IRNON.com
مركز تحقيقات پيشرفته ضد تروريسم :
نا آرامي‌هاي اخير آشوبي بود كه به اغتشاش تبديل نشد
 

مركز تحقيقات پيشرفته ضد تروريسم با ارزيابي وقايع و ناآرامي‌هاي اخير در گزارشي نوشت: وقايع پس از انتخابات رياست جمهوري دهم آشوبي بود كه نتوانست به اغتشاش تبديل شود.


 

گروه مطالعات تروريسم نيمه‌سخت مركز تحقيقات پيشرفته ضد تروريسم در گزارشي با عنوان "تنش و آشوب " نا آرامي‌هاي پس از انتخابات را مورد تحليل و بررسي قرار داده است. متن كامل اين گزارش به شرح ديل است:

« وقايعي كه پس از انتخابات دهمين دوره‌ي رياست جمهوري پديد آمد، صرفنظر از دلايل آن، موجب برهم خوردن آرامش جامعه شد. ناآرامي اجتماعي داراي سطوح متفاوتي است كه براي درك و دريافت صحيح درجه‌ي ناآرامي‌هاي پسا انتخابات در روزهاي 23 تا 31 خرداد 1388 تبيين آن ضروري مي‌نمايد.

الف- ناآرامي يا بلوا، با سه عنوان مشخص شناخته مي‌شود: آشوب - اغتشاش- و شورش.
آشوب- آشوب، بلواي سازمان نيافته است كه صورت عمومي آن، هرج و مرج است. مانند وقايعي كه پس از يك مسابقه‌ي فوتبال، ميان تماشاچيان و هواداران تيم‌هاي بازي كننده در قالب نزاع‌هاي خياباني رخ مي‌دهد.
اغتشاش- اغتشاش، بلواي سازمان يافته‌ي غير مسلحانه است و چون از سوي رهبران مسئول و توانمند در صحنه هدايت مي‌شود، روند آن منطقي، و اهداف آن مشخص و اعلام شده است. آنچه در گرجستان ، در سال 1382 رخ داد، و سپس در كيف پايتخت اكراين تكرار شد و اكنون از آن به انقلاب مخملي ياد مي‌شود، همان اغتشاش است. اغتشاش مي‌تواند ابعاد تجمع و اعتراض خياياني در قالب تظاهرات، يا اعتراض غير خياباني مانند اعتصاب در محل كار را در برگيرد، كه موجب مغشوش گرديدن روند فعاليت‌هاي نظام حكومي موجود مي‌شود.
شورش- شورش، بلواي سازمان يافته‌ي مسلحانه است، كه در قالب اقدامات سخت و عمليات گرم اعمال مي‌شود و مجريان آن، سازمان‌هاي چريكي هستند. مانند آنچه فيدل كاسترو در كوبا از طريق جنگ چريكي عليه دولت باتيستا اعمال كرد
ب- وقايع روزهاي23 تا 31 خرداد 1388 عمدتاً از نوع آشوب بود كه نتوانست به اغتشاش تبديل شود. در واقع ناآرامي‌هاي هفته‌ي آخر خردادماه، بلوايي بود كه فرصت سازماندهي نيافت و دليل آن نيز عدم تناسب ميزان هيجان‌زايي رسانه‌هاي خارجي در تحريك عمومي، به نسبت توان مديران در صحنه‌ي آشوب، براي هدايت اين بلوا تا مرحله‌ي اغتشاش بود.

پ- بر مبناي روش‌هاي مرسوم و متداول در جهان، مهار ناآرامي به تفكيك سازمان‌ها به قرار زير است:
1- مهار آشوب، توسط نيروهاي ضد آشوب پليس صورت مي‌گيرد و اگر حجم آشوب زياد و گسترده گردد، از پشتيباني دستگاه اطلاعاتي و گارد ملي، يا نيروهاي مردمي نيز استفاده مي‌شود.
2- مهار اغتشاش، توسط نيروي ضد اغتشاش پليس، و با كمك دستگاه اطلاعاتي، و با حمايت گارد ملي يا نيروهاي مردمي، و در صورت نياز با همراهي ارتش صورت مي‌گيرد.
3- مهار شورش، توسط واحدهاي ويژه‌ي ارتش كه ماموريت ضد شورش دارند، با حمايت دستگاه اطلاعاتي صورت مي‌پذيرد.

