IRNON.com
صيانت از مساجد راستين با تخريب مسجد ضرار
 

رفتار امام راحل و رهبر فرزانه انقلاب با منافقين در طول سالهاي پس از پيروزي انقلاب، همواره بر اساس همين مشي رسول اكرم بوده است؛ آنها كه كفرشان را به انقلاب مخفي كردند، تا زماني كه صف آرايي ننمودند، مصون از برخورد ماندند و آنها كه مسجد ضرار تاسيس كردند، مورد برخورد قاطع قرار گرفتند.


 

رفتار امام راحل و رهبر فرزانه انقلاب با منافقين در طول سالهاي پس از پيروزي انقلاب، همواره بر اساس همين مشي رسول اكرم بوده است؛ آنها كه كفرشان را به انقلاب مخفي كردند، تا زماني كه صف آرايي ننمودند، مصون از برخورد ماندند و آنها كه مسجد ضرار تاسيس كردند، مورد برخورد قاطع قرار گرفتند. در موضوع تشكيل مسجد ضرار راه منافقين بسيار به منافقين جديد مشابهت داشت. از ابزار و شعارهاي خود نهضت بر عليه آن بهره گرفتند؛ اما پيامبر مقهور حيله آنها نگرديد.


گويي انقلاب اسلامي كه تلاش مي نمود از حركت رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله) الگو بردارد؛ در اين سه دهه عمر خويش، مسيري مشابه حركت نبوي را تجربه مي نمايد و از اين رو الگو پذيري از رفتار آن آخرين پيامبر الهي، كارآمدترين مسيرها را پيش روي ما خواهد گذاشت.


آن رسول رحمت، در كمال تلاش براي پيشبرد نهضت خود بدون برخوردهاي سخت، با 5 گونه دشمن مواجه گرديد. قبايل نيمه‌وحشى اطراف مدينه (كه پيامبر با پيمان بستن با آنها و يا سريه هايي از آنها دفع خطر كرد) ، اشراف مكه (كه در فتح مكه مغلوب ابهت اسلام شدند) ، يهوديان (كه با فتح خيبر منكوب شدند) سه گروه دشمناني بودند كه از آنها دفع خطر گرديد.


اما دشمن چهارم كه منافقين بودند به مرور خود را بيش از هر زمان آشكار ساختند و اوج آن در ماجراي جنگ تبوك بود؛ گروهي كه با ابوعامر، راهب مسيحي ساكن مدينه در ارتباط بودند، در اين دوره بسيار فعال گرديدند. ابوعامر كه پس از بدر، علناً با پيامبر (صلى الله عليه وآله) و اصحاب او دشمنى كرد و به ميان مشركان مكه گريخت و آنان را به جنگ احد برانگيخت، در منطقه ميان دواردو در جنگ احد گودالهايى كنده بود كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) در يكى از همين گودالها افتاد و صورتش مجروح شد، دندانش شكست و سرش شكافت. وى پس از آن كه مردم جنگ احد را نيز پشت سر نهادند و مشاهده نمود كه پيامبر (صلى الله عليه وآله) همچنان در حال پيشبرد نهضت خويش است، نزد هراكليوس پادشاه روم رفت و از او بر ضد مسلمانان يارى طلبيد. هراكليوس به او وعده و اميد داد و او نيز در آنجا اقامت گزيد و براى متحدين منافق خود نامه نوشت كه با سپاهى گران براى پيكار با پيامبر (صلى الله عليه وآله) خواهد آمد. وى از آنان خواست پناهگاه و كمين گاهى برايش بسازند. از همين روى آنان ساختن مسجدى را در جوار مسجد قبا آغازكردند و بهانه آوردند كه براى پيران و رنجوران و بيماران و براى شبهاى سرد، امكان آمدن به مسجد قبا فراهم نيست. و از پيامبر (صلى الله عليه وآله) خواستند نزد آنان بيايد و در اين مسجد نماز بگزارد. [1]


به عبارت ديگر ماجراي جنگ تبوك در سال نهم هجري، در يك اتحاد منافقين و دشمن خارجي پديد آمد و مسجد ضرار، مامن آنها براي روزهاي تدارك جنگ و پس از آن بود.


پيامبر گرامي اسلام توانستند با يك تدبير سنجيده و تدارك يك سپاه مناسب و رعبي كه خدا از اين سپاه در دل دشمنان افكند، دشمن را از مقابله بر حذر بدارند، شمار مسلمانان در جنگ تبوك به سى هزار نفر رسيد و ده هزار اسب و دوازده هزار شتر داشتند، برخى هم عده مسلمانان را چهل هزار نفر گفته اند. سپاه اسلام پس از بيست روز اقامت در تبوك بعلت حاضر نشدن سپاه دشمن بدون جنگ و درگيري منطقه را ترك و به مدينه بازگشت.


