مشروح نشست نقد و بررسي با عوامل سريال «رستگاران»

نويسنده، كارگردان و تهيهكننده «رستگاران» در نشست نقد و بررسي، هدف خود را از توليد «رستگاران»، ساخته شدن سريالي بهدور از كليشهها و شعارپردازي در القاي مفاهيم عميق عنوان كردند.
نشست نقد و بررسي سريال تلويزيوني «رستگاران» در مؤسسه فرهنگي هنري وصف صبا برگزار شد.
بنا بر اين گزارش، محمدرضا شفيعي تهيهكننده مجموعه در نشست نقد و بررسي مجموعه تلويزيوني «رستگاران» كه با حضور او، سيروس مقدم(كارگردان) و سعيد نعمتالله(نويسنده) در موسسه وصف صبا برگزار شد، درباره حال و هواي داستاني اين مجموعه، گفت: قصه ما در بيان بيپرده برخي مسائل اجتماعي مميزيهايي داشت كه ما را قلقلك ميداد تا مراقب باشيم و گاهي فكر ميكرديم اين بخشها از كار حذف شوند، اما شبكه سه با دقت و صبر پاي كار ايستاد و درباره اين موضوع خيلي خوب عمل كرد. چون ميدانست كه برخي از سكانسها شايد به برخي بر بخورد، اما اين كار با اين وجود روي آنتن رفت و هيچ اعمال نفوذي در شكلگيري شخصيتهاي سريال پيش نيامد.
وي ادامه داد: معمولا هر قدر سريالي بيشتر در جذب مخاطب موفق عمل كند، به همان نسبت تلويزيون بيشتر روي آن حساستر ميشود و حتي گاهي درباره قسمتهاي بعدي نظر ميدهند اما در اين سريال، اين اتفاق نيفتاد و دوستان پس از ارائه پايان كار، درباره پايان بندي سريال هم نظر ندادند و هرچه نوشته شده بود، ساخته شد.
تهيهكننده مجموعه تلويزيوني «رستگاران» در بخشي ديگر از صحبتهاي خود، با بيان اين كه ساختن قصههاي قرآني دو راهكار دارد، اظهار داشت: يك راه اين است كه اصل داستان را با توجه به منابع موجود استخراج كنيم و بعد مو به مو آن را بسازيم و راه ديگر، اين است كه مفاهيم قرآني را در قالب اجتماع امروز و غير مستقيم دربياوريم كه به نظرم كار بسيار سختتري است و خلاقيت بيشتري ميخواهد كه شما يك بستر ديني و اعتقادي را در قالب امروزي نشان دهيد.
شفيعي تصريح كرد: اين كار سختي است كه يك شخصيت را با توجه به خصيصههايي نشان بدهيم تا صبر و توكل نشان داده شود و مخاطب مفهوم آن را به خوبي درك كند. يا مثلا بخل و حرص از موارد ديگري است كه امروزي كردن آن كار مشكلي است.
وي ادامه داد: آن چيزي كه در حال حاضر يك خلاء بزرگ در ساخت آثاري با مفاهيم ديني محسوب ميشود، اين است كه مثلا براي نشان دادن مفاهيم در ساخت يك اثر فقط از سجاده و مسجد و ... غيره استفاده ميكنند. اما ديدن اينها به خودي خود فرد را متنبه نميكند بلكه درك و عمل به آنهاست كه انسان را تغيير داده و متنبه ميكند.
وي با بيان اين كه طرح من بسيار خام و نپخته بود، عنوان داشت: خود من فكر نميكردم طرح سريال «رستگاران» به اين پختگي برسد، ضمن اينكه در طول نگارش و ساخت، تعداد قسمت برايش مشخص نكرديم تا هرجا كه جواب ميدهد، پيش برود.
تهيهكننده سريال «رستگاران» در ادامه با برشمردن ويژگيهاي اين سريال اظهار داشت: يكي از محاسن اين كار اين بود كه گروهي مدتها قبل از شروع كار، روي آن سرمايه گذاري كرده بودند و اين سريال برنامهريزي داشت، ضمن اينكه كار كاملا دلي پيش ميرفت و ما اصلا اين كار را به قصد پخش در مناسبتي خاص ننوشتيم.
شفيعي گفت: اين كار واقعا از لحاظ كيفيت از كارهايي كه تا به حال ساخته شدهاند، فاصله گرفت و توانست نگاه مخاطبان را تغيير بدهد. فكر كنم در توليد كمتر سريالي اين قدر ريزبيني وجود داشته است و اميدوارم آثار فاخري در اين زمينه توليد شود، ضمن اينكه افراد بسياري به طور گروهي در ساخت اين اثر كمك كردند.
