IRNON.com
ميزگرد سياست خارجي دولت دهم در آمريكاي لاتين (بخش اول)
رابطه با آمريكاي لاتين: هم سود اقتصادي، هم برد جهاني
 

به عقيده كارشناسان حوزه آمريكاي لاتين رابطه جمهوري اسلامي ايران با كشورهاي اين منطقه مي‌بايست بسيار وسيع‌تر از يك رابطه تجاري تعريف شود، چرا كه اين روابط بين انقلاب‌ها شكل گرفته است.


 

منطقه آمريكاي لاتين داراي 600 ميليون نفر جمعيت است، يعني قريب به 8 درصد از جمعيت جهان در اين منطقه زندگي مي‌كنند. 23 درصد زمين‌هايي كه در سطح جهان به طور بالقوه قابل كشت هستند و همچنين 46 درصد از جنگل‌هاي مناطق حاره در اين منطقه وجود دارد. 31 درصد از منابع آب آشاميدني جهان و بيشترين ميزان سرانه منابع آب 4.5 هزار متر مكعب براي هر نفر متعلق به جمعيت ساكن در منطقه آمريكاي لاتين است و اين در شرايطي است كه جهان با كمبود شديد منابع آب مواجه مي‌باشد. در اين حال، منطقه آمريكاي لاتين از منابع طبيعي بسيار غني برخوردار است و به غير از نفت و گاز و مواد معدني مثل طلا‌، نقره، ‌آلومينيوم، بوكسيت، روي، قلع، و ساير فلزات، برخي از توليدات كشاورزي از قبيل سويا، حبوبات، ميوه‌جات، ‌گندم، قهوه، كاكائو، و شكر توانمندي اقتصادي قابل توجه اين منطقه را نشان مي‌دهد. ارزش اقتصادي اين منابع به حدي است كه در صورت داد و ستد و بهره‌برداري عادلانه از آنها، منطقه آمريكاي لاتين مي‌تواند به يكي از مناطق توسعه يافته و ثروتمند جهان تبديل شود و اين چشم‌اندازي است كه حصول آن با گسترش روند استقرار حكومت‌هاي دموكراتيك و مردمي در آن منطقه دور از دسترس نيست.
با تفاصيل بالا، سياست خارجي دولت دهم در منطقه آمريكاي لاتين مي‌تواند فرصتي بي‌نظير براي حضور پر قدرت ايران در اين حيات خلوت آمريكا فراهم آورد. بدين منظور ميزگردي با حضوري تني چند از كارشناسان اين منطقه تشكيل داديم تا ضمن پاسخ به برخي ابهامات و سوالات در خصوص روابط جمهوري اسلامي با كشورهاي اين منطقه، بايدها و نبايدهاي سياست خارجي دولت دهم را در رابطه با كشورهاي منطقه آمريكاي لاتين تبيين نماييم.
در اين ميزگرد، عبدالحميد شهرابي، علي مفرح و سليم غفوري نقطه نظرات خود را در حول و حوش اين موضوع ابراز داشته‌اند كه بخش اول آن از نظر خوانندگان مي‌گذرد.

* * * جريانات جديد سياسي خارج از چارچوب احزاب سنتي

مهندس عبدالحميد شهرابي، مسئول حوزه تحقيقات و برنامه‌ريزي خانه آمريكاي لاتين با اشاره به تاريخ منطقه آمريكاي لاتين و تحولات آن مي‌گويد،‌ آمريكاي لاتين براي 5 قرن توسط دولت‌هاي اروپايي و آمريكاي شمالي به تاراج و يغما رفته و مردم اين منطقه به استثمار كشيده شده‌اند. با ورود اروپايي‌ها به اين منطقه در اواخر قرن 14 ميلادي نسل‌كشي مردم بومي براي تسلط بر اين سرزمين و استخراج طلا آغاز شد كه در اين نسل‌كشي 90 درصد جمعيت 100 ميليوني بومي اين منطقه از بين رفتند.
در اواخر قرن نوزدهم، برخي كشورهاي اين منطقه به رهبري اشخاصي همچون سيمون بوليوار به استقلال نسبي مي‌رسند، اما اين موضوع تغيير اساسي و بنيادين در روابط استعماري در منطقه ايجاد نمي‌كند چرا كه طي همين دوره طبقات به قدرت رسيده حراست از منافع امپرياليستي را به عهده مي‌گيرند و با شروع دوران استعمار نو منابع طبيعي اين منطقه در انحصار كمپاني‌هاي چند مليتي قرار مي‌گيرد. اين شيوه استعمار نو به پشتوانه نيروي نظامي قدرت‌هاي سلطه‌گر بر سرنوشت آمريكاي لاتين حاكم مي‌شود، به طوري كه بين سال‌هاي 1826 تا 1996 ميلادي فقط نيروهاي آمريكايي 80 بار به طور مستقيم و غيرمستقيم به اين منطقه تجاوز نظامي مي‌كنند. اين روابط يكسويه با پيروزي انقلاب كوبا به عنوان يك نقطه عطف در تاريخ ملل آمريكاي لاتين دگرگون مي‌شود. در عين حال با جنگ سرد، تلاش‌هاي امپرياليسم مانع از گسترش انقلاب كوبا در آمريكاي لاتين مي‌شود كه اين دگرگوني در اواخر دهه 1990 مجددا آغاز مي‌شود. به قدرت رسيدن چاوز در ونزوئلا در سال 1998 و با تغييرات زنجيره‌اي در نيكاراگوئه، بوليوي، اكوادور، پاراگوئه و ‌هندوراس با درجات مختلف، وارد جبهه مبارزه با امپرياليسم مي‌شوند.
موضوع مهم ديگري كه در آمريكاي لاتين رخ داد اين است كه نيروهاي سياسي و اجتماعي به قدرت رسيده خارج از چارچوب احزاب سنتي شكل گرفته و فعاليت كرده‌اند و اين موضوع را مي‌توان با انتخابات رياست جمهوري ايران مقايسه كرد.

