دشمنان نامرئي و ضرورت شناسائي آنان

در جريان صدر اسلام، تقريباً يك سوّم مسلمانها به حسب ظاهر مسلمان بودند، ولي واقعاً منافق ! همانطوري كه ايمان درجاتي دارد، نفاق هم دركاتي دارد.
يك مطلب مربوط به ( اطلاع رساني ) است و « دشمن شناسي ». مطلب ديگر مربوط به كار آمدي فقه اسلام در اداره نظام اسلامي است. در جريان اوّل يك سلسله اطلاعات، مقدور خبرگزاري ها هست كه آدم دشمن ها را بشناسد، چه دشمن داخلي و چه دشمن خارجي. يك سلسله آسيب شناسي هائي است كه كار حوزه و دانشگاه نيست؛ يعني با درس خوانده ها حل نمي شود. با اطلاع رساني و كامپيوتر و اينترنت و روزنامه و مجلات، پديد مي آيد.
دشمنان خدا در صدد مبارزه با عقائد و باورهاي ديني
در همان آيه معروفي كه ذات أقدس له همگان را تجهيز كرده كه آسيب نبينيد، سه ركن محوري را بازگو كرده كه آنها دشمن شمايند. فرمود : و أعدّوا لهم ما استطعتم من قوّه و من رباط الخيل ترهبون به عدوّ الله و عدوّكم و آخرين من دونهم لاتعلمونهم الله يعلمهم (1). فرمود: شما مجهّز و آماده بشويد، آنچه در توان شماست را تجهيز كنيد تا بيگانه در شما طمع نكند؛ نه شما در بيگانگان طمع كنيد، كشورگشائي كنيد! ونه آنها در شما نفوذ كنند. ترهبون به عدوّ الله و عدوّكم، گروه دشمنان خدا، همان هائي هستند كه تهاجم فرهنگي دارند، مقاله هاي بد دارند، مقال بد دارند، شبهه افكني دارند نسبت به قرآن، آخرت، ولايت، وحي، عصمت و معاد، اينها شبهات علمي مطرح مي كنند، كه اينها عدّو الله اند. در حقيقت با ادلّه و با مكتب مخالفند.
دشمنان ملّت در صدد غارت منافع و مطامع دنيائي
گروه دوّم دشمنان ملّتند؛آنهابا آزادي و استقلال و امنيّت و درآمد و رفاه و اين امور مخالفند. به نفت و گاز و سرزمين و حيثيت واينها طمع دارند. اينهاكاري با دين ندارند ! يعني شما اگر مطيع آنها باشيد و مسلمان عربستاني باشيد، مي پذيرند. مطيع اينها باشيد و مسلمان اردني باشيد، مي پذيرند. اگر مطيعشان نباشيد، نمي پذيرند. براي آنها مكتب، فرقي نمي كند. ترهبون به عدوّ الله گروه اوّل، و عدوّكم؛ گروه دوّم.
گروه سوّم دشمنان ناشناخته اي هستند. معلوم نيست داخلي اند، خارجي اند، در چه لباسي اند !
فرمود : شما سه تا دشمن داريد؛ آن دو تا دشمن را مي توانيد بشناسيد، يا از مقاله آنها، يا از شبهه افكني آنها، يا از استفاده بي جاي آنها كه اينها انتقام مي خواهند بگيرند، نه انتقاد ! اينها را كاملاً مي توانيد بشناسيد. بالأخره از تخريب و توطئه و اهانت و شبهه بي جا،معلوم خواهد شد كه اينها عدّو الله اند، كار با مكتب دارند. يا نه،نظير آنچه كه در جريان انرژي هسته اي و دانش هسته اي مطرح است،اينها كاري با مكتب ندارند، كار با اين ملّت دارند. شمااگر اسلام ناب، كتاب و سنّت هم داشته باشيد، اما در ساخته هاي دانش هسته اي و اينها وارد نشويد، ديگر كاري با شما ندارند. با نماز و روزه كاري ندارند. گروه اوّل با اعتقاد به خدا و سلمان رشدي ها كار دارند، وگروه دوم نفت و گاز مي خواهند.
