كارگزاران رسانه اي ليبرال سرمايه داري در خدمت پروژه سياه نمايي (2)

با وجود تاكيدات رهبر فرزانه انقلاب اسلامي در غيرمنصفانه خواندن سياه نمايي هاي احزاب و رسانه هاي وابسته به برخي جريانات، در فاصله كمتر از دو ماه به برگزاري دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري، پايگاههاي اينترنتي حاميان سه نامزد رياست جمهوري، در اقدامي تقريبا هماهنگ به رفتار تبليغاتي تحريك كننده و بعضا تخريبي روي مي آورند.
پشت پرده سه هزار و417 تيتر سياه
بررسي تيترهاي منفي و به اصطلاح سياه روزنامه هاي زنجيره اي در دوره زماني فعاليت هاي تبليغاتي انتخابات نشان مي دهد كه روزنامه هاي اصلاح طلب «سرمايه»، «اعتماد»، «اعتماد ملي» و «مردم سالاري» در مجموع دو هزارو135تيتر منفي عليه دولت زده اند كه اين عدد با محاسبه تيترهاي منفي ساير روزنامه ها در اين بازه زماني در مجموع به سه هزار و417 تيتر سياه مي رسد. در اين ميان، براساس ارزيابي هاي اخير يكي از مراكز دانشجويي، روزنامه «سرمايه» خود به تنهايي با انتشار 730 تيتر و گزارش منفي و گاه جعلي كه در ادامه به تعدادي از آنها اشاره مي كنيم، در صدر روزنامه هاي اصلاح طلب قرار دارد و پس از آن روزنامه «اعتماد» با 624 تيتر منفي و «اعتماد ملي» با 546 تيتر منفي و روزنامه «مردم سالاري» نيز با 235 تيتر منفي در رده هاي بعدي روزنامه هاي متعلق به اردوگاه اصلاح طلب قرار گرفته اند.
اين آمار تاسف بار و اين بداخلاقي هاي سياسي در حالي منتشر شد كه رهبر فرزانه انقلاب اسلامي در سالهاي اخير با توجه به شدت يافتن هجمه تخريب ها از سوي برخي افراد و جريانات، با اشاره به ترويج اخلاق بي انصافي در جامعه، اين سياه نمايي ها را غيرواقعي و غيرمنصفانه خوانده اند.
با وجود تاكيدات رهبر فرزانه انقلاب اسلامي در غيرمنصفانه خواندن سياه نمايي هاي احزاب و رسانه هاي وابسته به برخي جريانات، در فاصله كمتر از دو ماه به برگزاري دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري، پايگاههاي اينترنتي حاميان سه نامزد رياست جمهوري، در اقدامي تقريبا هماهنگ به رفتار تبليغاتي تحريك كننده و بعضا تخريبي روي مي آورند. در عين حال بررسي هاي دوره اي نگارنده بر روي برخي از سايت هاي اينترنتي رسمي و غيررسمي حامي اين سه نامزد نشان مي دهد، هيات تحريريه اين پايگاههاي تازه تاسيس، با انتشار اخبار، گزارش ها و مقالات تحليلي و تصويري در مورد نقد برنامه هاي دولت نهم، به هجمه هاي ديجيتالي گسترده اي روي آورده اند.
اين در حالي است كه طراحي و راه اندازي سايت هاي اطلاع رساني خبري و تحليلي در حمايت از نامزدهاي رياست جمهوري ايران، از يك سال پيش با موجي گسترده آغاز و تا به امروز ادامه دارد و دهها سايت خبري انتخاباتي به صورت رسمي و غيررسمي با منابع درآمدي نامشخص و مشكوك در فضاي سايبر ايران فعال و مشغول به كار شده اند. بعضي از طرفداران وابسته به اپوزيسيون خارج از كشور اين نامزدها نيز، در اقدامي دستوري كه دليل آن را مي توان در دستورالعمل هاي وزارت خارجه رژيم صهيونيستي پيدا كرد، با راه اندازي سايت هاي شبكه اي با موضوعات اجتماعي و به اصطلاح Friendship، و تشويق كاربران جامعه اطلاعاتي داخل كشور براي عضويت در اين گروهها و شبكه هاي مجازي اينترنتي و بهره گيري از پتانسيل سايت هاي جهاني مانند 360 yahoo و گروههاي Facebook و Twiitter، براي تاثيرگذاري بر فعاليت هاي سياه نمايي خود اقدام كرده اند.
