IRNON.com
به بهانه استقبال از پخش سريال جومونگ
چرا آثار نمايشي شرقي در ايران مخاطب پسندند
 

چرا مجموعه هاي داستاني شرقي در ساليان اخير نه تنها در كشور ما بلكه در ساير كشورهاي ديگر نيز با استقبال مخاطب مواجه بوده اند؟ آيا واقعاً مضامين ديني ، ملي و حماسي و فرهنگي ما اين قابليت را نيز ندارند كه در زمره آثار مخاطب جهاني خود را نشان دهند؟ مشكل از كجاست؟


 

از ديگران بياموزيم
مجموعه هاي داستاني شرقي در ساليان اخير با استقبال مخاطبان زيادي نسبت به بسياري از مجموعه داخل كشور روبه رو بوده است. از جمله ويژگي هاي اين مجموعه هاي چندين قسمتي مي توان به اجتماعي بودن سوژه آنها،حماسي بودن مضامين و ميان داستانهاي آنها، ماجراجويي هاي متعدد و متنوع، تغيير ناخواسته تداوم ماجرا عليرغم تصور مخاطب، وجود بومي گرايي در انتقال فرهنگ و آيين ها و رسوم محلي و كشوري خود، تأكيد بر نيازهاي فطري انسان در درونمايه هاي خود، غير قابل تصور نبودن نقشها و ديالوگ ها، عدم وجود مضامين غير متعارف و دهها ويژگي ديگر متكي بر خواسته هاي مطلوب انساني اشاره كرد.
اما سوال اينجاست چرا اين مجموعه ها نه تنها در كشور ما بلكه در ساير كشورهاي ديگر نيز با استقبال مخاطب مواجه بوده اند؟ آيا واقعاً مضامين ديني ، ملي و حماسي و فرهنگي ما اين قابليت را نيز ندارند كه در زمره آثار مخاطب جهاني خود را نشان دهند؟ مشكل از كجاست؟ از نبود سوژه يا مضامين مورد نياز؟يا از نيروي انساني هنرمند؟ يا بودجه هاي مورد نياز براي ساخت اين آثار؟ يا مشكل عميق تر از اينها است و به نگاه سطحي ما از رويدادها و حوادث بر مي گردد كه كارگردان و تهيه كننده ما عادت كرده كه خود را ملزم كند در چارچوب بسته مضامين عشقي صرف و در بسياري از مواقع به لودگيها و طنزهاي غيرفاخر و بي محتوا خود را محصور كند؟ يا عمدتاً آثار نمايشي برخي كارگردان هاي ما برگرفته از يك حركت كليشه اي و تكراري در انتخاب سوژه كه صرفاً با هر كار او تنها اين بازيگران هستند كه تغيير مي كنند نه نگاه هنرمندانه و سوژه ها.
مهرزاد دانش منتقد سينما و تلويزيون معتقد است: در به تصويركشيدن يك داستان يا حكايت، فيلم نامه نويس، كارگردان و هركسي كه قرار است متن ادبي را به زبان سينما ترجمه كند، اهميت دارد؛ در واقع چگونگي پرداخت به داستان هاي جذاب، بسيار مهم است.
اين منتقد در ادامه اين بحث با اين اعتقاد كه «مخاطب ايراني آسان پسند شده است و از هر موقعيت نه چندان جذاب هم استقبال مي كند» ، گفت: معتقدم اگر سريالي قدري پيچيدگي روايي داشته باشد و بيشتر به عمق ماجراها بپردازد، بيننده ايراني از آن روي برنمي گرداند.
در ادبيات كهن و هم ادبيات معاصر ايران، داستان ها و حكايت هاي بسيار زيادي وجود دارد كه مي تواند مخاطب تلويزيون را جذب كند؛ اما برگرداندن آن ها به زبان سينمايي از اهميت زيادي برخوردار است.
عليرضا كاظمي پور نويسنده فيلمنامه »ميوه ممنوعه» و » تب سرد» جذابيت، سادگي و عامه پسند بودن داستانهاي اين مجموعه ها را دليل محبوبيت آنها مي داند و مي گويد: مهمترين عامل موفقيت و محبوبيت اين مجموعه ها را بايد قصه و ساختار اسطوره اي آن دانست.
نويسنده فيلمنامه »دلنوازان» همچنين با اشاره به اينكه مردم ايران آشنا با قصه هاي اسطوره اي و دوستدار داستان هاي طولاني سرشار از حادثه هستند، گفت: فرهنگ ايراني، كهن و سرشار از قهرمانان واقعي و افسانه اي است. به تصوير كشيدن داستان هاي كهن ايران به حمايت و بودجه دولتي نياز دارد اما كارهاي مرتبط با ادبيات و به خصوص شاهنامه در مميزي رسانه قرار مي گيرد و با مشكلات فراوان مواجه مي شود.

