ایرن‏آن

حميد رسايي نماينده مردم تهران و عضو كميسون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي در آخرين به روز رساني وبلاگ شخصي خود، مطلبي با عنوان " چرا مشايي به ولايت فقيه اعتقاد ندارد " را منتشر كرده است.
در مطلب حميد رسايي آمده است:
در ابتداي اين هفته يادداشتي را در سايتم قرار دادم كه تيتر آن اين بود: "آيا مشايي معاون اول دولت دهم است؟ " آن يادداشت را در حالي نوشتم كه هنوز از اظهار نظر مكتوب رهبر معظم انقلاب درباره ادامه فعاليت مشايي در دولت خبر نداشتم،‌ اما اكنون كه چند روز است اين موضوع برايم محرز شده، به هزار و يك دليل معتقدم كه مشايي بايد برود و در اين يادداشت فقط به يك دليل آن اشاره مي‌كنم. بويژه كه برخي از دوستان دولت در مصاحبه‌ها و يادداشت‌هاي شخصي خود درخواست كرده‌اند تا يك دليل براي لزوم تغيير مشايي ذكر شود.
همه ما مي‌دانيم كه حاكميت ولايت فقيه، به معناي حاكميت يك فرد نيست. حاكميت ولي فقيه يعني حاكميت مجموعه‌اي از شرايط: يعني حاكميت عدالت و تقوا و عدم اصرار بر گناه، يعني حاكميت اجتهاد و قدرت استنباط احكام شرعي از قرآن و سنت پيامبر و اهل بيتش، حاكميت ولايت فقيه يعني حاكميت عدم تمايل به دنيا و اشرافيگري و يعني حاكميت عقل و تدبير و سياست مداري در اداره جامعه اسلامي.
به دليل همين ويژگي‌هاست كه اطاعت امر ولي فقيه يعني اطاعت امر امام معصومي كه حاضر است ولي ظاهر نيست و به همين دليل است كه در منابع فقهي ما آمده است كه در صورت تفاوت ديدگاه ولي فقيه با ديگر فقها، راي ولي فقيه حاكم بر راي آنهاست تا چه رسد به آن كه اين تفاوت در راي ولي فقيه با راي يكي مثل من باشد كه مجتهد هم نيست.
اكنون در خصوص موضوع انتصاب و عزل آقاي مشايي نه تنها بايد نوع رفتار احمدي نژاد بلكه بايد رفتار آقاي مشايي در اين خصوص را نيز بررسي كنيم. تحليل در خصوص تعلل رييس جمهور در عزل مشايي را به يكي دو روز آينده وا مي‌گذارم بويژه كه در روز گذشته ملاقات كوتاهي با دكتر احمدي نژاد داشتم و مطمئنم كه ايشان دستور رهبري را زمين نمي‌گذارد و اما در تحليل رفتار آقاي اسفنديار رحيم مشايي چه بايد گفت!
آنچه به نظر مي‌رسد اين است كه ظاهرا آقاي مشايي اعتقادي به موضوع ولايت فقيه و تبعيت از آن ندارد و همين يك دليل براي لزوم عدم بكارگيري وي در مناسب اجرايي نظام اسلامي كافي است. شايد بگوييد كه مشايي در آخرين موضعگيري خود در مراسم توديع از سازمان ميراث گفته است: "عده اي از دشمنان در انتخابات براي مخدوش كردن نتيجه آن دندان تيز كرده بودند، اما احمدي نژاد كه آمد عده‌اي گفتند كه گويي چهره حامي نظام، ولايت و امام آمده است. " همچنين مشايي در اين جلسه گفت : "پيام مقام معظم رهبري و رئيس جمهور ما به همه دنيا عدالت است به گونه‌اي كه اگر دنبال صلح هستيم، هيچ راهي جز عدالت وجود ندارد. " و اين يعني كه وي به اين اصل ديني و سياسي انقلاب اسلامي اعتقاد دارد . در پاسخ بايد بگويم كه دو صد كرده چون نيم كردار نيست. ايشان بايد در عمل ثابت كند كه به تبعيت از ولايت فقيه ملتزم است والا بسياري بودند و هستند كه در مقام حرف رجز مي‌خواندند اما در مقام عمل ساز ديگر مي‌زدند، سربسته بگويم متاسفانه آقاي مشايي مدت‌هاست تبديل شده به مهاجراني دولت نهم!
بنده از برخي دوستان نزديك آقاي مشايي كه دائما مي‌پرسند يا مي‌نويسند كه اشكال مشايي چيست، سئوال مي‌كنم كه اگر رهبري معظم انقلاب درباره شما نامه‌اي نوشته بود كه با توجه به اين نكات، اينجانب ادامه مسئوليت فلاني در اين جايگاه را به صلاح نمي‌دانم، آيا شما منتظر مي‌مانديد تا رييس مافوق‌تان عزلتان كند يا خودتان با آن منصب خداحافظي مي‌كرديد؟ آقاي مشايي هم اگر به ولايت فقيه معتقد بود، وقتي از تصميم رهبري مطلع شد، بايد خودش استعفا مي‌داد نه اين كه با اصرار بر ابقايش در اين منصب و ارائه مشورت‌هاي غلط مبني بر اين كه عده‌اي با فشار سياسي خود رهبري را مجبور به اين دستور كرده‌اند و ... در همان راستايي قدم بردارد كه برخي از مخالفان ولايت در پروژه انقلاب مخملي آن را دنبال مي‌كردند و بعدا هم در قالب‌هاي مختلف نامه و بيانيه و خطبه و سكوت و ... دنبال كردند!
واقعا كسي شك دارد كه موضوع امروز آقاي مشايي تبديل شده به همان اهدافي كه عده‌اي در قالب سي دي 90 سياسي - كه البته مشايي در آن غايب بود - دنبال مي كردند؟ شك نبايد كرد كه اين پروژه در راستاي طرح القاي دروغگويي رييس دولت در حال اجراست، در راستاي پروژه تقلب گسترده در انتخابات دهم در حال اجراست، در راستاي انقلاب مخملي كف خيابان‌ها در حال پيگيري است! متاسفانه آقاي احمدي نژاد بدون توجه به اين نكته با تعلل خود به دنبال حل اين موضوع است در حالي كه تعلل در اين خصوص به نوعي با كمك به كساني كه پروژه انقلاب مخملي را طراحي كردند و كليد زدند، پيوند خورده است و ما نبايد از اين نكته غافل باشيم.
اميدوارم آقاي مشايي تمام تحليل‌هاي ما درباره ايشان را با عمل خود به ديوار بكوبد، هنوز دير نشده ...