سناريوهاي تكراري براي كودتاي مخملي (به مناسبت سالگرد كودتاي 28 مرداد)

اين روزها شواهدي در نظر است كه گويي انگلستان، آمريكا و برخي متحدان اروپاييشان در تلاش براي اجراي "آژاكس2 " هستند؛ آنها كه روزي از محبوبيت بي حد رهبران ملي شدن صنعت نفت در ميان توده مردم به وحشت افتاده بودند، امروز از محبوبيت چهره هاي ممتاز نظام در ميان مردم دل نگرانند.
آژاكس (AJAX ) ، اسم رمز عمليات سازمان سيا در كودتاي 28 مرداد است. عمليات كودتايي كه دستور آن از طرف چرچيل به خاطر انتقام ملي شدن صنعت نفت و از طرف آيزنهاور به بهانه ترس از حاكم شدن كمونيسم بر ايران صادر شده بود. هرچند انگليس و امريكا با مفهوم «خطر كمونيست» بازي كرده و به موقع لازم استفاده سياسي ميكردند. مدارك سري تازه بازشده، بازگوي آن است كه سازمان سيا تحليلي از قدرت حزب توده داشته و آن را خطر جدي در ايران به حساب نميآورد. خلع دولت ملي به وسيله كودتا قرار بود در عمليات چكمه در سال ???? اتفاق بيفتد. اما حزب توده متوجه شد و به مصدق گزارش داد. مصدق هم با تعطيل كردن سفارت انگليس در تهران و اخراج تمام ديپلماتهاي انگليسي، اين برنامه را ناكام گذاشت.
بار ديگر قرار بود خلع دكتر مصدق در كودتاي 28 مرداد 1332اتفاق بيفتد. اين بار به دليل تعطيل بودن سفارت انگليس و عدم توانايي در مديريت ميدان، كودتا با حضور پررنگ تر عناصر آمريكايي دنبال شد. در اين عمليات 4 محور اصلي وجود داشت.
نخست تبليغات منفي در مساجد، جرايد، خيابانها توسط شبكه موسوم به BEDAMN عليه مصدق به خاطر روابط نزديكانش با حزب توده و روسيه كمونيست.
دوم خلع مصدق از نخست وزيري با فرمان شاه.
سوم تظاهرات گروههاي از مردم به نفع شاه و سلطنت
در نهايت ظاهر كردن پيروزمندانه سرلشكر زاهدي به عنوان نخست وزير جديد از سوي شاه.
در نيمه شب روز 28 مرداد 1332رمز عمليات آژاكس طبق توافق انجام شده به صورت رمز از راديو بيبيسي اعلام شد. اما اين كودتا هم كشف و با بازداشت سرهنگ نعمتالله نصيري بي ثمر ماند. اما كرميت روزولت، عامل مستقيم سيا كه مستظهر به پشتيباني برادران دالس (رييس سازمان سيا و وزير خارجه آمريكا) بود، به ماموريت خود ادامه داد. هنگامي كه روزولت دومين عمليات خود را به جريان انداخت، به مزدوران خود همچون برادران رشيديان دستور داد كه روايت غلطي را از تلاش اول و ناموفق كودتاچيان در مطبوعات منتشر كنند و چنين وانمود كنند كه "مصدق در تلاش براي غصب تاج و تخت بوده است و افسران ميهن پرست مانع آن شده اند. " سردبيران فاسد مطبوعات نيز با دريافت مبالغي اين روايت را بر صفحه اول روزنامه خود نشاندند و روزنامه هايي كه واقعيت را منتشر كردند، در اقليت قرار گرفتند و به قلب واقعيت متهم شدند. با فرار شاه به بغداد، دولت از شكست كودتا مطمئن شد و با خيال آسوده به فكر چگونگي برخورد با كودتاچيان و آثار فرار شاه بود؛ در نتيجه نيروهاي وفادار به خود را از خيابانها فراخواند؛ در حالي كه عناصر آمريكا در حال بازآرايي نيروهاي مزدور خود در داخل براي يك كودتاي مجدد بودند. او اوباشي را به طرفداري از مصدق استخدام كرد تا مجسمه هاي شاه را به پايين بكشانند، مردم دلخسته از ظلم شاه نيز به آنها پيوستند و خيلي زود، شاه چهره يك قرباني به خود گرفت. تمام تلاش روزولت، فرمانده ميداني عمليات در ايران اين بود كه آشوب را گسترده تر نمايد و