كمبود نويسنده داريم
مهران رسام تهيه كننده سريال هاي تلويزيون درباره ميزان تلاش هاي صورت گرفته براي به تصويردرآوردن قصه هاي ايراني در سيما گفت: در ساخت سريال هاي تاريخي هم سعي مي كنيم موضوعات روز را در دل تاريخ بيان كنيم، اما موضوع اينجاست هيچ كس حوصله ندارد به عنوان نمونه روي متن شخصيتي مانند «رستم» پنج سال كار كند تا فيلمنامه مناسبي آماده شود.
رسام كه تهيه سريال هايي مانند «گيلعاد»، «روز حسرت» و «آخرين دعوت» را برعهده داشته است، مي گويد: نيروهاي انساني كار آمد، كم نداريم. در همه تخصص ها بهترين ها را دراختيار داريم، اما در زمينه نويسنده و متن خوب فقير هستيم.
اين تهيه كننده معتقد است: احتياجي نيست ميليارد ها تومان خرج كنيم تا سريال بسازيم بلكه مهم آن است كه حتي يك كار راحت را در پلاتو، خوب به تصوير بكشيم تا مخاطب را به خوبي جذب كند.

با دست خالي مي توان سريال ساخت
شاپور عظيمي منتقد سينما و تلويزيون نيز در اين باره مي گويد: در ايران ساخت سريال هايي با داستان عاطفي درباره افسانه ها و داستان هاي ايراني دور از ذهن است و مجموعه هاي تاريخي بايد به موضوعي سياسي يا زندگي شخصيتي بپردازند.
وي با اشاره به اينكه سازندگان سريال هاي تاريخي در ايران در جست وجوي مستندات تاريخي هستند، اما جذابيت مجموعه هاي خارجي موفق در پناه يك رويداد تاريخي، داستان عاشقانه اي را روايت مي كند. اين درحالي است كه صبغه سياسي مجموعه هاي تاريخي ايراني باعث ايجاد دلزدگي در مخاطب مي شود.
عظيمي با اشاره به سريال هايي كه قصه آن ها در دوران معاصر اتفاق مي افتد، گفت: در اين مجموعه ها به ماجراهاي عشقي پرداخته مي شود اما حتي يك چهارم چنين قصه هايي را در سريال هاي تاريخي نمي بينيم.
اين كارشناس سينما با اشاره به «افسانه جومونگ» اظهار كرد: اين سريال نمونه خوبي است، چون نشان مي دهد كه با دست خالي مي توان سريال ساخت.
اين درحالي است كه باتوجه به ادبيات غني ايراني مي توان به عنوان مثال مجموعه هايي برگرفته از داستان هاي نظامي ساخت كه قصه اي ساده و عاشقانه داشته باشند و مخاطب آن ها را باور كنند.
حقيقت آن است كه لازم نيست كه يك سريال تاريخي مبتني بر افسانه ها و داستان هاي ايراني به گونه اي عظيم و به عنوان نمونه باچندين هزار سياهي لشكر و طراح صحنه و لباس خاصي ساخته شود اين درحالي است كه در فيلم ها و سريال هاي ايراني به خلق و خو و جهان بيني مردمان روزگار قديم كمتر توجه مي شود و مسائلي مانند طراحي صحنه و لباس اولويت بيشتري دارد. در اين شرايط رويكرد عميق به تاريخ، خيالي بيش نيست.
اما داود ميرباقري كه تا به حال با ساخت سريال هايي چون «امام علي»(ع)، «معصوميت از دست رفته»،«رعنا» و «مسافر ري» توانسته هر بار مخاطبان بسياري را پاي تلويزيون بنشاند وقتي از او درباره موفقيت سريالي هاي شرقي و استقبالي كه از اين سريالها شده سوال مي شود، مي گويد كه تب كارهايي مثل «افسانه جومونگ» مقطعي است.
او گفت: هنوز به طور قطعي به ساخت مجموعه هايي درباره شخصيت هاي تاريخي قبل از تاريخ صدر اسلام فكر نكرده ام؛ اما به هرحال تا به حال نتوانستم كاري كه دوست داشتم را بسازم. هميشه يك موج آمده و مرا با خودش برده است.
يكي از دلايل جذابيت اين سريال ها چينش هنرمندانه شخصيت هاي فرعي، در كنار شخصيت هاي اصلي است كه غناي خوب و جذاب و عميق تري به شخصيت هاي اصلي سريال داده است.
محمدرضا احمدي دانشجوي كارگرداني در اين زمينه معتقد است آثار هنري ما بيش از آنچه به جذابيتهاي محتوايي و فرمي نظر داشته باشد استفاده از مضامين و سو ژه هاي تكراري را بعضا همراه با لودگي دستمايه خود قرار مي دهد.
داستانهاي عشقي در خيلي موارد در آثار داخلي به جاي دستمايه قرار گرفتن و استفاده از آنها به جاي ميان داستان به تمام متن مبدل مي شوند به طوريكه از ميان داستاني به تمام داستان همراه با قضاياي تكراري و .. تبديل مي شود.

