IRNON.com
بعثت و آثار آن از ديدگاه مقام معظم رهبري؛
بعثت براي ما درس و مايه‌ تذكر به مسئوليت عظيم الهي است
 

رهبر فرزانه انقلاب اسلامي مي‌فرمايند: بعثت و روز مبعث و ياد مبعث براي ما درس و مايه‌ تذكر به مسئوليت عظيم الهي است.


 

در سالروز بعثت پيامبر اعظم (ص) گزيده‌اي از بيانات مقام معظم رهبري در خصوص بعثت و آثار آن :
* عيد مبعث عيد همه بشريت
روز مبعث، عيد همه است؛ نه فقط عيد مسلمانان. ولادت هر پيغمبري و بروز هر بعثتي، عيد و روز نو براي همه‌ي بشريت است. (1)

* مبعث حقيقتا يك عيد است؛ يك جشن بزرگ است؛ هم براي مسلمانان در همه‌ي ادوار و عهدها، هم براي همه‌ انسان‌ها؛ اگر درست در پيام اسلام بينديشند. (2)

* نياز بشر به پيام بعثت
بزرگداشت مبعث، بيش از آنچه صرفا تجليل از يك خاطره‌ گرامي باشد، مطرح كردن درس‌هاي بزرگ بعثت پيغمبر است كه امروز همه‌ بشريت - بخصوص جامعه‌ي مسلمانان - به آنها نياز دارد.
امروز بشريت از سلطه‌ قدرتهاي طاغوتي، از ظلم، تبعيض، فساد و تسلط هوس‌هاي گروه‌هاي خاص بر زندگي مردم رنج مي‌برد.
امروز زندگي بشريت، دستخوش اهواء انسانهايي است كه از معنويت بويي نبرده‌اند و بر وجود آنها، هوس‌ها و اهواء حاكم است. بشريت، امروز بيش از هميشه به پيام بعثت نياز دارد. (3)

* بعثت و روز مبعث و ياد مبعث براي ما درس و مايه‌ تذكر به مسئوليت عظيم الهي است. (4)

* دنيا به پيام و راه شما، به حقيقتي كه در نزد شما، در قرآن شما و در بعثت شماست، احتياج دارد؛ ليكن آن روزي خواهيد توانست به دنيا بياموزيد كه قبلا خودتان آموخته باشيد؛ قبلا خودمان آموخته باشيم و عمل كرده باشيم.
بايد به بركت روز و حادثه‌ بعثت، يك حركت عظيم مردمي شروع شود و گويندگان و فرهنگيان و افرادي كه رسانه‌ها در اختيارشان است - و ديگران - در جهت رشد اخلاقيات در ميان مردم و تعليم اخلاقيات به مردم قيام كنند تا ان‌شاءلله خداوند هم كمك كند و قلب مقدس ولي عصر از شما و از ما راضي باشد و ان‌شاءالله هدايت الهي با ما همراه باشد و روح مطهر امام بزرگوار رحمةالله عليه از اين حركت فيض و سود ببرد. (5)

* پرچم علم و معرفت برافراشته شد
عيد شريف مبعث در حقيقت عيد تاريخ انسانيت است. مبعث در حقيقت روز برافراشته شدن پرچم رسالتي است كه خصوصيات آن براي بشريت، ممتاز و بي‌نظير است.
مبعث در حقيقت پرچم علم و معرفت را برافراشت.
بعثت با "إقرء " شروع شد: "إقرء باسم ربك الذي خلق " و با "ادع إلي سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة " ادامه يافت؛ يعني دعوت همراه با حكمت. دعوت اسلامي در حقيقت گسترش و پراكندن حكمت در سراسر عالم و در طول تاريخ است؛ همچنان كه بعثت، پرچمداري و برافراشته شدن پرچم عدل است؛ يعني در ميان مؤمنين، بندگان خدا و آحاد بشر، عدالت استقرار پيدا كند؛ همچنان كه رسالت، برافراشتن پرچم اخلاق والاي انساني است؛ "بعثت لأتمم مكارم الاخلاق ".
خداي متعال خطاب به پيغمبر مي‌فرمايد: "و ما أرسلناك الا رحمة للعالمين "؛ يعني همه‌ي چيزهايي كه بشر - در همه‌ي زمانها، در همه‌ شرايط و در هر نقطه‌ عالم - به آن نياز دارد، در اين بعثت گنجانده شده است؛ يعني علم و معرفت، حكمت و رحمت، عدل و برادري و برابري؛ چيزهاي اساسي‌اي كه جريان زندگي سالم انسان به اينها وابسته است. (6)

