آسيب شناسي انحراف خواص

در بررسي آسيب هاي مهمي كه ممكن است يك انقلاب را دربر بگيرد بحث مربوط به عوام و خواص جامعه و خصوصاً آسيب شناسي عملكرد خواص تاثيرگذار بر عوام، از اهميت ويژه تري برخوردار است.
«حالا كه بر دشمن بيروني پيروز شده ايد و نيروهاي او را متلاشي كرده ايد، ديگر از او ترسي نداشته باشيد. بلكه اكنون بايد از خود ترس داشته باشيد، اگر ما با واقع بيني و دقت كامل با مسائل فعلي انقلاب مواجه نشويم و در آن تعصبات و خودخواهي ها را دخالت دهيم، شكست انقلابمان حتمي خواهد بود.» (شهيد مطهري/ پيرامون انقلاب اسلامي)
¤ ¤ ¤
همه ما وقتي وقايع و ماجراهاي صدراسلام را مرور مي كنيم با قدرت بسياري به انتقاد از مسببين ماجراهاي تلخ بعد از وفات پيامبر مي پردازيم. وقتي ماجراي فدك را مي خوانيم مي گوييم كاش ما آنجا بوديم و چنين و چنان مي كرديم. وقتي از ظلم 25 ساله بر مولايمان علي(ع) مي شنويم با بغض و اندوه بازمي گوييم كاش ما آنجا بوديم. گاهي هم از خود مي پرسيم راستي پس ياران پيامبر و مسلمانان كجا بودند؟ راستي اختلاف حضرت امير با چه كساني بود! آيا با دشمنان خارجي و كفار مي جنگيد؟ چگونه شد كه فرزند رسول خدا فاطمه زهرا به چنين واقعه اي به شهادت رسيد. با امام علي كه در نزديكي و برادري اش با پيامبر هيچ كس هيچ شبهه اي نداشت آن كردند كه به قول اميرالمؤمنين تيغ در گلو و استخوان در چشم بود. وقتي به ايام محرم هم نزديك مي شويم از اين قبيل سخنان بسيار مي گوييم. سخناني كه از ناي جان ما برمي خيزد و آرزو مي كنيم كاش در بين اصحاب امام بوديم و در كربلا شهيد مي شديم و به مذمت و تقبيح اعمال كوفيان و لشگر يزيد و قساوت قلب مردمان مسلمان نما مي پردازيم. راستي اگر ما در آن زمان بوديم جزو كدام دسته بوديم؟ حرف زدن بسيار آسان است اما مرد عمل بودن دشوار. خيلي هم دشوار. تاريخ براي عبرت است. براي درس گرفتن. راستي ما در كجاي تاريخ ايستاده ايم. و در تحولات اجتماعي و حوادث روز جزء كدام دسته ايم؟ جزء عوام يا خواص؟ چه كنيم كه نسل هاي بعد از ما نگويند كاش آنها تصميم بهتري مي گرفتند.
كشور ما در دو قرن گذشته شاهد جنبش هايي بوده است كه اين كشور را از ديگر كشورهاي آسيايي ممتاز مي كند. از ميان جنبش ها، انقلاب اسلامي كه در سال 1357 به رهبري امام خميني(قدس سره) به پيروزي دست يافت به دليل دامنه وسيع آن و تأثيرات عميقي كه به دنبال داشت از ويژگي ممتازي برخوردار است1. وجود اين ويژگي هاي منحصر به فرد است كه مسئوليت خاصان جامعه را در مواقع بحراني دوصدچندان مي كند. خاصاني كه مي توانند با درايت و تدبير به موقع اين انقلاب را كه نعمتي الهي است از گزند خطرات احتمالي در امان بدارند. توجه به آفات و آسيب هاي انقلابي مهم است اما در بررسي آسيب هاي مهمي كه ممكن است يك انقلاب را دربر بگيرد بحث مربوط به عوام و خواص جامعه و خصوصاً آسيب شناسي عملكرد خواص تاثيرگذار بر عوام، از اهميت ويژه تري برخوردار است. نگه داشتن يك موهبت از بدست آوردنش اگر نگوئيم مشكلتر، مطمئناً آسانتر نيست قدما مي گفتند جهان گيري از جهانداري ساده تر است و ما مي توانيم بگوئيم انقلاب كردن از انقلاب نگاه داشتن سهلتر است،2 و حفظ يك جامعه از گزند حوادث تلخ تنها با درايت و تدبير خواص حق طلب صورت مي پذيرد.