«سيروس مقدم» نيز در نشست نقد و بررسي مجموعه تلويزيوني «رستگاران» درباره نحوه و چگونگي و ساخت اين مجموعه گفت: قصه اوليه رستگاران متعلق به حدود يك سال و نيم پيش بود كه ما تلهفيلمي با «نام يك روز پس از خوشبختي» را با سعيد نعمتالله كار كرديم كه قبلتر از آن، طرح «رستگاران» و حدود 5 قسمت از آن توسط «محمدرضا شفيعي» نوشته شده بود
وي افزود: من متن اوليه را خواندم و متوجه شدم جا دارد رويش كار كرد و كار خوبي از آب درآمد. من از همان زمان به قصه و نويسنده وصل شدم و دائم متنها را ميخواندم و نقطه نظراتم را اعلام ميكردم تا اين كه به مرحله توليد رسيديم.
مقدم اظهار داشت: آن زمان توليد «روز حسرت» تازه تمام شده بود و ما به طور جديتري وارد پيش توليد شديم. همچنين 30 قسمت از كار نوشته شده بود و آقاي افخمي نيز به عنوان ناظر كيفي به فيلمنامه قوام و سر و شكل بهتر و منطقيتري داد. وقتي هم كار را شروع كرديم آقاي نعمتالله ده قسمت از ما جلوتر بود و هيچ وقت متن از كار عقب نيفتاد.
**در طول ساخت فيلمنامه را تغيير ندادم
كارگردان سريال رستگاران در پاسخ به اين سوال كه آيا در زمان ساخت به فيلمنامه دست مي برديد يا همان چيزي كه نوشته شده بود ساخته ميشد؟، عنوان كرد: به نظر من فيلمنامهاي كه آقاي نعمتالله نوشت جزو معدود فيلمنامههايي بود كه به طور كاملا منطقي و با ساختاري درست نوشته شده بود. تعليقها كاملا به جا و شخصيتها به درستي پرداخته شده بودند. شروع و پايان هاي خوبي هم داشتيم و من اصلا احتياجي نبود كه دست به كار بزنم.
وي ادامه داد: همچنين نويسنده شب و روز با ما بود و اگر جايي احساس ميشد كه بايد تغيير ايجاد شود؛ درست ميكرد و چون همپاي ما بود خود هرجا كه لازم بود، كار را اصلاح ميكرد.
مقدم درباره استفاده از عكسالعملهاي مردم در طول ساخت براي تغيير كار نيز تصريح كرد: فيلمنامه هميشه از ما جلوتر بود و ما ساختار كلي كار را عوض نكرديم و چارچوب كلي كار تغيير نكرد. اما خود من هم اعتقاد دارم كه نفس تماشاچي داستان را زنده ميكند، به همين دليل جاهايي را كه احساس مي كرديم اگر شخصيتي كه بيننده با او ارتباط نزديكي برقرار كرده؛ آن را به ذائقه مخاطب نزديك ميكرديم ولي هيچ تغيير جدي در داستان صورت نگرفته است.
**نام «رستگاران» از روي يكي از خطبههاي حضرت علي(ع) انتخاب شد
وي در ادامه درباره پيام اصلي داستان «رستگاران» نيز اظهار داشت: فكر ميكنم آيهاي از قرآن كه پيش از شروع كار پخش ميشود، حرف اصلي مجموعه را ميزند و در كنار آن بحث صبر و پيروزي كه پس از آن ميآيد، مطرح ميشود. فردي كه صبوري كند، در نهايت به پيروزي و كشف حقيقت ميرسد.
مقدم تصريح كرد: در آن آيه قرآن هم آمده كه هميشه حسد و بخل و مال اندوزي از راه غلط به يك تراژدي ختم مي شود و عواقبي دارد.
كارگردان سريال «روز حسرت» در ادامه گفت: اسم اوليه سريال «رستگاران»، «آشفتگي» بود و پس از بازنويسي فيلمنامه قرار شد اسم را عوض كنيم، اما اين اسم از كجا آمد؟ در حقيقت ما در حين مطالعه نهجالبلاغه به يكي از خطبههاي امام علي(ع) رسيديم كه نام آن رستگاري بود و همين نام را انتخاب كرديم كه با مضمون قصه نيز نزديك بود.
وي در پاسخ به اين كه شما از منابعي كه نويسنده استفاده ميكرد نيز با خبر بوديد و با همكاري هم متنها را نوشتيد يا خير؟ گفت: به نظر من سعيد نعمتالله عليرغم سن كمي كه دارد، قلم پختهاي دارد. راستش پيش از اينكه ببينمش فكر ميكردم با نويسنده چهل يا پنجاه سالهاي كه سرد و گرم چشيده است روبرو هستم، اما وقتي ديدمش جا خوردم و اين را به خودش هم گفتم.