در همين حال مصدق كه با تعطيلي سفارت انگلستان و حسن نيت فراوان به آمريكا، امكان طراحي شده بودن اين اغتشاشات را نمي داد، به پليس دستور عدم برخورد با آشوبهاي خياباني را داد. اين درحالي بود كه طبق گزارش سيا، "عصر دوشنبه فعال ترين و دشوارترين زمان براي افراد پايگاه بود. " در همين شرايط سفير آمريكا در چهره يك قرباني خواهان ديدار با مصدق شده و از عدم امنيت آمريكايي هاي ساكن ايران به او گلايه مي كند و حتي با بيان برخي حوادث ساختگي درباره كودكان آمريكايي، احساسات او را برمي انگيزاند. هندرسون سفير وقت آمريكا حاصل آن جلسه را اينگونه روايت مي كند "مصدق " به طرز محسوسي تحت تاثير قرار گرفت " و سريعا " حالتي آشفته و پوزش خواهانه به خود گرفت. "در چنين شرايطي مصدق در حالي كه سفير هنوز در اتاقش بود با تلفن از پليس خواست كه با مردمي كه در خيابانها ريخته اند و آشوب را از حد گذرانده اند، برخورد نمايد و به اين ترتيب با تمام قدرت در برابر حاميان خود ايستاد و آنها را سرخورده كرد. آنها در اين شرايط موفق شدند برخي از قلدران و نوچه هايشان همچون شعبان جعفري، طيب حاج رضايي و ... را به ميدان بكشاند. براي اين كار آنها اعتراف به هزينه هزاران دلار در آن زمان كرده اند، اگرچه بعدها طيب حاج رضايي در بازجويي هايش گفت من با نظر برخي علما كه نگران تسلط حزب توده و كمونيسم بر كشور بودند به ميدان آمدم. با شكاف گسترده اي كه از مدتها قبل بين مصدق و علما و تمرد او از اجراي احكام اسلامي - كه شرط آنها براي حمايت از وي براي كسب نخست وزيري بود - پديد آمده بود، و با فضاسازي گسترده مطبوعات بر عليه مصدق و ترسيم يك چهره كاملا وابسته به حزب توده از وي، شرايط براي كودتا تكميل گشت و اينچنين مردمي كه زماني در پس آيت الله كاشاني در خيابان "يا مرگ يا مصدق " سر مي دادند، با سكوت خود شاهد سرنگونيش شدند.
جالب اينجاست كه سازمان اطلاعات مركزي امريكا (C.I.A) در ساليان اخير اسناد تازهاي را در ارتباط با كودتاي 28 مرداد 1332 منتشر كرد كه نشان ميدهد دولت امريكا قصد داشت در صورتي كه كودتا عليه دولت دكتر محمد مصدق شكست بخورد، در ايران يك جنگ چريكي دامنه دار به راه بيندازد. اين سند «بكلي سري» كه در سال1953 در وزارت خارجه و شوراي امنيت ملي امريكا تنظيم شده، حكايت از آن دارد كه امريكا تا چه اندازه نگران آن بود كه كودتا براي سرنگوني دكتر مصدق با ناكامي مواجه شود. والتر اسميت معاون وزير خارجه وقت در يادداشتي به تاريخ 20 ماه مه 1953 قيد كرده است كه «تا امروز سيا موفق شده ده نفر را با دستگاههاي گيرنده و فرستنده راديويي در نقاط مختلف ايران بگمارد تا در صورت لزوم با اين سازمان تماس برقرار كنند. عده ديگري هم براي پيوستن به آنها تعليم ميبينند.» در همان حال، در پايگاه ويلوس فيلد در ليبي كه در آن زمان در اختيار امريكا بود اسلحه و مهمات براي اين منظور انبار شده بود. به گفته اسميت اين مقدار اسلحه و مهمات براي مسلح كردن ده هزار نفر كفايت ميكرد. او ميگويد كه اين تجهيزات ميتوانست در عرض سه تا چهار هفته به ايران برسد. اسلحه و مهمات قرار بود در تهران و تبريز همراه با محمولههاي مخفي طلا و پول نقد به دست افراد خاصي برسد. اما با پيروزي كودتاي ژنرال زاهدي، سرنگوني دولت دكتر مصدق و بازگشت شاه به ايران ديگر نيازي به دست زدن به اين عمليات پيدا نشد.
