IRNON.com
نگاه به جنس مخالف از منظر قرآن
 

نگاه كردن پسر و دختر و به طور كلي زن و مرد به يكديگر موجب انتقال تصاوير به صفحه ذهن مي شود و به صورت غيرارادي آثار عميقي در خيال و تصورات شهواني انسان، حتي انسانهاي مومن بجاي مي گذارد؛ چرا كه اين عكسها در قوه خيال به گونه اي نقش مي بندد كه جزء جداناپذير فكر انسان مي گردد.


 

با نگاهي به آيات قرآن درمي يابيم كه قرآن ضمن تاييد مفاد اصول ذكر شده، توصيه مي كند تا از ابزار ادراكي خود بويژه ديدگان و گوش استفاده كنند و اگر مي فرمايد: به حيوانات، آسمان، كوهها و زمين بنگريد كه چگونه آفريده، افراشته، نصب و گسترده شده است، اين موارد براي نمونه و مصداق بيان شده است و منحصر به اينها نيست.
اما در اولين استثنا براي اين اصل، انسان را از دايره ي فراگير و مطلق نگاه كردن بيرون مي كند و مي فرمايد: «قل للمومنين يغضوا من ابصارهم ... و قل للمومنات يغضضن من ابصارهن؛ (اي پيامبر) به مردان با ايمان بگو چشم هاي خود را فرو بندند ... و به زنان با ايمان بگو چشم هاي خود را فرو گيرند. »
بررسي آيه: تشريع احكام در قرآن كريم با تعبيرهاي گوناگوني صورت گرفته است. گاهي با تعبير «كتب» آمده است؛ «كتب عليكم الصيام» و گاهي با فعل امر و نهي بيان شده است؛ « اقيموا الصلوه» گاهي بصورت جمله خبري؛ «الطلاق مرتان» گاهي با بيان وصف؛ «ماء طهورا »و ... در اين آيه مورد بررسي، خداوند سبحان با فعل مضارع كه توام با تاكيد است، بيان فرموده است. اين آيه مشتمل بر بيان حكم نگاه كردن زن و مرد به يكديگر است و حكم نيز از نوع تحريمي يعني ممنوعيت مي باشد.
نكته بسيار لطيفي كه در آيه وجود دارد به كار رفتن واژه «غض» و «بصر» به جاي غمض و عين است. «غض» به معناي كوتاه كردن نگاه و صداست، در حالي كه «غمض» به معناي بستن چشم است و «عين» به معناي چشم و عضو مخصوص است ولي «بصر» اگر چه در معناي مرادف با «عين» مي باشد كاربرد آن بيشتر ديدن (عملكرد چشم) است.
قرآن نمي گويد زنان و مردان چشمان خود را ببندند بلكه مي گويد نگاهها را كوتاه كنند و به يكديگر خيره نشوند.
درباره شان نزول آيه آمده: جواني در مسير خود با زني روبرو شد و چون در آن زمان، زنان مقنعه ي خود را پشت گوشها قرار مي دادند و به طور طبيعي بخشي از گردن و سينه زن نمايان بود. چهره آن زن نظر جوان را به خود جلب كرد و چشم خود را به او دوخت. هنگامي كه آن زن گذشت جوان همچنان با چشمان خود او را تعقيب مي كرد، در حالي كه راه خود را ادامه مي داد وارد كوچه تنگي شد و باز همچنان به پشت سر خود نگاه مي كرد كه ناگهان صورتش به ديوار خورد و زخم شد، بلافاصله خدمت پيامبر (ص) آمد و حكم مسئله را جويا شد كه در پي آن اين آيه نازل شد.
راز پرهيز از نگاه: در بدو نظر و با توجه به اصول گذشته چنين مي نمايد كه انسان بايد از اين ابزار ادراكي كمال بهره برداري را بنمايد و لذت هاي طبيعي هر عضو از جمله چشم را تامين كند. آزادي انسان به او حكم مي كند تا به هر چه بخواهد نگاه كند؛ پس چرا ممنوعيت و چرا محدوديت؟
در پاسخ بايد گفت كه استفاده ي كامل از عضوي مانند چشم و گوش و ... هميشه به اين نيست كه هر آنچه در شعاع ديدش قرار مي گيرد ببيند يا به هر صدايي كه در فضاي زيست او وجود دارد گوش فرا دهد مگر هر ديدن و شنيدني مي تواند انسان را به شناخت جديد و معرفتي نو سوق دهد؟ مگر هر عكس و نقشي كه از شبكه چشم و هر صدايي كه از پنجره گوش به صفحه ادراك انسان برسد مي تواند كمك كار انسان در رفع نيازهاي مادي و معنوي او باشد؟