آيات قرآن كريم نيز ما را به درس گرفتن از سرگذشت پيشينيان ترغيب مي كند3. هم چنين اميرالمؤمنين(ع) مكرر ما را به سرنوشت ملت هاي پيشين و مطالعه تاريخ و عبرت گرفتن از آن دعوت مي نمايد4. آن حضرت مهمترين موانع انقلاب و اسباب شكست نهضتها را كينه توزي، تفرقه و پشت كردن به يكديگر معرفي مي كنند5. تاريخ شاهد انقلابهاي متعددي بوده كه نتوانسته اند با آسيبها و چالشهاي داخلي و خارجي مقابله كنند. تاريخ بسياري از انقلاب ها نشان مي دهد كه معمولاً انقلابيون و مصلحان گام هاي اوليه را با موفقيت برمي دارند و رژيم سياسي ظالم حاكم را برانداخته و وضع موجود را متحول مي سازند، ولي در تحقق اهداف انقلاب و بناي جامعه مطلوب ناكام مي مانند6.
به طور مثال پس از انقلاب الجزاير استعمارفرانسه با شيوه هاي دقيق تري به اين كشور بازگشت. برخي انقلابها از جمله انقلاب روسيه پس از پيروزي دچار انحصار قدرت و ديكتاتوري شدند7. روسيه در 30 سالگي خود شاهد دوران ديكتاتوري استاليني بود. دوراني كه از عوامل ناكامي انقلاب روسيه به شمار مي آيد.
انقلاب كبير فرانسه نيز در دومين دهه خود شاهد قدرت گرفتن ناپلئون بناپارت بود كه پي ريزي يك ديكتاتوري 15 ساله و در نهايت زمينه بازگشت سلطنت را به اين كشور فراهم آورد8. در انقلاب مشروطيت نيز با اينكه انقلاب، حركتي وسيع و مردمي بود و خون هاي زيادي در راه آن نثار شد، اما با گذشت كم تر از چهارده سال از فرمان مشروطيت، شاهد كودتاي 1299 و پايه گذاري ديكتاتوري رضاخان و روي كارآمدن غرب زده ها مي باشيم. در ناكامي انقلاب مشروطيت، عوامل زيادي نقش داشت9.
شهيد مطهري در كتاب پيرامون انقلاب اسلامي، تاريخ انقلاب اسلامي در زمان پيامبر اكرم(ص) را تحليل مي كند و مي گويد نفوذ و رخنه فرصت طلبان و دشمناني كه با اسلام مي جنگيدند سبب ساز تغيير مسير انقلاب پيامبراكرم(ص) شد. افرادي كه با رخنه و نفوذ در صفوف مسلمين سعي كردند تا محتوا و شكل پيام و اهداف نهضت پيامبر را به سمت افكار و انديشه هاي خود ساخته خود جهت دهند10. بدين ترتيب كه از اواخر قرن اول هجري، تلاشهائي آغاز شد تا ماهيت اسلامي انقلاب پيامبر ماهيتي قومي و عربي به خود بگيرد. بديهي است كه همين امر براي ايجاد شكاف در درون جامعه اسلامي كافي بود. در ادامه اين شكاف بحثها و منازعات قومي نژادي دو گروه را در مقابل هم قرارداد و به اين ترتيب نطفه جنگهاي قومي و نژادي و يا به اصطلاح امروز ناسيوناليستي 11 و راسيستي 12 در ميان امت مسلمان بسته شد.