كارگردان «اغماء» ادامه داد: او لايههاي مختلف جامعه را به خوبي ميشناسد و بر فرهنگ و ادبيات بالاي شهر و پايين شهر به خوبي مسلط است و با آنها آشناست. به همين خاطر در هنگام نگارش، اين همه تجربه در خدمت كار قرار گرفته بود و اگر از حديث يا آيه و گفتار بزرگان در كار استفاده شده، كار خود نعمتالله با همكاري آقاي شفيعي بوده است ضمن اين كه از همان ابتدا هم قرار بود اين مسائل در بافت قصه قرار بگيرد و ادبيات «رستگاران» بر اين مبنا باشد، به شرطي كه به صورت مستقيم و كليشهاي از كار بيرون نزند.
وي عنوان داشت: مثلا يك جمله زيبا در كار بود با اين مضمون كه تير انتقام اول پرتاب كننده خود را زخمي ميكند و كاوهاي كه به قصد انتقامگيري ميآيد، آسيب اصلي را در نهايت ميبيند. يا مضاميني نظير صبر و شكيبايي و استقامت آدمها را آبديده ميكند. از اين موارد در داستان زياد است و توسط نويسنده در داستان آمده آن هم به شيوهاي كه كاملا غيرمستقيم و غير شعاري است.
**بازيگران «رستگاران» از روي رفاقت و دوستي انتخاب نشدند
«سيروس مقدم» در ادامه اين نشست درباره نحوه انتخاب بازيگران نيز گفت: شيوهاي كه من در كارهايم دارم، مختص «رستگاران» نيست. من سالهاست به اين روش كار ميكنم و تا به حال ضرر نكردهام و همهاش هم برايم سود بوده است. اعتقاد من بر همفكري و مشورت بر اساس فيلمنامه است. معيار اولي كه براي همه ما وجود داشت، اين بود كه بازيگران در وهله اول مناسب اين نقش باشند و مباحثي نظير حرفهاي بودن و آشنايي و سوابق و دوستي در مرحله بعدي قرار داشت.
وي با بيان اين كه تناسب بازيگر با نقشش در مرحله اول قرار داشت، اظهار داشت: تيمي شامل بنده، آقاي شفيعي، نعمت الله، سنگ چاپ، افخمي، خانم غفوري و شبكه سفارش دهنده كار روي نقش ها بحث مي كرديم و 90 درصد هم نظراتمان با هم مشترك بود. در باقي موارد هم نظر نهايي با كارگردان كار بود و دوستان به من اعتماد كردند و به ندرت ما اختلاف سليقه اي داشتيم. مثلا در برخي موارد مثلا آقاي نعمت الله فردي را پيشنهاد مي دادند كه در ذهن من فرد ديگري بوده و در نهايت ديده ام كه پيشنهاد آقاي نعمت الله بسيار بهتر بوده است. مثل آقاي عباس غزالي براي نقش محسن و بالعكس كه مثلا دلايلي كه من دارم تا آقاي پورسرخ نقش كاوه را بازي كند، بهتر و كاملا اساسي است.
** بازيگر نقش خجسته بايد رنج كشيده و باصلابت بود
كارگردان سريال «روز حسرت» درباره انتخاب روناك يونسي براي ايفاي نقش خجسته نيز اظهار داشت: من اولين بار فيلم «گرگ و ميش» را از خانم يونسي ديدم كه به نظرم كار خوبي بود و زماني هم كه مشغول انتخاب بازيگران «رستگاران» بوديم، مصادف بود با پخش سريال "گلهاي گرمسيري ". اما دلايل اصلي ما از اين قرار بود كه فيزيك و ظاهر شخصيت خجسته بايد از يك تكيدگي و رنج كشيدگي برخوردار بود ضمن اين كه در نگاه خجسته بايد صبر، حوصله، سخت كوشي و حتي در جاهايي خشم را مي ديديم و از سوي ديگر بايد نگاه مهرباني، خوشدلي و محبت را بروز ميداد آن هم به همراه بيان با صلابت و محكم نسبت به نقشش به همراه توان بازيگري كه ما همه اين نكات را در خانم يونسي ديديم.
