نگاهي به طرح سيا براي ايجاد كودتاي سايبري سبز در ايران
نويسنده آمريكايي اين مقاله در نوشتار خود به طرح سيا براي ايجاد كودتاي سبز در ايران پرداخته و ابعاد جنگ پيچيده در فضاي سايبر عليه ايران كه ايرانيان را غرق در اطلاعات غلط، پيامهاي تويتري متضاد و عكسهاي تقلبي كردند، تشريح نموده است.
يك نويسنده آمريكايي به طرح سيا براي ايجاد كودتاي سبز در ايران پرداخت و نوشت:يك جنگ پيچيده در فضاي سايبر عليه ايران جريان داشت كه ايرانيان را غرق در اطلاعات غلط، پيامهاي تويتري متضاد و عكسهاي تقلبي كردند.
"رالف فوربس "، نويسنده و كارشناس مسايل سياسي طي مقالهاي با عنوان "نخبگان جهاني، سيا در پشت جنگ كثيف عليه ايران " كه در هفتهنامه آمريكنفريپرس منتشر شد، در رابطه با مسايل انتخاباتي اخير ايران نوشت: " ولي نصر "، معاون ارشد "مطالعات خاورميانهاي شوراي روابط خارجي " آمريكا گفته است: "من فكر ميكنم كه هر كسي در منطقه ميداند كه با حمايت آمريكا از عناصر ضد ايراني در منطقه و همچنين گروههاي مخالف داخل ايران، يك جنگ واسطهاي هماكنون در جريان است. "
فوربس ادامه ميدهد: در حالي كه رسانههاي به اصطلاح آزاد آمريكا سكوت اختيار كرده بودند، منابع خبري نسبت به نقشهاي كه توسط يك "جامعه مخفي فراماسونها "، مشهور به گروه "بيلدربرگ " براي فرو بردن دنيا به دنيايي سراسر آشوب، طراحي شده است، هشدار دادند.
هدف اين طرح نيز نابودي تمامي اديان و ملل مستقل و تاسيس يك دولت جهاني ميباشد.
بنابراين گزارش طرح مذكور در سال 1999 و طي جلسه سري گروه بيلدربرگ در هتل " پارك سزار " پرتغال، نهايي شد.
اين گزارش ميافزايد: در حالي كه برخي محققين شجاع آمريكايي، در رابطه با گروه بيلدربرگ نوشتند و هشدار دادند كه اين گروه در واقع يك " دولت در سايه " است كه قدرت عظيمي بر تمامي جهان دارد، دستگاههاي تبليغاتي آمريكا از گزارش اين تحقيقات خودداري كردند و اينها همان رسانههايي هستند كه ديگر اخبار مهم از قبيل جلسات سري بيلدربرگ را سانسور ميكنند و هنگامي كه خبرنگاران آنها به ماموران جنگ عليه ايران تبديل ميشوند، نسبت به اخراج آنها از ايران شكايت ميكنند.
آمريكنفريپرس ميافزايد: منابع نظامي، اطلاعاتي و كنگرهاي نيز گفتهاند كه جنگي مخفي براي سرنگوني دولت ايران شروع شده است كه اولين مرحله آن حمايت مالي از گروههاي تروريستي ضد دولتي داخل ايران همچون " جندالله " و سازمان مجاهدين خلق( منافقين) ميباشد.
در همين رابطه " بريان راس " و "ريچارد اسپزيتو " در 23 ماه مي سال 2007 گزارش دادند: " منابع كنوني و سابق اطلاعاتي به شبكه خبري ايبيسي گفتهاند كه سازمان سيا تاييديه رياست جمهوري را براي انجام يك عمليات "سياه " مخفي براي بيثباتسازي دولت ايران، دريافت كرده است. "
همچنين نشريه انگليسي " لندن تلگراف " در 27 مي 2007 گزارش داد: " بوش سند رسمي را امضا كرده است كه بر طرح سيا براي جنجال تبليغاتي و اشاعه اطلاعات غلط به منظور بيثباتسازي و سرنگوني ناگهاني دولت ايران صحه ميگذارد. "
آمريكنفريپرس افزود: بر اساس گزارش منابع اطلاعاتي، اين عملياتها شامل يك كمپين هماهنگ از بنگاههاي خبرپراكني و ايجاد جار و جنجال تبليغاتي، تهيه و تنظيم مقالات منفي روزنامهها و دستكاري واحد پولي و تراكنشهاي بينالمللي ايران، ميباشد كه به عنوان بخش كليدي نقشهاي براي غرق كردن ايران در پولهاي كاذب ميباشد، بطوريكه ايجاد اينگونه وجوه موجب ايجاد تورم، فقر و نارضايتي بويژه در ميان جواناني ميشود كه حدود دو سوم جمعيت ايران را تشكيل ميدهند و اين شبيه همان كاري است كه بريتانيا كوشيد تا جمهوري جوان ايالات متحده جوان را با غرق كردن اقتصادش در اقليمهاي ساختگي، نابود كند.
