت عنوان همين نام ياد كرد.(3)
تعاريف و مفاهيمي از جنگ ناهمگون
1- جنگ ناهمگون يك دانش واژه نظامي است كه براي توصيف نوعي از جنگ استفاده ميشود كه طرفهاي درگير در آن از حيث فناوري و تواناييهاي نظامي در جنگ در يك سطح قرار ندارند، به همين سبب روشهاي مورد استفاده آنان در جنگ عليه يكديگر، متفاوت از هم است.(4)
2- ستاد مشترك ارتش آمريكا نيز تعريفي در خصوص مفهوم ناهمگون ارائه مينمايد. از نظر آن ستاد، جنگ ناهمگون عبارتست از «به كارگيري رويكردهاي غيرقابل پيشبيني يا غيرمتعارف براي خنثي نمودن يا تضعيف قواي دشمن و در عين حال بهرهبرداري از نقاط آسيبپذير او، از طريق فناوري غيرقابل انتظار يا روشهاي مبتكرانه».(5)
3- جنگ ناهمگون جنگي است كه در آن طرفين درگير از لحاظ دسترسي به امكانات رزمي، با هم تناسبي نداشته و در يك سطح يكسان قرار ندارند لذا احتمال كاربرد يك طرفه نيروي نظامي از سوي قدرت برتر بر ضد ديگري وجود دارد.(6)
4- جنگ ناهمگون به حالتي اطلاق ميشود كه دو يا چند جبهه مخالف در برابر هم قرار گرفته باشند و يكي از طرفين قدرت نظامي كمتري نسبت به ديگري داشته باشد و براي پيروزي و نه پذيرفتن تسليم، از هر روشي خواه متعارف و يا غيرمتعارف در تضعيف و عقب نشاندن دشمن استفاده كند. جنگ ناهمگون ميتواند جنبههاي گوناگوني را دربرگيرد. حمله شيميايي، هستهاي يا بيولوژيك، حمله اطلاعاتي، حمله تبليغاتي يا جنگ رواني و يا حتي اقتصادي.(7)
5- جنگ ناهمگون عبارت است از درگيري خارج از اصل و قاعده، يا يك شيوه غيرمستقيم و فريبآميز جهت تأثير گذاردن بر موازنه و برابري نيرو در مقابل دشمن و ضربه به دشمن از طريق شناسايي نقاط ضعف آن.(8)
6- درگيري خارج از قاعده در تمامي سطوح تاكتيكي، عملياتي و راهبردي كه طرف ضعيفتر سعي در حداكثر بهرهبرداري از نقاط ضعف دشمن و توانمنديهاي بديع خود در ابعاد فيزيكي و رواني جنگ همراه با يافتن راههاي مبتكرانه جهت تغيير اراده دشمن را دارد؛(9) به عبارت ديگر، جنگ ناهمگون تلاشهايي است كه به منظور عليه يا آسيب رساندن به توانمندي با بهرهبرداري از نقاط ضعف دشمن انجام ميگيرد. جنگ ناهمگون از روشهايي است كه به طور عمده با روش عمليات مورد انتظار دشمن مغايرت دارد. رويكردهاي ناهمگون به طور كلي اثر شديد رواني است مانند ضربه (شوك) يا نوعي سردرگمي كه روي ابتكار، آزادي عمل يا ميل و اراده دشمن اثر ميگذارد. اتخاذ روشهاي ناهمگون نياز به برآورد آسيبپذيريهاي دشمن دارد. رويكرد ناهمگون اغلب از ابتكار عمل تاكتيكي غيرسنتي، تسليحات و يا فناوريها بهرهگيري مينمايد كه ميتواند در تمام سطوح جنگ (تاكتيكي، عملياتي و راهبردي) و ديگر طيفهاي عمليات نظامي مورد استفاده قرار گيرند.