* * * درد مشترك بوميان آمريكاي لاتين و فلسطينيان

علي مفرح، محقق و پژوهشگر مسائل آمريكاي لاتين، با اشاره به ريشه‌هاي عقب ماندگي در اين منطقه مي‌گويد، دو موضوع سد راه پيشرفت در منطقه آمريكاي لاتين شده است. يكي ساختار اجتماعي-اقتصادي اين منطقه است و ديگري روابط استعماري حاكم بر اين منطقه. در آمريكاي شمالي بذرهاي نظام سرمايه‌داي ريخته شد. اروپاييان پس از هجوم به اين منطقه، زمين‌هاي تصرف شده را در اختيار سفيدپوستان قرار مي‌دهند و اين موضوع زمينه‌هاي ايجاد يك كشور ثروتمند و قدرتمند را فراهم مي‌كند. اما در آمريكاي جنوبي اسپانيايي‌ها پس از تصرف اين منطقه بوميان را به بردگي گرفتند و دو طبقه ثروتمند و برده شكل گرفت. ثروتمندان خود طبقه حاكم بودند و مالياتي نمي‌پرداختند، بردگان هم كه دارايي براي پرداخت ماليات نداشتند و از طبقه متوسط خبري نبود. لذا دولت‌هاي اين منطقه هميشه با خزانه خالي مواجه بودند و عمدتا دولت‌هاي فقير بودند.
با جنبشي كه اخيرا در اين منطقه شكل گرفت، يعني جنبش بوليواري، براي اولين بار پس از 500 سال بوميان اين منطقه در مقابل امپرياليسم دست به مقاومت و قيام زدند. "هوگو چاوز " و "اوو مورالس " رهبراني بومي هستند كه جهان را مي‌شناسند و نظام بين‌الملل را درك كرده‌اند. تلاش آنها در جهت گسترش جنبش‌هايي همچون انقلاب كوباست. مردم اين منطقه از آن جهت كه توسط استعمارگران چپاول شده‌اند و زمين‌هاي آنها به تصرف غربي‌ها درآمد با مردم فلسطين درد مشتركي دارند كه اين موضوع مي‌تواند مردم فلسطين و آمريكاي لاتين را با يكديگر متحد كند، همان موضوعي كه توسط دولت آقاي احمدي‌نژاد صورت گرفت و مردم آمريكاي لاتين را عليه رژيم صهيونيستي در جنگ‌هاي لبنان و غزه بسيج و رژيم صهيونيستي را غافلگير كرد. در حقيقت يكي از دلايلي كه رژيم صهيونيستي و آمريكا نسبت به حضور ايران در اين منطقه نگران هستند و هشدار مي‌دهند، همين موضوع است.