عده‌اي از منافقين كه نقشه خود را ناكام ديده بودند، در راه بازگشت از اين جنگ قصد داشتند پيامبر گرامي اسلام را به شهادت برسانند كه خداوند از طريق امين وحي جبرئيل توطئه آنان را خنثي ساخت. ساخت مسجد ضرار از ديگر توطئه هاي منافقين در اين جنگ بشمار مي رود كه به امر پروردگار تخريب گرديد.


برخي نيز گفته اند علت ايجاد اين جنگ چنين بود كه جاسوسان، به دربار امپراطوى روم «هراكليوس» (هرقل) گزارش دادند، كه پيامبر‌اسلام از دار دنيا رفت، امپراطور شوراى نظامى تشكيل داد و تمامى حاضران موقع را مناسب بسيج لشكر روم عليه حجاز ديدند. اين جنگ را «فاضحه» نيز مى‏نامند زيرا آزموني براي همه بود و منافقان از حضور در جنگ تخلف ورزيدند و رسوا شدند.


مقام معظم رهبري در توصيف شرايط مواجهه پيامبر با منافقين مي فرمايند «كسانى كه به زبان ايمان آورده بودند، اما در باطن ايمان نداشتند؛ مردمان پست، معاند، تنگ‌نظر و آماده‌ى همكارى با دشمن، منتها سازمان‌نيافته. فرق اينها با يهود اين بود. پيغمبر با دشمن سازمان‌يافته‌اى كه آماده و منتظر حمله است تا ضربه بزند، مثل برخورد با يهود رفتار مى‌كند و به آنها امان نمى‌دهد؛ اما دشمنى را كه سازمان‌يافته نيست و لجاجتها و دشمنيها و خباثتهاى فردى دارد و بى‌ايمان است، تحمل مى‌كند. عبدالله‌بن‌ابى، يكى از دشمن‌ترين دشمنان پيغمبر بود. تقريبا تا سال آخر زندگى پيغمبر، اين شخص زنده بود؛ اما پيغمبر با او رفتار بدى نكرد. درعين‌حال كه همه مى‌دانستند او منافق است؛ ولى با او مماشات كرد؛ مثل بقيه‌ى مسلمانها با او رفتار كرد؛ سهمش را از بيت‌المال داد، امنيتش را حفظ كرد، حرمتش را رعايت كرد. با اين‌كه آنها اين همه بدجنسى و خباثت مى‌كردند؛ كه باز در سوره‌ى بقره، فصلى مربوط به همين منافقين است. وقتى كه جمعى از اين منافقين كارهاى سازمان‌يافته كردند، پيغمبر به سراغشان رفت. در قضيه‌ى مسجد ضرار، اينها رفتند مركزى درست كردند؛ با خارج از نظام اسلامى - يعنى با كسى كه در منطقه‌ى روم بود؛ مثل ابوعامر راهب - ارتباط برقرار كردند و مقدمه‌سازى كردند تا از روم عليه پيغمبر لشكر بكشند. در اين‌جا پيغمبر به سراغ آنها رفت و مسجدى را كه ساخته بودند، ويران كرد و سوزاند. فرمود اين مسجد، مسجد نيست؛ اين‌جا محل توطئه عليه مسجد و عليه نام خدا و عليه مردم است. يا آن‌جايى كه يك دسته از همين منافقين، كفر خودشان را ظاهر كردند و از مدينه رفتند و در جايى لشكرى درست كردند؛ پيغمبر با اينها مبارزه كرد و فرمود اگر نزديك بيايند، به سراغشان مى‌رويم و با آنها مى‌جنگيم؛ با اين‌كه منافقين در داخل مدينه هم بودند و پيغمبر با آنها كارى نداشت.»[2]

***

رفتار امام راحل و رهبر فرزانه انقلاب با منافقين در طول سالهاي پس از پيروزي انقلاب، همواره بر اساس همين مشي رسول اكرم بوده است؛ آنها كه كفرشان را به انقلاب مخفي كردند، تا زماني كه صف آرايي ننمودند، مصون از برخورد ماندند و آنها كه مسجد ضرار تاسيس كردند، مورد برخورد قاطع قرار گرفتند. در موضوع تشكيل مسجد ضرار راه منافقين بسيار به منافقين جديد مشابهت داشت. از ابزار و شعارهاي خود نهضت بر عليه آن بهره گرفتند؛ اما پيامبر مقهور حيله آنها نگرديد.


امروز نيز عده اي با شعارهاي انقلاب به مصاف با انقلاب برخاستند؛ از مسيري كه هيچ برخورد سختي را به نمايش نمي گذاشت، توطئه منافقين در ماجراي جنگ تبوك تا بدانجا پيش رفت كه رسول گرامي اسلام ناگزير اميرالمومنين را كه در همه غزوه ها همراه ايشان بود، به جانشيني در شهر مدينه مامور كردند تا منافقين فرار كرده از جنگ در غياب ايشان توطئه نكنند و منافقين براي به شهادت رساندن پيامبر و اميرالمومنين در بازگشت از تبوك نيز نقشه كشيده بودند.