* جاهليت قبل بعثت در ايران و روم
هميشه‌ سالهاي گذشته، وقتي مسأله‌ مبعث و خاطره‌ي بزرگ بعثت مطرح مي‌شده است، هم ملت ما حركت و بعثت عمومي و برانگيختگي ملي تاريخي خود را در انقلاب، ادامه‌ي آن بعثت عظيم نبوي دانسته، هم اين سؤال لااقل در ذهن‌هاي افرادي از مردم - از خواص و اهل نظر - پيش آمده است كه راز پيشرفت اسلام در آن روزگار غربت معرفت و عموميت جهل، كه همه‌ دنيا را پر كرده بود، چه بود.
فقط در منطقه‌ عربي نبود كه جاهليت حاكم بود.
در دو امپراتوري عظيم آن روز - يعني امپراتوري ايران ساساني و امپراتوري روم - همين جاهليت وجود داشت؛ در آن مناطق هم از عدالت خبري نبود؛ در آن مناطق هم تبعيض بود.
در همين ايران، درس خواندن و معرفت آموختن، مخصوص به طبقاتي بود و عامه‌ي مردم حق نداشتند درس بخوانند.
برده‌داري به بدترين شكلش، معامله‌ي با ضعفا به بدترين شكل، مسأله‌ي زن و حضور زنان در جامعه و معامله با زنان در زشت‌ترين و تحقيرآميزترين شكل. همه‌جا جاهليت بود؛ همه جا معرفت غريب بود. اسلام آمد و خورشيد معرفت اسلامي بر دلها و ذهنها تابيد و با وجود جهالت عالم و نامساعد بودن اوضاع و احوال، اين كاروان رشد و ترقي انساني با سرعت پيش رفت. نيم قرن از دوران بعثت نگذشته بود كه بيش از نيمي از دنياي آباد عالم، در حيطه‌ي تصرف اسلام قرار گرفت. اين چيز كمي نيست.
هر جا اسلام رفت، توده‌هاي مردم از آن استقبال كردند و قدرت‌هاي پوشالي مانع و مزاحم، به آساني كنار گذاشته شدند. (7)

* بعثت نبي اكرم براي بشر آغاز راه نوي بود.دنياي محيط بر آن پيام و محل پيدايش اين پيام، دنياي بسيار بد و غير قابل تحملي بود؛ دنياي گرايش و جذب ماديات شدن، دنياي خوي حيواني، دنياي بي‌مهاري قدرتمندان و زورمندان و زورگويان، دنياي تبعيض و فساد و ظلم و شهوتراني بي‌بندوبار. اين وضعيت، مخصوص منطقه‌ي حجاز نبود؛ آن دو دولت بزرگي هم كه منطقه‌ي عربستان را احاطه كرده بودند - يعني ايران ساساني و امپراتوري روم - دچار همين مشكلات بودند.
جاهليتي كه در زمان ظهور اسلام، زندگي مردم را زير فشار قرار داده بود، جاهليت فراگيري بود.
در آن روز، فتنه‌هاي طاقت‌فرسا براي انسان، در همه‌ي مناطقي كه محيط به منطقه‌ي عربستان بود، وجود داشت.
علم هم بود، تمدن هم - به فراخور زمان خودشان - بود، نظم و ترتيب حكومتهاي سلطنتي و تشريفات هم بود، انضباطهاي ناشي از قدرت مطلقه هم در آن كشورها وجود داشت؛ اما آنچه نبود، نور انسانيت و فضيلت بود.
آنچه نبود، درست همان چيزي بود كه بشر به آن نياز قطعي دارد؛ يعني محيط فضيلت انساني، محيط رحم و مروت و محيط عدالت. آنچه مردم آن روز كم داشتند، عدالت بود؛ اين بود كه ضعيف زير دست و پاي قوي لگد مال نشود؛ اين بود كه خيرات روي زمين در دست يك عده از افراد خاص و قدرتمند متمركز نشود و ديگران از آن محروم بمانند.
دردهاي بزرگ بشر اينها بود. زير نام حكومت ساساني هم كه بود، همين بود؛ زير نام امپراتوري روم هم كه بود، همين بود؛ منتها هر كدام به شكلي. در حجاز آن روز هم كه زندگي بدوي وجود داشت، به شكل ديگري بود.
بعثت اسلامي، در مقابل همه‌ي اينها ظهور و طلوع كرد. اين بعثت، مخصوص آن مجموعه نبود؛ متعلق به همه‌ي بشر بود: "ان هو الا ذكر للعالمين ". پيغمبر توانست در مقابل آن واقعيت تلخ بايستد و آن را دگرگون كند.
پيغمبر توانست در ديوارهاي بي‌عدالتي و نابساماني بشري، شكافهاي عميق به وجود آورد؛ بعضي از آنها را فرو ريزد و بعضي از آنها را آماده‌ي فرو ريختن كند. پيغمبر سخت‌ترين و دشوارترين واقعيتها را در مقابل خود داشت. وقتي زشتي و نابساماني و فساد، مجهز به قدرت و شمشير و اراده و سياست هم بشود، خطر عظيمي براي بشريت است. (8)