مقدم تصريح كرد: اما در اين ميان يك اگر وجود داشت و آن هم اين بود كه دوستان سفارش دهنده كار بيشتر نظرشان اين بود كه ما از يك بازيگر مشهورتر و اسم و رسم دار تر استفاده كنيم كه تجربه انجام چنين كارهايي را داشته باشد. اما نظر تيم ما اين نبود و نظرمان اين بود كه چون قصه خوبي داريم، تماشاگر پس ازديدن چند قسمت اول با آن ارتباط برقرار مي كند. من در سريال «نرگس» اين تجربه را داشتم و جواب گرفتم. مرحوم خانم پوپك گلدره براي ايفاي نقش «نرگس» بازيگر خيلي اسم و رسم دار و داراي سابقه 70 يا 80 قسمت كار روتين نبود. اما وقتي 5 قسمت اول كار پخش شد، مردم به شدت با شخصيت نرگس ارتباط برقرار كردند و با او همراه شدند. ما در رستگاران هم با همين تز جلو رفتيم و در ابتدا دوستان كمي شك داشتند اما وقتي راش هاي اوليه كار براي دوستان فرستاده شد، آنها خيالشان راحت شد و به ما اعتماد كردند.
**همه بازيگران قبل از شروع كار مرحله دورخواني را سپري كرده بودند
كارگردان مجموعه تلويزيوني «روز حسرت» درباره بازي پورسرخ در اين سريال و پاسخ به اين سوال كه بازي او در مجموعه هاي قبلي ايرادات بسياري داشت كه اين بار منتقدان اين ايرادات را نميگيرند، اين موفقيت پورسرخ به خاطر نظارت شما بود يا اينكه خودش در مسير بازي به اين نقطه رسيده، اظهار داشت:در اين ميان دو نكته مطرح است. يكي اينكه بازيگري كه در هر نقش متفاوت باشد، يعني بازيگر موفقي است و به تكرار نيفتاده.
وي ادامه داد: اين مسأله نشان ميدهد كه پورسرخ بازيگر موفقي است و اين حرفه را مي شناسد و ابزارش را بلد است. آنچه شما از پورسرخ در رستگاران ديديد، نتيجه دو ماه دورخواني قبل از فيلمبرداري است كه نتيجه زحمات سعيد نعمتالله است. او به نقش ها و فيلمنامه تسلط بسياري داشت. تمرينات بسياري هم آقاي سنگ چاپ با بازيگران داشتند و ما زمان بيشتري نسبت به روز حسرت داشتيم. ما در آن موقع با سه قسمت فيلمنامه شروع كرديم اما براي رستگاران 30 قسمت فيلمنامه آماده داشتيم و 2 ماه هم فرصت در اختيار بود تا روي بازي ها كار كنيم.
مقدم با بيان اينكه همه بازيگران اين سريال دوره دورخواني و تمرين را داشته اند، عنوان داشت: ديالوگ هاي اين سريال خاص است و ما در سريالهاي ديگر كمتر ميبينيم. لحن و آهنگ خاصي دارد كه اگر درست بيان نشود، توي ذوق ميزند و غيرقابل باور به نظر مي رسد و حتي گاهي نتيجه عكس ميدهد. پورسرخ هم در اين زمينه با توجه به استعدادش، فرصت هم داشته تا خود را با نقشش آداپته كند. بچهها فرصت داشتند تا روي نقشهاي خود وقت بگذارند. آقاي پسياني هم يكي از بهترين بازيهايش را در اين سريال داشت. آقاي مجيدي يا اميري هم بسيار خوب بازي كردند.
سعيد نعمتالله در نشست نقد و بررسي مجموعه تلويزيوني «رستگاران» گفت:هر نكته و ايرادي كه در سريال وجود دارد به فيلمنامهاي كه من نوشتهام بر ميگردد و اعمال سليقه از سوي كساني كه تخصص ندارند و دوست دارند مدام فشار بياورند.
وي افزود: در اين كار، پخش به هيچ عنوان ما را اذيت نكرد و حتي يك ديالوگ هم حذف نشد اما مسأله جاي ديگري است كه برخي از افراد به دليل اعمال سليقه ما را كباب كردند. اگر آقاي سيروس مقدم فرد مأخوذ به حيايي است، ما نبايد او را نقره داغ كنيم.
وي با بيان اين كه يكي از ابزار فيلم غلو است و اگر نباشد هنر به وجود نخواهد آمد، در پاسخ به اين سوال كه چقدر در اين كار به شكستن خطوط قرمز توجه داشتهايد؟، گفت: من از سمت مميزي اذيت نشدم و ناظر كيفي اين كار هيولا نبود. عليرضا افخمي بود كه در بسياري از اوقات كمكهاي شاياني به من كرد. روز اول هم كه طرح را ديدم، داد ميزد كه بيا مرا بنويس! و وقتي به آقاي شفيعي گفتم كه اين طرح قابليت ساخت در 50 قسمت را دارد، اول باور نكرد اما در ادامه كه نوشتم به اين نقطه رسيديم.