با شروع تظاهرات، گروههايي از مردم نيز تحت تأثير اين جوّ به صف شعاردهندگان عليه مصدق پيوستند و از سوي ديگر، نظامياني كه با دريافت پول به شركت در كودتا رضايت داده بودند، همراه جمعيت شدند. اسناد منتشر شده در امريكا نشان ميدهد كه در همين زمان، بيشتر مقامهاي ارشد نظامي و حتي خود فضل الله زاهدي مخفي شده يا به امريكاييها پناه برده بودند. چند ساعت پس از شروع تظاهرات، غوغاگران به پشتگرمي تانكها دفتر نزديكان به مصدق و روزنامههاي هوادار او را غارت كردند. به هر روي، عوامل كودتا با پيگيري و خرج كردن مبلغ زيادي پول نيروهائي از اوباش و زنان بدنام محلات مختلف را بسيج كردند و صبح روز چهارشنبه28 مرداد سال 1332خيابانهاي تهران شاهد حركت اين نيروها و نيروهاي نظامي با شعار «جاويد شاه» بود. تا بعد از ظهر خيابانها در كنترل اوباشي بود كه به طرفداران مصدق حمله ميكردند. دفترهاي احزاب و نشريات طرفدار مصدق يا حزب توده غارت شد و به آتش كشيده شد. ساعاتي پس از ظهر درگيريهاي بين طرفداران و مخالفان مصدق به اطراف خانه او كشيده شد. عده اندكي از نظاميان وفادار به مصدق با همه توان در برابر يورش جمعيت و نظاميان حامي كودتا مقاومت كردند اما تصرف ساختمان راديو، پايان واقعي ماجرا بود.
در تحولات تاريخي دهههاي 20 و 30 خورشيدي ايران، دولتهاي بريتانيا و سپس امريكا نقش بسيارمهم ولي در عين حال متفاوتي بازي كردند؛ بزرگترين دغدغه بريتانياييها در ايران، منافع مالي يا به عبارت ديگر، منابع نفتي بود. در مقابل، حضور امريكاييها در ايران جديد بود و همين سبب كمتر شدن حس بي اعتمادي به آنها شده بود؛ تا آنجا كه سفير آمريكا براي تكميل برنامه كودتا، به راحتي با مصدق ديدار كرد و به جاي توبيخ شدن، او را به بازي گرفت. نقشه آن روز بيش از هرچيز در سايه شكستن اتحاد داخلي پديد آمده بود، تلاشي كه با با فضاسازي هاي رسانه اي و ديگر تكنيك هاي موثر، موفق به جدا كردن راه مصدق از چهره هاي متحد ديروزش همچون آيت الله كاشاني، نواب صفوي، بقايي و مكي گشت. از هم گسيختن وحدت ملي، ايجاد تفرقه ميان رهبران نهضت ملي، جنگ رواني و ايجاد اغتشاش و ناامني و ديگر عوامل بسترساز براي سركوبي نهضت ملي و وقوع كودتاي 28 مرداد 1332، محصول فعاليتهاي جاسوسي افراد يادشده و صدها جاسوس ناشناخته ديگر دولت بريتانيا و دولت ايالات متحده آمريكا بود. تا آنجا كه اين ترديدهاي پسيني طي سالهاي متمادي ادامه يافت و هر گروه ديگري را متهم به ناديده گرفتن منافع ملي مي كرد. بسياري انجام كودتا با محوريت سيا را يك "توهم توطئه " مي ناميدند تا سرانجام براي نخستين بار در 18 مارس سال 2000 ميلادي مادلين آلبرايت وزير امورخارجه امريكا در سخنراني خود اعتراف كرد: « در سال 1953 امريكا نقش موثري در ترتيب دادن براندازي نخستوزير محبوب ايران محمد مصدق داشت... علاوه براين در ربع قرن بعد از آن ايالات متحده و غرب پيوسته از رژيم شاه حمايت كردند. دولت شاه هرچند كارهاي زيادي براي پيشرفت اقتصادي ايران انجام داد ولي مخالفان خود را بيرحمانه سركوب كرد.»