* بعثت ، بزرگترين روز تاريخ بشر است
روز مبعث، بي‌شك بزرگترين روز تاريخ بشر است؛ زيرا هم آن كسي كه طرف خطاب خداوند قرار گرفت و مأموريت بر دوش او گذاشته شد - يعني وجود مكرم نبي بزرگوار اسلام صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - بزرگترين انسان تاريخ و عظيمترين پديده‌ي عالم وجود و مظهر اسم اعظم ذات اقدس الهي است؛ يا به تعبيري خود اسم اعظم الهي وجود مبارك اوست و هم از اين جهت كه آن مأموريتي كه بر دوش اين انسان بزرگ گذاشته شد - يعني هدايت مردم به سوي نور، برداشتن بارهاي سنگين از روي دوش بشر و تمهيد يك دنياي مناسب وجود انسان و بقيه‌ي وظايف لايتناهي بعثت انبيا - وظيفه‌ بسيار بزرگي بود. يعني هم مخاطب بزرگترين است؛ هم وظيفه بزرگترين است. پس، اين روز بزرگترين و عزيزترين روز تاريخ است.
اگر كسي بخواهد محتواي بعثت را در چارچوب آنچه كه با عقول ناقص خودمان برداشت مي‌كنيم، محصور كند، يقينا به مبعث و حقيقت بعثت و حقيقت اين رسالت ظلم شده است.
نمي‌شود محتواي بعثت پيامبر را به حدود فهم و ديد ناقص ما محدود كرد؛ ولي اگر بخواهيم در يك جمله، بعثت و محدوده‌ بعثت را - اگرچه لايتناهي است - تعريف اجمالي بكنيم، بايد عرض كنيم كه بعثت متعلق به انسان و براي انسان است؛ انسان هم لايتناهي است و ابعاد عظيمي دارد و محدود در جسم و در ماده و در زندگي چند روزه‌ي دنيا نيست؛ فقط محدود در معنويات هم نيست؛ محدود در يك قطعه مشخصي از تاريخ هم نيست.
انسان، هميشه و در همه حال انسان است و ابعاد وجودي او، ابعاد لايتناهي و ناشناخته‌اي است. هنوز هم انسان موجودي ناشناخته است. بعثت، براي اين انسان و براي سرنوشت اين انسان و براي هدايت اين انسان است. (9)

