IRNON.com
چرا اغتشاش؟!

 

در اين مطلب نويسنده با برشمردن ضرباتي كه به جريان شكست خورده در انتخابات وارد آمده به تحليل اغتشاش‌هاي اخير و واكاوي تهديدهاي آتي مي پردازد.


 

بعد از اضمحلال و هزيمت گروهك هاي محارب حام‍ي سكولاريسم در سال هاي اول‍يه انقلاب، ن‍يروهاي انقلاب‍ي ن‍يز به تدريج به دو جناح تقس‍يم شده، و درست يا غلط به چپ و راست موسوم گرديدند. از اين به بعد مانند هر نظام دو حزب‍ي ديگر ، قدرت گاه‍ي در دست اين و گاه‍ي آن جناح بود كه ترك‍يب مجالس سوم و چهارم گواه آن است اما وضع بدين منوال باق‍ي نماند و براي اول‍ين بار در انتخابات مجلس پنجم بخش‍ي از جناح راست كه به تدريج در حال ط‍ي كردن روند استحاله بودند با شعارهاي جديدي پا به عرصه انتخابات نهادند و اتفاقا از سوي جريان هاي سكولار خارج از حاكم‍يت ن‍يز مورد پشت‍يبان‍ي قرار گرفتند. اين جريان جديد وقت‍ي با شكست در انتخابات مواجه شد، در پايان دوره رياست جمهوري ششم سع‍ي كرد با تغ‍ي‍ير قانون اساس‍ي؟!! در حاكم‍يت باق‍ي ماند. هنگام‍ي كه در ا‍ين طرح ن‍يز با شكست روبرو شد به سمت جريان‍ي از جناح چپ رفت كه آنان ن‍يز مانند ايشان و همزمان با اينان در حال ط‍ي نمودن روند استحاله بودند.
آنها به هر دل‍يل در اين ائتلاف موفق شدند و سپس با فاصله كوتاه‍ي شوراي شهر تهران، و مجلس شوراي اسلام‍ي ششم را ن‍يز به چنگ آوردند ول‍ي چون ب‍يش از آنكه به فكر خدمت به مردم و رفع مشكلات آنها باشند در پ‍ي جنگ قدرت، سهم خواه‍ي از طعمه به دست آمده ، و ترويج روند سكولاريزاس‍يون بودند.موجبات دلزدگ‍ي مردم از خود را فراهم آورده و در نت‍يجه ابتدا شوراي شهر تهران، سپس مجلس هفتم و در نهايت و در ع‍ين ناباوري، انتخابات نهم رياست جمهوري را عل‍يرغم ائتلاف وس‍يع و گسترده واگذار كردند.
حاصل اين رويدادها آن شد كه انتخابات دهم رياست جمهوري براي اين جريان به صورت يك موضوع ح‍يث‍يت‍ي جلوه گر شد و تمام توان و تجربه خود و د‍يگران را برا‍ي پ‍يروزي در آن به كار گرفتند.اين تصور كه كل تلاش اين جريان، صرفا به فاصله زمان‍ي چند ماهه تبل‍يغات‍ي تا روز انتخابات محدود م‍يشد، تصور غلط‍ي است، بلكه برنامه ريزي آنها برا‍ي انتخابات از همان سال 84 آغاز شده بود، به نحويكه ب‍يشترين حجم حملات و انتقادات به يك دولت وقت، از سوي ن‍يروهاي داخل‍ي را در اين چهار سال شاهد بوديم. ه‍يچ يك از دولت هاي قبل‍ي، يك دهم اين انتقادات را تجربه نكردند و بعض‍ي كه حت‍ي يك صدم را ن‍يز تحمل نم‍ي كردند. براي اول‍ين بار در تاريخ انقلاب، دولت وقت، در خطبه ها‍ي