امير مؤمنان صاحب «جوامع الكلم »
 
 
علي بن أبيطالب (ع) طبق بيان نوراني خاتم انبياء (ص) از «جوامع الكلم » برخوردار بود. زيرا پيامبر درباره حضرت علي (ع) فرمود : اؤتيت جوام ع الكل م و أنت يا عليّ قد اعطيت جوام ع الكل م (1). خداي سبحان به من كلمات جامعه عطاء كرد، به توي علي بن أبيطالب هم كلمات جامعه مرحمت كرد.
آفتاب بي مثال جمال و جلال حضرت مولي الموالي، علي بن أبيطالب (ع) نه تنها دوستداران و وفاداران خويش، بلكه ناشناختگان و حتّي دشمنان را به كرنش و تسليم وا مي دارد. 
شمس مشعشعي كه در دوران حيات و پس از شهادت تا ابد ابديّت بر سيماي عدالت و انصاف، در عرصه سياست و اقتصاد، بر محراب عبوديت و اخلاص،در عرضه دين و عرفان و بر كرسي تعليم و تعلّم در ساحت علم و تحقيق خواهد درخشيد. 
به منظور ادب به پيشگاه آن اسوه ممتاز بشريت، ماه شريف رجب به تيمّن ميلاد فرخنده اش به ( شهر الولايه ) شهرت يافت تا سند روشني بر حقانيّت ولايت معصومانه انسان هاي كامل بشريت و نماد اقتدار و مظلوميّت حضرتش باشد. 
دانشمند ولايتمدار و وامدار حضرت حيدر، » استاد علامه آيت الله جوادي آملي (دام ظلّه) » به اين مناسبت فرخنده پيامي به كنفرانس سالانه انجمن مسلمانان آمريكا در ديريورن ايالت ميشيگان با موضوع ( امام علي (ع)؛ شخصيّت برجسته، اختر تابناك بشريت و فاتح نامي اسلام ) ارسال كرده است كه آن را با هم از نظر مي گذرانيم. 
علي بن أبيطالب (ع) طبق بيان نوراني خاتم انبياء (ص) از «جوامع الكلم » برخوردار بود. زيرا پيامبر درباره حضرت علي (ع) فرمود : اؤتيت جوام ع الكل م و أنت يا عليّ قد اعطيت جوام ع الكل م (1). خداي سبحان به من كلمات جامعه عطاء كرد، به توي علي بن أبيطالب هم كلمات جامعه مرحمت كرد. 
( كلمات جامعه ) در بردارنده تمامي شئون دنيوي و اخروي 
كلمات جامعه،آن معارف برين و برتريني است كه وظائف فرد و جامعه را از يك سو؛ وظائف دنيا و آخرت را از سوي ديگر؛ وظائف دولت و ملّت را از سوي سوّم؛ روابط محلّي، منطقه اي و بين المللي را از سوي چهارم؛ بالأخره وظائف ملك و ملكوت را از سوي پنجم در نظر گرفته و تبيين كرده. يك انسان تك بعدي فقط دنيا را مي بيند، يا وظائف فردي را؛ و اگر گاهي از جمع سخن مي گويد، جمع اعتباري و جمع دنيايي در حوزه انديشه اوست. يك انساني كه مرگ را پوسيدن مي داند و نه از پوست بر آمدن، او هرگز به فكر برنامه هاي ميان مدت، يعني برزخ نيست؛ چه رسد به برنامه هاي دراز مدت، يعني ابد. 
كسي كه از جوامع الكلم برخوردار است، مثل علي بن أبيطالب (ع)؛ هم برنامه كوتاه مدت را در نظر دارد، يعني وظائف ( دنيا )؛ و هم برنامه هاي ميان مدت را از نظر دور ندارد، يعني جريان ( برزخ )؛ و هم برنامه 
دراز مدت را در نظر دارد، يعني ( ابديت انسان ). چنين آدمي كه از كلمه جامعه الهي برخوردار است، ما را به همه اين شئون ياد شده ارشاد مي كند. 
تبيين حكومت علوي (ع) در دعوت به عقل و عدل 
و مهم ترين دستورات وجود مبارك امير مؤمنان آن است كه ما اين راه را با ره توشه الهي تأمين بكنيم. يعني اگر در دنيا زندگي مي كنيم، دنيا را به دستور دنيا آفرين ببينيم و اداره كنيم؛ آن تقواي خداست. جريان ( حكومت ) را خود امير مؤمنان فرمود : خدايا ! تو مي داني كه من حكومت را براي كشور گشائي و كشور داري نخواسته ام و به سراغ آن نرفته ام؛ فقط براي اينكه مردم را به عقل و عدل دعوت كنم، اين حكومت را پذيرفتم. 