جنگ ناهمگون محدود به روشهاي جنگ كلاسيك نبوده و تمايز تاكتيكهاي به كار گرفته شده و نيز استفاده از روشهاي مبتكرانه و فريب موجب سردرگمي دشمن ميگردد به ويژه آنكه در اين جنگها تمايز ميان نيروهاي نظامي و غيرنظامي در آماج حمله وجود ندارد و آنجا كه دشمن داراي آسيبپذيريهاي جدي از ناحيه نيروهاي غيرنظامي است، اين امر ميتواند در تحميل اراده بر دشمن كارساز باشد.(10)
مؤسسه مطالعات راهبردي آمريكا در سال 2001 يك تعريف كلي و كامل از راهبرد ناهمگون ارائه داده است كه در حوزه نظامي و امنيت ملي، عدم همگوني يا ناهمگوني يعني اقدام، سازماندهي و تفكري متفاوت با دشمنان به روشي است كه برتري و توانمنديهاي خودي را به حداكثر رسانده، از نقاط ضعف دشمنان بهرهبرداري نموده و نيز ابتكار را در دست گرفته و يا اين كه آزادي عمل بيشتري را كسب نمايد و در نهايت ابتكار عمل را به دست آورد. راهبرد ناهمگون ممكن است راهبردي، سياسي، نظامي، عملياتي و تركيباتي از همه اين عوامل باشد. در جنگ ناهمگون هر سلاحي ميتواند در حكم يك سلاح مؤثر عمل كند؛ مردمي بودن جنگ ناهمگون امكان به ميدان آوردن همه امكانات را فراهم ميكند و علاوه بر اين، همسانسازي و همرنگي با مردم كار اطلاعات دشمن را سخت ميكند.(11) در واقع، جنگ ناهمگون با صفت ناهمگون بودن آن، نوعي ناهمگوني ميان طرفهاي درگير در جنگ را نشان ميدهد.
بنابراين اتخاذ رويكرد ناهمگون گذشته از تمام مزاياي اجرايي آن، قابليت بازدارندگي بسيار كارآمدي نيز خواهد داشت چرا كه اين رويكرد ناهمگون باعث ايجاد دغدغههايي مانند وحشت از تلفات انساني و اطلاعاتي، ضعف در مقابل استفاده ديگر كشورها از تركيب ناهمگونيها، هراس از تلفات غيرنظامي، ضعف در مقابل از دست دادن توانايي كسب اطلاعات، هراس از دستيابي كشورهاي مستقل به فناوري پيشرفته و عدم توانايي بازدارندگي در مقابل شيوههاي نبرد ناهمگون براي دشمن شده و همانند يك مدافع، با استفاده از هوش برتر، قابليت تعريف مجددي براي هر سازوكار و ساختاري را دارا بوده و واكنشهاي او براي مهاجم مبسوق به سابقه نبوده و نامتعارف ميباشند بنابراين، دشمن را مجبور به استفاده از مديريت اقتضايي و لحظهاي نموده كه اين مسأله امكان خطا و در نتيجه ضريب آسيبپذيري او را به شدت افزايش خواهد داد. به رغم وجود مفاهيم متعدد از زواياي گوناگون جنگ ناهمگون ميتوان ويژگيهايي را استخراج نمود كه در شناخت مفهوم آن كمك شاياني خواهد نمود. در ادامه به بخشي از اين ويژگيها اشاره ميشود:
1- جنگ ناهمگون به دنبال دستيابي و شناخت آسيبهاي دشمن يا هدف است، تهديدهايي عليه هدف مبهم است كه غيرقابل پيشبيني و در نهايت غافلگير كننده باشد. تهديدهاي ناهمگون آسيبپذيريهاي ناشناخته را هدف قرار ميدهند و اين قبيل تهديدها به طور معمول غافلگيرانه عمل ميكنند. حمله در زمانهاي غيرمنتظره و به شيوههاي ناپيوسته، چندان غافلگيري اين حملهها را بالا ميبرد به همين ترتيب پنهان كردن آمادگيهاي دشمن براي حمله با گمراه كردن قرباني درباره اهداف، توانمندي و آرايش عملياتي يك تهديد ناهمگون نيز درجه غافلگيري اين حملهها را افزايش ميدهند.
2- تهديدهاي ناهمگون اغلب بسيار متنوع و چندبعدي هستند اين تهديدها ميتوانند از زمين، دريا، هوا، زير دريا، فضا و جو باشند و يكي از اهداف را مورد حمله قرار دهند. به عبارتي تهديدها و عمليات عليه آنها ديگر تنها با جغرافيا مشخص و تعريف نميگردد.
3- جنگ ناهمگون به دنبال تضعيف اراده دشمن براي جنگيدن است. يعني وجهي روانشناسانه است كه با هدف قرار دادن اراده جنگيدن دشمن، توانايي اقدام يا آزادي عمل بيشتر را براي خود فراهم ميآورد.
4- در جنگ ناهمگون مؤثر بودن هدف و اقدام اهميت دارد. به عبارت ديگر ميزان تأثيري كه در دشمن ايجاد خواهد كرد در پيروزي يا شكست اقدام، نقش تعيين كنندهاي دارد.
5- در جنگ ناهمگون، هدف اين است كه هيچ سهمي براي طرف مقابل در نظر گرفته نشود. يعني بازي با حاصل جمع جبري صفر ميباشد.
6- در جنگ ناهمگون، انديشه گروهي به سختي در چارچوب تعيين شده و ديوانسالاري گسترده قرار ميگيرد.