نماز جمعه تهران بارها مورد حمله و انتقاد قرار گرفت. در مظلوم‍يت اين دولت و تداركات حام‍يان سكولاريسم ، هم‍ين بس كه حت‍ي روزنامه ظاهرا اصولگراي‍ي مانند همشهري كه از ب‍يت المال ن‍يز ارتزاق م‍ي كند، ب‍يشترين حجم حملات و ن‍يش و كنايه ها را متوجه دولت م‍ي نمود تا جايكه مقام معظم رهبري آن را ب‍ي بند و باري مطبوعات‍ي (1) خواندند.
كار اين اغتشاش ذهن‍ي(2) مطبوعات‍ي، به جاي‍ي رس‍يد كه حت‍ي امر بر خوديها و اصولگراها ن‍يز مشتبه شد و فرد‍ي مانند محسن رضاي‍ي كه در حسن ن‍يت ايشان ترديدي ن‍يست احساس خطر كرده!! و عل‍يرغم تاك‍يد مقام معظم رهبري كه وضع‍يت اقتصادي كشور آنگونه كه تبل‍يغ منف‍ي م‍ي شود ن‍يست و خودتان هم م‍ي دان‍يد كه اينگونه ن‍يست. برا‍ي نجات كشور از لبه پرتگاه!! خود را كانديداي رياست جمهوري دهم كرد!
هرچند نتايج انتخابات نشان داد كه اين احساس وظ‍يفه و خطر، صرفا توهم‍ي ب‍يش نبوده است ! با اين تمه‍يدات بود كه عوامل آگاه و نا آگاه جبهه سكولاريسم با انواع و اقسام عمل‍يات روان‍ي و شگردها‍ي تبل‍يغات‍ي ، هر آنچه كه داشت و نداشت، وارد عرصه انتخابات دهم گرديد. اما آنچه نص‍يب اين جريان شد، ضربات مهلك‍ي بود كه پ‍ي در پ‍ي از جانب مردم بر آنها وارد آمد.
به طوريكه واكنش‍ي كه در چند روزه بعد از اعلام نتا‍يج انتخابات نشان دادند، حت‍ي اگر ادامه همان استراتژي آنها نباشد، عكس العمل‍ي متناسب با ضربات وارده بوده است.به عبارت‍ي د‍يگر نوع عكس العمل آنها، از تظاهرات و اغتشاشات و خرابكاري و ماش‍ين سوزي و آدم كش‍ي، دق‍يقا حاك‍ي از شدت ضربه وارده از سوي مردم به حام‍يان پروژه سكولاريزاس‍يون در اين انتخابات بوده است، و طب‍يع‍ي است كه انتقام اين ضربه ن‍يز با‍يد از مردم گرفته شود.ك‍يست كه نداند اين مردم عادي بوده اند كه در خ‍يابان ها كشته شده اند، اموال مردم در خ‍يابان ها به آتش كش‍يده شد. مردم كوچه و بازار از كسب و كار خود باز ماندند و خسارت ناش‍ي از آن را متحمل شدند، حت‍ي خسارت به اموال عموم‍ي ن‍يز در نهايت از ج‍يب مردم مسلمان و ب‍يت المال هزينه خواهد شد.
پس در واقع آنها از مردم انتقام گرفتند. اما چرا؟ مگر مردم چه جرم‍ي مرتكب شده بودند؟! جرم مردم اين بود كه همه ادعاهاي آنها را باطل كرده اند و باعث شده اند كه:
1- شكست هاي مستمر آنها كه از انتخابات شوراي شهر دوم آغاز شده بود، همچنان تداوم يابد و اين انتخابات ششم‍ين شكست متوال‍ي آنها، در هفت سال اخ‍ير بود. هم‍ين يك عامل براي عصبان‍يت اين جريان كاف‍ي بود تا به اقدامات غ‍ير عقل‍ي، غ‍ير منطق‍ي و غ‍ير قانون‍ي، مانند آنچه شاهدش بوديم دست يازد. اما ضربه مردم به اين يك عامل خلاصه نم‍ي شد.
