IRNON.com
بمناسبت روز جهاني موزه و ميراث فرهنگي
ميراث فرهنگي و توسعه
 

ميراث فرهنگي كشورها به عنوان حافظه ملي و منبع مهم تجارب علمي، فرهنگي جوامع در طول تاريخ به خوبي بيانگر ظرفيت ها و استعدادهاي بالقوه و متنوع تاريخي، فرهنگي ملل و مناطق مختلف يا همان مزيت هاي تاريخي، فرهنگي آنها مي باشد.


 

انسان ها در روي كره زمين براي رفع نيازهاي اوليه و مشترك زيستن خود در مناطق جغرافيايي و اقليمي متفاوت دست به اقدامات متنوعي زده اند كه باعث ايجاد نيازهاي ثانويه متنوعي گرديده است اين نيازهاي ثانويه در بعضي مواقع اهميتي فراتر از نيازهاي اوليه به خود گرفته است، تلاش هاي متنوع و ابداعي بشر براي تامين نيازهاي اوليه و مشترك در سرزمين هاي مختلف سرمنشا ايجاد تنوع فرهنگي گرديده است و لذا شناخت تنوع فرهنگي در حقيقت شناخت ابداع و ابتكارات بشر در طول تاريخ و ظرفيت هاي متفاوت مناطق مي باشد كه ما از آن به عنوان مزيت هاي تاريخي، فرهنگي ياد مي كنيم كه از سرمايه هاي جاودانه بشري محسوب مي گردند و چنانچه خوب شناخته و به كار گرفته شوند رشد و توسعه بشري را به همراه خواهند آورد.
ضرورت حضور كشورهاي در حال توسعه در اقتصاد جهاني شناخت استعدادها، خلاقيت ها، ابتكارات و ظرفيت هاي مناطق مختلف و در حقيقت شناخت مزيت هاي تاريخي، فرهنگي ملل و مناطق مختلف و استفاده از اين مزيت ها را الزامي مي نمايد. مشاركت فعال مردم در توسعه جهاني بايد از طريق سرمايه هاي اصلي و اصيل آنها كه همان مزيت هاي تاريخي فرهنگي ملل و مناطق مختلف مي باشد صورت گيرد. كه در حقيقت هويت تاريخي، فرهنگي آنها را رقم مي زند و دلبستگي هاي عميق آنها را به دنبال دارد. اين مزيت هاي تاريخي، فرهنگي كه جزء فرهنگ آنها شده بايد به ميدان عمل آورده شوند تا بتوانند در توسعه پايدار نقش ملي و فراملي خود را به خوبي ايفا نمايند و كشورها با تكيه بر اين مزيت هاي تاريخي، فرهنگي بتوانند در رقابت هاي جهاني جايگاه مناسب خود را پيدا كنند.
متاسفانه در طول يك و نيم قرن گذشته از اين موضوع غفلت شده است و به لحاظ تقليد از فرهنگ مدرن مردم جوامع مختلف نيز سرمايه هاي اصلي خود را به فراموشي سپرده اند، در صورتي كه در نهضت بازگشت به خويشتن چنانچه مردم هر كشور و منطقه اي از زاويه مزيت هاي تاريخي، فرهنگي خود بتوانند وارد ميدان توسعه شوند، سرمايه هاي مهمي را براي عرضه دارند.
اكنون چون مردم نسبت به مزيت هاي تاريخي، فرهنگي خود دچار فراموشي شده اند براي مشاركت در توسعه دست خود را تهي مي بينند و سهمي از توسعه را مطالبه مي كنند، در صورتي كه اگر آنها به ظرفيت ها و استعدادهاي بالقوه و متنوع تاريخي، فرهنگي خود پي ببرند و بدانند كه براي تسريع جريان توسعه، سرمايه هاي مهمي براي عرضه دارند، خواهان ايفاي نقش مثبت در توسعه خواهند شد.