7- يكي از ويژگيهاي بسيار برجسته در جنگ ناهمگون كسب نتايج راهبردي در تمام سطوح جنگ است. به عبارت ديگر، طرف ضعيف با طراحي تاكتيكي و عملياتي سعي در كسب منافع سياسي و سياست خارجي در رابطه با بازيگر قوي دارد.
8- در جنگ ناهمگون برخلاف جنگ كلاسيك، بين نيروهاي نظامي و غيرنظامي تمايزي وجود ندارد. يعني براي رسيدن به هدف ميتوان از غيرنظاميان و يا نظاميان در بند هم استفاده نمود. به همين دليل هم به نوعي مبارزه غيرمنصفانه نام گرفته است. از آنجايي كه دشمن داراي آسيبپذيريهاي جدي از ناحيه نيروهاي غيرنظامي است، حمله به مردم ميتواند در تحميل اراده به دشمن كامياب باشد.
9- در جنگ ناهمگون بايد به ملاحظههاي فرهنگي و اختلافنظر و ديدگاه كشور توجه جدي نمود تا زمينه هاي سوءبرداشت فراهم نشود.
10- در جنگ ناهمگون به طور عمده افراد و گروههايي شركت ميكنند كه به نوعي وابستگي به يك يا چند دولت دارند و از اشاره به هر گونه رابطهاي سرباز ميزنند، به اين دليل كه پيگيري اقدامهاي آنها اعمال مجازات در قبال آنها از يك سو و ربط دادن آنها با يك دولت پشتيبان از سوي ديگر بسيار مشكل خواهد بود. اين مسأله در تضعيف اراده كشور رقيب بسيار مؤثر است و تنها راه مفيد براي بازيگر مقابل، اثبات رابطه گروه به عنوان مثال هراسپرور با كشور پشتيبان است.
11- يكي از وجوه جنگ ناهمگون پرهيز از رويارويي مستقيم و نبرد است.
12- در جنگ ناهمگون يكي از اصول برتري حمله به متحدان يك كشور برتر است.(12)
ويژگيهاي جنگهاي ناهمگون
براي جنگ ناهمگون مثل هر درگيري ديگر، مشخصهها و ويژگيهايي وجود دارد كه ميتواند به عنوان وجه افتراق و تفاوت در كاربرد و به كارگيري شيوههاي مختلف آنان در نظر گرفته شود. اين ويژگيها در پي اهدافي كه از نتايج جنگ ناهمگون متصور است شكل ميگيرد و اساس آن هم برهم زدن موازنه عدم همگوني بين دو نيروي متخاصم ناهمگون در راستاي بهرهبرداري راهبرد از قابليتهاي تاكتيكي ميباشد كه ممكن است اين رويكردها تاكتيكي باشد ولي بايد تأثير رواني آن را در سطح راهبردي جستجو كرد. اين ويژگي يعني تمركز مداوم بر تأثير راهبردي ويژگي اصلي و متمايز جنگ ناهمگون است.(13) و اين شيوهها ميتواند در رويكردهاي جنگهاي ناهمگون مبني بر ابتكار عمل، اقدامات غيرمنتظره، تأثير راهبردي، فريب و غافلگيري در حوزه فيزيكي و رواني جنگ و هدف قرار دادن اراده دشمن باشد.
از مهمترين ويژگيهاي جنگهاي ناهمگون ميتوان به موارد ذيل اشاره كرد: تكرارپذيري، كوتاه مدت بودن، غافلگيرانه بودن (تاكتيكي و راهبردي)، غيرقابل پيشبيني بودن، صحنه نبرد مشخص نداشتن، نامشخصي و نامعيني جنگجويان، نداشتن ابزار و فناوري مشخص، داشتن فضاي مانور زياد، ضربه زدن دقيق عملياتي، داشتن واحدهاي اجرايي و رزمي كوچك.(14)
شناخت عناصر اساسي در محيط جنگ ناهمگون
بيان ويژگيها به طور معمول براي جامعيت بخشيدن و يا تبيين تعريف، بيان كاركرد ويژه و يا خصيصههاي يك پديده به كار ميرود و اين خود مستلزم بررسي همه ابعاد و جوانب يك شيء يا پديده و تعميم يافتههاي حاصل از بررسي محدود به آحاد آن جامعه است. برخي از اين ويژگيها به صورت مختصر و برخي مفصلتر مورد بررسي قرار گرفتهاند. اما مطلبي ديگر در تكميل ويژگيها و خصيصههاي كلي نبرد ناهمگون، شناخت عناصر اساسي در محيط جنگ ناهمگون ميباشد كه از مهمترين اين عناصر ميتوان به موارد زير اشاره كرد(15):
انسان محوري
در جنگ همگون طرف قويتر متكي بر ابزار ميجنگد و فناوري فوقالعاده پيشرفته نظامي است كه برتري او را در عرصه نظامي ممكن ميسازد. اما در جنگ ناهمگون قدرت خلاقانه، روحيه و تفكر انسان است كه محور همه تصميمگيريها و نقش آفرين همه صحنهها است.