* روز "بعثت "، تحقيقا بزرگترين روز در تاريخ بشريت است. روز ولادت برجسته ترين و شريفترين مفاهيم و ارزش‌هاست.
بعثت نبي‌اكرم عليه‌الصلاةوالسلام، يك حركت عملي بود تا بشر را از يك سو به سرمنزل كمال فردي، روحي و معنوي، و از سوي ديگر به تعالي زندگي اجتماعي و اصلاح وضع جوامع برساند.
مسأله اين است كه در بعثت پيغمبر، آنچه به مردم هديه شد، فقط تعدادي مفاهيم خشك و ارائه‌ طريقي كه رهروي در آن نيست و كسي زمام امور مردم را در آن راه در دست ندارد، نبود.
از لحظه‌ اول، اين بعثت در وجود خود آن بزرگوار و سپس در روح و جان و در عمل مؤمنين به اين پيام، تحقق يافت و جاهليت، از لحظه‌ اول، از اين پيام ضربه خورد و با آن مقابله كرد. اين، خصوصيت بعثت انبياست.
آنچه كه امروز ملت ايران را سرافراز مي‌كند، اين است كه در جهت اين بعثت، يك حركت عظيم و اساسي انجام داده است. دشمنان درباره‌ ما، خيلي حرف‌هاي دروغ مي‌زنند؛ اما اين را نمي‌توانند منكر شوند كه نظام جمهوري اسلامي و ملت ايران، براي احياي ارزش‌هاي اسلام و تجديد بعثت نبي اكرم صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قيام كرده است، و اين، افتخار ماست.
چيزي هم كه موجب شده است اين ملت تا امروز در اين راه مقاومت كند، همين بوده است.
نظامي كه براساس بعثت بنا شده باشد، هدفش، سعادت و زندگي راحت براي بشر است و اين، جز با آن دو هدف، تأمين نمي‌شود. اگر اين‌طور شد، ديگر دشمني‌ها هم اثر نمي‌كند. (10)

* دليل مشكلات
هر چه ما از اسلام دورتر شده‌ايم و پيام مبعث را كمتر مورد توجه قرار داده‌ايم، زندگي بر ما مسلمانان - در دوره‌هاي مختلف - مشكلتر شده است. (11)

* عظمت بعثت، درس بعثت
درباره‌ اهميت اين روز مبارك، اگر كسي بخواهد الفاظ و تعبيرات را به كار گيرد، شايد با هيچ بياني نشود عظمت و اهميت مبعث را بيان كرد. زيرا الفاظ، در موارد متعدد، به شكل مكرر، در معاني مجازي به كار رفته است و اين كشش را ندارد كه انسان بتواند بزرگي اين حادثه را با آنها بيان كند. شايد بشود گفت كه مثلا بعثت حضرت خاتم‌الانبيا صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم، حادثه‌اي است كه با اصل حادثه‌ خلقت انسان بايد مقايسه شود؛ اين قدر با عظمت و مهم است.
آنچه براي ما، به عنوان درس و استفاده‌ از اين حادثه و عيد بايد مطرح شود، پيام مبعث در حد درك و قدرت استفاده‌ ماست.
آنچه كه به طور اجمالي مي‌شود فهميد و گفت، اين است كه "بعثت نبي‌اكرم در قلمرو وجود فردي و تحول دروني انسان و همچنين در قلمرو حيات اجتماعي انسان و زندگي جمعي، هدفي را مشخص و معين كرده است.
در قلمرو وجود فرد - كه اصل هم همين است كه تحولي در انسان به‌وجود آيد - آياتي در كلام الله آمده است. مثل اين آيه‌ي شريفه‌ سوره‌ آل‌عمران: "لقد من الله علي المؤمنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة. " اين تزكيه و آموختن كتاب و حكمت، همان تحول دروني انسان است.
انسان براي اينكه به هدف خلقت خود برسد، بايد به هدف بعثت انبيا درباره‌ي خود نائل شود. يعني متحول گردد؛ درست شود؛ خوب شود و از آلودگي‌ها و پستي‌ها و عيب‌ها و هواجسي كه در درون انسان است و دنيا را به فساد مي‌كشاند، نجات پيدا كند. اين، در قلمرو وجود فرد است. بعثت براي اين است.
در بياني هم كه فرمودند "بعثت لاتمم مكارم الاخلاق "، باز برگشتش به اين است. "برانگيخته شده‌ام كه مكرمت‌هاي انساني را كامل كنم. " يعني تهذيب انسان؛ تزكيه‌ انسان؛ انسان را به حكمت سوق دادن؛ او را از جهالت بساطت عاميانه به فهم و زندگي حكيمانه رساندن. اين، در مقوله فرد و در قلمرو حيات فردي است. (12)

