مقام معظم رهبري و مديريت بحران
مقام معظم رهبري در دو جبهه كشور را هدايت مي كند هم از بحران ها عبور مي دهند و هم زمينه پيشرفت كشور را فراهم مي نمايند.
در نظام اسلامي ما كه مسئولان و نهادها بايد بر مدار رهبري حركت كنند فقدان رهبري بحران آفرين است، در زمان حضرت امام (ره) ، دشمنان با بكارگيري همه امكانات سعي كرده اند انقلاب را از پاي درآورند كه درايت، هوشمندي و تدابير حضرت امام آنها را ناكام و مايوس كرد و در چنين شرايطي آنها لحظه شماري مي كردند كه با ارتحال حضرت امام نقشه هاي شوم خود را اجرا كنند، آنها معتقد بودند كه اداره نظام و انقلاب و حل بحران ها امري است كه اختصاص به امام دارد، زيرا امام به عنوان يك رهبري كه قدرت كاريزماتيك و با توان نفوذ ويژه دارد توانسته است مملكت را در همه بحرانها هدايت كند.
هجوم بحران آفرينان
دشمنان در آغاز زعامت آيت الله خامنه اي از راه هاي مختلفي هجوم آوردند و شبهات متعددي ايجاد كردند، ابتدا تلاششان اين بود كه وانمود كنند كه ادامه انقلاب مشكل شده است و عرصه هاي مختلفي كه بوجودآمده ما شاهد مديريت الهي ايشان در حل بحران ها بوده ايم و با قاطعيت مي توان گفت كه دوران رهبري آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب از پيچيدگي بيشتري نسبت به حضرت امام برخوردار است.
پيچيدگي بحران ها در زمان حاضر
اگر بخواهيم تشبيه كنيم، بايد رهبري حضرت امام (ره) را به زمان رهبري حضرت رسول (ص) و دوران رهبري آقا را به دوران رهبري حضرت علي (ع) تشبيه كنيم؛ پيامبر (ص) با شرك و بت و كافران تابلودار مي جنگيد كه اگر كسي در مقابلش مي ايستاد هيچ كس ترديد نداشت كه يك طرف اسلام محض و طرف ديگر كفر محض است و نبردداراي خصوصيت آشكار و روشني بود. اما در زمان حضرت علي (ع) هوا مه آلود بود و غبار در عرصه نبرد وجودداشت. كساني به جنگ علي (ع) آمدند كه عناويني از رسول اكرم (ص) دريافت كرده بودند. جنگ با طلحه و زبير از سرداران پيامبر كه لقب طلحه الخير و سيف الاسلام زبير را از پيامبر دريافت كرده بودند كار آساني نبود؛ كساني كه پشت سر علي (ع) مي جنگيدند بايد داراي بصيرتي قوي باشند كه از جنگ با اين اشخاص متشخص و مطرح زانويش سست نشود؛ گردن هايي را حضرت علي (ع) مي زد كه نخ قرآن در آن آويزان بود، پيشاني هايي دريده مي شد كه پينه قطور عبادت بسته بود. اين نبرد، نبرد بسيار سختي بود، بسيار سخت تر از جنگيدن با بت هاي زمان پيامبر (ص) بود.
رونمايي چهره هاي ضد رهبري
اگر دوران زعامت مقام معظم رهبري را با دوران حضرت امام تشبيه كنيم يك تشبيه غير اثبات نيست؛ كساني كه به هر حال به نحوي ممكن است در زمان حضرت امام جرأت ابراز اندام نداشتند ، تقيه مي كردند؛ بغض امام را در سينه داشتند، بعد از حضرت امام براي اينكه بتوانند با انقلاب مخالفت كنند شعار امام را سردادند كه بتوانند مقابل مقام معظم رهبري بايستند. كساني كه القاب و احكام انتسابي از امام داشتند، امام را رها كردند و در مقابل انقلاب و آرمان هاي آن ايستادند در يك چنين وضعيتي مردم را متحد نگه داشتن، بحران هاي داخلي را كنترل كردن و مديريت نمودن و گرفتن همه سرپل هاي دشمن كه نتواند ازاين زمينه ها استفاده كند كار ساده اي نبود.
مديريت بحران در دوران اصلاحات
در دوران اصلاحات اركان كشور مورد نفوذ و هجوم قرارگرفت و با شعارهاي عوام فريبانه وارد ميدان شدند دسيسه آفرينان مي دانستند كه در وراي اين شعارها و الفاظ فريبنده عبارت هايي هستند كه معناي بسيار منفي از آن اراده مي كند. در چنين شرايطي مقام معظم رهبري بود كه توانست بدون اينكه بحران و مشكلي در بين مردم بوجود آيد بحران هاي پايگاه هاي مطبوعاتي دشمن، اغتشاشات 18 تير ، نافرماني هاي مدني و ... را كنترل كنند و كشتي انقلاب را سالم به ساحل نجات هدايت كنند.