آزاد سازي دين و اقامه آن توسط امير مؤمنان (ع) 
مهم ترين رسالت علي بن أبيطالب و برنامه الهي آن حضرت، همان بود كه در نامه معروفش براي مالك اشتر مرقوم داشت؛ براي مالك اشتر چنين مرقوم فرمود : مالك ! نّ هذا الدّين كان اسيراً ف ي ايد ي الأشرار، يعمل ف يه ب الهوي و يطلب ب ه الدّنيا (2). فرمود : مالك ! قيام من و مقاومت من و مبارزه من براي آزادي فرد يا جامعه نبود؛ فرد يا جامعه را ( دين ) آزاد مي كند. اگر اين دين در اسارت دولتمردان باشد، در اسارت طاغيان باشد؛ ديني كه خود اسير است، امير كسي نخواهد شد ! من قيام كرده ام، اين قرآن را از اسارت بيگانگان در آورده ام. 
قرآن بود، ولي برده كساني بود كه آن را به رأي خود تفسير مي كردند. سنّت پيامبر (ص) بود، ولي در اسارت كساني بود كه سيرت و سنّت آن حضرت را مصادره كردند. اگر سنّت،مصادره شده باشد، و اگر قرآن، اسير باشد؛ هرگز توان آن را ندارد كه فرد و جامعه را آزاد كند. حرّيت يك امت در سايه آزاد بودن دين است؛ اين بيان نوراني امير مؤمنان، علي بن أبيطالب است. وقتي دين از مصادره اميران طغيانگر آزاد شد، جامعه را آزاد مي كند و انسان را به انسانيّتش آشنا مي كند. 
نتيجه آزادي دين به رهبري معصومان (ع) 
وقتي انسان به وظائفش آشنا شد، از بردگي دنيا به در مي آيد، از بردگي زر و زيور و مال و فرزند و دام و مرتع به در مي آيد؛ اين 4 محبوب كاذب را قرآن كريم در اوائل سوره مباركه آل عمران تشريح كرد كه : زيّ ن ل لنّاس حبّ الشّهوات م ن النّ ساء و البنين و القناط ير المقنطره م ن الذّهب و الف ضّه(3)؛ انسان 4 محبوب كاذب دارد. اين محبوب هاي كاذب را قرآن كريم به رهبري اهل بيت از ما گرفته است. 
فرمود : انساني كه خود را نشناخت، جهان را نشناخت، جهان آفرين را نشناخت؛ گاهي دل به جماد مي بندد، م ن القناط ير المقنطره م ن الذّهب و الف ضّه؛ شيفته اعتبارات بانكي خودش است كه همه اينها جماد و جامدند؛ يا شيفته دامداري است، يا شيفته كشاورزي، يا دلباخته زن و فرزند. محبوب مجازي انسان از اين 4 قسم بيرون نيست؛ يا ( جماد ) است، يا ( نبات ) است، يا ( حيوان ) است، يا ( انسان ). فرمود : اينها، حبّ الشّهوات است. اوّل زن و فرزند، بعد طلا و نقره، بعد كشاورزي، بعد دامداري؛ اينها همه ابزارند. كسي كه دلبسته ابزار باشد، توان سفر ملكوتي نخواهد داشت. اين 4 محبوب كاذب را در سوره مباركه آل عمران از ما گرفتند و ما را آزاد كردند. 
سرمايه داران كنوني، ميراث داران گذشتگان 
بيان نوراني امير مؤمنان (عليه السّلام) اين است : الا حرأ يدع هذ ه اللّماظه (4). » لماظه » آن غذاي مانده لاي دندان است. اگر كسي غذائي خورد، در لاي دندانش چيزي ماند كه با خلال،آن را بيرون مي آورد؛ آن مانده لاي دندان را مي گويند : « لماظه ». 
وجود مبارك امير مؤمنان (ع) فرمود : آنچه كه الآن در دست سرمايه داران شرق و غرب است، اين مانده لاي دندان نسل گذشته است. نسل گذشته از اين مال استفاده كرده اند، و رخت بر بسته اند؛ و آنچه در لاي دندانشان ماند، تف كرده اند، و سرمايه داران كنوني گرفتند. اينچنين نيست كه اين زمين يا اين قناطير مقنطره يا اين دام ها، اين زن و فرزند،تازه خلق شده باشند ! اينها لماظه دندان نسل گذشته است. سخنان نوراني امير بيان (ع) اين است : يك مرد آزاد، يك زن آزاد،لازم است تا از مانده لاي دندان نسل گذشته،خود را آزاد كند. اوّل دين بايد آزاد بشود، تا دين،انسان را آزاد كند؛ آزاد پروري در مكتب قرآن و عترت است. وقتي انسان آزاد شد؛ نه بيراهه مي رود، نه راه كسي را مي بندد، نه با روي سياه و دست تهي سفر مي كند. 
