درآمدي بر تربيت نسل منتظر (قسمت اول)
«اگر انقلابي تحت فشارهاي سياسي و اقتصادي قدرتهاي بزرگ قرار بگيرد، هيچ كس اين انقلاب را سرزنش نخواهد كرد، ولي اگر مردم اين انقلاب نتوانستند فرزندان خود را خوب تربيت كنند سرزنش خواهند شد».
در ميان فعاليتها و رويدادهاي مختلف زندگي، كار تعليم و تربيت در رأس همة آنها قرار دارد و اساس بر فعاليت مطلوب و منطقي را تشكيل ميدهد.
اگر انسان از دانش و اطلاعات زياد برخوردار باشد، ولي به نحو درستي تربيت نشده باشد، همان دانش، به انحطاط او منجر ميشود. اگر آدمي داراي ظاهري آراسته و قيافهاي زيبا باشد، ولي به نحو مطلوب تربيت نشود، زيبايي ظاهري زمينة انحراف او را فراهم ميكند. اگر فردي وارد عرصة سياست، اقتصاد و امور مشابه ديگر شود، ليكن تربيت صحيح نداشته باشد در هر يك از اين عرصهها به خود و به جامعه ضربه و خسارت وارد ميكند. بدين ترتيب، اگر هر فعاليت ديگري را در نظر بگيريم و تربيت را از آن منها كنيم چيزي جز انحطاط نخواهيم ديد. بنابراين تربيت درست، سعادت انسان و جامعه را تضمين ميكند و مانع نفوذ عوامل مخرب و منحط در زندگي ميگردد.1
چنانكه امام خميني(ره) بيان كردند: «آنقدر كه انسان تربيت نشده مضر است براي جامعه هيچ شيطان و هيچ حيواني آنقدر مضر نيست و آنقدر كه انسان تربيت شده مفيد است براي جامعه هيچ ملائكهاي و هيچ موجودي آنقدر مفيد نيست».
امام سجاد(ع) در رسالة حقوق خود ميفرمايند: «فرزندان حقوقي بر گردن شما دارند كه [از جمله] آن حقّ تربيت است».2
يكي از مهمترين كاركردهاي خانواده، كاركرد تربيتي است. تمام نهادهاي اجتماعي خصوصاً نهاد خانواده، اقتصاد و حتي نظاميگري اگر بخواهد پابرجا باشد بايد وجهة تربيتي داشته باشد. اگر خانواده وجهة تربيتي خود را از دست دهد، محكوم به نابودي است. در جنگ تحميلي عليه ايران، لشكر صدام از نظر تجهيزات بيست برابر لشكر ايران مجهز بود، اما آن چيزي كه باعث انهدام لشكر صدام شد از دست دادن وجهة تربيتي بود، چون همه چيز مشروعيت خود را از تربيت ميگيرد.
رهبر معظم انقلاب اسلامي ميفرمايند:
«اگر انقلابي تحت فشارهاي سياسي و اقتصادي قدرتهاي بزرگ قرار بگيرد، هيچ كس اين انقلاب را سرزنش نخواهد كرد، ولي اگر مردم اين انقلاب نتوانستند فرزندان خود را خوب تربيت كنند سرزنش خواهند شد».
سؤال اساسي اين است كه چه مكتبي قادر به تربيت انسان كامل است؟
در پاسخ بايد بگوييم فقط مكتب انسانساز اسلام كه نشأت گرفته از منبع وحي الهي است قادر به تربيت انسان كامل خواهد بود.
امروز مشكل دنيا پيروي از مكاتبي است كه ساختة دست خود انسانهاست و لذا اگر امروز با چالش تربيتي در همة امور مواجه است به خاطر دوري از تربيت سالم معصومان(ع) ميباشد.
امام صادق(ع) در روايتي ميفرمايند: « همان گونه كه خود را در معرض نسيم قرار ميدهيد و خنك ميگرديد، همانگونه خود را در معرض احاديث ما قرار دهيد تا تربيت شويد».
خاك را زنده كند تربيت باد بهار
سنگ باشد كه دلش زنده نگردد به نسيم
در اين مقاله به محورهاي زير خواهيم پرداخت:
1. اهميت تربيت از ديدگاه معصومان(ع) و بزرگان دين،
2. اجر و ثواب تعليم و تربيت،
3. وظيفة منتظران واقعي امام عصر(ع) در تربيت نسل حاضر و آينده،
4. اهداف مقدس تربيت،
5. اصول حاكم در تربيت.