براي رهايي از بروز وقايعي مشابه در جامعه انقلابي ايران لازم است تا با لحظه شناسي و تصميم گيري درست از اشتباهات احتمالي جلوگيري كرد. براي روشن تر شدن موضوع بايد ابتدا با ارائه تعريف، منظور از عوام و خواص مشخص شود.
تعريف خواص و عوام
از آنجا كه انسان موجودي اجتماعي است همواره تكامل و پيشرفت خود را در همبستگي و تعامل با جامعه مي بيند. لذا انسان و جامعه داراي رابطه دوسويه تاثيرپذيري و تاثيرگذاري هستند. مردم نيز از حيث تاثيرات متقابل به دو گروه تاثيرگذار و تاثيرپذير تقسيم مي شوند. از ديدگاه جامعه شناسي گروه تاثيرگذار «خواص» و گروه تاثيرپذير را «عوام» مي نامند. گروه «عوام» در تشخيص هاي اجتماعي و تصميم گيري هاي جمعي از گروه «خواص» تاثير مي پذيرد و نظر آنها را به عنوان ملاك داوري و مرجع نهايي تصميم گيري درنظر مي آورد.13
واژه «خواص» به معني مردمان خاص، ضدعوام و يا برگزيدگان قوم است. 14 اما واژه «عوام» جمع «عامه» است و در لغت به معناي توده مردم آمده است15.
البته واژه «عوام» در لغت فارسي به معني مردم كم سواد يا بي سواد كاربرده مي شود و تركيب هايي مانند عوامانه، عوام فريبي يا عوام فهم به همين معني استفاده مي گردد.
در اصطلاح سياسي كلمه «عوام» و «خواص» را به معني فرومايگان و اشراف زادگان هم به كار مي برند، «عوام»، به مردم عامي يا طبقات پايين جامعه گفته مي شود و گروهي را كه در تلاش براي به كارگيري عوام در راه اهداف سياسي خويش هستند «خواص» گويند. 16
در فهم علوم و معارف ديني و قرآني، انسان ها براساس مراتب درك و فهم مطالب عميق ديني به دو طبقه عوام و خواص تقسيم مي گردند، هرچند كه در اين موضع طبقه خواص و عوام نيز داراي درجاتي هستند. 17
در انجام فرايض ديني هم، مردم به چند گروه تقسيم مي شوند گروهي به ظواهر دستورات عمل مي كنند و برخي به باطن اعمال توجه دارند، برخي در گروه عوام مي گنجند و برخي در سلك خواص مي باشند. 18
اما رهبر معظم انقلاب، در يك تقسيم جامعه شناسانه عوام و خواص را اينگونه تعريف مي كنند: «خواص كساني هستند كه از روي فكر، فهميدگي، آگاهي و تصميم گيري، كار مي كنند؛ يك راهي را مي شناسند و دنبال آن راه، حركت مي كنند... خواص؛ يعني كساني كه وقتي عملي انجام مي دهند، موضع گيري مي كنند و راهي را ]كه[ انتخاب مي كنند از روي فكر و تحليل است؛ مي فهمند، تصميم مي گيرند و عمل مي كنند... دربين «خواص»، كنار افراد باسواد، آدم هاي بي سواد هم هستند. گاهي كسي بي سواد است؛ اما جزو خواص است. يعني مي فهمد چه كار مي كند. از روي تصميم گيري و تشخيص عمل مي كند؛ ولو درس نخوانده، مدرسه نرفته، مدرك ندارد و لباس روحاني نپوشيده است. به هرحال، نسبت به قضايا از فهم برخوردار است.»