ميراث فرهنگي كشورها به عنوان حافظه ملي و منبع مهم تجارب علمي، فرهنگي جوامع در طول تاريخ به خوبي بيانگر ظرفيت ها و استعدادهاي بالقوه و متنوع تاريخي، فرهنگي ملل و مناطق مختلف يا همان مزيت هاي تاريخي، فرهنگي آنها مي باشد، انسان ها در طول زندگي يكجانشيني در مناطق مختلف كره زمين در صدد رفع نيازها و بهبود وضعيت رفاهي خود با توجه به عوامل محيطي پيرامون خود بوده و در طول اين سال ها تجارب فراواني اندوخته اند، عوامل محيطي پيرامون خود را شناخته و براي تطبيق با آن تدابير فراواني انديشيده و از مسير سخت موفقيت ها و شكست ها عبور كرده اند و اين خط سير را در ميراث فرهنگي خود براي درس گرفتن آيندگان محفوظ نگه داشته اند، آنچه محققان ميراث فرهنگي از غور در گذشته و بررسي اين خط سيرهاي شگفت انگيز به دست مي آورند دستيابي به استعدادها و ظرفيت هاي بالقوه و متنوع تاريخي، فرهنگي ملل و مناطق مختلف مي باشد كه تحت عنوان مزيت هاي تاريخي، فرهنگي مي توانند مورد توجه خاص سياستگذاران و برنامه ريزان قرار گيرند.
ولي متاسفانه به دليل وجود سياستگذاران و برنامه ريزان متاثر از فرهنگ مدرن در دهه هاي اخير اين مزيت ها مورد توجه قرار نگرفته اند و آنها بارها خواستند ساختارهاي مجلل مدرن را بدون توجه به آماده سازي بستر آنها، در كشورها برپا نمايند ولي نتيجه اي جز فرو ريختن نداشته، در صورتي كه چنان چه آنها از طريق شناخت بستر بومي مناطق عمل مي كردند تا به حال توانسته بودند ساختارهاي بسيار مقاومي داشته باشند، در اثر اين خودبيگانگي سياست گذاران، تدريجا ملت ها نيز نه تنها گذشته خود را فراموش كرده بلكه آن را سد راه توسعه و پيشرفت خود تلقي نموده اند و اين شد كه مزيت هاي تاريخي، فرهنگي كشورها تبديل به موانعي شدند كه بايد از سر راه برداشته شوند و بديهي است كه چون ريشه اي بودند هزينه هاي زيادي را مي طلبيدند تا آنها را محو كنند و بستر را براي مدرن گرايي مهيا نمايند اما اين بستر به علت ارگانيك بودن مجددا حالات اوليه خود را مي يافت، لذا آن چه را به صورت مصنوعي بر روي خود داشت به هم مي ريخت، سياستگذاران اين عدم پيوند را بي فرهنگي ملت ها تلقي مي كردند و با تدابير مختلف به جنگ با آن مي رفتند در صورتي كه اگر مي پذيرفتند كه اين ها مزيت هاي تاريخي، فرهنگي مناطق، كشورها و ثروت هاي ملي آنها هستند كه بايد از طريق آنها سرمايه گذاري هاي مهم صورت گيرد نه تنها آن هزينه ها و زحمت هاي بيهوده انجام نمي شد بلكه جهت دستيابي به توسعه پايدار در مصرف هزينه و زمان صرفه جويي اساسي به عمل مي آمد، خوشبختانه اكنون كه بازگشت به خويش اتفاق افتاده و سياستگذاري هاي غلط گذشته روشن شده جا دارد مزيت هاي تاريخي، فرهنگي كشورها مورد توجه خاص قرار گيرد، و از طريق ايجاد نهادهاي مدني متعدد با توجه به مخاطبين مربوطه بتوانيم در جهت شناخت، معرفي و بهره برداري از اين مزيت هاي تاريخي، فرهنگي پژوهش و از دستاوردهاي آن براي ايفاي نقش در توسعه پايدار كشورها و مناطق استفاده مطلوب بنماييم.
با اين حركت استفاده از مزيت هاي تاريخي فرهنگي كشورها در پيشرفت و توسعه پايدار به يك ميثاق بين المللي تبديل خواهد شد و كليه آحاد جوامع از طريق سازمان هاي اجتماعي مناسب به مشاركت فعال در اين زمينه مشغول خواهند گرديد.