1. اهميت تربيت از ديدگاه معصومان(ع) و بزرگان دين
امام سجاد(ع) در صحيفة سجاديه ميفرمايند: «خدايا مرا در تربيت كردن، ادب كردن و نيكي كردن به فرزندانم كمك كن».3
امام معصوم(ع) كه خود، اسوة تربيت و انسان كامل در امر تربيت است، از حضرت حق كمك ميطلبد.
امام صادق(ع) در روايتي ميفرمايند: «من هر شب براي سعادت فرزندانم دو ركعت نماز ميخوانم».4 كيفيت اين نماز اينگونه است كه در ركعت اوّل بعد از حمد، سورة «انّا انزلناه» و در ركعت دوم سورة« إذا جاء نصرالله» ميباشد.
علي(ع) ميفرمايند: «هيچ ارثي بهتر از ادب نيست».5 شما اگر ثروت زيادي براي فرزند بيادب بگذاري آن را در جهت گناه صرف ميكند. پس اين سرمايه را در راه ادب و تأديب فرزندان به كار ببريد كه آدم با ادب نه تنها مورد عنايت حضرت حق است بلكه جامعه از وجود او سود و بهره ميبرد.
امام صادق(ع) ميفرمايند: «اگر خدا دو روز به شما عمر داد يك روز آن را ادب ياد بگيريد و يك روز ادب را به كار ببريد».6
كار انبياي الهي كار تربيتي بوده است فعل خدا هم تربيتي است. شما در روز ده مرتبه خدا را سپاس و تشكر ميكنيد كه خدايا تو را شكر ميكنم كه تو مربي من هستي. «الحمد لله ربّ العالمين».
آنچه بشر از اوّل خلقت حضرت آدم تا كنون چوب خورده از آدمهاي بيادب در طول تاريخ بوده است.
در دهة گذشته صدام يك آدم بيتربيت ولي امام(ره) يك فرد تربيت شده در مكتب اسلام بود.
قرآن كريم در سوره فرقان،آيه 74 ميفرمايد:
«ربّنا هب لنا من أزواجنا و ذرّياتنا قرة اعين...»؛ عبادالرحمن كساني هستند كه ميگويند: خدايا از همسران و فرزندانمان به ما آن مرحمت فرما كه ماية روشني چشممان باشند.
در سورة ابراهيم آية 40، ميفرمايد:
ربّ اجعلني مقيم الصّلوة و من ذرّيّتي؛ خدايا مرا نمازگزار قرار بده و فرزندانم را نيز.
در آية 128 سوره بقره:
«ربّنا و اجعلنا مسلمين لك و من ذرّيّتنا امّةً مسلمةً لك؛ خدايا مرا فرمانبردار خود ساز و نيز فرزندان ما را فرمانبردار خود گردان».
و در سوره آل عمران آية 38:
«ربّ هب لي من لدنك ذرّيةً طيّبةً انّك سميع الدّعاء؛ خدايا مرا به لطف خويش فرزندي پاكسرشت عطا فرما؛ همانا تو شنواي دعايي».
از خدا جوييم توفيق ادب
بيادب محروم ماند از لطف رب
بيادب تنها نه خود را داشت بد
بلكه آتش بر همه آفاق زد
وقتي با نمونهاي انحراف در اجتماع، حتي در سنين خردسالي، مواجه ميشويم، سؤال اين است كه آيا اين افراد در بدو تولد دچار اين رفتارهاي ضدّ اجتماعي و ناهنجاريها بود يا در بستر و مصدر تربيت دچار مشكل شدند. هلي سيوس از متخصصان علوم تربيتي ميگويد:« بچهها نادان متولد ميشوند ولي نه ابله، شماييد كه اينان را به بلاهت ميكشانيد».
2. اجر اخروي و ثواب تعليم و تربيت
براساس روايات ما هيچ كاري در عالم وجود به اندازة تربيت ثواب و اجر اخروي ندارد. اگر همة مردم همت خود را صرف تربيت فرزندانشان نمايند ميتوان به وجود جامعهاي سالم كه زمينهساز ظهور حضرت مهدي(ع) بشود اميد داشت.
ثواب تربيت در بعضي روايات آنقدر ذكر شده كه ارزش يك انسان با ادب و هدايت يك انسان گمراه برابري با همة عالم دارد.
