حزب مشاركت ، پرچمدار فمينيسم در ايران

يكي از جرياناتي كه جريان "فمينيسم اسلامي " را هدايت ميكند، "حزب مشاركت " ميباشد. مشاركتيها علناً به فعاليت همهجانبه و مستمر در اين زمينه مشغول هستند تا جايي كه حزب مشاركت اقدام به نگارش "فمنيسم نامهي منشور زنان حزب مشاركت " كرده است.
فمينيسم، جرياني است خزنده كه از متن تفكرات فلسفي و ايدئولوژي غرب برخاست و با طرح ايدهها و شعارهاي به ظاهر حقمدارانه دربارهي زنان، توانست به سرعت در سطح دنيا انتشار يابد و كشورهاي اسلامي را فرا بگيرد.
بدينسان يكي از مهمترين حربههاي دشمن براي دامن زدن به مسائل حقوقي زنان، به ويژه در جوامع اسلامي شد. استكبار با آگاهي از سنتهاي قومي، قبيلهاي و مذهبي كشورهاي اسلامي و حساسيتهاي مسلمانان در مورد زن، به تبليغات مسموم و همهجانبه در سطح وسيع پرداخته تا ضمن خشن و غيرمنصفانه جلوه دادن چهرهي اسلام نسبت به مسائل زنان، به ويژه حقوق اقتصادي از قبيل ارث، ديه و نفقه، به شبههافكني نسبت به آموزههاي مترقي اسلامي بپردازد.
جريان فمينيسم يكي از صدها كالاي بستهبندي شدهاي است كه وارد كشورهاي اسلامي شد؛ اما بافت ديني و مذهبي اين كشورها اجازهي فعاليت را به آن نداد. فمينيسم براي بقا و دوام خود از يك سو و ترويج و تكثير خود از سوي ديگر، قالب عوض نمود و در شكل و بستهبندي جديدي به نام "فمينيسم اسلامي " وارد كشورهاي اسلامي شد تا با اسم اسلام، به مبارزه با اسلام بپردازد.
يكي از جرياناتي كه جريان "فمينيسم اسلامي " را هدايت ميكند، "حزب مشاركت " ميباشد. مشاركتيها علناً به فعاليت همهجانبه و مستمر در اين زمينه مشغول هستند تا جايي كه حزب مشاركت اقدام به نگارش "فمنيسم نامهي منشور زنان حزب مشاركت " كرده است؛ "منشور زنان حزب مشاركت " منشوري است كه در جاي جاي آن ضديت با ارزشهاي ديني جامعهي ما ديده ميشود.
در قسمت بينشها و گرايشهاي مبنايي اين فمينيسمنامه، مشاركتيها، ضمن ناديده گرفتن تفاوتهاي زن و مرد از نظر جسمي و زيستشناختي، منشأ نابرابريها را در ساختار و كاركرد نظامهاي اجتماعي ميبينند و خواستار تشابه حقوق زن و مرد (نه تساوي) هستند:
"گرچه زن و مرد از نظر ساختار جسمي و زيستشناختي متفاوتاند، ليكن منشأ نابرابريهاي موجود ميان زنان و مردان، ساختار و كاركرد اجتماعي است و نه تفاوتهاي زيستشناختي ".
در ادامه، حزب مشاركت به دين و آموزههاي آن حمله ميكند و دگرگوني بنيادين را در دين جهت ادعاي برابري حقوق، لازم و ضروري ميداند:
"بينش ديني ما نسبت به زنان نيازمند دگرگوني اساسي است ".
در جايي ديگر از اين منشور، حزب مشاركت در جهت القاي نارضايتي زنان در ايران و ناكارآمدي دين در عرصهي زنان برميآيد و مدعي ميگردد كه:
"بخش قابل ملاحظهاي از زنان ايراني از موقعيت و جايگاه كنوني خود ناراضياند ".
مشاركتيها همچنين در قسمت "جهتگيريها و تجويزها "ي "فمينيسم نامه "شان در كنار حمله به فقه اسلامي، دگرگوني، ناديده گرفتن و مخالفت با احكام بديهي اسلام را توصيه ميكنند:
"در مواردي كه نابرابري حقوق ميان زنان و مردان با بهرهگيري از احكام فقه سنتي توجيه ميشود، در بلندمدت وظيفهي فقهاي نوانديش و روشنفكران ديني است كه با اجتهاد پويا در فروع و اجتهاد در مباني، امكان اين سوءاستفاده را از ميان بردارند ".
حزب مشاركت طرح فمينيستي غرب، موسوم به "دموكراسي در خانواده " را در همين راستا طرح ميكند. "دموكراسي در خانواده " بر اين تحليل استوار است كه قواميت مرد در خانواده نوعي مديريت مردسالارانه است كه زن را در وضع فروتري قرار ميدهد. بنابراين در ديدگاه مشاركتيها براي حذف نگرشها و روابط كليشهاي بايد مديريت توافقي با حذف سرپرستي بر اساس جنسيت تحقق يابد. مشاركتيها در طرح غربي "دموكراسي در خانواده "، كه در فمينيسمنامه شان آوردهاند، دو مفهوم غربي "فردگرايي " و "آزادي ليبرالي " را به كار گرفتهاند:
"در يك خانوادهي آرماني هيچكس سرور و سالار نيست؛ بلكه در عرصهي زندگي خانوادگي، روابط بر مبناي تعامل و مشاركت طرفين تعريف ميشود ".
حركت خزندهي فمينيسم توسط حزب مشاركت، با حمله به قوانين قضايي جمهوري اسلامي ايران در انتخابات نهمين دورهي رياست جمهوري دنبال شد. بر همين اساس در برنامهي مصطفي معين، كانديداي حزب مشاركت، در عرصهي زنان به قوانين قضايي اسلام در ايران حمله گرديد و مشاركتيها از اين قوانين به "قوانين تبعيضآميز در مورد زنان " ياد كردند.
آنان همچنين قرائت حقوق بشر غربي درمورد زنان را برتر از قرائت اسلامي دانستند و قرائت اسلامي را "تفسيرهايي تنگنظرانه و زنستيزانه " تلقي نمودند. "پيوستن به كنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان " كه غرب آن را بر مبناي "ليبراليسم " تنظيم نموده است، نيز در برنامهي كانديداي حزب مشاركت مطرح شده است.
* منابع در فارس موجود است.