اتكاي به مردم
در ديدگاه سنتي پيروزي متعلق به ارتش بزرگتر است و تشكيل و سازماندهي ارتش بزرگتر تنها در توان طرفي است كه داراي جمعيت بيشتري باشد. امروزه اين نظريه اعتبار خود را از دست داده است.(16) نيروهاي مردمي مهمترين منبع دفاعي هر كشور به حساب ميآيند كه در امور اطلاعاتي، عملياتي، پشتيباني و رواني ميتوانند ايفاي نقش كنند. مردم با تأمين منابع ملي، موارد فيزيكي و مادي، در قالب دفاعي بسيج به عنوان نقطه اتكا و عامل اصلي بازدارندگي در زمان صلح و در زمان جنگ به عنوان تعيين كننده سرنوشت جنگ وارد ميدان شدهاند.
حفظ توان
حفظ توان به معناي حفظ نيروي انساني، تجهيزات و تسليحات مؤثر جلوگيري از نابودي مراكز ثقل و يا كاهش آسيبپذيري در اين موارد است.
همعرصهگي
جنگ ناهمگون قابليت حضور در همه حوزههاي مختلف را دارد و ميتواند در همه صحنهها نقشآفريني كند. حوزهي نظامي، حوزه سياسي، فرهنگي و اجتماعي، اقتصادي، اطلاعاتي، حوزه فناوري در سختافزار و نرمافزار.
متمركز بر عليه موضع ويژه
در جنگ ناهمگون با سطوح متداخل راهبردي عملياتي و تاكتيكي روبرو هستيم. به بيان ديگر يك اقدام تاكتيكي ميتواند پيامدهاي راهبردي داشته باشد كه در اين نوع از جنگ بايد به دنبال شناسايي و حمله به آن دسته از نقاط ضعف دشمن بود كه وارد كردن ضربه به آن موجب غيرقابل تحمل شدن هزينه ميشود.
فرسايش
قدرت برتر به دليل فشار افكار عمومي، هزينه فوقالعاده عمليات نظامي خويش با استفاده از فناوري ناچار است كه جنگ را در كوتاه مدت و با قابليت تمام كند. اما طرف ضعيفتر براي جلب توجه افكار عمومي، تحميل هزينههاي غيرقابل تحمل به دشمن و شكستن ابهت او به دنبال طولاني كردن و فرسايشي كردن جنگ است. فرسايشي كردن جنگ براي طرف قويتر به منزله شكست است چرا كه عدم پيروزي عليرغم داشتن قدرت ظاهري فوقالعاده، اعتبار و حيثيت او را كه عامل اصلي براي حفظ هژموني است از بين ميبرد.
عدم قطعيت
از آنجا كه در جنگ ناهمگون هر مكاني صحنه نبرد، هر انساني يك رزمنده و هر لحظهاي آغاز فرود يك ضربه، هر ابزاري يك سلاح و هر اقدام تاكتيكي ميتواند داراي يك راهبردي تعيين كننده باشد. اين جنگ داراي محيط عدم اطمينان كامل، پيشبيني ناپذير و برخوردار از عدم قطعيت ميباشد. عدم قطعيت امكان تصميمگيري دقيق و سريع را كاهش ميدهد و پيدايش هر نوع نتيجهاي را ممكن ميسازد و هر چند در همه جنگها احتمال و ابهامها گاهي سرنوشتساز هستند اما در جنگ ناهمگون، در حدي است كه هر چيز به ظاهر غيرممكن، ممكن ميشود.