وي در ادامه اظهار داشت: نكته بعدي اين است كه آقاي سيروس مقدم از ابتدا در جريان داستان بود و روال خوبي را پيش گرفتيم. اين نشان ميدهد كه ما براي مناسبتهايي نظير ماه مبارك رمضان هم مجبور نيستيم كه از دو ماه قبل شروع به كار كنيم و در ميانه وقت كم بياوريم.
نعمتالله در ادامه سخنان خود تصريح كرد: روزي كه شما فيلمنامه را مينويسيد، اتفاقاتي به وجود ميآيد كه در دورترين نقطه ذهنتان هم وجود نداشته است و آن اعمال سليقه در گام هاي بعدي نظير مونتاژ، فيلمبرداري، ساخت موسيقي و ... است و ضمانتي وجود ندارد كه آنچه مينويسيد كاملا ساخته شود.
وي با بيان اين كه انتخاب برخي از بازيگران از سوي سيروس مقدم واقعا يك ريسك بود، عنوان داشت: مانند آرش مجيدي كه مقدم معتقد بود قيافه و نگاههاي جذابي دارد و در نتيجه هم موفق از كار درآمد. پليس داستان ما شزم و سوپرمن نيست و كاملا منطقي و به روال پيش ميرود و آتيلا پسياني هم يكي از نعمت هاي سريال بود و لحظه به لحظه با بازيهايش ما را شگفت زده ميكرد.
**براي پيشرفت بايد از كارهاي موفق الگوبرداري كنيم
وي در ادامه اظهاراتش گفت: ما بايد بپذيريم كه براي پيشرفت بايد از كارهاي موفق الگوبرداري كنيم. در زندگي همه ما نيز چندين قصه به طور موازي در جريان است و ما در فيلمنامه بايد به اين نكته توجه كنيم كه اوج و فرودها و خطهاي داستان با هم و درست پيش بروند و گره ها درست ايجاد شود و به هم گره نخورند.
وي افزود: عصر نشان دادن يك قصه تمام شده است. اين كار گروهي است و قصه هم بايد گروهي پيش برود و قصههاي فرعي بايد درست به هم برسند. چيزي است كه قصهنويسي مدرن به ما ميگويد و در سريالهاي آمريكايي نيز ديده ميشود.قبلا شايد تكشخصيتي در گذشته خوب بوده و جواب ميداده اما امروز ديگر اينجور نيست.
**مدل سريال «رستگاران» هرشبي است
وي در ادامه سخنانش گفت: رستگاران مدل هرشبي است و اگر حتي يك شب درميان پخش مي شد، موفق نبود. ديالوگهاي سريال و لوكيشن نيز بسيار مهم بود. مثلا من خانه قنبر خانم را نوشتم. ميشد اين داستان را در خانه اي قديمي كه اتاق هاي آن دور هم هستند نوشت اما ديگر اين افراد كنار هم نبودند. خانه شايسته نيز درست انتخاب شده و هركدام در يك اتاق زندگي ميكنند و بايد تنها باشند. انتخاب لوكيشن يكي از نكات بسيار مهم است كه بسياري از كارگردان ها نسبت به آن بيتوجه هستند ولي سيروس مقدم بسيار دقيق به اين مسأله نگاه ميكند.
**نهج البلاغه و مردم اصليترين منابع من در نگارش بودند
نعمتالله درباره منابع مورد استفاده اش در نگارش اين فيلمنامه گفت: منابع من اول از همه مردم بودند و زندگي واقعي آنها. من هم با بافت پايين شهر و هم بالاي شهر آشنا هستم. يكي ديگر از منابع مهم ما كتاب نهج البلاغه بود كه ما به خاطر استفاده از آنها افتخار ميكنيم.
جملات حضرت علي(ع) را در قالب ديالوگ هاي امروزي و مخاطب پسند و به طور كاملا غير مستقيم استفاده كرديم.
**ما در اين كار شعارزده عمل نكرديم
وي ادامه داد: ما اصلا قرار نبود سريال مذهبي بسازيم كه بخواهيم شعارزدگي كنيم و فشاري براي استفاده از دين در كار نبود، اما خود من اعتقاداتي دارم كه دوست داشتم از آنها در اين سريال استفاده كنم چون جزوي از زندگي ما هستند. مثلا سريال «اغماء» كه سريالي مذهبي بود نيز به نظر من شعارزده نبود چون نوع حركت دوربين و موسيقي نيز بسيار به آن كمك ميكرد.