بديهي است ايجاد نهادهاي مدني متناسب با مخاطبين مختلف در موضوعات ميراث فرهنگي در سطح كشور براي پژوهش در مزيت هاي تاريخي، فرهنگي مناطق مختلف و معرفي و بهره برداري از آنها در رشد و توسه پايدار كشور نيازمند يك عزم ملي مي باشد چون كه موضوعات ميراث فرهنگي اساسا از امور حاكميتي هستند كه توجه به آنها سبب ارتقا هويت فرهنگي جوامع و تحكيم وحدت ملي آنها خواهد بود و رشد خلاقيت ها و ارتقا توان معنوي نيروي انساني جوامع را به دنبال خواهد داشت.
لذا چنان چه خواهان حضور شهروندان در عرصه ايجاد تحول بزرگ در سرنوشت جوامع و استفاده مطلوب از ظرفيت ها و استعدادهاي فراوان تاريخي، فرهنگي سرزمين ها با حفظ تنوع فرهنگي هستيم كه اولا هر يك از مناطق حداقل در يكي از آنها در سطح ملي ممتاز هستند و توجه به آن مزيت تاريخي، فرهنگي مشاركت فعال شهروندان آن كشور را نيز به دنبال خواهد داشت و ثانيا اگر روي آوردن به اقتصاد جهاني را لازمه شكوفايي و رشد استعدادها و توسعه پايدار مي دانيم.
ضرورتا بايد با ايجاد عزم ملي نسبت به تشكيل نهادهاي مدني براي تحقيق در شناخت و بهره برداري از مزيت هاي تاريخي، فرهنگي اقوام و مناطق مختلف كشور با توجه به مخاطبين خود اقدام نمود تا با مشاركت فعال مخاطبين مختلف و استفاده از رهيافت هاي آنها به عنوان سرمايه هايي در توسعه پايدار كشور بتوانيم از كليه استعدادها و ظرفيت هاي نهفته تاريخي، فرهنگي جوامع استفاده مطلوب نمود و بهره وري جوامع را در توسعه پايدار افزايش داد. در خاتمه بر نكات ذيل تاكيد مي گردد:
1) تنوع فرهنگي بيانگر تنوع خلاقيت هاي بشري است و پژوهش در اين زمينه دستيابي به ابتكارات، ابداعات، خلاقيت هاي بشري، مزيت هاي تاريخي، فرهنگي مناطق مختلف را فراهم مي نمايد.
2) توجه محققان دانشگاهي به پژوهش در زمينه تنوع فرهنگي اقوام مختلف رمز تطابق پيروزمند زندگي مستمر انسان ها را در محيط هاي متفاوت روشن مي كند.
3) توجه به تنوع فرهنگي و استفاده از مزيت هاي تاريخي، فرهنگي كشور در پيشرفت و توسعه پايدار بايد به يك ميثاق ملي تبديل شود و كليه آحاد جوامع از طريق نهادهاي مدني به مشاركت فعال در اين زمينه بپردازند.
4) تدوين خط مشي هاي برنامه هاي توسعه اقتصادي، اجتماعي كشور در سطح ملي مي بايستي به قدري كلان باشد تا مسئولين منطقه اي و محلي نيز بتوانند در قالب آن، خط مشي هاي منطبق با ويژگي هاي خود را تنظيم نمايند و از جايگاه مزيت هاي تاريخي، فرهنگي منطقه خود در توسعه سهم داشته باشند.
5) پذيرش تنوع فرهنگي و قومي و گشودن چشم انداز مطمئن براي گروه هاي مختلف مردم و نخبگان فرهنگي مشاركت نهادينه جامعه خصوصا جوانان و بانوان را طلب مي كند.
6) كالاهاي فرهنگي مربوط به اقوام مختلف مهم ترين منابع فرهنگي هستند كه اقوام را با يكديگر آشنا مي كنند لذا در حفاظت و ترويج آنها بايد كوشيد.
7) كليه جوامع بايد به سهولت به منابع فرهنگي ديگر جوامع دسترسي داشته باشند و هيچ فرهنگي بر فرهنگ ديگر برتري ندارد و مقبوليت هر فرهنگي بستگي به پذيرش آن توسط آحاد ديگر جوامع دارد.
8) نقش گسترده فرهنگ در پيشرفت هاي اقتصادي و اجتماعي نبايد ناديده گرفته شود و نهادهاي مدني مربوط به فرهنگ هاي متنوع بدون سد كردن ديگر فرهنگ ها بايد بتوانند به فعاليت خود ادامه دهند.