بهرهگيري از جغرافيا
به طور منطقي بايد باور داشت كه جغرافياي نظامي روي مسأله رزم در آينده تأثير به سزايي خواهد داشت.(17) عوامل جغرافيايي را به دو طريق ميتوان در جنگ ناهمگون به عنوان عامل برتري مورد استفاده قرار داد. استفاده از موقعيتهاي ژئوپليتيكي و ژئواكونوميكي براي به خطر انداختن منافع اقتصادي، سياسي و نظامي دشمن و متحدانش و استفاده از عوامل جهت هجوم و يا دفاع در برابر دشمن با توجه به شرايط هر منطقه و امكان به كارگيري تاكتيكهاي متناسب با آن.(18)
جنگ اطلاعات
جنگ اطلاعاتي استفاده تهاجمي و تدافعي از اطلاعات و سامانههاي اطلاعاتي است به منظور رد، بهرهگيري، تحريف يا تخريب اطلاعات، فرآيندهاي اطلاعاتي، سامانههاي اطلاعاتي و شبكههاي رايانهاي دشمن چنين عملياتي به منظور رسيدن به امتيازات نظامي طراحي ميشود. به همين سبب جايگاه ويژهاي در شيوههاي جنگ ناهمگون دارد و در تقسيمبندي ميان تهديدها و جنگهاي همگون آن را در تهديدهاي غيرهمگون برشمردهاند. دليل اصلي اين امر در آن است كه دخالت در تصميمسازيها از طريق سامانههاي اطلاعاتي و تخريب اطلاعات صحيح و جايگزين كردن آن با اطلاعات نادرست و ايجاد فريبهاي اطلاعاتي به منظور اتخاذ تصميمهاي نادرست همه و همه ميتوانند همان اندازه كه از سوي قدرتهاي بزرگ صورت پذيرد به وسيله واحدهاي كوچكتر نيز امكانپذير باشد.
فريب و غافلگيري
تاريخ جنگها موارد بيشماري از طرحهاي فريب و غافلگيري را بازگو ميكند. مواردي كه گوياي اين نكته است كه جنگ هيچ گاه از فريب و غافلگيري خالي نبوده است. اما در جنگ ناهمگون و جنگ با يك قدرت ناهمگون فريب و غافلگيري اهميت فوقالعادهاي دارد. فريب ميتواند عدم توازن قوا را به توازن وحشت مبدل سازد. به عنوان مثال سانتزو در كتاب هنر جنگ ميگويد: تمام جنگها مبني بر رؤيت هستند. وقتي با دشمن روبهرو شدي، او را به دام بينداز، گيج كن و ناگهان به او حمله كن. وقتي كه دشمن خود را جمعوجور كرد و آماده رويارويي شد و يا زماني كه او قوي است از او بپرهيز.(19) ليدل هارت نظريهپرداز بريتانيايي به عنوان نيازي براي كليه جنگها ميگويد: نقطه ضعف دشمن را شناسايي كنيد و با كليه نيروهاي ممكن به آن نقاط حمله نماييد و در عين حال در مقابل خطر حمله متقابل دشمن از نقطه ضعف خودي محافظت نماييد.
عمليات رواني
عاملان جنگ ناهمگون براي تسهيل و تسريع در تحقق اهداف جنگ خويش از عمليات رواني بهره ميگيرند. بنابراين ميتوان مهمترين اهداف عمليات رواني در جنگ ناهمگون را به شرح زير برشمرد:
- ايجاد ترس و وحشتزدگي در نيروهاي دشمن
- تحميل اراده خود بر دشمن
- تحريك روحيه نيروها و فرماندهان دشمن
- جبران كاستي در تجهيزات و فناوري نظامي از طريق عمليات رواني
- دستكاري افكار عمومي
- نمايش اراده و روحيه شجاعت و تسليمناپذيري خويش.(20)
بنابراين يكي از اهداف عمليات رواني در جنگ ناهمگون آن است كه روحيه سلحشوري و اراده خللناپذير ملت مورد تهاجم را در دفاع از كيان، هستي و موجوديت خويش به نمايش بگذارد و با به كارگيري از راهبرد عمليات رواني در نبرد ناهمگون به گونهاي باعث توازن قوا در صحنه نبرد گردد.
ويژگيهاي صحنه نبرد در جنگهاي آينده
با نگاهي گذرا به مفهوم و ويژگيهاي جنگ ناهمگون و همچنين شناخت عناصر اساسي در محيط جنگ ناهمگون ميتوان ويژگيهاي صحنه نبرد جنگهاي آينده را پيشبيني كرد. جنگهاي مبتني بر فناوري در چند دهه اخير و اجماع بينالمللي عليه كشورهاي كمتر توسعه يافته و به عبارتي كشورهايي كه تأمين كننده منابع انرژي، معدني، نيروي انساني كارگر و .... كشورهاي توسعه يافته هستند ميتوان دريافت كه فشارهاي وارده به كشورهاي مزبور ماهيت جنگهاي آينده را تغيير داده است و يك ناهمگوني ايجاد كرده است. جنگهاي مدرن ما را به سوي دوران جديدي از تحولات سوق ميدهند كه از لحاظ دامنه و هم از لحاظ ابعاد بيسابقه هستند. اين دوران جديد باعث تغيير و تحول در ساختار كلي جنگهاي آينده گشته است. برخي صاحبنظران براي جنگهاي مدرن دورههاي زماني مختلفي تعيين كردهاند. هر دوره از منظري با دوره قبل و بعد از خود متفاوت بوده و با توجه به راهبرد تاكتيكي اوصل رزم و ويژگيهاي حاكم بر آن به انواع مختلفي تقسيم شده است.