وي با بيان اينكه همه چيز در خدمت قصه بود، توضيح داد: مثلا پورسرخ بازيگر محبوبي است كه گيشه سينما دارد. اما در 6 قسمت اول اين سريال فقط 12 پلان كار داشت ولي به مقدم اعتماد داشت و ميدانست كه نقشش به بيراهه نميرود. برخي از بازيگران وجبي كار ميكنند به همين دليل هيچوقت پيش رفت نميكنند اما برخي از بازيگران منتظر مي مانند كه نقش در ذهن مخاطب رسوب كند.
نويسنده فيلمنامه «رستگاران» با بيان اين كه هرجا كه احساس كرديم بس است، كار را تمام كرديم، گفت: تلويزيون باهوشي از خود نشان داد و اين سريال را سياسي نكرد، چند وقت پيش يكي از روزنامه ها نوشته بود كه اين سريال قرار بود در ماه رمضان پخش شود اما آن را زودتر پخش كردند تا سر مردم را گرم كنند، اما هيچكس نگفت آخر در كجاي دنيا ماه رمضان 50 روز است؟
وي گفت: سكانسهايي در سريال بود كه برخي تلاش كردند تا با ذهن بيمار خود آن را به مسائل سياسي اخير ربط بدهند اما خوشبختانه تلويزيون در اين زمينه درست عمل كرد و من هم ميدانم كه اشتباهاتي داشتهام و در سريال بعدي جبران خواهم كرد.
«سيروس مقدم» در بخش ديگري از نشست نقد و بررسي مجموعه تلويزيوني «رستگاران» كه با حضور او، محمدرضا شفيعي(تهيهكننده) و سعيد نعمت الله(نويسنده) در موسسه وصف صبا برگزار شد، درباره ديالوگها، پايان بندي و تدوين اين مجموعه صحبت كرد.
**از شنيدن ديالوگهاي محاورهاي تكراري خسته شده بودم
مقدم در توضيح پيرامون ديالوگهاي اين سريال نيز اظهار داشت: اگر چند دليل براي پذيرفتن پيشنهاد همكاري در اين كار باشد، يكي از مهم ترين دلايلش، ديالوگهاي خوب فيلمنامه است. خود من از شنيدن ديالوگ هاي محاورهاي تكراري خسته شده بودم كه همه جا آنها را ميشنويم و روحا نياز داشتم كه با ادبيات جديدي در كارهاي نمايشي روبرو شويم. وي ادامه داد: در تله فيلمي كه با نعمتالله كار كردم، اين فضا پيش آمد تا من با چنين ديالوگهايي و لحن آنها آشنا شوم و در رستگاران اين فرصت را داشتيم تا با پختهترين شيوه ممكن با اين ادبيات آشنا شويم. ادبياتي است كه در عين محاوره اي بودن به شدت آهنگ دارد، موزون، گوش نواز و در جاهايي به شدت گزنده است و به نظرم يك اتفاق خوب در ديالوگنويسي كارهاي نمايشي محسوب ميشود.
كارگردان «اغماء» در ادامه با بيان اين كه مردم تصوير خوب، ديالوگ خوب، نور خوب و ... را دوست دارند، تصريح كرد: اين نشان ميدهد كه آقاي نعمتالله به شيوهاي شخصيتپردازي ميكند كه در عين نو بودن، پسزننده نيست و مخاطب به راحتي با آن ارتباط برقرار ميكند.
**حتي يك پلان اضافه هم در اين كار وجود نداشت
«سيروس مقدم» در پاسخ به اين سوال كه آيا اين شيوه سريال سازي در تغيير ذائقه مخاطبان تاثير خواهد داشت؟، گفت:حتي يك پلان اضافه هم در اين سريال وجود نداشت و يك ريتم كاملا منطقي را دنبال مي كرد كه شتابزده هم نبود. ما در همان سه قسمت اول تمام معرفي شخصيتهايمان را انجام داديم و همان ريتم تا قسمت آخر حفظ شد.
وي ادامه داد: زندگي روزمره ما ريتم تندي دارد و به همين دليل تماشاچي ما با ديدن سريال هاي خوش ريتم خارجي لذت مي برد اما به سريالهاي ايراني كه ميرسد فكر ميكند اگر بخشهايي را نبيند، هيچ اتفاقي نميافتد. ما تلاش كرديم در «رستگاران» ريتم خوب و يكنواختي را از اول تا آخر داشته باشيم.
** «رستگاران» پاي ميز مونتاژ يك بار ديگر ساخته شد
«سيروس مقدم» در ادامه درباره اينكه تدوين كار با نظارت لحظه به لحظه او بوده يا خير، گفت: آقاي موحديان و خانم سعيدينيا سالها با من كار كردهاند و من فقط روتوش نهايي را انجام ميدهم. رستگاران پاي ميز مونتاژ داراي ضرباهنگ و ريتم جديدي ميشود كه ممكن است ما در اجرا آن را مد نظر نداشته باشيم. رستگاران پاي ميز مونتاژ يك بار ديگر ساخته شد و چون تنوع شات و نما هم وجود دارد، دست ما در مونتاژ باز بود.