ت- آشوب‌هاي هفته‌ي آخر خردادماه 1388 در تهران، توسط واحدهاي ضد آشوب نيروي انتظامي، و با كمك بخش‌هايي از نيروهاي وزارت اطلاعات و نيروهاي مردمي( بسيج ) مهار شد.

ث- از نظر كيفيت آشوب و اقدامات ضدآشوب مقايسه‌ي سه آشوب شاخص، مي‌تواند روشنگر باشد:
1- مواجهه با آشوب سال 1370 شهر لس‌آنجلس آمريكا، در مرحله‌ي نخست توسط پليس ايالتي، سپس توسط اف.بي.آي، آن‌گاه توسط گاردملي، و در مرحله‌ي چهارم كاخ سفيد مجبور به مداخله‌ي لشكر هوابرد نيروي زميني، و در نهايت مجبور به بهره‌گيري نيروهاي سپاه تفنگداران دريايي آمريكا (يعني آخرين حلقه‌ي ممكن)، گرديد. حتي در آشوب‌هاي پس از وقوع توفان كاترينا در لوئيزيانا نيز مجبور به استفاده از نيروي زميني و تفنگداران دريايي ارتش شد.
2- مواجهه با آشوب‌هاي گسترده‌ي سال 1384 در شهرهاي مختلف فرانسه كه به مدت 24 روز ادامه داشت و طي آن 10200 (ده هزار و دويست) خودرو به آتش كشيده شد، ابتدا توسط پليس، سپس ژاندارمري فرانسه، و در نهايت منجر به مداخله‌ي نيروي زميني ارتش اين كشور گرديد. آشوب‌هاي سال 1384 فرانسه كه از آن تحت عنوان «هجوم حاشيه‌ي اجتماع به متن» ياد مي‌شود، يك سال بعد نيز تكرار شد كه با يورش پليس فرانسه به درون دانشگاه سوربن پاريس و سركوب دانشجويان به اوج رسيد و مجدداً ارتش مجبور به مداخله شد.
3- مواجهه با آشوب‌هاي 18 تيرماه 1378 و هفته‌ي آخر خرداد ماه 1388 تهران، عمدتاً توسط پليس ضد آشوب و با مساعدت نيروهاي مردمي (بسيج) صورت گرفته است كه در هر دو آشوب مزبور به هيچ وجه از نيروهاي نظامي مانند واحدهاي پياده يا زرهي- مانند آنچه آمريكا در لس‌آنجلس، فرانسه در پاريس، چين در ميدان تيان‌آن‌من پكن، و حكومت پهلوي در خيابان‌هاي تهران بهره برد- بكارگيري و استفاده نشد كه در نوع خود در دنيا بي سابقه و بي‌نظير است. در آشوب هفته‌ي آخر خردادماه 1388 تهران، صدها سطل زباله و در حدود 20 اتومبيل عمومي- در نسبت با 10200 اتومبيل در آشوب‌هاي 1384 فرانسه- به آتش كشيده شد كه 0.2 درصد استاندارد آشوب‌هاي فرانسه است. هم چنين در وقايع هفته‌ي آخر خرداد ماه 1388 تهران،‌در حدود 15 تن از مردم،‌ نيروهاي ضد آشوب، و آشوبگران جان خود را از دست دادند كه در نسبت با تلفات آشوب ميدان تيان‌آن‌من در چين با رقم 3000 كشته 0.5 درصد است. هر چند اين ميزان تلفات جاني نيز كه تعدادي از آن مشكوك است، قابل قبول نيست و بايد به صفر مي‌رسيد، ‌اما بايد توجه داشت كه برآورد رسانه‌هاي هرج و مرج طلب، از تهييج و تحريك صحنه، وقوع يك فاجعه در حد و اندازه ميدان تيان‌آن‌من پكن در خرداد 1369 بود.