برخورد شديد فرشتگان با انسان هاي تبهكار در هنگام ورود به عالم برزخ 
در قرآن كريم، در 2 جا فرمود : عدّه اي كه رخت بر مي بندند و مي ميرند، فرشتگان الهي پشت و صورت اينها را سيلي مي زنند؛ يضر بون وجوههم و ادبارهم (5). بزرگان اهل معرفت گفتند : راز اينكه فرشتگان هنگام مرگ تبهكاران، سيلي به صورت و مشت به پشت آنها مي زنند اين است كه : فرشتگاني كه مأمور امور دنيايند، مشت به پشت اين شخص مي زنند، او را با فشار از دنيا وارد برزخ مي كنند؛ مي گويند : عمري را تباه كردي، كاري نكردي ! فرشتگاني كه مسئول امور بزرخند، مي بينند اين شخص با روي سياه و دست تهي مي آيد؛ سيلي به صورت او مي زنند كه عمر را تباه كرده اي. 
الگو پذيري همه اقشار جامعه از سيره و سنّت جامع علوي 
بيان نوراني كسي كه از جوامع الكلم برخوردار است؛ هم درباره دنيا مطلب دارد، هم درباره برزخ. هم مي داند دنيا چه مي كند، موكلان دنيا با او چه مي كنند؛ هم موكلان آخرت با او چه مي كنند. وقتي امير مؤمنان كلّ خاورميانه را به عنوان حوزه حكومت اداره مي كرد؛ آن روز امپراطوري ايران تسليم شده بود، امپراطوري روم تسليم شده بود، حجاز، بين اين دو امپراطوري بزرگ بود. خاورميانه غير از اين دو بلوك بزرگ كشوري نداشت ! در همان عصر، وجود مبارك امير مؤمنان رو به عسل كرد، فرمود : بسيار خوشرنگي، ولي من نمي دانم طعم و مزه ات چيست !! 
اين علي توانست كلّ دنيا را هدايت كند؛ و با بيان ابدي اش هم از فقرا حمايت كند، هم آن جوانهاي بيراهه را به راه بياورد، هم سالمندان را متنبّه كند؛ هم در دوران جواني اسوه جوانان باشد، هم در دوران ميانسالي اسوه ميانسالان باشد، هم در دوران سالمندي، الگوي سالمندان باشد؛ هم الگوي عالمان باشد، هم الگوي مجاهدان باشد، هم الگوي سياستمداران باشد، هم الگوي حاكمان باشد، هم الگوي مفسّران باشد، هم الگوي ساير خردمندان. بنابراين وجود مبارك امير مؤمنان چون جامع الكلم است، يك انسان جامعي است و همه جوانب را در نظر دارد. 
تجهيز در برابر وسوسه ها، موعظه همگاني 
و هميشگي حضرت امير (ع) 
وجود مبارك امير مؤمنان (ع) مطلبي راكه براي عموم نافع است، بيش و پيش از هر چيزي مطرح مي كرد. گاهي مطالب عميق علمي مربوط به خطبه هاي آن حضرت است، اين در جمع خواص مطرح است؛ امّا آنچه كه وظيفه همگاني و هميشگي است، يعني كلّي است و دائم؛ همه و هميشه بايد در نظر بگيرند، آن را وجود مبارك حضرت هر شب و در هر فرصت مطرح مي كرد و آن اينكه هر شب بعد از نماز عشاء، وقتي نماز گزاران مي خواستند از مسجد متفرّق بشوند، مي فرمود : تجهّزوا رح مكم الله (6). آقايان ! بارها را ببنديد. نه يك شب، نه ده شب، نه صد شب؛ هر شب مي فرمود : بارها را ببنديد. راز تكرار اين آن است كه وسوسه شيطان هم تكراري است. او هر روز و هر شب ما را به دنيا مداري دعوت مي كند، تحريض مي كند، تشويق مي كند. اگر بيماري هر روز است، اگر خطر هر لحظه است، اگر آسيب هر دم است، اگر آفت، هر آن است؛ ياداوري هم بايد، هر آن باشد ! هر شب مي فرمود : تجهّزوا رح مكم الله؛ يعني جهازها را ببنديد. 
تكرار مواعظ اخلاقي، لازم و سودمند 
هر وقتي كه به منبر تشريف مي بردند، بعد از توحيد و حمد و ثناي الهي؛ به مردم مي فرمود : ا تّقوا الله، پرهيزكار باشيد. تكرار اين براي آن است كه وسوسه هر لحظه است. مطالب علمي را انسان يك بار كه شنيد و گفت و فهميد، تكرارش سودمند نيست؛ امّا مسائل اخلاقي، مسائلي كه به نزاهت روح بر مي گردد، اين : هو الم سك ما كرّرته يتضوّع (7). نظير عطر است، نظير مشك است؛ هيچ وقت انسان از هواي سالم، از مشك و از عطر خسته نمي شود. وجود مبارك امير مؤمنان در همه بخش ها اينطور بود؛ چه در حكومتش، چه در رعايت بيت المال. 