* * * حفظ آمريكاي لاتين به هر قيمتي

سليم غفوري، مستندساز و كارشناس مسائل آمريكاي لاتين مي‌گويد، همه ما به كرات اين جمله را شنيده‌ايم كه آمريكاي لاتين حيات خلوت آمريكا بوده است. اعلاميه مونروئه كه به مدت 150 سال دكترين ايالات متحده بود اين نكته را به صراحت اعلام مي‌كند كه منطقه آمريكاي لاتين و منابع آن براي ادامه حيات آمريكا ضروري است و ما بايد اين منطقه را به هر قيمتي حفظ كرده و اجازه ورود هيچ قدرتي را به آمريكاي لاتين ندهيم.
پس از جنگ دوم جهاني آمريكا به بهانه حمايت شوروي از انقلاب‌هاي آمريكاي لاتين، حركت‌هاي آزادي‌خواهانه در اين منطقه را سركوب كرد و تنها كشوري كه موفق به انقلاب شد كوبا بود. در هندوراس، نيكاراگوئه و السالوادور نيروهاي انقلابي به شدت سركوب شدند. آمريكا با اين فرض كه آمريكاي لاتين را كاملا تحت تسلط دارد اجازه انتخابات با فشار كمتر را در اين منطقه داد و در انتخاباتي كه برگزار شد نظام‌هاي سرمايه‌داري روي كار آمدند. سياست‌هايي كه اين دولت‌ها در پيش گرفتند ركود اقتصادي شديد در آمريكاي لاتين شكل داد، به‌طوري كه مردم به شدت ناراضي بودند. تورم‌هاي بالا و بعضا تا 800 درصد و فروپاشي‌هاي اقتصادي، مردم را از سيستم حاكم منزجر كرد. در اين شرايط هوگو چاوز در ونزوئلا سيستم جديدي ارائه داد كه محور آن در نظر گرفتن توده‌هاي مردم بود و آميزه‌اي از سوسياليسم و انگيزه‌هاي الهي را در خود جاي داده بود. چاوز با استقبال مردم روي كار‌آمد و در كار خود نيز موفق بود و با اين موفقيت ديگر كشورهاي آمريكاي لاتين نيز به اين سمت گرايش پيدا كردند. آمريكا اين موج را برنتافت و كودتايي در ونزوئلا براه انداخت و به سرعت آن را به رسميت شناخت، هر چند كودتا شكست خورد. اهميت آمريكاي لاتين براي ايالات متحده كاملا جدي است و همواره تلاش خواهد كرد تا اين منطقه را از دست ندهد هر چند با كودتا.

* * * جايگاه معادلات سود و زيان در سياست خارجي انقلاب اسلامي

عبدالحميد شهرابي در توضيح سودآوري يا هزينه‌زا بودن روابط جمهوري اسلامي با كشورهاي حوزه آمريكاي لاتين چنين عنوان مي‌كند، نوع نگرش ما به اين رابطه بايد مشخص شود. در روابط بشري و پيگيري آرمان‌هاي بشري، معادلات سود و زيان پاسخگو نيست. اگر به تاريخ صدر اسلام بازگرديم نمي‌توانيم براي قيام‌هاي مختلف شكل گرفته، سود و زيان اقتصادي را مطرح كنيم، چرا كه سود آن حركت‌ها پس از 1400 سال پابرجا و الهام دهنده است. علاوه بر اين، انقلاب اسلامي هويت و ويژگي‌هاي خود را دارد. اين انقلاب متكي به مكتب امام خميني(ره) بوده است كه ويژگي برجسته آن حمايت از مستضعفين جهان و اتحاد آنها مي‌باشد. جبهه مبارزات رهايي‌بخش حلقه‌هاي يك زنجيره هستند كه جدايي‌ناپذيرند، همان طور كه جبهه كفر و استكبار را نمي‌توان از هم تفكيك كرد.
جمهوري اسلامي ايران خواهان استقلال و استفاده از فناوري‌هاي پيشرفته بومي براي توسعه خود است و حمايت كشورهاي ديگر همچون كشورهاي آمريكاي لاتين از اين خواسته‌ها، نشانگر كنار هم قرار گرفتن كشورهاي داراي آرمان‌هاي مشترك است. حتي اگر صرفا در چارچوب روابط اقتصادي نيز به اين كشورها نگاه كنيم، خواهيم ديد كه روابط اقتصادي با اين منطقه خارج از روابط استعمارگري است و اين موضوع باعث پيشرفت دو طرف خواهد شد. سوابق روابط اقتصادي ايران با كشورهاي اروپايي و آمريكا مشخص است و مي‌توان اين روابط را بررسي و نتايج حاصل را ارزيابي كرد. تصور من اين است كه در روابط بين ايران و آمريكاي لاتين هيچ زياني متوجه طرفين نخواهد بود.