ج – از نظر دانش جنبش‌شناسي اجتماعي،‌آشوب‌هاي هفته‌ي آخر خردادماه 1388 از پنج مرحله‌ي چشمه، موج، جنبش، جريان، و نهضت، به سختي مي‌تواند در حد يك موج اجتماعي مطرح شود. وقايع 1370 لس‌آنجلس، تيان‌آن‌من پكن 1362، فرانسه‌ 1384، ‌يا 18 تيرماه 1378 تهران نيز هيچ يك به موج اجتماعي- مانند آنچه موج 1968 آشوب‌هاي پاريس ناميده شد – تبديل نشدند. در نتيجه وقتي حركتي اجتماعي، توان تبديل شدن به موج را نداشته باشد، قادر نيست به جنبش و سپس جريان و در نهايت نهضت تبديل شود. در مورد آشوب‌هاي خرداد 1388 تهران، يك دليل اساسي براي اين كه حركت مزبور توان تبديل شدن به موج و سپس جنبش اجتماعي را نداشت، مشكل چشمه‌ي آن بود، زيرا رود مزبور از سرچشمه گل آلود بود و تحريك و تهييج و هدايت آن توسط عوامل و رسانه‌هاي خارجي مانند VOA - BBC فارسي - CNN - العربيه - الجزيره‌ي انگليسي – و ... و يا آنچه انستيتو بروكينگز، انديشكده‌ي نزديك به كاخ سفيد، آن را استراتژي توئيتري اوباما Obama's Twitter Strategy ناميد، در حد همان تحريك و تهييج مانده و پس از تخليه‌ي انرژي‌ها، امكان نهادينه‌سازي نمي‌يابد.

چ- از نظر دانش مديريت بحران، وخامت اوضاع در چهار مرحله مشخص مي‌شود: آرامش- تنش- تشنج- و بحران
آشوب‌هاي هفته‌ي آخر خردادماه 1388 در روند تشديد عمودي يا نردبان وخامت، با عبور از پله‌ي آرامش، در پله‌ي دوم يعني تنش متوقف شد. در تشديد افقي وخامت نيز در همان حوزه‌ي نخست يعني سياسي متوقف بود و به حوزه‌هاي اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي، و نظامي تسري پيدا ننمود.
يكي از دلايل ناكامي اين آشوب‌ها در تبديل به اغتشاش، و نهادينه‌شدن در قالب موج يا جنبش اجتماعي، بزرگ نمايي وخامت و شدت آنها از سوي رسانه‌هاي غربي بود. شبكه‌هاي VOA - BBC - CNN - العربيه- و ... در تمام مدت از اين ناآرامي‌ها به عنوان «بحران »ياد مي‌كردند، و طبيعي است كه با وقوع بحران بايد بلافاصله مترصد و منتظر فروپاشي سيستم بود. اما وقتي در صحنه، وضعيت تنش موضوعيت دارد، آن انتظار فروپاشي را مي‌توان تنها يك توهم قلمداد نمود. در واقع رسانه‌هاي خارجي، آرزو داشتند كه وقايع و ناآرامي‌هاي تهران تبديل به بحران همه جانبه شود و لذا آنچه منعكس مي‌نمودند آرزوهاي خود بود نه واقعيت‌هاي صحنه،‌ كه تنها در حد يك تنش از نوع سياسي ارزيابي مي‌شد.

ح – ارزيابي وقايع و ناآرامي‌هاي پس از انتخابات رياست جمهوري دهم، با اعتماد زدايي شروع شد و با اعتماد سوزي خاتمه يافت. همواره گوشزد مي‌شود كه هر آرامشي به معني اقناع نيست.»