سخنان «يوگاني ماراسوف» كارمند بنياد آمريكايي- صهيونيستي «جورج سوروس» خود گواهي آشكار بر اين مدعاست كه اين بنياد قصد دارد از طريق برنامه هاي اينترنتي مخرب و هدف دار به ايجاد تغييرات ساختاري در كشورهاي مخالف سياست هاي آمريكا و انگليس اقدام كند. ماراسوف در مقاله اي كه چندي پيش در مجله «سياست خارجي وزارت امور خارجه آمريكا» منتشر شد، به طور مفصل به نتايج تحقيقات مركز پژوهشي دانشگاه هاروارد پرداخته كه در آن به پيامدهاي انقلاب نارنجي پنج سال پيش اوكراين نيز اشاره شده است.
وي در بخشي از اظهارات خود در اين مقاله آورده است: «اين بنياد از طريق شبكه هاي مختلف اينترنتي مانند Twiitter در آينده براي براندازي دولت هايي كه مخالف با سياست هاي آمريكا و انگليس هستند، اقدام خواهد كرد.» رفتار شبه سازماني سايت هايي مانندTwiitter، Facebook و «بالاترين» و حضور گسترده خبرنگاران خارجي در ايران كه علاوه بر كار جنگ رواني، شايعه سازي و القاي دروغ، خبرپراكني و سياه نمايي را دنبال مي كردند مي توان در اين راستا قلمداد كرد. ضمنا برقراري ارتباط موثر رسانه اي از طريق جاسوسان و كارمندان بنياد سوروس مانند «رامين جهانبگلو»، «كيان تاجبخش» و «هاله اسفندياري» خود گواهي آشكار بر دستهاي پنهان و آشكار خارجي در حوادث اخير است كه ابعاد آن به مرور آشكارتر نيز خواهد شد.
پس از انتشار همزمان دو روزنامه «كلمه سبز» و ضميمه «انديشه نو» از سوي ستاد انتخاباتي «ميرحسين موسوي» و خدمات درخور توجه روزنامه «فرهيختگان» (روزنامه دانشگاه آزاد اسلامي) به اين ستاد، برخي روزنامه ها نيز به يكباره با چهره اي جديدو تبليغاتي منتشر شدند.
در اين ميان، روزنامه هايي پا به ميدان مبارزات انتخاباتي گذاشتند كه نمي توان با نگاه به كارنامه هايشان به «هويت» و «شخصيت» رسانه اي روشني رسيد. روزنامه هايي كه اساسا تاسيس آنان با هدف فعاليت هاي تجاري و بازرگاني بوده است و از هر فرصتي براي كسب سود مادي و منفعت اقتصادي بهره مي گيرند.
اين روزنامه ها طعمه هايي حاضر و آماده براي پروژه رسانه اي غرب عليه انقلاب اسلامي ايران هستند و چون به مقتضاي فعاليت خود، منافع اقتصادي را بر هر مكتب و هويت اصيلي مقدم مي دانند، بنابراين گاهي عامدانه و گاهي ناخواسته همسو با پروژه سرويس هاي اطلاعاتي غرب مي شوند.