وي درباره موسيقي سريال نيز اظهار داشت:آهنگساز اين كار خيلي زود به ما وصل شد و حتي انتخاب آقاي اصفهاني و نوع و جنس موسيقي نيز كاملا حساب شده است. ما مي دانستيم كه با يك كار كاملا دلهره آور روبرو هستيم و تعليق و هيجان دارد به همين دليل تصميم گرفتيم براي پايان كار از يك موسيقي آرام استفاده كنيم تا مردم اين همه اضطراب را با خود به رختخوابهايشان نبرند.
مقدم درباره بازرس سريال و شباهت او به بازرسهاي خارجي نيز تصريح كرد: پليس قصه ما متفاوت است و به همين دليل مردم با او ارتباط برقرار كردند. پليس ما هم متفكر، سخت كوش و غير تكراري است. جذابيت ظاهري براي او در نظر گرفته شده و كمتر حرف ميزند و بيشتر نگاه ميكند. آب خوردن او هم نمادين است و عطش كشف حقيقت دارد.
وي در پايان سخنانش با بيان اينكه عباس غزالي را سعيد نعمتالله به من معرفي كرد كه استعداد بسياري دارد و آينده روشني برايش پيش بيني مي كنم، گفت: رستگاران يك كار گروهي و حاصل تلاش همه گروه بود. مانند يك ميز كه 50 پايه دارد و اگر يكي از اين پايه ها نباشد اين ميز كمي لق ميزد. روز اول هم مي دانستيم كه كار سختي در پيش داريم اما رياضت دلچسبي بود.
**در پايانبندي سريال كاملا غير كليشهاي عمل كردهايم
مقدم در بخش ديگري از اين نشست درباره شيوه پايانبندي سريال و دوري از كليشهاي شدن سريال گفت: آنچه كه مخاطب در طول كار مي بيند، به شيوه اي بيانگر پايان سريال نيز هست و ما هيچ وقت تلاش نكرده ايم كه آدم ها را به طور كامل بد يا خوب معرفي كنيم. چرا؟ چون اين اعتقاد را نداريم.
وي افزود: مثلا يكي از شخصيت هاي بد ما دختر كيف قاپي به نام پونه است كه علي رغم بدي هايي كه دارد، گاهي رفتارهايي به شدت انسان دوستانه از او سر مي زند و در موقعيت هايي، رفتارهاي خيرخواهانه او اين خط كشيها را برهم ميزند و مخدوش ميكند. حتي آدمهاي خوب داستان نظير خجسته نيز مطلق خوب نيستند و گاهي درباره همسرش دچار قضاوت زودرس ميشود. يا پرويز شايسته با توجه به شخصيت مستبد و غيرقابل تحملش در مواجه با خانوادهاش بسيار شكننده و لطيف است.
مقدم ادامه داد: ما مجموعهاي از خوبيها و بديها را در شخصيتهاي اين سريال جمع كردهايم و با توجه به همين تركيب پايانبندي هم شكل ميگيرد و نميتوانيد بگوييد به درك كه اين اتفاق براي اين شخصيت افتاد و دلتان براي آدمهاي قصه ميسوزد چون ميبينيد اين آدمها خود قرباني شرايط هستند و فينال ما كاملا انساني و واقعي است. نويسنده براي نگارش قسمت آخر اين فرصت را داشت كه بارها بنويسد تا به كليشه و تقسيمبندي شخصيتها نرسد و به يك جمع بندي باورپذير برسيم.
** از «نرگس» به بعد به سمت ساخت آثار عميقتري كشيده شدم
مقدم در پاسخ به اين پرسش كه «طي سال هاي اخير شما به سمت ساخت آثاري ديني و مذهبي با درون مايه اي از اجتماع و تعليق روي آوردهايد، اين سليقه شخصي شماست يا چنين مواردي پياپي پيش آمده؟» اظهار داشت: اعتقادم بر اين است كه پس از ساخت سريال «نرگس»، من از يك مضامين خانوادگي و ملودرامهاي سطحي به سمت قصههاي اجتماعيتر و مردميتري با عمق بيشتر كشيده ميشوم.
وي تصريح كرد:چون من هيچ تضادي بين مذهب وجامعه نميبينم و اگر از مضامين مذهبي در كارهايم استفاده مي كنم به اين دليل است كه به نظرم برخي بخشهاي جامعه دارد از اخلاق و ديني خالي ميشود. ما اگر راجع به انتقام صحبت ميكنيم به اين دليل است كه صبر و شكيباييها از بين رفته است و يك آموزه ديني است كه در جامعه كمبود آن احساس ميشود. مسائلي نظير نان حرام سر سفره آوردن يعني يك ارزش ديني كمرنگ شده و ما نيز به پيامدهاي آن بيتوجهيم.