* اگر ما در بين حوادث تاريخ بشر - حوادثي كه براي انسان‌ها پيش مي‌آيد - بعثت انبيا را از همه‌ اين حوادث، در سرنوشت بشر مهمتر و مؤثرتر بدانيم - كه همين هم هست - بعثت پيغمبر خاتم صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از لحاظ اهميت، در رأس همه‌ حوادث بزرگ و كوچك تاريخ بشر قرار مي‌گيرد.
- همه بهرمند از بركات بعثت
هيچ حادثه‌اي از قبيل انقلابهاي بزرگ، مرگها و حياتهاي ملتها، پديد آمدن اشخاص بزرگ، از بين رفتن اشخاص بزرگ و ظهور مكتب‌هاي گوناگون، اهميتش براي بشريت، به اندازه بعثتهاي انبيا نيست؛ همچنان كه امروز شما مي‌بينيد، ماندگارترين شكل‌هاي فكر و ذهن آحاد بشر، همان شكل‌هايي است كه اديان به آنها داده‌اند و تا ابد هم همين‌طور خواهد بود. اگر چه امروز بسياري از كسان در عالم هستند كه مستقيماً خود را در پرتو اشعه‌ بعثت نبي‌اكرم قرار نداده‌اند - يعني غيرمسلمانان - اما همان‌ها هم از بركات اين بعثت، تاكنون منتفع شده‌اند.
بي‌شك علم و تمدن بشر، خلقيات نيكو در ميان انسانها، عادات خوب و بسياري از اين مقوله چيزها، اگر ظاهرا هم به اديان متصل نباشد، در ريشه‌ اصلي، جوشيده‌ از اديان و معارف الهي است و در رأس آنها بعثت نبي‌مكرم اسلام است؛ ليكن درعين‌حال همه‌ بشريت - در آينده هم بيشتر - از اين بركات استفاده خواهند كرد. بنابراين بزرگترين، مهمترين و برجسته‌ترين حادثه در تاريخ بشر، اين بعثت است.
- بعثت هادي بشريت
نور و ظلمت، چيزي نيست كه براي انسان در بخش‌هاي مختلف، قابل اشتباه باشد.
اسلام و پيام بعثت، انسانها را از ظلمات جهل، ظلمات عادات زشت، خلقيات بد، فتنه‌هاي ميان افراد بشر، خرافاتي كه بر ذهنهاي انسانها حاكم مي‌شود، پنجه مي‌اندازد و آنها را از راه مستقيم منحرف مي‌كند، ظلمات ظلم و طغيان - اينها همه ظلمات است - خارج مي‌كند و به نوري كه مقابل آن است، هدايت و دلالت مي‌كند.
يك نقطه‌ برجسته‌ي ديگر، مسأله‌ اخلاقيات و تزكيه‌ي نفوس است كه آن هم در آياتي از قرآن مورد تأكيد قرار گرفته است و در حديث نبوي معروف بين همه‌ فرق اسلامي هم هست كه "بعثت لاتمم مكارم الاخلاق ". ببينيد؛ در آن جامعه‌اي كه خلقيات - اخلاق حسنه و مكارم اخلاقي - رايج باشد، انسانها از اخلاق نيكو - از گذشت، برادري، احسان، عدل، علم و حق‌طلبي - برخوردار باشند، انصاف بين آنها باشد، صفات رذيله در ميان آنها حاكم و رايج نباشد، در چه بهشتي زندگي خواهند كرد!
خداي متعال به بركت اسلام، به بركت توجه به معنويت اسلام و توجه به پيام سياسي اسلام، ما را از آن رنجها خلاص كرد؛ يعني بعثت براي اين نبود كه يك عده مردم، عقيده‌اي را در ذهن خودشان حفظ كنند و اعمال شخصي را انجام دهند، اما نظام اجتماعي، تحت حاكميت دشمنان خدا و اندادالله باشد! بعثت آمد تا زندگي مردم را شكل دهد. بحمدالله اين كار در نظام اجتماعي اسلام انجام گرفت؛ ملت ما هم آثارش را مشاهده كرد و ثمرات شيرين آن را هم چشيد.
بنده احساس مي‌كنم كه ما احتياج داريم كه در زمينه‌ اخلاق و تزكيه و تهذيب، بر روي نفوس خودمان و نفوس ديگران كار كنيم. نوسازي معنوي نظام اسلامي و ملت مسلمان ايران، اين مجاهدت بزرگ را لازم دارد و اين هم يكي از پيام‌هاي مهم بعثت است. (13)