جناب ابن أبي الحديد معتزلي از نظر ادب و تاريخ بهره وافي دارد. ايشان در شرح نهج البلاغه حضرت امير (ع) مي گويد : من فكر نمي كردم كمتر از 14 سال طول مي كشد؛ امّا به شكرانه اينكه در طي 10 سال تلاش و كوشش مستمر من موفق شدم نهج البلاغه را شرح كنم، خدا را شاكرم. 
شكر گزاري هفتگي امير مؤمنان (ع) از توزيع عادلانه بيت المال 
وي در ذيل يكي از خطبه ها مي گويد: علي بن أبيطالب (ع) هر هفته يك بار بعد از اينكه اموال بيت المال را به مستمندان و افرادي كه ذي حقّند عطا كرد و عادلانه توزيع كرد، كان يكن س ب يت المال (8)؛ جارو مي كرد، خدا را شكر مي كرد كه چيزي از اموال مسلمين در اختيار او نيست، بعد 2 ركعت نماز شكر به جا مي آورد؛ خدا را شكر كه پاك زندگي كرده ام، پاك توزيع كرده ام، پاك امانت داري كرده ام؛ دستم به بيت المال آلوده نشد. هر هفته اين كار را مي كرد. اين قدرت چون فطرت پذير است و دلمايه همه ما با او هماهنگ است، در پيشگاهش خاضعيم و در پيشگاهش اظهار ادب و احترام مي كنيم. 
سرآمدي حضرت علي (ع) در بين رجال تمامي اقوام و مذاهب از نگاه ابن أبي الحديد 
ابن أبي الحديد مي گويد : من از ما قبل تاريخ بي خبرم؛ قبل از جريان نوح هر چه بود، مدوّن نيست تا من رجال قبل از طوفان نوح را بشناسم، ولي آنچه كه از رجال بعد از طوفان نوح؛ چه در بين مسيحي ها، چه در بين يهودي ها، چه در بين اهل ملّت و ن حلت ديگر من شنيدم و بررسي كردم؛ هيچ مذهبي، هيچ اهل ن حله اي، هيچ اهل ملّتي مردي به عظمت « علي بن أبيطالب » ندارد !! بالأخره هر كسي در مذهب خود يك مرد بزرگواري دارد. يا در ادبيات است، يا در حماسه است، يا در سخاوت است، يا در شجاعت است، يا در غيرت است، يا در حكومت است، يا در سياست است، يا در فضيلت ديگر است؛ هر ملّتي يك فرد ممتازي را در درون خود دارد. مي گويد : من هيچ مردي از هيچ ملّت و نحلتي به عظمت 
( علي بن أبيطالب ) ندارم. 
وظائف پويندگان راه تابناك امير مؤمنان (ع) 
شما بزرگواران عموماً، و برگزار كنندگان اين همايش و گردهمائي وزين خصوصاً،شاكر باشيد كه به نام مبارك علي بن أبيطالب، قرآن و عترت را از مصادره بيگانگان بيرون مي آوريد؛ يك. آزاد انديش باشيد و هيچ كسي را طرد نكنيد، دو. همگان را به قرآن و عترت دعوت كنيد، سه. در اين وحدت خيلي عاقل و عادل باشيد، چهار. و همانطوري كه خود علي بن أبيطالب با شرح صدر، مهمانانش را پذيرائي مي كرد، باآنان محاجه و مناظره مي كرد، دعوت مي كرد، هدايت وراهنمائي مي كرد؛ 
ن شآء الله اينچنين باشيد كه بتوانيد غرب و شرق را در سايه ولايت علي و اولاد علي (ع) با اين معارف برين اسلامي و الهي آشنا كنيد تا نام امام و رهبر، نام انقلاب اسلامي، نام شهداء، نام علي و اولاد علي (ع) ن شآء الله در دلهاي همه انسانها، مخصوصاً مسلمانها، بالأخص شيعيان نهادينه بشود. 
¤ ازپيام گفتاري آيت الله جوادي آملي به پنجمين كنگره سالانه انجمن مسلمانان آمريكا؛ قم ـ تير 1388 
ـــــــــــــــــــــــــــ 
(1) برداشت از : بحار الأنوار / 39 / 76 
(2) نهج البلاغه / نامه 53 
(3) آل عمران / 14 
(4) نهج البلاغه / كلمات قصار / 456 
(5) انفال / 50 
(6) نهج البلاغه / خطبه 204 
(7) بحار الأنوار / 17 / 166 
(8) شرح نهج البلاغه ـ ابن أبي الحديد / 2 / 199