30 توصيف و سفارش رهبر معظم انقلاب به دولت نهم
بايد از سخن درشت خيرخواهان نرنجيم؛ البته بدخواهانى هم هستند كه سخن درشت و نرم و همه نوع سخنى دارند اما كسى كه مىدانيد قصد عناد و دشمنى ندارد ولو با لحن درشتى هم حرف مىزند، از او نبايد واقعاً برنجيد.
مقام معظم رهبري در دولت نهم، چهار ديدار با اعضاي هيئت دولت داشتند كه در اين ديدارها به بيان نكته ها و سفارشاتي پرداختند كه سي نكته مهم اين سخنان به اين شرح است:
شهريور ماه 1387:
*خدمت به اهداف عالي ملت با ارزش است
...از اين توفيق خدمتى كه در اختيار شما قرار گرفته، قدردانى كنيد. اين كه انسان در جايگاهى قرار بگيرد كه ميتواند به مردم خدمت بكند و دست او باز است، خيلى قيمت دارد. اين باز بودن دست انسان - در هر بخشى از بخشها - براى از اين توفيق خدمتى كه در اختيار شما قرار گرفته، قدردانى كنيد. اين كه انسان در جايگاهى قرار بگيرد كه ميتواند به مردم خدمت بكند و دست او باز است، خيلى قيمت دارد. اين باز بودن دست انسان - در هر بخشى از بخشها - براى خدمت به ملت و خدمت به اهداف عالى ملت، خيلى چيز با ارزشى است.
*انرژى و نشاطِ كار اين دولت، يك امر برجسته است
يك خصوصيت اين است كه اين دولت، واقعاً يك دولت كار است؛ دولت حركت و اقدام است؛ انرژى و نشاطِ كار اين دولت، يك امر برجسته است. الحمدللَّه شما از سال اول همينجور حركت كرديد، الان هم با اين كه سه سال از عمر اين دولت گذشته، انسان احساس ميكند كه تحرك و نشاط و فعاليت و اقدام در اين دولت محسوس است - يعنى كاهش پيدا نكرده، افت پيدا نكرده - اين خيلى چيز با ارزشى است. در خدمت به مردم جديت وجود دارد.
*شعار و گفتمان كلى اين دولت منطبق برگفتمان امام و انقلاب است
خصوصيت و امتياز دوم كه در اين دولت هست، شعار و گفتمان كلى اين دولت است كه منطبق بر شعار و گفتمان امام و منطبق بر شعارها و گفتمانهاى انقلاب است؛ اين خيلى چيز باارزشى است. اين را هيچكس نمىتواند نديده بگيرد. هر دلبسته به انقلاب، اين را قدر مىداند.
*تعامل با مجلس و قوه قضائيه را مطلقاً نبايد نديده گرفت
عامل با دو قوه ديگر هم يكى از اين توصيههاست. تعامل با مجلس و تعامل با قوه قضائيه، كار لازمى است. اين را مطلقاً نبايد نديده گرفت. البته ممكن است در اين راه تلخيها و مشكلاتى وجود داشته باشد ولى بايد تحمل كرد؛ بهتر است.
* در اين دولت با گرايشهاي سكولاريستى مقابله شد
گرايشهاى سكولاريستى كه متأسفانه باز داشت در بدنه مجموعه مديران كشور نفوذ مىكرد، جلويش گرفته شد. نظام انقلابى، بر مبناى دين و بر مبناى اسلام و بر مبناى قرآن شكل گرفته و به همين دليل از حمايت ميليونى اين ملت برخوردار شده و جانهايشان را كف دستشان گرفتهاند و جوانهايشان را به ميدانهاى خطر فرستادهاند؛ آن وقت مسئولان يك چنين نظامى دم از مفاهيم سكولاريستى بزنند؟! «يكى بر سر شاخ و بن ميبريد»؛ يعنى خودشان بنشينند و بنا كنند بنِ اينمبنا و قاعده را كلنگ زدن! خيلى چيز خطرناكى بود. خب، الحمدللَّه اينها جلويش گرفته شد.
*جرات مقابله با فساد يك امتيازى دولت است
جرأت در مقابله با فساد. مقابله با فساد خيلى كار سختى است. يك وقتى بنده گفتم كه اين اژدهاى هفت سرِ فساد را به اين آسانى نميشود قلع و قمع كرد؛ خيلى كار سختى است. نه اينكه حالا بگويم قلع و قمع شده؛ نخير، الان هم قلع و قمع نشده؛ ليكن جرأت مقابله با آن هست. خب، وقتى كه اجزاء مجموعه، خودشان آلوده به فساد نباشند، طبعاً جرأتشان بيشتر است. بسيارى از مجموعههاى قبلى هم حقيقتاً پاكيزه بودند - يعنى آلودگى نداشتند - اما بالاخره جرأت در مقابلهى با فساد يك امتيازى است كه در شما هست.