از سوي ديگر ژنرال " ميرزا اسلم بيگ "، ژنرال سابق ارتش پاكستان نيز افشا كرد كه سازمان سيا مبلغي نزديك به نيم ميليارد دلار براي ايجاد كودتا در ايران اختصاص داده است.
بنابراين گزارش، در همين حال بود كه حتي وقتي كه هنوز كار رايگيري انتخابات رياستجمهوري ايران به پايان نرسيده بود، رسانهاي وابسته، ميرحسين موسوي را برنده انتخابات معرفي كرد.
همچنين دقايقي پس از پايان رايگيري و زماني كه هنوز مدت زيادي تا اعلام اوليه نتايج مانده بود، موسوي با برگزاري يك كنفرانس خبري در تهران اعلام كرد كه وي برنده انتخابات شده است.
رسانه وابسته به وي نيز اين دروغ را تكرار كرد و در نتيجه كمپين تبليغاتي كه به خوبي هماهنگ شده بود، ادعاي بروز تقلب در انتخابات را در تهران و ديگر نقاط جهان پخش ميكرد.
فوربس مينويسد: يك جنگ پيچيده در فضاي سايبر نيز عليه ايران جريان داشت كه طي آن رايانهها و ابزارهاي ارتباطي يا خاموش ميشدند و يا اينكه با انواع هك شده و بدلي، جايگزين ميشدند؛ بطوريكه وبسايتهاي متعلق به خبرگزاريهاي ايران، رياستجمهوري و برخي ديگر از مقامات ايراني، از فضاي آنلاين خارج شدند.
همچنين وبسايتهاي خبري ايراني طي اعلام نتايج انتخابات، يا غيرفعال شده بودند و يا اينكه با سايتهاي بدلي جايگزين شده بودند.
در حقيقت اين آشفتگي بطور مخفيانه و سري توسط سازمان سيا و به منظور گسترش آشفتگي، هماهنگ شده بود.
آنها ايرانيان را غرق در اطلاعات غلط، پيامكهاي متضاد، فيدهاي ( پيامها) تيوتر، عكسها و ويديوهاي تقلبي كردند.
مرتكبين اين حملات سپس قطع كانالهاي ارتباطي را كه خود در راستاي نقشه براندازي دولت ايران انجام داده بودند، به اين دولت نسبت داده و آن را محكوم كردند.
در ميان اين آشفتگي سايبر، يكي از مقامات وزارت خارجه آمريكا از پايگاه اينترنتي "تويتر " خواست تا برنامه تعميراتي خود را به تعويق بياندازد زيرا بر اساس اين برنامه سرويسهاي تويتر طي زماني كه در ايران جزو ساعات روز و اوج التهاب سياسي است، قطع ميشوند.
اين در حالي است كه اگرچه دولت اوباما در ابتدا اعمال نفوذ بر تويتر را تكذيب كرد اما در نهايت اين اقدام خود را پذيرفت.
اين نويسنده با اشاره به اين حقيقت كه سايت تويتر داراي زبان فارسي نبوده است به آگهي اشاره ميكند كه در يكي از سايتهاي وابسته به سازمان سيا منتشر شده بود: " حمايت خود از دموكراسي در ايران را با افزودن پوشش سبز به عكس نمادين خود در تويتر، تنها با يك كليك، نشان دهيد. "
اين هفتهنامه آمريكايي سپس با يادآوري اقدامات مشابه آمريكا در دروغپراكني عليه كشورهاي مورد هدفش مينويسد: اغلب آمريكاييان جوان كه در عراق مردهاند جوانتر از آن هستند كه جنجال تبليغاتي تلويزيوني را به ياد بياورند كه طي آن يك دختر 15 ساله كويتي كه با نام "نيره " شناخته ميشد شهادت داد كه سربازان عراقي كه دوم آگوست به كويت حمله كردند، صدها نوزاد كويتي را در بيمارستان به قتل رساندهاند.