اولين نسل جنگ مربوط به جنگهايي بوده كه در آنها تاكتيك صف و ستون، حاكم بر صحنه رزم بوده است. جنگها به صورت رسمي و بسيار منظم منطبق با فرهنگ نظامي و در يك ميدان رزم منظم روي ميدادند.
كليه علائم، نشانهها و شاخصههايي كه وجه تمايز نيروي نظامي با غيرنظامي ميشد مربوط به اين دوره بوده است. جنگهاي زمان ناپلئون در اين گروه قرار ميگيرند.
دومين نسل جنگ به دوران جنگ جهاني اول و تاكتيكهاي رزمي حاكم در اين دوره اشاره دارد. به كارگيري قدرت آتش انبوه متمركز و كنترل شده نابودي قطعي دشمن، اطاعت محض و رعايت دقيق سلسله مراتب، همزماني دقيق طرحها و دستورات از ويژگيهاي بارز اين دوره است. دامنه اين نسل تا به امروز نيز كشيده شده است.
سومين نسل جنگ، به جنگ جهاني دوم برميگردد و مبتني بر راهبرد و حمله رعدآسا و جنگهاي مانوري است. عناصري همچون سرعت عمل، غافلگيري، روحيه، خلاقيت و انضباط فردي نيروها، به عنوان عامل مؤثر در جنگ بوده و جنگها به صورت غيرخطي اتفاق ميافتاد و اداره ميشد.
چهارمين نسل جنگ متكي بر اصولي همچون تمركززدايي، ابتكار عمل، از بين رفتن وضعيت انحصاري جنگها و ناهمگوني است كه توسط نهادهاي غيردولتي و گروههاي رزمي كوچك، سبك، ماهر، متحرك، مقاوم، خودكفا، باروحيه و باانگيزه به صورت نقطهاي يا در سطحي وسيع و گسترده قابل انجام و اجرا است و همراهي، همگامي و گره خوردن با تودههاي اجتماعي و مردمي از اصول حتمي و موفقيتآميز در اين جنگهاست(21) كه از مهمترين ويژگي آنها ناهمگوني ميباشد. بنابراين استفاده از اين شيوههاي جديد باعث تغيير تحول در ساختار كلي جنگهاي آينده گشته است كه به مواردي اشاره ميگردد:
ويژگيهاي جنگهاي آينده
1- ناهمگون بودن جنگهاي آينده: از مهمترين ويژگي جنگهاي آينده ناهمگوني در فناوري، تاكتيك و راهبرد است.
2- كوتاه بودن زمان درگيري، وسيع بودن منطقهاي نبرد: دشمن با تكيه بر فناوري برتر و بهرهگيري از تجهيزات پيشرفته در ارتش خود براي تأمين ساير اهداف به خصوص كاهش تلفات و جلوگيري از مشكلات داخلي كه ممكن است با طولاني شدن جنگ پيش آيد. همواره در طرحريزيهاي نظامي خود تكيه بر جنگ كوتاه مدت دارد.
3- اجراي سريع و قاطع با شدت عمل زياد: يعني جنگ را با فشارهاي افزون و با سرعتي غيرقابل تصور (در محدوده وسيعي به پيش برد) به گونهاي كه اجازه هر گونه مقاومت و عكسالعملي از دشمن سلب گردد.
4- انطباق سطوح تاكتيكي، عملياتي و راهبرد: با توجه به توان بالا در فناوريهاي نظامي، تغييرات مناطق مقدم جنگ به سرعت به مناطق عقب كشيده ميشود. در واقع در جنگهاي آينده در همه جا بايد جنگيد. به دليل وجود اهداف سياسي راهبردي و حياتي در عمق جنگ به طور همزمان در مركز ثقل و خطوط مقدم صورت خواهد گرفت. سرعت در ارسال اطلاعات به فرماندهان منطقه نبرد با توجه به توانمنديهاي فناورانه، توان واحدهاي عملياتي را افزايش داده و اهداف راهبردي را قابل دسترسي نموده است.(22)
5- امروزه كشورهاي قدرتمند به اين باور رسيدهاند كه جنگيدن در سرزمين دشمن با تكيه صرف بر اطلاعات رزمي شامل جو، زمين و دشمن كه در گذشته به عنوان اطلاعات لازم براي نبرد محسوب ميگرديد عملي نيست بلكه نيازمند اطلاعات جامعتري و دقيقتري از دشمن و سرزمين نبرد از جمله وضعيت سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و نظامي و ... است. اين جمعآوري نيز تنها در حوزه فعاليتهاي جمعآوري نظامي نيست و مستلزم فعاليتهاي سرويسهاي امنيتي اطلاعاتي نيز ميباشد.
