انتخابات دهم و روياي انقلاب رنگي (2)
در قسمت نخست اين مقاله به چيستي و چرايي «انقلاب رنگي» و نسبت آن با انتخابات دهم رياست جمهوري پرداخته شد. در اين قسمت مراحل «انقلاب رنگي» و بخشي از اركان آن مورد بررسي قرارمي گيرد.
مراحل انقلاب رنگي
با عنايت به اينكه انقلاب هاي رنگين بر بنياد انتخابات قرار داشته اند مي توان تصويري از انقلاب رنگي در عرصه عمل با عطف توجه به آن ارايه نمود.
مرحله اول: پيش از انتخابات
دوره پيش از انتخابات در الگوهاي انقلاب هاي رنگي داراي اهميت مي باشد كه مهمترين كاركردهاي آن در دو قالب سياست زير براي طراحان انقلاب رنگي قابل تعريف ودرك است. در اين دوره اهداف اصلي، «تصويرسازي» نزد افكار عمومي است تا از اين طريق، مشروعيت عمل حكومت در مراجعه به آراء عمومي مخدوش گرديده و به تعبير «پرايس» واژگوني معنايي ايجاد گردد. در اين حالت عمل دولت براي مراجعه به افكار عمومي به پديده اي ضد حكومتي تبديل شده و در نقد فعال مي شود. در اين مقطع است كه ضرورت و فلسفه وجودي انتخابات نزد مردم مورد سوال قرار مي گيرد. طرح ايده هايي از قبيل اينكه:
- چرا انتخابات؟ هيچ تغيير نخواهد كرد
- انتخابات نيز در اختيار حكومت است
- نتيجه معلوم است! چرا شركت كنيم؟!
- شور انتخاباتي اندك است و مردم ديگر مثل قبل شركت نخواهند كرد.
- رقابت سياسي وجود ندارد، پس انتخابات بي معناست
و مانند آن پيشاپيش، «ضرورت انتخابات» و «كاركرد مشاركتي» آن را زير سوال مي برند. به عبارت ديگر از طريق فعاليت و اقدام رواني تلاش مي شود تا مردم، نسبت به اصل مشاركت احساس ترديد نمايند.
اين وضعيت در صورتي به وخامت مي گرايد كه برخي از گروه هاي سياسي رقيب داخلي و يا پاره اي از اشخاص فعال سياسي آگاهانه يا ناآگاهانه، به چنين ايده هايي استناد نمايند. (10)
در حقيقت كشورهاي بيگانه در هر دوره انتخابات تلاش كرده اند تا حضور شركت كنندگان را پايين بياورند و مشروعيت نظام را زير سؤال ببرند. مقام معظم رهبري با پيش بيني و آگاهي از اهداف شوم دشمن در تلاش چند ماه رسانه هاي بيگانه براي مخدوش جلوه دادن انتخابات دهم، در سخنراني خود در ايام انتخابات (14/3/88) درحرم مطهر امام فرمودند: «دشمنان ملت، گاه انتخابات ايران را انتصاب مي خوانند و گاه مي گويند رقابت نامزدها، بازي كنترل شده درون حكومت است و انتخابات حتماً با تقلب همراه خواهد بود كه البته هدف همه اين تلاش ها، ضربه زدن به مردم سالاري ديني و جلوگيري از مشاركت قوي مردم در انتخابات است». (11)
مرحله دوم: پس از انتخابات
برگزاري انتخابات، زمان بهره برداري از نتيجه استراتژي هاي به اجرا گذارده شده توسط نظام سياسي و طراحان انقلاب رنگي، به صورت توأمان است. اگر چه، زمان اعلام نتايج، و براي حساسيت ويژه اي است. اما از نظر طراحان انقلاب رنگي، نمي توان و نبايد صرفاً بر نتيجه تمركز نمود. بدين معنا كه طرح انقلاب رنگي براي اين مقطع، سياست هاي متعددي را شامل مي شود كه از طريق حالات مختلف، بتواند به اهدافش، كه همان نهادينه كردن اعتراض مدني و متزلزل نمودن نظام است دست يابد. اين مقطع مي تواند تطابق چندين سناريوي و گزاره مختلف بررسي شود. و آن هم گزاره اعتراض برخي از نامزدهايي كه حائز راي لازم نشده اند، به سلامت نتيجه انتخابات، موضوع جريان تبليغات حامي انقلاب رنگي با هدف تقويت ضرورت تقدم به اعتراض مدني خواهد بود. (12)
اين مسئله، دقيقا همان سناريويي است كه از سوي مخالفين دولت گرجستان كه از سوي غربي ها حمايت مي شد، با استفاده از «رنگ سرخ» در انتخابات رياست جمهوري سال 2003 ميلادي اين كشور اجرا گرديد و با كشاندن هواداران سرخ رنگ خود به خيابان ها و گسترش اعتراضات به نتيجه انتخابات و با حمايت هاي سنگين غربي ها، در نهايت دولت حاكم را وادار به عقب نشيني كرده و مخالفين قدرت سياسي را به دست گرفتند. به همين سبك مخالفين دولت اكراين در سال 2004 ميلادي با «انقلاب نارنجي» و مخالفين دولت قرقيزستان با «انقلاب لاله» در سال 2005 به قدرت رسيدند.