مديريت بحران هسته اي
بحث هسته اي نه آخرين و نه اولين بحران است بلكه دشمنان ليستي از اين موضوعات را دارند كه هر بار پوشه يكي از آنها را بيرون مي كشند و فعال مي كنند در زماني كه ديپلماسي هسته اي منفعل بود و برخي از سياستمداران يا مجذوب جذبه هاي غربي بودند و يا مرعوب تشرهاي بيگانگان ، در چنين وضعيتي رهبري بحث هسته اي را به شكلي مديريت و هدايت كرد كه اكنون دشمنان به پيروزي ايران اعتراف مي كنند و عجز دشمنان در اين زمينه آشكار شده است.
مانع اصلي حمله نظامي
تهديدهاي نظامي آمريكا در شرايط سابق و فعلي را نمي توانيم ناشي از جنگ رواني بدانيم و باور بر اين است كه اگر دشمن درجه ريسك را بالا نداند و اگر احتمال پيروزي بدهد حمله را اگر امروز قادر است به فردا موكول نخواهد كرد و فرصت براي آنها مهم است، ولي اينكه نتوانستند مهمترين عاملش نفوذ رهبري است زيرا آنها مي دانند اگر حمله اي داشته باشند با دستور رهبري تمام اين مملكت مي شود خط دفاعي و نمي توانند با يك ملت بجنگند واين اثر نفوذ و مديريت رهبري است.
كم هزينه ترين مديريت
ممكن است كه كسي بحراني را با بحراني ديگر دفع كند ولي ما در نوع مديريت رهبري مي بينيم كه با كمترين هزينه و با هزينه ترين مديريت توانستند بحران ها را مديريت كنند و امروز اين ثباتي كه در كشور ما وجود دارد در هيچ كدام از كشورهاي منطقه نيست.
سه خصوصيت مقام معظم رهبري
يكي از بزرگان ما موفقيت حضرت امام (ره) را در سه « آمن» مي دانند؛ امن بربه ، آمن بسبيله، آمن بامته ، ما اين سه آمن را در مقام معظم رهبري در اوج مي بينيم.
در آمن اول «خودي» نمي بينند، به خاطرهمين از اصول و ارزش ها كوتاه نمي آيند، همانگونه كه حضرت امام (ره) مي فرمودند كه ما مامور به وظيفه ايم، كاري با نتيجه نداريم، مقام معظم رهبري كاملا تكليف محور عمل مي كنند زيرا اگر انسان خودش براي خودش مطرح بود مقداري محافظه كار مي شود در مقابل با ديگران كوتاه مي آيد چون حفظ خود برايش مهم است، مقام معظم رهبري منافعي ندارند كه بخواهند آنها را حفظ كنند. در زندگي شخصي ايشان هيچ تعلقي وجود ندارد، حتي خودشان مي فرمايند من بايد قبل از انقلاب شهيد مي شدم يا بايد در جنگ شهيد مي شدم ، يا بايد در انفجار حزب مي بودم كه شهيد شوم وهمواره مي فرمايند من چيزي را از خدا طلب ندارم، همين قدر كه عمر كرده ام اضافه بر آن است.
مقام معظم رهبري به راهي كه دارند مي روند مطمئن هستند. در تاريكي و ترديد قدم برنمي دارند با بينش الهي مسير درست را مي بينند و گذشته هم نشان داد كه هيچ وقت از مسير طي شده پشيمان نيستند يعني اگر اكنون هم انقلاب بخواهد برگردد براي عبور از اين بحران هاي طي شده هيچ راه بهتري نمي توانيم پيدا كنيم، اكنون مشخص شده كه بهترين مسير و راه طي شده است و راه بهتري وجود نداشته كه ترك شده باشد. اين نشان از اين است كه رهبري مسير را مي شناسد و با بصيرت حركت مي كند و مردم را مي بيند كه از چه مسيري حركت بدهند كه آسيب نبينند.
مقام معظم رهبري مردم را خوب شناخته است ، اتحاد مردم، توجه دادن مردم به اصول مبنايي ، ايجاد پايداري ، ايستادگي و وحدت تاجايي كه مردم در پاي اصول ثابت قدم بمانند.
ايشان مردم را از اين بحران ها به سلامت عبورداده اند و آنچه كه براي مقام معظم رهبري مهم است پاي فشاري براصول و حفظ دستاوردها و ارزش ها است .
نكته پاياني
علاوه بر بحث بحران مقام معظم رهبري در دو جبهه كشور را هدايت مي كند هم از بحران ها عبور مي دهند و هم زمينه پيشرفت كشور را فراهم مي نمايند.