IRNON.com
سالگرد خسرو شكيبايي ؛ خاطرات «علي ژكان»
براي«شكيبايي» نقش بزرگ و كوچك اهميتي نداشت
 

علي ژكان گفت: وقتي فيلم«سايه به سايه» را مي‌ساختم، شكيبايي در اوج شهرت و محبوبيت بود ولي برايم اين نقش كوچك را در فيلم بازي كرد و ثابت كرد نقش بزرگ و كوچك برايش اهميتي ندارد.


 

«علي ژكان» تهيه‌كننده و كارگردان سينما در آستانه سالروز درگذشت «خسرو شكيبايي» در مورد اين هنرمند گفت: خاطرات من از خسرو شكيبايي به سال 47 بازمي‌گردد كه در گروه هنر ملي بازيگر تئاتر بودم و او با گروه «هادي اسلامي» و نمايش «روسري قرمز» وارد تئاتر شد و بعد از الحاق گروه هادي اسلامي به گروه هنر ملي تا دهه 50 كارهاي زيادي را در تئاتر با هم كرديم.
وي افزود: در دهه 50 كه تئاتر دچار ركود شد ما هر دو با هم جذب كارهاي تلويزيوني شديم و در سريال «سمك عيار» هر دو بازي كرديم كه خاطرات بسيار زيادي از دوران بازي در آن سريال دارم.همكاري و دوستي ما ادامه داشت تا زمان انقلاب كه به علت شرايط اجتماعي و سياسي كشور كار سينما و تئاتر مدتي دچار وقفه بود و من هم ديگر مثل دوران گذشته شكيبايي را نمي‌ديدم. من به كار كارگرداني جذب شدم و شكيبايي نيز كم كم در بازيگري صاحب اعتباري شد كه امروز براي او قائليم.
وي در مورد همكاري خود با شكيبايي در فيلم «سايه به سايه» گفت: براي فيلم «سايه به سايه» دوست داشتم او نقش اصلي را بازي كند اما وقتي شكيبايي به ديدنم آمد و فيلمنامه را خواند از نقش فرعي و كوتاه يك پليس در فيلم خوشش آمد و به من گفت «من حاضرم براي تو نقش فرعي هم بازي كنم». وقتي هم توضيحات من را درباره نقش شنيد بسيار مشتاق‌تر شد كه در آن بازي كند. اين موضوع عجيب بود چون در آن زمان شكيبايي در اوج شهرت و محبوبيت بود ولي براي من اين نقش كوچك را در فيلم بازي كرد و ثابت كرد نقش بزرگ و كوچك ندارد. البته بايد در نظر داشت كه مرحوم شكيبايي در آن زمان متاسفانه اسير يك نقش كليشه‌اي شده بود اما با شناختي كه از شخصيت فيلم «سايه‌به سايه» پيدا كرد پيرايه‌هاي كليشه‌اي را از بازيگري خود حذف كرد و با فرم و حالت خاصي اين نقش را بازي كرد.
وي در مورد خاطرات خود از سر صحنه فيلم «سايه به سايه»‌ گفت: در صحنه‌اي از فيلم شخصيتي كه شكيبايي نقش او را بازي مي‌كند غرق شده و قرار است جسد او را از دريا خارج كنند. من براي او توضيح مي‌دادم كه تو مرده‌اي و جنازه‌ات چند روز در ته دريا مانده او ناگهان برگشت و به من گفت «من مرده‌ام، اينكه ديگر توضيحي نمي‌خواهد فقط بايد روي مردن تمركز كنم.» زماني كه فيلمبرداري را انجام داديم شكيبايي واقعا مثل يك جنازه شده بود و 4 نفر با هم نمي‌توانستند او را از آب بيرون بكشند،اين موضوع قطعا درس بزرگي براي كساني است كه مي‌خواهند بازيگر شوند كه بايد لحظه را در بازيگري باور كرد و اين مسئله چيزي بود كه هميشه خسرو را در بازي‌هايش بي‌نظير مي‌كرد.
ژكان در پايان افزود: براي فيلم «چهره به چهره» نيز مي‌خواستم تا او نقشي در فيلم بازي كند اما وقتي كه او را ديدم، متوجه وضعيت بيماري‌اش شدم و حس كردم به من لطف دارد كه قبول كرده نقش كوچكي را در فيلم من بازي كند به همين خاطر قضيه بازيگري را زياد با او مطرح نكردم. اما در همان ديدار نيز او با محبت زيادي با من برخورد كرد به شكلي كه اصلا حس نمي‌كردم سالها از اولين ديدار ما گذشته شايد به اين خاطر كه مي‌خواست اين حس را داشته باشيم كه هيچ كدام عوض نشده‌ايم.