IRNON.com
مركز جهان كجاست؟
 

همواره "مركز جهان " موضوع مورد توجه بشر بوده است. طي سال‌ها، انسان، مانند كودكي كه خود را كانون توجه همه مي‌داند، معتقد بود كه زمين مركز كيهان است.


 

فكر مي‌كني، بتوانيم به سمت خاصي از فضا اشاره كنيم و ادعا كنيم كه اين جا مركز جهان است؛ همان جايي كه انفجار بزرگ اتفاق افتاد؟
همواره "مركز جهان " موضوع مورد توجه بشر بوده است. طي سال‌ها، انسان، مانند كودكي كه خود را كانون توجه همه مي‌داند، معتقد بود كه زمين مركز كيهان است. برخي از منجم‌هاي يونان باستان، جهان را متشكل از دو كره مي‌پنداشتند؛ يكي زمين و ديگري آسمان، با ستارهاي پولك دوزي شده.
در قرن 15ميلادي يعني حدود 600 سال پيش نيكلاس كوپرنيك، منجم لهستاني، نظريه‌ي جديدي را در مورد شكل قرارگرفتن اجرام آسماني ارائه كرد كه با وجود آن‌كه هنوز با واقعيت فاصله داشت، ذهنيت بشر را تا حدودي نسبت به جهان اصلاح كرد. در نظريه‌ي كوپرنيك خورشيد در مركز جهان قرار گرفته است و زمين و ديگر سيارات به دور آن مي‌چرخند. اما وي همچنان تصور مي‌كرد كه صفحه‌اي كروي كه ستارگان اين منظومه خورشيدي را در بر گرفته، همان منظره‌ي آسمان شب است.
امروزه پس از تأييد و رد نظريه‌هاي فراوان، مي‌دانيم كه نه تنها ما در مركز كيهان قرار نگرفته‌ايم، بلكه اصولا جهان ما فاقد مركز است.
از نظر دانشمندان "بيگ بنگ " نام پديده‌اي است كه به آغاز جهان انجاميد و اغلب به نوعي انفجار بزرگ تعبير مي‌شود. مشكل اين تصور آن است كه انفجار، اغلب يك نقطه‌ي مركزي دارد ؛مثل يك شمع، جرقه و يا يك بمب و در جهت خاصي منتشر مي‌شود، ولي در مورد "انفجار بزرگ " اين امر،صادق نيست. در واقع ما براي توضيح اين رويداد چاره‌ي ديگري نداريم و از شبيه‌ترين موارد قابل لمس براي كمك به فهم آن استفاده مي‌كنيم.
"انفجار بزرگ " نمي‌توانسته در نقطه‌ي خاصي از جهان رخ داده باشد، چرا كه اصلا قبل از آن جهاني وجود نداشته.
طبق تخمين دانشمندان از عمر جهان، اين انفجار حدود 14 ميليارد سال پيش به طور يكسان آغاز و منتشر شده است و "فضا " و "زمان " را با مفهومي كه ما امروزه مي‌شناسيم ايجاد كرده. فضا از همان لحظه شروع شده و در حال گسترش و انبساط است. اين روند هنوز هم ادامه دارد.
حالا فرض كنيم كه تلسكوپي بسيار قوي داريم و با آن بتوانيم تا هر جا كه دوست داشته باشيم رصد كنيم. در آن صورت آيا قسمتي از جهان كه در طرف راست ما قرار گرفته از ناحيه‌اي كه در سمت چپ ماست، بزرگ‌تر است؟
خير، كيهان در تمامي جهات ما يكسان است. پس، آيا به نظر شما اين به معني آن نيست كه ما در مركز جهان قرار گرفته‌ايم؟خير براي درك بهتر، يك بادكنك باد شده را در نظر بگيريد كه با خودكار، تعداد زيادي نقطه روي آن علامت گذاري شده. تصور كنيد كه اين بادكنك دنياي شماست و شما يكي از آن نقطه‌ها هستيد. توجه كنيد كه شما فقط مجاز به حركت روي سطح بادكنك هستيد - نه در درون يا بيرون آن. حال از محلي كه قرار گرفته‌ايد به دنياي بادكنكي خود نگاهي بيندازيد. متوجه مي‌شويد كه تمامي جهات، يكسان به نظر مي‌رسد، ولي اين به آن معني نيست كه شما در مركز آن قرار گرفته‌ايد. در واقع دنياي دو بعدي شما، اصلا مركزي ندارد.
حال تصور كنيد كه بادكنك را هرچه بيشتر باد مي‌كنيم. مي‌بينيد كه تمامي نقاط در حال فاصله گرفتن از شما هستند و به نظر مي‌رسد كه همه چيز در حال دور شدن است، اما همچنان مي‌دانيد كه شما مركز اين انبساط نيستيد. اندكي مشكل به نظر مي‌رسد، ولي وضعيت جهان سه بعدي ما نيز بسيار مشابه همين است. فضا خميده است و اين موجب مي‌شود كه رفتار آن شبيه پوسته‌ي بادكنك باشد.
? انبساط بدون مركز!
اين‌كه جهان عظيم ما چگونه به وجود آمده و چه خواهد شد، اصولا مفهوم پيچيده‌اي است كه گاهي خارج از حد تصور و درك بشر است. دنيا با يك انفجار آغاز شده و در حال گسترش است.
اين گسترش تا كي ادامه خواهد داشت؟
آيا امكان دارد كه زماني متوقف شود و يا مثلا دوباره جمع شده به نقطه‌ي اوليه باز گردد؟
انفجار بزرگ چگونه رخ داد و علت آن چه بود و قبل از آن چه؟چه‌گونه مي‌توان از زماني سخن گفت كه اصلا در آن زماني وجود نداشته؟