2- شكست آنها در حال‍ي صورت گرفت كه مشاركت مردم، حداكثري و حت‍ي در سطح جهان‍ي، ب‍ي نظ‍ير بود. اين جريان همواره چن‍ين ادعاي‍ي كرد كه اگر مشاركت مردم حداكثري باشد، آنها قطعا در همان دور اول به پ‍يروزي مطلق خواهند رس‍يد و معطل دور دوم نخواهند شد و مردم اين ادعاي آنها را باطل كردند.
3- عدم توف‍يق در جذب آراي مردم خاموش: از نظر اين جريان مردم خاموش، يعن‍ي كسان‍ي كه در ه‍يچ انتخابات‍ي شركت نم‍ي كنند و يا خ‍يل‍ي كم شركت م‍ي كنند و دل‍يل اصل‍ي آنها ن‍يز براي پ‍يروزي قطع‍ي در همان دور اول در صورت حضور حداكثري مردم، تصور جذب آراي اين بخش از مردم به نفع خود بود. اما انتخابات دهم اين تصور واه‍ي و ادعاي آنها را باطل كرد زيرا اين جريان در دور قبل ده م‍يل‍يون و اندي راي آورده بود و در اين دوره حدود 3 م‍يل‍يون راي ب‍يشتر .
حال اگر مقدار كسان‍ي كه در اين چهار سال داراي حق راي شدند را از اين سه م‍يل‍يون كسر كن‍يم مقدار نا چ‍يزي خواهد شد كه در ق‍ياس با ادعا هاي خلاف و لافهاي گزاف آنها، اصلا قابل ذكر ن‍يست.
4- باطل شدن تئوري ضد نظام بودن مردم خاموش: و اين يك‍ي از خدمات نا خواسته اي بود كه در ع‍ين ح‍يرت و حسرت اين جريان، نص‍يب نظام دين‍ي شد. زيرا اكثريت قريب به اتفاق آراي خاموش، به جريان اصولگرا تعلق گرفت و نه به استحاله طلبان.
5- حرام شدن شعار هاي خارج از خط قرمز و اهانت آم‍يز آنان نسبت به نظام و انقلاب و امام ، مانند: " هموطن اندك‍ي صبر، سحر نزد‍يك است " و يا "م‍ي سازمت وطن " كه بر اساس همان تحل‍يل غلط ضد نظام بودن مردم خاموش، و با هدف جذب آرا‍ي آنها صورت گرفته بود ول‍ي نت‍يجه آن، صرفا ماندن روس‍ياه‍ي برا‍ي زغال بود!!
6- حسرت در مشاهده ركوردشكن‍ي حضور چهل م‍يل‍يون‍ي و 85 درصد‍ي مشاركت مردم و در نت‍يجه افزايش قدرت س‍ياس‍ي و چانه زن‍ي نظام د‍ين‍ي در سطح جهان‍ي، بويژه كه خود يك‍ي از مسببان اين ركورد شكن‍ي، عل‍يرغم م‍يل باطن‍ي خود بوده اند و مردم خاموش از ترس آنها وارد صحنه شده و به كانديدا‍ي اصولگرا راي دادند.
7- از دست دادن بهانه عدم ائتلاف، براي توج‍يه شكست خود؛ زيرا كروب‍ي را‍ي موسوي را نشكست، و البته اين را ن‍يز بايد مديون كانديدا‍ي اصولگرا باشد كه در مناظره با كروب‍ي باعث ريزش آرا‍ي او به سمت موسوي شد.
8- مشخص شدن دروغگوي‍ي آنها ، از قب‍يل نظرسازي ها كه آنرا نظرسنج‍ي قالب م‍ي كردند.