در همين زمان جورج بوش پدر، رئيسجمهور وقت آمريكا با تعريف داستان نيره گريه كرد و عصبانيت خود از صدام حسين را ابراز داشت و وي را كه در واقع دوست قديميش بود، " قصاب بغداد " و "حاكم ستمگري بدتر از هيتلر " خواند.
بوش سپس مدعي شد كه ما نياز به " يك نظم نوين جهاني " داريم و آمريكاييان نيز با برگزاري تظاهراتي خواستار تلافي ظلمهاي روا شده عليه نيره و كودكان كشته شده، شدند.
در همين حال بود كه دقيقا پس از اولين جنگ عليه عراق، حقيقت افشا شد و حتي اگر رسانهها اين حقيت و نقش خود در انتشار چنين دروغهايي را نپذيرند، مشخص شد كه تمام مطالب گفته شده دروغ بوده است؛ دقيقا شبيه دروغ " تسليحات كشتار جمعي هستهاي " صدام!
نويسنده سپس با اشاره به اقدامات كنوني آمريكا عليه ايران مينويسد: سازمان سيا به تروريستها پول داده، مجاهدين خلق كه توسط سيا آموزش ديدند، تيراندازي كردهاند، بمبگذاري كرده اند، به مردم حمله كردهاند، ترس و وحشت را برانيگخته و دولت را وادار به واكنش كردهاند و كوشيده شد كه اين اقدامات در پوشش درگيري ميان طرفداران عناصر قدرت داخل ايران گنجانده شود.
اين گزارش ميافزايد: ايالات متحده بطور رسمي سازمان مجاهدين خلق را كه يك گروه جنايتكار ماركسيستي است، از سال 1997 به دليل اقدامات كثيفي كه اين سازمان براي رژيم صدام انجام داد، در ليست سازمانهاي تروريستي قرارد داده است اما نومحافظهكاران از جمله شبكه خبري "فاكس نيوز "، روابط حسنه اي با اين تروريستها دارند، حتي اگر مجاهدين خلق به آمريكاييها حمله كند.
فاكس نيوز همچنين سخنگوي سابق شاخه سياسي مجاهدين خلق را نيز به عنوان تحليلگر امور ايران استخدام كرده است.
اين شبكه خبري پذيرفته است كه " عليرضا جعفرزاده " براي " شوراي ملي مقاومت ايران " نيز كار كرده است، اما اين حقيقت را رد كرده كه اين شورا در واقع جبههاي براي مجاهدين خلق ميباشد.
در همين حال، جعفرزاده از فاكس نيوز براي تبليغات مجاهدين خلق نيز استفاده ميكند.
بنابراين گزارش، نومحافظهكاران علي رغم ادعاهايشان در دفاع از دموكراسي و بدون توجه به تنفر مردم ايران از مجاهدين خلق، ميخواهند كه دولت ايران با مجاهدين خلق جايگزين شود.
به هر حال فاكس و ديگر رسانههاي مشابه بر هر اجتماع مخالف و هرگونه تظاهرات عليه احمدينژاد متمركز ميشود و اين در حالي است كه اجتماعات به مراتب بزرگتر در حمايت از احمدينژاد را منعكس نميكند.
در همين راستا بود كه شبكه بيبيسي طي اقدامي كه بعدها موجب رسوايي اين شبكه شد، پس از آنكه تصاويري از اجتماع عظيم حاميان احمدينژاد را نشان داد به غلط مدعي شد كه اين اجتماع، تظاهرات ضد دولتي ميباشد.
اين نشريه آمريكايي در انتهاي گزارش خود مينويسد: هنري كيسينجر كه پيش از اين گفته بود: " نظاميان تنها حيوانات ابله بيصدايي هستند كه به عنوان وثيقهاي در سياست خارجي مورد استفاده قرار ميگيرند "، به بيبيسي گفته است كه: "مهم نيست چه كسي برنده انتخابات شود، بايد رژيم ايران تغيير كند. "
بنابراين اگر كودتاي "سبز " شكست بخورد، كيسينجر خواستار حمله به ايران است.
امريكنفري پرس مينويسد:او (كيسينجر)، به اين امر كه چه تعداد زيادي از " حيوانات ابله خاموش " را وي و يارانش در بيلدربرگ، به سوي مرگ ميفرستند، بيتوجه بوده است.