«عوام، كساني هستند كه نمي خواهند بدانند چه راهي درست و چه حركتي صحيح است. در واقع نمي خواهند بفهمند، بسنجند، به تحليل بپردازند و درك كنند. به تعبيري ديگر، تابع جوند. به چگونگي جو نگاه مي كنند و دنبال آن جو به حركت درمي آيند يك وقت مردم مي گويند زنده باد.اين هم نگاه مي كند ]و[ مي گويد زنده باد؛ يك وقتي مردم مي گويند مرده باد، او هم نگاه مي كند ]و[ مي گويد مرده باد.يك وقت جو اينگونه است اينجا مي آيد؛ يك وقت جو آن طور است، آنجا مي رود.» 19
رهبر معظم انقلاب در ادامه تقسيم بندي مردم به دو گروه خواص و عوام، خواص را نيز به دو گروه تقسيم مي كنند.
1) خواص طرفدار باطل كه همواره عليه خواص طرفدار حق برنامه ريزي و فعاليت مي كند.
2) خواص طرفدار حق كه وظيفه مبارزه با باطل و گمراهي را دارد.
خواص طرفدار حق نيز به دو قسم تقسيم مي شوند. خواصي كه مي توانند در مواقع لزوم و بحران هاي اجتماعي از متاع و مقام دنيوي صرف نظر كنند و خواصي كه در مواقع حساس تاريخي به علت علاقه به متاع دنيا، مقام دلبستگي و شايد ترس از دست دادن موقعيت اجتماعي توانايي تصميم گيري درست و به موقع را ندارند.
اهميت عملكرد خواص و عوام در شكل گيري فرآيند هاي تاريخي
با يك نگاه جامعه شناختي نسبت به جوامع پيشين، درمي يابيم كه عوام و خواص منشا تحولات تاريخي در دوره هاي مختلف بوده اند؛ به گونه اي كه هر پديده تاريخي، حاصل نوع عملكرد اين دو طايفه و تعامل آنهاست.
اما با توجه به نوع مرجعيت و تاثيرگذاري گروه خواص عملكرد و تصميم گيري آنها براي جامعه حائز اهميت تر است. به نحوي كه تصميم گيري و لحظه شناسي به موق آنها مي تواند مسير تاريخ را به سمت درست يا نادرست تغيير دهد.
«حركت خواص، به دنبال خود، حركت عوام را مي آورد... يك وقت يك حركت بجا، تاريخ را نجات مي دهد؛ گاهي يك حركت نابجا كه ناشي از ترس و ضعف و دنياطلبي و حرص براي زنده ماندن است، تاريخ را در ورطه گمراهي مي غلطاند... اگر خواص، در هنگام خودش، كاري را كه لازم است، تشخيص دادند و عمل كردند، تاريخ نجات پيدا مي كند و حسين بن علي ها به كربلا كشانده نمي شوند.» 20
بديهي است اگر خواص در تشخيص صواب از خطا دقت داشته باشند و همت خود را در راستاي آنچه كه به صلاح جامعه و تاريخ است، استوار سازند، عوام نيز پيروي مي كنند؛ زيرا خواص در همه ابعاد فكري، رفتارهاي فردي و اجتماعي و ساير شؤونات، مقتداي عوام هستند. نتيجه چنين عملكردي، تعالي جامعه و سعادت مردم است، درغير اين صورت نتيجه اي جز تباهي و انهدام نخواهد داشت.
«وقتي كه خواص طرفدار حق در يك جامعه- يا اكثريت قاطعشان- آنچنان مي شوند كه دنياي خودشان برايشان اهميت پيدا مي كند، از ترس جان، از ترس از دست دادن مال و از دست دادن مقام و پست، از ترس منفور شدن و تنها ماندن، حاضر مي شوند حاكميت باطل را قبول كنند و در مقابل باطل نمي ايستند و از حق طرفداري نمي كنند و جانشان را به خطر نمي اندازند؛ آن گاه در جهان اسلام فاجعه با شهادت حسين بن علي عليه السلام- با آن وضع- آغاز مي شود. حكومت به بني اميه و شاخه «مرواني» و بعد به بني عباس و آخرش هم به سلسله سلاطين در دنياي اسلام، تا امروز مي رسد!» 21
پيدايش هر حادثه اي در جوامع بشري در مرتبه اول، معلول عملكرد خواص آن جامعه است كه طبيعت چنين عملكردي، تاثيرپذيري عوام را به دنبال دارد. خواص، يا خواص حق اند و يا خواص باطل. خواص حق، نيز در مقابل مظاهر دنيوي يا پاي بند به حق اند و يا روي گردان از حق. بديهي است هريك از اين اقسام مي تواند در پيدايش و عدم پيدايش فرايندهاي تاريخي، اجتماعي، سياسي و غيره موثر باشد و در نتيجه جامعه را به صلاح و يا فساد بكشاند. با توجه به اين نكات لازم است كه با مروري بر وظايف خواص در اين مقطع تاريخي جامعه را از غلطيدن در گرداب حوادث و تصميم گيري هاي نادرست دور نگه داريم.