آسان پسند شده ايم
اگرچه به اعتقاد برخي سيستم پرپيچ و خم اداري تا مميزي ها از ديگر موانع ساخت سريال هاي جذاب است اما يك منتقد سينمايي كمبود نيروي انساني متخصص براي ساخت سريال هاي جذاب تاريخي را يك مسئله قابل تأمل دانست و گفت: آسان پسندشدن كارگردانان تلويزيون و سينما، مسئله مهمي در زمينه ساخت توليدات ضعيف است؛ نمونه بارز آن انبوه تله فيلم هايي است كه ساخته مي شود و اغلب آن ها ارزش هاي كيفي لازم را ندارند.
اين منتقد با اين اعتقاد كه « فقر مالي داريم اما مديريت بودجه ما نيز ضعيف است»، ادامه داد: بعضاً نمي دانيم سرمايه را چگونه صرف كنيم و به اين مورد نمي انديشيم كه چه كسي با چه دانش و توانايي قرار است متني را كارگرداني كند.
به هر حال مگر ما شاعران و دانشمندان و شخصيتهاي ملي و مذهبي تأثيرگذار بر مرزهاي بين اللملي كمتري از ديگران داريم؟ مجموعه داستانها و قصص زيباي قرآني و روايي و تاريخي ما يا همين داستانهاي حماسي و ملي فردوسي و حكايات مولانا يا حافظ و سعدي و ناصر خسرو و ... مي توانند ناقل اين فرهنگ و تمدن باشد.
آيا ما نمي توانيم به مانند «جواهري در قصر»، «امپراطور دريا» و «جومونگ»، »اوشين» و .. سريال هايي بسازيم كه ضمن معرفي فرهنگ خود به كشورهاي ديگر از اين رهگذر به بازاريابي توليدات تلويزيوني و سينمايي خود بپردازيم؟ كشوري همچون كره كه به لحاظ قدمت، تاريخ و فرهنگ، سال ها از كشور ما عقب تر است تا به حال توانسته به خوبي اين نقش را براي خود ايفا نمايد.