مقدم با بيان اينكه من هيچ تضادي بين آموزههاي ديني با آموزه هاي اخلاقي و اجتماعي نمي بينم، درباره تصاوير خشونت آميزي كه در سريال وجود داشت نيز، اظهار داشت: اگر ما در حال انجام يك كار واقعي و باورپذير هستيم، مي دانيم كه آنچه به تصوير ميكشيم يك هزارم آنچه در واقعيت رخ ميدهد نيست و يك نكته كوچك از يك واقعيت بزرگ است.
وي ادامه داد: خشونتي هم كه به تصوير كشيده شده بايد واقعي باشد ضمن آنكه ما آن را لطيف نشان ندهيم.يك معضل اجتماعي است كه خشونت ماجرا در واقعيت بسيار بيشتر است.
** «رستگاران» كاملترين، پختهترين و نزديكترين مجموعه به خود من است
كارگردان مجموعه تلويزيوني «پيامك از ديارباقي» درباره اين كه به نظر ميرسد سريال «رستگاران» مجموعهاي از كارهاي موفقش به شمار ميرود، گفت: من هميشه گفته و مي گويم كه سريال رستگاران كاملترين، پختهترين و نزديكترين مجموعه به خود من است. چون سيروس مقدم انسان كاملي نيست و روز به روز و پروژه به پروژه اشتباهات خود را كنار ميگذارد، به پختگي ميرسد و تلاش ميكند تا اشتباهات خود را كمتر كند.
وي تصريح كرد: از طرف ديگر تجربه در اين سالها اگر استفاده نشود مرا به يك ربات تبديل ميكند. تفاوت من با يك ربات در اين است كه من ضمن ساختن خود هم ساخته ميشوم و كارهاي من و قصههايم نيز مرا مي سازند.
وي در ادامه گفتوگو درباره تصويربرداري سريال نيز گفت: نوع تصاوير در اين سريال به دليل نوع قصه و روايتي كه تعريف ميكند به اين شكل است. من و آقاي معقولي سالهاست كه با هم كار ميكنيم و طي اين سالها به فهم مشتركي رسيدهايم و در طول كار كمترين ديالوگ را با هم برقرار ميكنيم.
وي با بيان اين كه «رستگاران» قصه آدمهاست و روابط، نگاهشان با يكديگر، سؤتفاهمات و پشت پرده آدمها را نشان ميدهد، گفت: اين حرفها همه به ما ميگويد كه دوربين ما بايد به آدمها نزديك بشود تا به فضاها نزديك بشود. در رستگاران موقعيت آدمها بسيار پيچيده است و اين سيال بودن با حركت دوربين بايد خود را به رخ بكشد. در «رستگاران» اشياء داراي اهميت هستند، چون در قصه كاركرد دارند. شيء در خدمت قصه است و تزئيني نيست.
كارگردان مجموعه تلويزيوني «روز حسرت» ادامه داد: نوع نورپردازي كه آقاي معقولي در اين قصه دارد با كارهاي قبلي من متفاوت است، در واقع اين است كه چون «رستگاران» يك قصه روز، اجتماعي و روز دارد، نوع نورپردازياش با ساير كارهايمان متفاوت است و ما نور محيط را تقويت يا تضعيف كردهايم و نورپردازي ديگري انجام ندادهايم.
مقدم در ادامه تصريح كرد: همه سكانسها به اين شيوه گرفته شده، مگر سكانسهايي كه تخيلي بوده و در ذهن آدمها ميگذشته است و ما آنها را با كنتراست پايين گرفتهايم ولي قصه روز را با كنتراست بالا گرفتهايم چون هميشه ايجاد دلهره و بدبيني ميكند، موج منفي ايجاد ميكند و حس خطر را منتقل ميكند و چون قصه ما سوءتفاهم آدمهاست، خود به خود كنتراست بالا ميرود. حتي نوع قاببنديها هم در خدمت ايجاد نزديكتر شدن بيننده ما به آن شخصيت در آن لحظه است.
وي گفت: ما به موضوعات، به چشمها، گوشها و دستها نزديك شدهايم و همه اينها باعث ميشود ما روانشناسي شخصيتهايمان را از طريق اعضاء و حتي سايهها داشته باشيم. مجموعهاي از ريزبينيها باعث شده كه «رستگاران» به اين مرحله برسد.
گزارش از: مريم فيروزفر