ادامه دارد
پانوشت:
1- خان محمدي، كريم. آسيب شناسي انقلاب اسلامي ايران از ديدگاه امام خميني(ره)/ علوم سياسي/ زمستان 1381- شماره 20
2- مطهري، مرتضي، پيرامون انقلاب اسلامي، تهران، صدرا، 1368، ص .121
3- سوره حشر آيه 2 (و قذف في قلوبهم الرعب يخربون بيوتهم بايديم و ايدي المؤمنين فاعتبروا يا اولي الابصار)
4- نهج البلاغه، خطبه 192
5- همان
6- باقرزاده، محمدرضا، آسيب شناسي انقلاب اسلامي، مجله معرفت، شماره 68، مرداد 1382، ص 96
7- جمعي از نويسندگان، انقلاب اسلامي و چرايي و چگونگي آن، ويراست سوم، نشر معارف، ص175
8- مك لين، ايان، فرهنگ علوم سياسي (آكسفورد). ترجمه حميد احمدي، نشر ميزان ، .1381 ص 324
9- باقرزاده، محمدرضا، آسيب شناسي انقلاب اسلامي، مجله معرفت، شماره 68، مرداد 1382، ص 96
10- مطهري، مرتضي، پيرامون انقلاب اسلامي، تهران، صدرا، 1368، ص 31
11- nationalism. ناسيوناليسم فداكاري در راه ملت رابه اصول يا برنامه تبديل مي كند. ناسيوناليسم نسبت به ميهن پرستي بعد متفاوت تري دارد. براي مطالعه بيشتر رجوع كنيد به: مك لين، ايان، فرهنگ علوم سياسي (آكسفورد). ترجمه حميد احمدي. نشر ميزان. .1381 ص 324
12- Racisme راسيسم. يا نژادپرستي يك كلمه ضدعلمي و ارتجاعي است كه ميان نژادهاي مختلف از لحاظ استعداد و قدرت «تئوري» فكري عدم تساوي قائل است و معتقد است، طبيعت از آغاز نژادها را متفاوت، يكي را عالي و ديگري را پست، خلق كرده است. براي مطالعه بيشتر رجوع كنيد به: واژه نامه سياسي. امير نيك آيين.
13- مطهري، مرتضي، پيرامون انقلاب اسلامي تهران، صدرا 1368، ص 32
14- فرهنگ سياسي، آقا بخشي، ص 254، مركز اطلاعات علمي ايران
15- منجدالطلاب، ترجمه محمد بندرريگي، ماده عمم؛ آذرتاش آذرنوش، فرهنگ معاصر عربي فارسي، نشر ني، تهران، چاپ اول، 1379، ص .459
16- فرهنگ سياسي، آقا بخشي، ص 254، مركز اطلاعات علمي ايران
17- بحارالانوار ، مجلسي، ج 24، ص 227، الوفاء بيروت.
18- اسحاقي، سيدعبدالحسين/ جام عبرت/ بوستان كتاب/ قم/ 1380/ ص 36
19- از بيانات مقام معظم رهبري در تاريخ 20/3/75 در جمع فرماندهان لشكر 27 حضرت رسول صلي الله عليه و آله
20- همان
21- همان
نويسنده:شبنم نادري