آيا واقعا نگريستن به پيكر انسان به خصوص جنس مخالف و بويژه افراد صاحب جمال و موزون مي تواند مفسر آيات باشد؟ و يا شنيدن صداي آنها مي تواند شارح آيات تشريع گردد؟ آيا به همان اندازه كه انسان با نگاه كردن به كوه و دشت و دريا و ... كسب معرفت مي كند، از نگاه به انسانها نيز مي تواند معرفت حاصل نمايد؟
مگر مي شود به همه لذتهاي طبيعي پاسخ مثبت داد؟ و اصلا مگر گستره ي همه لذتها يكسان است تا با همه آنها به يك شيوه برخورد كرد؟ مگر نه اين است كه خواهش جسماني انسان با مقداري خوردني، آشاميدني و پوشاك اشباع مي شود و پس از سير شدن به لذيذترين غذاها و گواراترين نوشيدني ها ميلي ندارد و حتي روح انسان نيز پس از چندي از شعر، سخنان موزون محسنات لفظيه و محسنات معنويه خسته مي شود؟ !
اما در آن سو، غريزه جنسي هرگز سيري ندارد و هر چه بيشتر بدان پاسخ مثبت داده شود ولع آن افزون مي شود و بسان آتش كه هر چه بر مواد سوختني آن افزوده شود شعله ورتر مي گردد و به قول شهيد مطهري غريزه جنسي غريزه اي نيرومند، عميق و دريا صفت است كه هر چه بيشتر اطاعت شود سركش تر مي شود.
غريزه جنسي افزون بر آن كه در درون، همچون كوره آتش مي سوزد از دريچه هاي گوش، چشم و لمس نيز پشتيباني مي شود و بوسيله اين ابزار صدابرداري، تصويربرداري و سايش بيش از پيش تهييج مي شود و گويا با هر عكس و تصور، صداي جديد و تخيل شهواني به نوعي تجديد قوا مي كند و چنان به پيش مي رود كه اگر به فرض از نيمي از افراد جنس مخالف و موافق كام بگيرد، از نيم ديگر نيز چشم نمي پوشد و به خصوص در مرحله نگاه كردن اينگونه نيست كه با يكي دو نگاه، به دو يا چند نفر و شنيدن صدايشان سير شده و ديگر ميلي بدان نداشته باشد، بلكه چنان است كه هر چه بيشتر نگاه كند تشنه تر مي شود از اين روست كه امام صادق (ع) مي فرمايد: «لايشبعن العين من النظر و الانثي من الذكر؛ چشم، از نگاه كردن و زن از مرد سير نمي شود. » بنابراين، برداشتن حريم ميان پسر و دختر و آزادي معاشرت آنها، ثمره اي جز التهاب جنسي در پي ندارد و با اندكي پيشرفت، تقاضاي سكس را به عطشي روحي و خواستي سير ناشدني بدل مي كند.
اگر واقعا مي پذيريم كه انسان در بعد غريزه جنسي نيز نيازمند به آرامش است، نمي شود او را به ابزار گوناگون سمعي، بصري و سايشي تحريك و تهييج كرده و سپس بخواهيم با ارضاي آن، اين ديو وحشي و غريزه ديوانه آرام شود بلكه بايد به نياز طبيعي او تا حدي پاسخ داده و ارضاء شود و از بقيه جلوگيري كرد و اينجاست كه اسلام در برابر اخلاق جنسي نوين امروز غرب، كه همان اخلاق جنسي فرسوده جاهليت مي باشد اخلاق جنسي ديگري را براي بشر ارائه كرده است و براساس آن حكم محدوديت روابط ميان زن و مرد، پسر و دختر و نيز پسر با پسر يا دختر با دختر در حوزه نگاه، تماس، گفتگو و ديگر تمتعات را قرار داده است؛ چنان كه امام صادق (ع) مي فرمايد:
«اجتنب المس و القبله ي و النظر، فانها سهم من سهام ابليس؛ از تماس و بوسيدن و نگاه كردن برحذر باشيد كه اين ها تيرهاي شيطان هستند. » و بالاتر اينكه مي فرمايد: «زنا العينين النظر و زنا الفم القبله ي و زنا اليدين اللمس؛ زناي چشمان، نگاه كردن و زناي لب، بوسيدن و زناي دستان سايش است. »