* بعثت براي چيست؟
حركت بعثت نبوي، راه نويي در مقابل بشر گذاشت؛ "هوالذي يصلي عليكم و ملائكته ليخرجكم من الظلمات الي النور ". بعثت براي اين است كه انسان‌ها را از ظلمات خارج و به نور هدايت كند. اين ظلمات شامل همه تاريكي‌هايي است كه در سطح جهان، در فضاي زندگي انسانها و در همه‌ تاريخ به وجود مي‌آيد؛ ظلمات شرك و كفر، ظلمات جهل و حيرت، ظلمات ستم و بي‌عدالتي و تبعيض، ظلمات دوري از اخلاق اسلامي و آلوده شدن به لجن زار فساد اخلاقي، ظلمات برادركشي، ظلمات بدفهمي و كج فهمي و انواع و اقسام تاريكي‌ها.
اسلام انسانها را براي خروج از اين ظلمت‌ها هدايت مي‌كند و بتدريج بشر با فراگيري، با حركت، با تصميم، با درست انديشيدن و موانع را شناختن، اين راه را پيدا خواهد كرد.(14)

* مراحل بعثت
حقيقتا در يك ارزيابي واقع‌بينانه بايد گفت آنچه كه در مثل امروزي اتفاق افتاد - در لحظه‌ بعثت نبي مكرم اسلام - بزرگترين حادثه‌اي بود كه در تاريخ بشر اتفاق مي‌افتاد و تأثير خود را در زندگي بشر مي‌گذاشت. قضيه‌ بعثت، قضيه‌ي خيلي عجيب و مهم و پرماجرا و قابل بررسي و تأمل و دقت است.
البته همه بعثتها همين‌طور است. همه‌ انبياي الهي در آزمايش خودشان در مورد بعثت، يك مرحله‌ مهمي را گذراندند. در هنگام بعثت حضرت موسي، حضرت عيسي، حضرت ابراهيم و ديگر پيغمبران بزرگ، كار عظيمي انجام گرفته است؛ ليكن بعثت خاتم پيامبران، خصوصياتي دارد كه براي آن نظيري نمي‌شود پيدا كرد.
- قدم اول، درخشش نور به قلب پيغمبر
اين سرچشمه‌ بعثت كه در مثل امروزي در قلب مقدس نبي اكرم صلي‌الله عليه و آله و سلم جوشيد و جاري شد، مسير مهمي دارد. يعني مسأله به همين جا خاتمه پيدا نمي‌كند كه از طرف پروردگار، حقيقت و نوري در قلب يك انسان ممتاز، برجسته و استثنايي درخشيد. اين، قدم اول و اول كار است.
البته مهمترين بخش قضيه هم، همين است. درخشيدن اين نور در قلب مقدس و مبارك پيغمبر و تحمل مسؤوليت وحي از طرف آن بزرگوار، همان قسمتي است كه به طور صريح، عالم خلقت، عالم وجود انسان و دنياي مادي را به معدن غيب وصل مي‌كند. حلقه‌ وصل اين جاست. اگرچه هميشه بركات الهي در طول اين روندي كه عرض خواهيم كرد، نسبت به بشر و نسبت به اين راه وجود دارد؛ ليكن حلقه‌ وصل در همان لحظه‌ بعثت است كه از عالم غيب، سرچشمه‌ حقايق الهي و سرچشمه‌ي بعثت - كه خود اين يك كلمه كافي است - به روح مقدس پيغمبر سرازير و جاري مي‌شود و بر قلب مقدس پيغمبر مي‌جوشد. پس قدم اول، تحقق اين بعثت است.
- تفاوت بعثت و تعليم
دري از حقايق بر روي اين انسان ملكوتي باز مي‌شود و او كه براي امتحان دادن، براي كشيدن اين بار و تحمل مشاق و مصائب آن آماده است، حركت بزرگ خود را از همين لحظه‌ اول آغاز مي‌كند. لذا قضيه‌ بعثت با قضيه‌ي تعليم متفاوت است؛ يعني بيش از تعليم است. البته هميشه سفره‌ تعليم و تربيت الهي بر روي پيغمبران و اوليا باز است؛ "و علم آدم الاسماء "، تا آخر هم وجود داشته است.
تعليم و تأديب پيغمبران به عنوان شاگردان مخصوص حضرت احديت، امري است كه وجود دارد؛ اما بعثت چيزي علاوه‌ي بر آن تعليم است. در بعثت، تعليم، تهذيب و تزكيه هم هست؛ اتيان كتاب و حكمت هم هست؛ اما فقط اينها نيست، چيزي اضافه بر آن وجود دارد كه همان برانگيختن است.
اين انسان برانگيخته مي‌شود، تا سرمايه‌اي را كه به او داده شده است، به كار اندازد و به وسيله آن، بشريت را به سر منزلي كه بايد برساند، برساند. يعني حركت را شروع مي‌كند. معناي بعثت اين است.
- قدم بعد از بعثت، مبارزه و حركت
بعد از آن‌كه قدم اول و اين حركت، با جوشش وحي الهي در قلب مقدس پيغمبر و با تحمل وحي الهي آغاز شد، آن وقت محتواي بعثت - كه يك محتواي جديد است و به معناي ساختن دنياي جديد و برهم زدن نهادهاي باطل و ساقط و توأم با ظلم و عدوان است - يعني تحقق بعثت در خارج نيز شروع مي‌شود كه به مبارزه احتياج دارد.
بنابراين قدم اول بعد از بعثت، نهضت، مبارزه و حركت است. هيچ پيغمبري نتوانست اين راه را بدون مبارزه بپيمايد؛ اين بار را به منزل برساند و اين پيام را به مردم ابلاغ كند. اين طور نيست كه مردمي كه بعثت در قلب آنها، در ميان آنها و در محيط آنها انجام گرفته است، آن دنياي جديدي را كه بعثت پيشنهاد مي‌كند، به آساني بپذيرند. لذا مبارزات با پيغمبران شروع مي‌شود و پيغمبران، پر دشمنترين انسانهايي هستند كه حامل يك بار امانت و يك حقي هستند؛ و بعثت از روز اول، با اين دشمنيها مواجه شد و مبارزه‌ پيغمبر نيز از روز اول آغاز گرديد و اين مبارزه، تا لحظه‌ي وفات نبي اكرم - بيست‌وسه سال - طول كشيده است.
اسلام از روز اولي كه به وجود آمد، با يك مبارزه‌ دشوار، به سمت تشكيل يك نظام و يك جامعه حركت كرد. بعد از سيزده سال مبارزه هم، پيغمبر اكرم توانست - اگرچه نه در شهر خود و در نقطه‌ي ولادت اين بعثت، اما در نقطه‌ ديگري از دنياي آن روز - اين نظام را سر پا كند و به وجود آورد. (15)