وجود دشمنان ناشناخته و ضرورت شناسائي آنان
گروه سوّم يك دشمناني اند كه معلوم نيست در كدام لباسند، در كجاي مملكتند ! داخلند، خارجند، چه جورند ! بالأخره ما هر چه تلاش بكنيم، از ظواهر و سرائر مردم با خبر هستيم. فرمود : و آخرين من دونهم لا تعلمونهم الله يعلمهم. ولي شما يك كاري بكنيد كه اين گروه سوّم هم طمع نكند، سر جايش بنشيند ! پس ما سه تا دشمن محوري داريم، كه دو تا را با درس و بحث عادي مي شود شناخت، با تلاش و كوشش مي شود شناخت، و ديگري را نه ! اينكه فرمود : لا تعلمونهم، اين نفي است. نهي نيست ! كه شما نرويد، نشنويد ! نه ! نفي هم به معناي نفي قدرت عادي است، نه نفي عقلي. نه يعني محال است بفهميد؛ به طور عادي نمي فهميد، نظير لا تفقهون تسبيحهم(2). لا تفقهون تسبيحهم معنايش اين نيست كه حق نداريد تسبيح جمادات را بفهميد، يا محال است بفهميد ! با جريان عادي نمي شود،اما يك راه ديگري دارد؛
مدد و فضل الهي، تنها راه شناخت دشمنان ناشناس
اين راه سوّم، راهي است كه امام (رض) آن را رفته و قدم به قدم، خداي سبحان او را ياري داده؛ وگرنه بدون مشورت، همين جور دفعتاً بگويد : بريزيد بيرون، جلوي حكومت نظامي دولت ننگين را بگيريد، اين تصميم يك مشورت مي خواهد ! اگر خداي نكرده اين نقشه نمي گرفت ! هر خيابان مي شد ميدان شهداي تهران ! اينها هم كه از كشتن هزارها نفر باك نداشتند ! چه جور شد كه دفعتاً از زبان شريفش در آمد كه همه تان بريزيد خيابان و همه،از زن و مرد اطاعت كردند، اينها راههاي عادي نيست.
فرمود : اگر شما يك راه اساسي كه ما گفتيم طي بكنيد، اين راه سوّم را هم خدا تأمين مي كند.آنوقت شما بايد بدانيد كه دشمن ما مسلّح است، اسلحه دارد؛ و سوّمي هم ضلع ناشناخته است. يك مثلثي را به ما دادند، گفتند : مساحتش را به دست بياوريد، دو ضلعش مشخص است چند سانت است، ضلع سوّم ندارد ! به دست آوردن مساحت يك چنين مثلثي كار آساني نيست! بالأخره ما بايد بدانيم آن، چند سانت است تا طول و عرضش را در بياوريم ! فرمود : اين را نمي بينيد ! دشمن هست و شما نمي بينيد.
طي مراحل عجيب ( نفاق ) در عصر حيات رسول اكرم (ص)
و پس از آن در تأييد اين بخش مي توان جريان صدر اسلام را بررسي كرد. در جريان صدر اسلام، تقريباً يك سوّم مسلمانها به حسب ظاهر مسلمان بودند، ولي واقعاً منافق ! همانطوري كه ايمان درجاتي دارد، نفاق هم دركاتي دارد. اين يك سوّم، در جريان جنگ احد خودشان را نشان دادند. درجنگ احد تقريبا هزار مسلمان از منطقه هايشان بيرون آمدند، به طرف احد رفتند. يك سوّم، يعني تقريباً سيصد و اندي نفر؛ اينها مكر كردند در برابر پيغمبر زمان شان ! دشمن هم آمدو حمله كرد به شهرشان !اين يك سوّم رقم سنگيني است.
اينها از هيچ كار شكني دريغ نداشتند ! چه كارشكني سياسي، چه كارشكني نظامي، حتّي تهمت زدن به همسر رسول گرامي ! اينها از هيچ هتك حيثيتي دست بر نداشتند ! هم شبانه درصدد آن بودند كه آن شتر را برمانند و وجود مبارك پيغمبر را مثلاً ترور كنند، بيفتد و شهيد بشود؛ هم ناجوانمردانه به همسر حضرت تهمت زدند، هم كارهاي سياسي ديگر كردند! پس كاري نبود كه از دست منافقين بر بيايد و نكنند ! استدلال حضرت امير (ع) اين است كه : وقتي وجود مبارك حضرت رحلت كرد، سقيفه تشكيل شد و من خانه نشين شدم و عدّه اي روي كار آمدند، كلّ جريان نفاق تمام شده تلقّي شد؛ ديگر نفاقي نبود. اين رقم سنگين سيصد نفر؛ يا دفعتاً توبه كردند، برگشتند و ايمان دار شدند، كه اين نيست ! يا دفعتاً مردند و فرو رفتند، اين هم كه نيست. يا با حكومت ساختند، همين است. هيچ كس فكر نمي كرد اين رقم، دست شان به حكومت برسد و كاملاً برگردند ! ا رتد النّاس ا لا ثلاثه(3) بشود. آنوقت كاملاً اين آيه براي همه روشن مي شود؛ فرمود: و آخرين م ن دون ه م لا تعلمونهم الله يعلمهم، و اين خطر همه ما را تهديد مي كند.
سخنراني آيت الله جوادي آملي (دام ظلّه) در ديدار با مسئولان مؤسسه لوح و قلم و محقّقان پايگاه اطلاع رساني رسا ـ قم؛ 19 / 11 / 1383
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) انفال / 60 (2) اسراء / 44
(3) بحار الأنوار / 22 / 352 / باب 10( فضائل سلمان و أبي ذر و مقداد ... )