با قطع دستش، سيم ارتباطي دشمن را با دندان پاره كرد (شهيد موحد دانش)
شهيد موحد دانش در حالي كه مجروح شده بود خود را كشان كشان به سيم ارتباطي نيروهاى دشمن رساند و با دندان آن را جويده و ارتباط عراقىها را قطع كرد و در همان حال، مورد هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسيد.
وقتي تاريخ جنگ را مرور ميكنيم به خاطراتي برخورد مي كنيم كه خالق آنها افرادي بودند كه با ايمان راسخ به باري تعالي جان خود را تقديم اسلام كردند؛ افرادي كه مرگ را به بازي گرفته و همانند سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين (ع) با خون خود درخت اسلام را آبياري كردند؛ افرادي كه آزاده زندگي كرده و به همگان درس آزادگي دادند و امروز سالروز شهادت يكي از همان بزرگمرداني است كه ابتدا دست خود را در اين راه از دست داد و با همان حالت جانبازي دوباره وارد صحنه جنگ شد و سپس در 13مرداد سال 1361 به آرزوي خود رسيد.
شهيد حاج عليرضا موحد دانش در سال 1337 در خانوادهاى مؤمن و با ايمان در تهران ديده به جهان گشود؛ دوره ابتدايى را در مدرسه نوبخت گذراند و پس از آن در دوره متوسطه به تحصيل ادامه داد و در سال 1356 موفق به دريافت مدرك ديپلم شد.
عليرضا از نوجوانى در هيئتهاى مذهبى و محافل دينى شركت مىكرد و به خاطر برخوردارى از احساسات پاك مذهبى و علاقهمندي به مطالعات ديني به بينش بالايى از مسائل ديني دست يافت.
وي در سال 1356 پس از دريافت مدرك ديپلم به سربازى اعزام و در پادگان جمشيديه به خدمت مشغول شد؛ در همان سال زمزمههاى انقلاب از گوشه و كنار برخاسته و رفتهرفته گسترش يافت و عليرضا كه زمينه انقلابي داشت با ارتباط با برخى از عناصر اعتقادى، در دوره سربازى به روشنگرى سربازان پرداخت.
بر اساس اين گزارش، عليرضا موحددانش پس از استقرار نظام اسلامى در كميته انقلاب اسلامى شميران به فعاليت مشغول شد و در مبارزه با عناصر ضد انقلاب، اقدامات مهمى را انجام داد.
وي در فروردين 1358به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامى درآمد؛ در ابتداى ورود به سپاه، به مدت 3 ماه به عنوان محافظ بيت حضرت امام (ره) خدمت كرد و سپس در دوره اول آموزش پادگان امام حسين (ع) آموزشهاى نظامى را ديد؛ عليرضا در همان پادگان به عنوان مسئول گردان آموزشى، به خدمت خالصانه پرداخت؛ وي با اوجگيرى غائله كردستان، خوزستان و گنبد به پادگان ولى عصر (عج) منتقل شده و از آنجا براى مقابله با گروهكهاى ضد انقلاب، همراه شهيد وزوايى به عنوان جانشين وى به كردستان عزيمت كرد و در بيشتر عملياتهاى پاكسازى،حضور موثري داشت.
موحددانش كه پيش از شروع جنگ در منطقه غرب عليه ضد انقلاب جنگيد و پس از شروع جنگ درسرپلذهاب به عنوان مسئول گردان فعاليت كرد؛ وي در عمليات بازى دراز كه يكى از حماسىترين و افتخارآميزترين عملياتهاى دوران دفاع مقدس است حضور يافت و به عنوان فرماندهى كارآمد و موثر، همراه ديگر همرزمان، حماسهاى ماندگار را خلق كردند؛ در اين عمليات بر اثر انفجار نارنجك، دستش قطع شد. موحددانش پس از قطع دست راستش، گلنگدن سلاح را با دندان مىكشيد و مسلح مىكرد.
حاج على در عمليات فتحالمبين به عنوان فرمانده گردان حبيب بن مظاهر وارد عمل شد و با شايستگى و توانمندى، نيروهاى تحت امر را هدايت كرد همچنين در عمليات بيتالمقدس فرماندهي گردان را به عهده داشت؛ در اين عمليات، برادرش محمدرضا و همرزمش محسن وزوايى به شهادت رسيدند و وي نيز از ناحيه پا زخمى شد اما دست از رزم و جبهه نكشيد و با همان جراحتي كه از ناحيه پا داشت در مراحل مختلف عمليات، تا آزادى خرمشهر به مبارزه ادامه داد.
وي پس از پايان عمليات همراه جمعى از دوستان به سوريه و لبنان عزيمت كرد و پس از بازگشت از لبنان، به عنوان فرمانده تيپ سيدالشهدا (ع) برگزيده شد و در عمليات والفجر يك با مسئوليت فرمانده تيپ وارد عمل شده و در اين عمليات نيز از ناحيه سر زخمى شد.
بر پايه اين گزارش، موحد دانش در عمليات والفجر 2 حال و هواي خاصي داشت و با روحيه شاد و چهرهاى خندان، به فرماندهى نيروها مبادرت ورزيد؛ وي در هنگام هدايت نيروها، سخت زخمى شد ولي با همان وضع كشان كشان خود را به سيم تلفن صحرايى نيروهاى دشمن رساند و با دندان آن را جويده و ارتباط عراقىها را قطع كرد و در همان حال، مورد هدف گلوله قرار گرفته و به شهادت رسيد.