اينك نيز منافقين جديد، طرح براندازي حكومت اسلامي را در سر مي پرورانند، آنها كه سالها با شعار جمهوريت به جنگ با اسلاميت مي رفتند، حال كه فهميدند در اين جنگ نيز اميدي به پيروزي ندارند و زماني كه فهميدند كه نه آمريكا و نه اسرائيل حاضر به برخورد نظامي با ايران اسلامي نيستند؛ دست در دست آنها به تاسيس مسجد ضرار پرداختند.


يكي از مصاديق اين مسجد ضرار شايد تشكل هايي است كه در كيفر خواست ارائه شده از مدعي‌العموم در دادگاه اخير بدان اشاره شد. در اين كيفرخواست، به نقش برخي از احزاب مانند مشاركت، سازمان مجاهدين و كارگزاران در زمينه سازي و اجراء كودتاي مخملي در ايران، در چندين بند پرداخته و از نقش محوري آنها در سطح طراحي، سازماندهي و هدايت اغتشاشات و تجمعات غيرقانوني و تعاملات براي جذب حمايت غرب خبر داده است.


با اين وصف، در صورت اثبات ديدگاه مدعي العموم در دادگاه، حداقل انتظار تخريب اين مساجد ضرار است. طبق ماده 16 قانون فعاليت حزاب ، جمعيتها ، انجمن هاي سياسي و صنفي و انجمنهاي اسلامي يا اقليت هاي ديني (مصوب 7/6/1360 ) هريك از مواردي همچون هر نوع اطلاعات ، مبادله اطلاعات ، تباني و مواضعه با سفارتخانه ها ، نمايندگيها ، ارگانهاي دولتي و احزاب كشور هاي خارجي در هر سطح و به هر صورت كه به آزادي استقلال ، وحدت ملي و مصالح جمهوري اسلامي ايران مضر باشد، دريافت هر گونه كمك مالي و تداركاتي از بيگانگان، نقض آزاديهاي مشروع ديگران، ايراد تهمت ، افترا و شايعه پراكني، نقض وحدت ملي و ارتكاب اعمالي چون طرح ريزي براي تجزيه كشور ، تلاش براي ايجاد و تشديد اختلاف ميان صفوف ملت با استفاده از زمينه هاي متنوع فرهنگي و مذهبي و نژادي موجود در جامعه ايران و نقض موازين اسلامي جمهوري اسلامي، اختفا و نگهداري و حمل اسلحه و مهمات غير مجاز ؛ تخلفاتي است كه با طي مراحل قيد شده در ماده 17 اين قانون، دادگاه حق انحلال احزاب خاطي را دارد.


آنچه از مفاد كيفرخواست بر مي آيد، بسياري از اين مفاد اينك توسط برخي احزاب رخ داده است؛ تسامح در برخورد با اين احزاب ممكن است به يك تلقي غلط دامن بزند. حزب در تفكر بزرگان ما، معبد بوده است. پوشش تحركات دشمن در اين لباس و مسامحه ما ممكن است به بدبيني موجود نسبت به احزاب كه ميراث برخوردهاي غلط گذشته است بيافزايد؛ آنچنان كه اگر رسول گرامي اسلام مسجد ضرار را خراب نمي كردند، ممكن بود به قداست مسجد در افكار عمومي آسيب رسد. تخريب مسجد ضرار صيانت از مساجدي است كه " از روز نخستين بر پايه تقوا بنا شده است. "[3]


اين تخريب در تفكر امام راحل خاص زمان رسول نيز نيست، كه به تصريح در آن نامه مشهورشان به حضرت آيت الله العظمي خامنه اي در تبيين حدود اختيارات ولي فقيه فرموده اند « بايد عرض كنم حكومت، كه شعبه‏اى از ولايت مطلقه رسول اللَّه- صلى اللَّه عليه وآله و سلم- است، يكى از احكام اوليه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احكام فرعيه، حتى نماز و روزه و حج است... و مسجدى كه ضِرار باشد، در صورتى كه رفع بدون تخريب نشود، خراب كند.»[4]


بگذار آنها كه سرانجام مسجد ضرار را نمي دانند، بدانند كه از «جابر بن عبدالله» آورده‏اند كه گفت: من مسجد ضرار را با چشم خود ديدم كه پس از به آتش كشيده شدن و سوختن به ويرانه‏اى تبديل گرديده و تنها دودى از آن بر مى‏خاست.[5]




[1] نقل با كمى تصرف از معالم التنزيل، ج4، ص239

[2] بيانات در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران 28/2/1380

[3] آيه 108 سوره توبه مي فرمايد " هرگز در آن مسجد [مسجد ضرار] نماز مگزار، مسجدي كه از روز نخست بر پرهيزگاري ، بنيان شده شايسته تر است كه در آنجا نماز كني در آنجا مرداني هستند كه دوست دارند پاكيزه باشند ، زيرا خدا پاكيزگان را دوست دارد "

[4] صحيفه امام، ج‏20، ص: 451

[5] تفسير مجمع البيان، ذيل آيه 110 سوره توبه

منبع: مركز اسناد انقلاب