6- سرعت بالا در چرخش اطلاعات: از بارزترين ويژگيهاي عملياتهاي آينده سرعت عمل در چرخش اطلاعات است يعني اين كه با توجه به فناوريهاي جديد انتقال اطلاعات سريعتر و باعث افزايش توان رزمي ميگردد.
7- دستيابي همزمان به اهداف سياسي نظامي: همزمان با پيشبرد اهداف نظامي، اهداف سياسي را نيز به منظور براندازي نظام، اهداف راهبردي و حياتي را به منظور به زانو درآوردن دشمن انجام ميدهند.
8- آماده نمودن افكار عموي براي جنگ: امروزه صرف برتري نظامي و داشتن قدرت برتر به دولتها اجازه كشورگشايي را نميدهد و لذا ضرورت دارد در ابتدا افكار عمومي ملتها در سطوح ملي و جهاني آماده شوند و اراده ملي در جهت تصميم براي جنگ حاصل گردد.
9- دقت، هوشمندي و قدرت تخريب بالاي تسليحات: حملههاي دقيق، و فوق اطلاعاتي و هدفگيري همزمان، جهان را از جنگهاي عصر صنعتي به عمليات عصر اطلاعاتي رهنمون ميسازد. ادغام سلاحهاي دقيق با تفوق اطلاعاتي، برداشت نويني از جنگ را به وجود آورده است. به كارگيري موشكهاي هدايت شونده ليزري، بمبهاي هوشمند با كنترل ماهوارهاي و جاسوسي دقت و هوشمندي و قدرت تخريب جنگهاي آينده را مضاعف نموده است.
10- استفاده از فناوري مدرن و پيچيده براي اداره جنگ.
11- غيرتناوبي بودن جنگ: انجام عملياتهاي غيرخطي و سيال از طريق آفندهاي ناپيوسته در مناطق مناسب و مورد دلخواه، احاطههاي قائم و عملياتي مقدم، به هم پيوستن مناطق ناپيوسته رزم از طريق حركتهاي سريع زميني انجام هجومهاي متنوع عليه دشمن در ابعاد وسيع و برقآسا و بدون انقطاع، امكان هر گونه تحرك و فكر را از دشمن گرفته، او را فلج خواهد كرد.(23)
12- ائتلافي بودن جنگهاي آينده: دقت، سرعت، توان و تخريب بالا، هوشمندي تسليحات به طور كلي فناوري پيچيده تجهيزات به كار گرفته شده در جنگهاي مدرن باعث گران شدن هزينههاي جنگ شده و حتي كشورهاي ثروتمند نيز به تنهايي قادر به اداره يك جنگ طولاني مدت و پرهزينه نميباشند به همين منظور اقدام ائتلاف نمودن و از قدرت كشورهاي ديگر نيز استفاده نمايد.
13- اجراي عمليات رواني مستمر: انجام عمليات رواني مستمر قبل، حين و پس از جنگ صورت ميگيرد و به شيوههاي ذيل ميباشد:
- تفكيك مردم از حاكميت و نشان دادن ترحم براي مردم و آزادسازي مردم
- بينتيجه نشان دادن مقاومت و دفاع براي سلب ميل جنگجويي در آنان
- اعلام مكرر فرار مسئولان و رهبران سياسي و نظامي از صحنه
- مبهم سازي فضاي رواني مقاومت ملي در كشور
- آزادسازي برخي از اسرا در حين درگيريها براي تقويت تمايل به اسير شدن نيروهاي دشمن
- تمركز براي ارعاب افكار عمومي با نمايش توان رزمي و نمايش سرعت عمل و تحركات نظامي
- پيشدستي در خبررساني براي به دست گيري ابتكار عمل در صحنه عمليات و تبليغي(24)
نتيجهگيري
جنگهاي مدرن ما را به سوي دوران جديدي از تحولات سوق ميدهند كه از لحاظ دامنه و هم از لحاظ ابعاد بيسابقه هستند. اين رويكرد جديد باعث تغيير تحول در ساختار كلي جنگهاي آينده گشته است و ماهيت جنگهاي آينده را نيز تغيير داده است و يك ناهمگوني ايجاد كرده است. لذا شناخت تعاريف ناهمگوني و همگوني در جنگهاي آينده لازم است چرا كه براي اتخاذ چنين شيوهاي، بايد با مفهوم و ويژگيهاي ناهمگوني آشنا شد و روش جنگ دشمن را تحليل و متناسب با آن راهكارهاي مناسب را طرحريزي نمود. البته ذكر اين نكته حائز اهميت است كه اين چنين جنگي، يك