روزنامه «فرهنگ آشتي» از اين جنس رسانه هاست كه به يكباره از اوايل سال جاري با تغيير مشي آشكار، وارد حوزه سياست مي شود و جالب تر اينكه پس از اين تغيير و تحولات، در اقدامي سؤال برانگيز و قابل تامل و برخلاف قانون مطبوعات، نام مديرمسئول در قسمت شناسنامه «فرهنگ آشتي» حذف و تا به امروز نيز اين روزنامه بدون درج نام مديرمسئول منتشر مي شود! «محمدمهدي امامي ناصري» كه عنوان «رئيس شوراي سياست گذاري» روزنامه «فرهنگ آشتي» را يدك مي كشد، فردي چند چهره است كه پيرامون هويت واقعي او و وابستگي هاي سياسي اش، سؤالات بسياري مطرح است. وي كه براي به دست آوردن مناصب سياسي و اجرايي دست به چندين تخلف و ساختن سوابق كذب زده است، داراي پرونده جعل «گواهي تحصيلي حوزه علميه قم» مي باشد و در مواردي خود را «روحاني» معرفي مي كند، در حالي كه نه سابقه تحصيلات رسمي در مراكز حوزوي دارد و نه داراي صلاحيت استفاده از عنوان روحانيت است.
براساس گزارش منابع خبري، ناصري امامي كه گاهي خود را متولد 1343 و گاهي 1353 و به اسامي گوناگون و متشابه معرفي مي كند، امتياز روزنامه «فرهنگ آشتي» رابا پرداخت رقمي حدود 800ميليون تومان خريده است، در حالي كه در اين معامله نيز از حدود قانوني تجاوز كرده و مرتكب تخلفاتي شده كه در جاي خود، بازخواني خواهد شد.
حضور چنين افراد مرموزي در عرصه رسانه ها، اساسا موجب افزايش جرايم، باندبازي و كلاهبرداري هاي مطبوعاتي است. عملكرد روزنامه «فرهنگ آشتي» پيشتر نيز در جريان جنگ 22روزه رژيم صهيونيستي عليه مردم مظلوم غزه در حاليكه تمامي روزنامه ها صرفنظر از گرايش هاي سياسي خود به بازنشر اخبار و جنايت هاي وحشيانه اسرائيل در سرزمين هاي اشغالي مي پرداختند، با بايكوت تقريبا كامل خبري كشتارهاي زنان و كودكان فلسطيني در غزه رويكرد متفاوتي از خود نشان داده بود تا جايي كه اين روزنامه روز 22آذرماه 87 نيز به جاي آنكه كوچكترين اشاره اي به تظاهرات گسترده مردم عليه جنايت هاي اسرائيل كند، با چاپ بزرگ عكس «داريوش آشوري» صهيونيست معروف و از مسئولان فرهنگي بنياد اشرف پهلوي كه تمامي صفحه اول اين روزنامه را اشغال كرده بود، بخشي از ماهيت وابسته خود را آشكار كرده بود. در معرفي «داريوش آشوري» كافي است تنها به مقاله اي از مرحوم دكتر علي شريعتي در خصوص او اشاره شود. دكتر شريعتي در معرفي آشوري نوشته بود: «انگار اين آقاي داريوش آشوري وابسته مطبوعاتي سفارت اسرائيل در تهران است كه هركس بر عليه اسرائيل حرفي بزند يا مطلبي بنويسد، آقاي داريوش آشوري خود را موظف به پاسخگويي و دفاع از اسرائيل مي داند.» 1
گويي بايد يك بار ديگر سخنان هوشمندانه رهبر معظم انقلاب را به گردانندگان تيم رسانه اي غرب در ايران يادآوري نمود كه: «اگر كساني خيال مي كنند كه با پشتيباني دستگاههاي تبليغاتي استكباري و شبكه امپراتوري، تبليغاتي و صهيونيستي در دنيا مي توانند كارشان را در اين مملكت پيش ببرند، اشتباه مي كنند. همه آنهايي كه به مزدوران خودشان در اينجا دلخوش كرده اند و هم آن كساني كه به حمايت اربابان بيگانه دل خوش كرده اند، بدانند كه چنين چيزي امكان ندارد.»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- مجله فردوسي. سال .1346 «استعمار نو و دلالانش» نوشته مرحوم دكترعلي شريعتي.
نويسنده:بابك اسماعيلي