دستاورد نگاه:


نگاه كردن پسر و دختر و به طور كلي زن و مرد به يكديگر موجب انتقال تصاوير به صفحه ذهن مي شود و به صورت غيرارادي آثار عميقي در خيال و تصورات شهواني انسان، حتي انسانهاي مومن بجاي مي گذارد؛ چرا كه اين عكسها در قوه خيال به گونه اي نقش مي بندد كه جزء جداناپذير فكر انسان مي گردد.
امام علي (ع) به اين حقيقت اشاره كرده و مي فرمايد: بسا يك نگاه، حسرت و اندوه دراز مدتي را به بار مي آورد و نيز مي فرمايد: «چه بسيار نگاههايي كه شهوت را در دل بيننده كاشته است. » و در جايي ديگر مي فرمايد: نگاه اول از آن توست، نگاه دوم به سود تو نيست و اما نگاه سوم تيري از تيرهاي زهرآگين شيطان است. » زيرا نگاه اول چون بدون توجه است اثر چنداني ندارد، نگاه دوم كه با توجه است كمي اثر دارد اما نگاه سوم كه با قصد تصويربرداري انجام مي شود، بسان تيري است كه به سوي قلب نشانه مي رود زيرا هر آنچه ديده مي بيند دل از آن ياد مي كند. اين را نيز مي پذيريم كه پاسخ مثبت به همه آنچه دل مي طلبد نه عقلا و عرفا ممكن است و نه شرعا جائز؛ بنابراين، بهتر آن است كه از همان چشم و چشمه جلوگيري شود.

نكته اخلاقي


نگاه آنچنان بي رحم است كه نه جوان را مي شناسد و نه پير، نه دختر مي شناسد و نه پسر، نه شهري مي شناسد و نه روستايي، نه شاه و نه شاهزاده مي شناسد و نه گدا. نگاه زليخا ، همسر عزيز مصر را شيفته يوسف كرده ؛ يوسف را زنداني و زليخا را رسوا نمود. يك نگاه زنان مصري به يوسف باعث شد تا به جاي ميوه دست خود را بريدند. اگر انسان و بويژه جوان بتواند خود را از اين دام برهاند و از لذت پست نگاه چشم پوشي كند به طور حتم شيريني ايمان را خواهد چشيد و خواهد فهميد كه لذت هميشه در لذت بردن نيست بلكه گاهي در ترك لذت است؛ چنان كه پيامبر (ص) فرمود: «نگاه، تير زهرآلود شيطان است هر كس به خاطر خداترسي آن را ترك نمايد خداوند ايماني را به وي مي بخشد كه شيريني آن را در خويش احساس مي كند. »

منبع:مجله راه قرآن