در مأموريتي كه اميرالمؤمنين(ع) ميرفتند، وقتي خدمت پيامبر آمدند، پيامبر(ص) فرمودند: «يا علي اگر يك نفر به وسيلة تو مسلمان و هدايت شود، بهتر است از دنيا و آنچه در دنياست». معاويه بن عمار از امام صادق(ع) راجع به كسي از شيعيان كه احاديث اهل بيت(ع) را نقل كند و باعث آرامش دل مردم گرددپرسيد، امام صادق(ع) فرمود: «مقام اين فرد از هزاران عابد بالاتر است».7
تربيت آنقدر اهميت دارد كه از خون شهيد بالاتر است. چون شهيد در اثر تربيت عالمان ديني به اين مقام رسيد.
«من أحياها فكأنّما احيي الناس جميعاً؛9 هر كسي نفسي را حيات بخشد مثل آن است كه همة مردم را حيات بخشيده است».
3. وظيفة منتظران امام عصر(ع) در تربيت نسل حاضر و آينده
چيزي كه اين مقاله به آن بيشتر ميپردازد، وظايف والدين در تربيت نسل حاضر و نسل آينده است.
منتظران واقعي كساني هستند كه همة همت خود را صرف تربيت فرزندان خود مينمايند. اينكه در روايت از قول امام معصوم(ع) نقل شده است: «بالاترين عبادت انتظار فرج است».10
آيا واقعاً منتظران واقعي امام زمان(ع) خود و خانوادة خود را آمادة پذيرش آقا كردهاند؟
آيا خصلت انتظارمعطوف به تربيت نيست؟
منتظران واقعي كساني هستند كه در تربيت نسل جوان خود سرمايهگذاري مينمايند. آدم بيادب و بيتربيت به درد امام زمان(ع) نميخورد. كساني كه در ركاب حضرت هستند آدمهاي خودساختهاند.
اگر همة توانها و توانمنديهاي يك جامعه در يك جهت قرار گيرد و آن تربيت سالم در مدارس، دانشگاهها، بازار، كوچه و خيابان باشد، انسان لذت ميبرد در چنين جامعهاي زندگي كند.
امروز اگر والدين فرزند خود را خوب تربيت كردند، نه تنها خود فرزند به خاطر كسب ادب راحت است بلكه اطرافيان او احساس آرامش ميكنند. فرد مؤدب مصدر خير و، در جامعه منشأ نيكي است. براي امام زمان(ع) كادرسازي كردهاند و لذا مهمترين وظيفة منتظران واقعي آقا امام زمان(ع) توجه كردن به بعد تربيت است.
4. اهداف تربيت
هدف تربيت، ايجاد انسانهاي متدين، با تقوا، دينباور، مسئوليتپذير و مردمگرا و به عبارت ديگر رسيدن به قرب الي الله است.
هدف تربيت، ساختن انسانهاي مفيد براي جامعه است نه افراد مهم. اشكال تربيتي والدين ما اين است كه ميخواهند فرزندانشان آدمهاي مهم باشند نه مفيد.
افرادي مفيد هستند كه نفعشان به جامعه ميرسد اما افراد مهم، گاهي براي جامعه مضر بودهاند. هدف تربيت، ساختن انسانهايي است كه باعث آبروي امامان معصوم باشند. لذا در آية 74 سورة فرقان ميفرمايد:
« و اجعلنا للمتّقين إماماً؛ خدايا ما را پيشواي اهل تقوا قرار بده.»
به عبارت ديگر، انسان بايد چنان ساخته شود كه با دوري از رذايل و آلودگيها، استعدادهاي عالية روحي و ملكوتياش شكوفا شده و چنان به كمالات علوي و فضايل ملكوتي آراسته گردد كه استعداد و لياقت قدمنهادن در آستان قرب ربوبي را كسب و با وصال به حق، به سعادت جاويدان برسد؛ سعادتي كه شرح آن در قالب الفاظ نگنجد و به وصف و بيان نيايد. لذا سعدي ميگويد:
رسد آدمي به جايي كه به جز خدا نبيند
بنگر كه تا چه حد است مقام آدميت
طيران مرغ ديدي، تو ز پاي بند شهوت
بدر آي تا ببيني طيران آدميت
نويسنده:علي محمد رفيعي محمدي
پينوشتها:
1. دكتر ملكي، حسن، خانواده و فرزندان، ج 3، ص 185.
2. تحف العقول، ص 271.
3. صحيفة سجاديه، دعاي 25.
4. وسائل الشيعه، ج 2، ص 656.
5. اصول كافي، ج 1، ص 380.
6. ميزان الحكمه.
7. منيه المريد، شهيد ثاني، ص 10.
8. معالم الدين في الاصول، ص 10،
9. سورة مائده (5)، آية 32.
10. بحارالانوار، ج 52، ص 125.
ادامه دارد...