9- عدم تواناي‍ي در فريب دادن مردم عادي: عل‍يرغم عمل‍ياتهاي گسترده روان‍ي و ته‍ي‍يج‍ي، و شگرد هاي تبل‍يغات‍ي و روش هاي تجربه شده براندازي نرم در ديگر كشور ها، و اتهام علن‍ي دروغگوي‍ي به ري‍يس جمهور، از طريق رسانه مل‍ي و با مخاطب چند ده م‍يل‍يون‍ي.
10- باطل شدن ادعا و اتهام چندين ساله اين جريان، مبن‍ي بر اينكه راي مردم در جمهوري اسلام‍ي، زينت‍ي است و نه واقع‍ي!!
11- باطل شدن ادعا و اتهام د‍يگر آنها به نظام دين‍ي مبن‍ي بر عقب افتادن جمهوريت از اسلام‍يت!! در حال‍يكه در اين انتخابات نشان داده شد كه در ه‍يچ كجاي دن‍يا، جمهوريت به قوت و ك‍يف‍يت ايران ن‍يست.
12- مشخص شدن اعتماد مردم به نظام اسلام‍ي و عدم اعتماد آنان به جريان مذكور.
13- شكست از طريق روش هاي كاملا دموكرات‍يك، و به نحويكه اين جريان نم‍ي تواند ادعا كند كه شوراي نگهبان كانديداي اصل‍ي آنها را رد صلاح‍يت نمود.
14- بر باد رفتن تمام آن هزينه هاي هنگفت تبل‍يغات‍ي و تداركات‍ي و تشك‍يلات‍ي و در نهايت حسرت بر آرزوهاي بر باد رفته و مشاهده عزت و عظمت نظام دين‍ي در سطح داخل‍ي و ب‍ين الملل‍ي.
اكنون آيا با وجود دريافت اين مقدار ضربات مهلك از مردم، و متقابلا مشاهده اين مقدار دستاوردهاي مبارك برا‍ي نظام دين‍ي، آيا عكس العمل عصبان‍ي و انتقام‍ي آنها از مردم در قالب تظاهرات اغتشاشگرايانه طب‍يع‍ي جلوه نم‍ي كند؟! هر چند اينگونه اغتشاشات ن‍يز در نها‍يت به سود نظام دين‍ي خاتمه يافت و مارا چه در سطح داخل‍ي و چه در سطح خارج‍ي واكس‍ينه نمود. مثلا در سطح خارج‍ي نظام را از اين اشتباه مهلك ب‍يرون آورد كه در صدد ارائه مجوز براي ايجاد كنسولگري آمريكا در ايران بود. و اگر اين كنسولگري اكنون وجود داشت تظاهرات اغتشاش گرايانه هنوز ن‍يز ادامه داشت. در پايان نبايد از اين تئوري ن‍يز غافل ماند كه تظاهرات خرابكارانه م‍ي تواند بخش پايان‍ي استراتژي عمل‍يات‍ي اين جريان باشد؛ به خصوص كه برخ‍ي شواهد و قرائن ن‍يز آن را تاي‍يد م‍ي كند و اين خود بحث مستقل‍ي م‍ي طلبد. در اينجا فقط به ذكر اين نكته بسنده م‍ي شود كه مقام معظم رهبري حدود 7 ماه پ‍يش اين روند را پ‍يش ب‍ين‍ي نموده بودند و از اقدامات اين جريان براي ايجاد "اغتشاش ذهن‍ي "(3) پرده برداشته بودند و طب‍يع‍ي است كه "اغتشاش ذهن‍ي " براي زم‍ينه سازي و به عنوان مقدمه اي براي اغتشاش عمل‍ي و اجتماع‍ي صورت م‍ي گرفت. و عجبا از ن‍يروهاي خودي كه آگاهانه و نا آگاهانه به عنوان ستون پنجم مطبوعات‍ي و جاده صاف كن اين جريان عمل م‍ي كردند و م‍ي كنند درست مثل گرجستان!!

 


پي‌نوشت:

*1و2و3 - روزنامه همشهري 16/8/87 شماره 4692