جنگ نو و تازه نيست، بلكه در طي قرون متمادي، جنگجويان همواره به دنبال راهي براي استفاده از روشي براي خنثي كردن و اجتناب از اعمال قدرت ديگري در جنگها عليه همديگر با تكيه بر نقاط قوت خود عليه نقاط ضعف دشمن بودهاند و در هر گوشه و كنار دنيا از راهبرد ناهمگون همواره سود ميجستند. اما آنچه كه جديد است و بايد به آن توجه داشت ويژگيها و تاكتيكهاي جديد جنگهاي ناهمگون و همچنين ويژگيهاي صحنه نبرد آينده ميباشد. چرا كه جنگ ناهمگون از ويژگيهايي خاصي برخوردار بوده و نيازمند يك تصميمگيري راهبردي براي كسب موفقيت در صحنه عمليات و نبرد است. جنگ ناهمگون ميتواند جنبههاي گوناگوني را دربربگيرد، حمله اطلاعاتي، حمله تبليغاتي يا جنگ رواني و يا حتي اقتصادي و از مهمترين ويژگيهاي جنگهاي ناهمگون ميتوان به موارد زير اشاره كرد: تكرارپذيري، كوتاه مدت بودن، غافلگيرانه بودن (تاكتيكي و راهبردي)، غيرقابل پيشبيني بودن، صحنه نبرد مشخص نداشتن، نامشخصي و نامعيني جنگجويان، نداشتن ابزار و فناوري مشخص، فضاي مانور زياد داشتن، ضربه زدن دقيق عملياتي، داشتن واحدهاي اجرايي و رزمي كوچك كه همه از مؤلفههاي مؤثر در نبرد ناهمگون ميباشند. بنابراين ميتوان چنين بيان نمود كه جنگ ناهمگون با صفت ناهمگون بودن خود نوعي ناهمگوني ميان طرفهاي درگير در جنگ را نشان ميدهد.
فهرست منابع
(1) مقدمهاي بر جنگ غيرهمتراز، انتشارات دانشكده فرماندهي و ستاد آجا (دافوس آجا)، معاونت آموزش، 1386.
(2) Grange T. David. National Strategy Forum Review Winter 2000: Asymmettric Warfare: Old Method, New Concern.
(3) دافوس آجا ـ همان منبع.
(4) الياسي، محمدحسين، كاربرد عمليات رواني در جنگ نامتقارن، فصلنامه مطالعات بسيج، شماره 23، تابستان 1382.
(5) مكنزي، جنگ نامتقارن، ترجمه عبدالمجيدي و محمد تمنايي، تهران، 1382 و انتشارات دوره عالي جنگ سپاه، ص 5 تا 14.
(6) ويژهنامه 11سپتامبر، فصلنامه مطالعات راهبردي، تهران، پژوهشكده مطالعات راهبردي، 1381، شماره 3 و 4، ص 24.
(7) صفوي، سيديحيي، الزامات و شرايط برتري در جنگهاي ناهمتراز، تهران، نشريه نگرش راهبردي، 1387، شماره 89 و 90، ص 48.
(8) دانيالي، سياوش، نبرد ناهمتراز، تهران، 1383، انتشارات دافوس، ص4.
(9) افتخاري، اصغر و مهدي كامكار، جنگ ناهمتراز بازشناسي مفهومي، تهران، 1387، نشريه نگرش راهبردي، شماره 89 و 90، ص 178.
(10) همان منبع، ص 180.
(11) صفوي، همان منبع، ص 49.
(12) جنگ نامتقارن، مجموعه مقالات، ترجمه مركز برنامهريزي و تأليف كتابهاي درسي، معاونت آموزش و نيروي انساني ستاد مشترك سپاه، 1384.
(13) مكنزي، همان منبع، ص 18.
(14) مقدمهاي بر جنگ غيرهمتراز، دافوس آجا، همان منبع، ص 21.
(15) صفوي، همان منبع، ص 59.
(16) سنجابي، عليرضا، استراتژي و قدرت نظامي، تهران 1375، انتشارات پاژنگ، ص 84.
(17) صفوي، همان منبع، ص 36.
(18) همان منبع، ص 72.
(19) Santezu: Theart of war. Samuel B.Gripfith (trans), London, Oxford University Press, 1971 pp.66-67.
(20) صفوي، همان منبع، ص 74.
(21) ويليام اس .لينو، مفهوم جنگ نسل چهارم، ترجمه محمد شاهمرادي، تهران، 1384، ماهنامه دانشگاه عالي دفاع ملي، شماره 61 و 60.
(22) سلامي، حسين، جنگهاي آينده، تهران، 1383، ماهنامه دانشگاه عالي دفاع ملي.
(23) همان جا.
(24) ويژهنامه 11سپتامبر، همان منبع.