اركان انقلاب رنگي
با مروي بر تجارب مرتبط با انقلاب رنگي، در كشورهاي اروپاي شرقي و آسياي مركزي حداقل سه ركن اصلي براي شكل گيري و ظهور انقلاب رنگي مي توان شناسايي نمود:
ركن اول. نارضايتي
نارضايتي كه خود شامل مشكلات اقتصادي و يا مسائل برآمده از نظام بوروكراسي است، بيشترين سهم را در افزايش نارضايتي ها دارد. (13)
ولي آنچه در انقلاب هاي رنگي بيش از پيش مدنظر حاميان و هاديان اين جريانات است و باعث افزايش نارضايتي ها مي گردد؛ ايجاد ذهنيت منفي در خصوص عملكرد نظام است. ايجاد اين ذهنيت با توجه به وجود پاره اي از مشكلات اقتصادي- بوروكراتيك جامعه با ناتواني عزم و توان سياسي براي بهبود اوضاع و رفع مشكلات و با القاء ناكارآمدي نظام سياسي در زمينه رفع مشكلات صورت مي گيرد.
در نتيجه همين ذهنيت منفي است كه نتايج مثبت، معنادار نبوده و شاهد رشد «منفي نگري» در خصوص «توان» نظام براي حل مشكلات مي باشيم. در نتيجه روند نارضايتي ها رو به افزايش مي گذارد. اين در حالي است كه هر فرد، ممكن است وضعيت خود را خوب يا متوسط بداند؛ ولي در نگاه به وضعيت جمعي، عمدتا ناراضي و نگاهي منفي دارد.(14)
مقام معظم رهبري نيز با آگاهي و هوشياري دقيق از طرح و برنامه دشمن در ايجاد نارضايتي و نااميدي در همان ايام انتخابات در حرم مطهر حضرت امام در 14/3/88 فرمودند: «دشمن در صدد است با القاء نااميدي در مردم نظام را از پشتوانه مستحكم خود يعني آراي مردم محروم كند.» (15)
ركن دوم. كفايت
نارضايتي ها در جوامع مختلف كم و بيش هستند يعني اينكه در همه حكومت ها و نظام هاي سياسي نارضايتي وجود دارد؛ اما آنچه نارضايتي را به مرحله «انقلاب رنگي» نزديك مي سازد ظهور پديده «كفايت» است. هر نظام سياسي براي خود داراي ضريب ايمني اي است كه در تضمين امنيت آن، نقش موثري دارد. منظور از «ضريب ايمني» اصول و مباني اي است كه بازيگران، در آن واحد سياسي، به صورت پيش بيني و يا قانوني، آنها را مي پذيرند و حاضر به پرداخت هزينه براي صيانت از آنها هستند. براي مثال در حكومت نژادگرا، اصل نژادپرستي مي تواند چنين نقشي را ايفا نمايد. در ساير نظام هاي ملي گرا و يا قوميت گرا شاهديم كه مليت و قوميت و يا آرمان هاي انقلابي، اصول ديني و مانند آن چنين نقشي را ايفا مي نمايند. بنابراين با توجه به كشورهايي كه انقلاب هاي رنگي را تجربه نموده اند؛ گرداندگان انقلاب هاي رنگين با توسعه نارضايتي ها درصدد از بين بردن اين اصول هستند كه در نتيجه آن شعار «ديگر كافي است» كه حكايت از «عدم توان، براي تحمل بيشتر وضعيت موجود» دارد؛ طرح و شيوع مي يابد و مقبوليت نظام سياسي را به شدت تنزل مي دهد. (16)
در همين راستا از جمله اقداماتي كه از سوي مجريان انقلاب رنگي در خصوص زير سؤال بردن كفايت نظام شكل گرفته، حجم وسيع تخريب ها، سياه نمايي ها و القاء ناكارآمدي نظام سياسي و طرح مسائلي كه با حق و انصاف سازگاري ندارد قابل ارزيابي است.
پانوشت
.10 افتخاري. پيشين. ص 42
.11 روزنامه كيهان، 16 خرداد ماه 1388
.12 افتخاري. پيشين. ص 50
.13 همان. ص 35
.14 همان. ص 36
.15 روزنامه كيهان، 16 خردادماه 1388
.16 اقتباس از افتخاري. پيشين. ص 36-35
نويسنده:حسين بابايي - علي قاسمي