امام خميني : بگذاريد هر چه بيشتر به مقدس نماهاي احمق و آخوندهاي بي سواد صدمه بخورد

پس از صدرر فتوا بي سابقه امام خميني مبني بر حلال بودن شطرنج و موسيقي ، يكي از فضلاي حوزه علميه قم طي نامه اي به آن حضرت ، شديدا به اين فتوا اعتراض نمود. حضرت امام خميني طي نامه اي جواب اين مدرس حوزه علميه را دادند.
پس از صدرر فتوا بي سابقه امام خميني مبني بر حلال بودن شطرنج و موسيقي ، يكي از فضلاي حوزه علميه قم طي نامه اي به آن حضرت ، شديدا به اين فتوا اعتراض نمود. حضرت امام خميني طي نامه اي جواب اين مدرس حوزه علميه را دادند.متن پاسخ امام خميني به اين شرح است:
بسمهتعالي
"جناب حجتالاسلام آقاي قديري - دامت افاضاته - پس از عرض سلام و قبل از پرداختن به دو مورد سؤال و جواب، اين جانب لازم است از برداشت جنابعالي از اخبار و احكام الهي اظهار تأسف كنم. بنابر نوشته جنابعالي زكات تنها براي مصارف فقرا و ساير اموري است كه ذكرش رفته است و اكنون كه مصارف به صدها مقابل آن رسيده است، راهي نيست. و "رهان " در "سبق و رمايه "، مختص است به تير و كمان و اسبدواني و امثال آن، كه در جنگهاي سابق به كار گرفته ميشده است و امروز هم تنها در همان موارد است. و انفال كه بر شيعيان تحليل شده است، امروز هم شيعيان ميتوانند بدون هيچ مانعي با ماشينهاي كذايي جنگلها را از بين ببرند و آنچه را كه باعث حفظ و سلامت محيط زيست است را نابود كنند و جان ميليونها انسان را به خطر بيندازند و هيچكس هم حق نداشته باشد مانع آنها باشد، منازل و مساجدي كه در خيابانكِشيها، براي حل معضل ترافيك و حفظ جان هزاران نفر مورد احتياج است، نبايد تخريب گردد و امثال آن. و بالجمله،آنگونه كه جنابعالي از اخبار و روايات برداشت داريد، تمدن جديد به كلي بايد از بين برود و مردم كوخنشين بوده و يا براي هميشه در صحراها زندگي نمايند.
و اما راجعبه دو سؤال، يكي بازي با شطرنج در صورتي كه از آلت قمار بودن به كلي خارج شده باشد، بايد عرض كنم كه شما مراجعه كنيد به كتاب جامعالمدارك مرحوم آيتالله آقاي حاج سيداحمد خونساري، كه بازي با شطرنج را بدون رهن جايز ميداند و در تمام ادّله خدشه ميكند، در صورتي كه مقام احتياط و تقواي ايشان، و نيز مقام علميت و دقتنظرشان معلوم است.
اما اين كه نوشتهايد از كجا سائل به دست آورده كه شطرنج به كلي آلت قمار نيست، اين از شما عجيب است، چون سؤالها و جوابها فرض است و بنابراين آنچه را من جواب دادهام در فرض مذكور است،كه اشكالي متوجه نيست و در صورت عدم احراز بايد بازي نكنند. و عجيبتر آن كه نوشتهايد چرا به جاي "قصد حرام نباشد "، "قصد حلال " نوشته شده؟ گويي عملِ شخصِ متوجه و قاصد، بدون قصد هم ميشود، در اين صورت "قصد حلال " مساوق است با "نبودن قصد حرام ".
و اما در قضيه خريد و فروش آلات مشتركه براي مقصد حلال، اشتباه بزرگي كردهايد كه گمان كردهايد خريد و فروش براي منفعت حلال، يعني استفاده حرام كردن، و اين برخلاف آنچه نوشته شده است ميباشد. البته در اين زمينهها مسايل زيادي است كه حال و وقت من اجازه تعقيب آنها را ندارد. از جنابعالي كه فرد تحصيلكرده و زحمتكشيدهاي ميباشيد، توقع نبود كه اينگونه برداشت كرده و آن را به اسلام نسبت دهيد. شما خود ميدانيد كه من به شما علاقه داشته و شما را مفيد ميدانم، ولي شما را نصحيت پدرانه ميكنم كه سعي كنيد تنها خدا را در نظر بيگريد و تحت تأثير مقدسنماها و آخوندهاي بيسواد واقع نشويد، چرا كه اگر بنا است با اعلام و نشر حكم خدا، به مقام و موقعيتمان نزد مقدس نماهاي احمق و آخوندهاي بي سواد صدمهاي بخورد بگذاريد هر چه بيشتر بخورد از خداوند متعال توفيق جنابعالي را در خدمت به اسلام و مسلمين چون گذشته خواهانم
واالسلام عليكم و رحمتهالله.
در پي اين نامه نگاري ها و انتشار عمومي پاسخ حضرت امام ،حجتالاسلام قديري از سوي برخي مورد حملاتي قرار گرفت. وي شكايت اين فشارها را طي نامه اي ديگر به امام خميني برد و آن حضرت نامه اي ديگر به آقاي قديري نوشتند و در آن از ايشان دلجويي كردند. متن اين نامه هم به شرح زير است:
*دعا كنيد من قربان نجات اسلام گردم
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاي قديري- دامت افاضاته- با سلام و دعاي خير و آرزوي موفقيت براي شما در پياده كردن احكام ا سلام نامه اول شما و جواب من در حال و هواي مدرسه و درس وبحث بود و الا من شما را مجتهد و صاحب نظر در فقه مي دانم و هميشه از خدا خواسته ام كه شما جوانان بتوانيد معضلات كشور در زمينههاي مختلف را حل كنيد من شما را يكي از دوستان قديمي و خوب ود ميدانم و زحمات شما را در درس و بحث و كمكهاي شما د رتمام زمينهها فراموش نميكنم. ما بايد سعي كنيم تاحصارهاي جهل و خرافه را شكسته تا به سرچشمه زلال اسلام ناب محمدي برسيم و امروز غريبترين چيزها در دنيا همين اسلام است و نجات آن قرباني ميخواهد ودعا كنيد من نيز يكي از قربانيهاي آن گردم. خداوند جنابعالي را تاييد فرمايد . والسلام علكيم و رحمتهالله
روح الله موسوي الخميني