*****
اين روزها شواهدي در نظر است كه گويي انگلستان، آمريكا و برخي متحدان اروپاييشان در تلاش براي اجراي "آژاكس2 " هستند؛ آنها كه روزي از محبوبيت بي حد رهبران ملي شدن صنعت نفت در ميان توده مردم به وحشت افتاده بودند، امروز از محبوبيت چهره هاي ممتاز نظام در ميان مردم دل نگرانند. بي شك براي آنها آسان نيست شنيدن تعابيري حاكي از وحدت ملت ايران از هر صنف و سليقه در پيروي از رهنمودهاي رهبري ايران؛ با اين وصف آنها قطعا محبوبيت رهبري را نشانه خواهند گرفت.
آن روز كه سفارت انگلستان در ايران بسته شد، سفارت آمريكا اين نقش را بر عهده گرفت؛ اما امروز 56 سال پس از آن روزها، بسياري از معادلات تغيير كرده است. اگرچه نقش انگليس در تلاش هاي ناكام اخير پر رنگ تر است و رد آن را به خوبي مي توان در روزهاي پس از تاسيس شبكه تلويزيوني فارسي زبان بي بي سي ديد، اين روزها شبكه تلويزيوني بي بي سي در راس همه رسانه هاي معاند با ايران سرافراز ،با ادعاي اطلاع رساني لحظه به لحظه از انتخابات دهم رياست جمهوري عملا به پايگاه انتشار تحليل هاي ساختگي و برانگيختگي اجتماعي در ايران تبديل شده است. بي بي سي كه علي رغم دريافت بودجه 15ميليون پوندي (22ميليون دلاري) وزارت امور خارجه انگليس، همواره ادعاي كسري بودجه داشته است، در روزها ي اخير مبادرت به افزايش پخش برنامه هاي زنده خود كرد، به طوري كه شب انتخابات برنامه هايش را تا پايان شمارش آرا و اعلام نتايج در قالب ميزگرد، وب گردي ، گفت وگو با كارشناسان ، ارتباط مستقيم و... ادامه داد و خود را آماده بحران سازي اجتماعي كرد؛ پيشاپيش بحث تقلب را تئوريزه كرد و چنان القا كرد كه چنانچه احمدي نژاد راي بياورد شكي در تقلب وجود ندارد. به عنوان نمونه رضوي فقيه كه در 18 تير نيز نقش فعالي داشت، در شرايطي كه هنوز كانال هاي رسمي آمار را اعلام نكرده بود ؛ اعلام كرد در شمارش آرا تقلب صورت مي گيرد. متاسفانه در اين مسير بسياري از چهره هاي ستادي نامزدها، همچون كرباسچي و زهرا رهنورد نيز با بي بي سي مصاحبه كردند و جالب تر آنكه بي بي سي بر جريان مصاحبه حاكم بود و سخنان تشنج زايي را از آنها مي گرفت، كه حداقل در ظاهر از گفتن آن ابا داشتند.
اگرچه BBC و VOA نقش محرك جدي داشتند، اما نمي توان از ديگر ابزارهاي پيشرفته امروز همچون وبلاگها، شبكه هاي اجتماعي اينترنتي، سايت هاي ميزبان عكس و فيلم و ... چشم پوشيد. چرا كه قطعا برنامه ريزان اين "كودتاي مخملي " به خوبي از تنفر عمومي از شبكه هايي همچون بي بي سي و صداي آمريكا مطلعند و حتي در ساخت آن برنامه ها نيز تلاش مي كنند به سوابق عناصر نفوذي خود در اوايل انقلاب همچون سازگارا كه اينك به تريبون بيان ديدگاه هاي آنها تبديل شده اند، اشاره كنند.
در روزهاي اخير، تكرار سناريوهايي تكراري همچون كودتاي 28 مرداد، تحركات منافقين در بهار 1360 و آشوبهاي 18 تير به شدت مشهود است؛ سناريوهايي كه ركن اصلي آن بر شكاندن اتحاد داخلي و بهره گيري از غفلت استوار است. اگرچه راهپيمايي با شكوه و هوشياري حاميان واقعي نامزدها، اثبات كرد كه اين حيله ها هنوز در وحدت ملي موثر نيافتاده است، اما نبايد فراموش كرد كه كودتاچيان آمريكا در تمام كشورها همواره كودتاهاي خود را چند لايه ترسيم كرده اند، با دستگيري عناصر اصلي بازآرايي نيرو مي كنند و كليدي ترين عنصر در مقابله با آن، هوشياري و حفظ اتحاد است.
نويسنده: محمد مهدي اسلامي