پي نوشت‌ها:
(1) بيانات در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام به‌مناسبت مبعث فرخنده‌ي پيامبر مكرم اسلام 11/06/1384
(2) بيانات در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام جمهوري اسلامي و سفراي كشورهاي اسلامي در سالروز مبعث پيامبر گرامي اسلام 04/08/1379
(3) بيانات در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام در سالروز عيد سعيد مبعث 02/07/1382
(4) بيانات در ديدار مسؤولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اكرم(ص) 13/07/1381
(5)بيانات در ديدار با مسؤولان و كارگزاران نظام جمهوري اسلامي ايران به مناسبت عيد سعيد مبعث 19/09/1375
(6) بيانات در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام جمهوري اسلامي به مناسبت عيد سعيد مبعث 23/07/1380
(7) بيانات در ديدار كارگزاران نظام به مناسبت سالروز بعثت پيامبر اكرم(ص) 15/08/1378
(8) بيانات در ديدار مسؤولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اكرم(ص) 13/07/1381
(9) بيانات در ديدار كارگزاران نظام جمهوري اسلامي ايران به مناسبت عيد مبعث 26/08/1377
(10) بيانات در ديدار كارگزاران، در روز "عيد مبعث " 29/09/1374
(11) بيانات در ديدار با مسؤولين كشور به مناسبت مبعث پيامبر گرامي اسلام(ص) 07/09/1376
(12) بيانات در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام، به مناسبت عيد مبعث 01/11/1371
(13) بيانات در ديدار با مسؤولين كشور به مناسبت مبعث پيامبر گرامي اسلام(ص) 07/09/1376
(14) بيانات در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام جمهوري اسلامي و سفراي كشورهاي اسلامي در سالروز مبعث پيامبر گرامي اسلام04/08/1379
(15) بيانات در ديدار با مسؤولان و كارگزاران نظام جمهوري اسلامي ايران به مناسبت عيد سعيد مبعث 19/09/1375