* * * رابطه بين انقلاب‌ها، نه يك رابطه تجاري صرف

علي مفرح در توصيف سابقه روابط و نگرش صحيح در تداوم ارتباط ميان ايران و كشورهاي آن منطقه چنين اظهار مي‌دارد، منشاء روابط ما با آمريكاي لاتين از سوي لاتيني‌ها آغاز شد. كاسترو به بلوك شرق منتسب مي‌شد و به خاطر تجربه‌هاي ناگوار حزب توده، ايران از اين كشور فاصله داشت. ايران از طريق جنبش غيرمتعهد به كوبا نزديك شد و كم‌كم گسترش يافت، هر چند تلاش‌هاي زيادي انجام شد تا اين روابط شكل نگيرد. با فروپاشي شوروي و مشخص شدن مغايرت مكاتب كمونيسم شوروي و سوسياليسم آمريكاي لاتين، اين روابط گسترش بيشتري يافت. اين كشورها با وجود منابع عظيم طبيعي و ثروت فراوان، از نظر صنعتي در سطح بسيار پايين قرار دارند، به طوري كه در زماني حتي كارخانه شير پاستوريزه در ونزوئلا وجود نداشت و متخصصان ايراني اين كارخانه‌ها را ايجاد كردند.
در حقيقت بايد اذعان كرد رابطه ايران با كشورهاي آمريكاي لاتين بسيار وسيع‌تر از يك رابطه تجاري است چرا كه اين روابط ميان انقلاب‌ها شكل گرفته است. اين در حاليست كه زماني در برخي نشريات مقالاتي نگاشته مي‌شد كه در آن رابطه با آمريكاي لاتين را سراسر زيان دانسته و سياست‌مداران ما را به عدم گسترش اين روابط سوق مي‌دادند، موضوعي كه توسط كشورهاي غربي نيز دنبال مي‌شد.

* * * رابطه با آمريكاي لاتين: هم سود اقتصادي، هم برد جهاني

اما سليم غفوري در پاسخ به برخي انتقادات در خصوص روابط با كشورهاي آمريكاي لاتين كه ناظر بر بُعد مسافت و غير قابل صرفه بودن روابط با كشورهايي در آن سوي دنيار مي‌گويد، در دنياي امروز كسي به ارتباط با كشورهاي ديگر از بُعد دوري يا نزديكي مسافت و يا تفاوت فرهنگي توجه چنداني ندارد. همه به دنبال جهاني كار كردن هستند، چرا كه امروزه قدرت يك كشور را حوزه نفوذ آن كشور تعيين مي‌كند. ما يك جامعه مسلمان هستيم كه براي خود رسالت جهاني قائليم و معتقديم كه انگيزه‌هاي انقلابي و اعتقادات اسلامي‌مان در يك چارچوب مكاني و جغرافيايي خاص محدود نيست، بلكه متعلق به همه بشريت است. در انگيزه اسلامي و الهي ما مرزها جايگاهي چنداني ندارند، هر نقطه‌اي كه گروهي با ما اشتراكات فكري داشته باشند، محل ظهور و بروز جمهوري اسلامي خواهد بود.
از سوي ديگر، دنياي امروز دنيايي است كه تقسيم‌بندي آن بر حسب كشورهاي شمال و جنوب شكل گرفته است: ‌كشورهايي كه به نظام سلطه كنوني اعتقاد دارند و كشورهايي كه اين نظام را نفي مي‌كنند. جمهوري اسلامي وقتي به نظام سلطه كنوني اعتقادي ندارد، براي اينكه بتواند گفتمان خود را پيش ببرد بايد يك جبهه واحد شكل دهد. يكي از محورهاي اين جبهه مي‌تواند آمريكاي لاتين باشد. در اولين بيانيه‌اي كه پرونده هسته‌اي ايران را به شوراي امنيت فرستاد، تنها كشوري كه به مخالفت ايستاد ونزوئلا بود. هر چند پرونده به شوراي امنيت رفت اما موضع اين كشور ارزشمند بود.
به لحاظ اقتصادي نيز اگر به اين رابطه نگاه كنيم، مي‌توانيم سود سرشاري را كسب كنيم. حضور ايران و سرمايه‌گذاري در اين منطقه به همراه برنامه‌ريزي بلندمدت، مي‌تواند بازار مصرف 600 ميليوني اين منطقه را براي ما تضمين كند. در دنياي امروز، بيشتر از صدور كالا، صدور خدمات مهندسي صورت مي‌گيرد. با صدور مهندسان ايراني به كشورهاي آمريكاي لاتين، اشتغال براي نيروهاي ايراني ايجاد شده و سود ارزي نيز وارد كشور ما خواهد شد. به عنوان مثال، ساخت خانه در اين كشورها به دست مهندسان ايراني، زمينه نزديكي فرهنگي و اقتصادي ايران با مردم و دولت اين كشورها را شكل داده است كه اين حضور را نمي‌توان در كشورهاي غربي داشت. حتي پرداخت وام يا ايجاد اعتبار براي كشورهاي منطقه آمريكاي لاتين نيز به نفع ماست، چرا كه تاجران و مهندسان ايراني از اين اعتبار استفاده مي‌كنند. اروپا هيچ وقت بازار مصرفي براي ايران فراهم نخواهد كرد ولي اين بازار در آمريكاي لاتين مي‌تواند فراهم شود.
ادامه دارد...