*روحيه تهاجم در مقابله با زورگويان بينالمللى
يك وقت هست كه زورگويان بينالمللى مىآيند و ميگويند كه آقا شما فلان كار را كردهايد و ما رفع و رجوع مىكنيم و نه واللَّه، نه باللَّه...؛ ولى يك وقت هست كه تهاجمش، تهاجم زورگويانه است؛ بهترين دفاع در چنين مواقعى هجوم است. زورگويان بينالمللى، نقاط ضعف زيادى دارند: جنايت ميكنند، فساد ميكنند، به حقوق بشر تجاوز ميكنند، به حقوق ملتها تعدى ميكنند، انسانها را لگدمال ميكنند و همه كارهاى زشت را انجام ميدهند؛ آخر هم طلبكار همهاند! خب، نقاط ضعفشان، با حالت تهاجمى و با حالت طلبكارى، گفته و بيان بشود.
*با مردم تماس بگيريد و با آنها انس پيدا كنيد
امتياز سوم هم روحيه مردمى و خاكى اين دولت است؛ اين هم خيلى با ارزش است؛ اين را قدر بدانيد. شما امتيازتان به تشخص ظاهرى و شكل و قيافه نيست؛ امتيازتان به همين است كه خودتان را با مردم همسطح كنيد، به شكل مردم و در ميان مردم باشيد، با مردم تماس بگيريد، با آنها انس پيدا كنيد، از آنها بشنويد. اين امتياز بزرگى است و در شما هست؛ آن را حفظ كنيد و نگه داريد.
*فاصلهتان را با طبقات ضعيف كم كردهايد
سادهزيستى چيز بسيار با ارزشى است. ما اگر بخواهيم تجمل و اشرافيگرى و اسراف و زيادهروى را كه واقعاً بلاى بزرگى است از جامعهمان ريشهكن كنيم، با حرف و گفتن نميشود كه از يك طرف بگوئيم و از طرف ديگر مردم نگاه كنند و ببينند عملمان جور ديگر است! بايد عمل كنيم. عمل ما بايستى مؤيد و دليل و شاهد بر حرفهاى ما باشد تا اينكه اثر بكند. اين خوشبختانه هست. فاصلهتان را با طبقات ضعيف كم كردهايد و كم نگه داريد و هر چه كه ممكن است آن را كمتر كنيد.
*مسأله نظارت بر زيرمجموعهتان را بسيار اهميت دهيد
نظارت بر زيرمجموعه هم خيلى مهم است. من اصرار و تأكيد دارم كه شما دوستان عزيز - كه مسئولان بالا و مديران ارشد هستيد - مسأله نظارت بر زيرمجموعهى خودتان را بسيار اهميت بدهيد. چشمهاى بينا و بصير و باز شماست كه وقتى در دائره مسئوليتتان ميچرخد، ميتواند صحت كار و پيشرفت كار را تضمين كند. اگر چنانچه شما غفلت كرديد، ممكن است در همان بخشى كه غفلت كردهايد نابسامانى انجام بگيرد.
شهريورماه 1386:
*دولت در قول و عمل به اصول انقلاب پايبند است
اولاً مسئلهى پايبندى به اصول و ارزشهاست كه خيلى شاخص مهمى است. دولت، هم در قول و شعار كه مهم است - و هم در عمل، نشان مىدهد كه به اصول انقلاب و ارزشهاى انقلاب پايبند است. توجه كنيد به اينكه وقتى به همهى انقلابهاى بزرگ دنيا نگاه مىكنيم - تحولات عظيم سياسى كه در اين قرون نوزدهم و بيستم ميلادى در دنيا اتفاق افتاده و قبل از اينها انقلاب فرانسه - مىبينيم اين انقلابها در مدت كوتاهى به مبادى و اصول خودشان پشت كردند و بىوفايى كردند! اين، بدون هيچ تحليلى - برخاسته و برگرفتهى از متن تاريخ است.
*پركارى اين دولت انصافاً چيز برجستهاى است
پركارى اين دولت هم انصافاً چيز برجستهاى است؛ حتى بعضيهايى كه مخالف هم هستند، اين را نمىتوانند انكار كنند؛ يعنى بىانصافيها هرچه هم زياد باشد، نمىتواند بر اين حقيقت غلبه پيدا كند كه دولت شما انصافاً دولت پركارى است و تلاشتان و كارتان و تحركتان خيلى زياد است. اين بسيار جاى خرسندى دارد.
*اين دولت در برابر زيادهخواهيهاى استكبار، دچار انفعال نشد
يك خصوصيت ديگر هم كه باز جاى ذكر دارد، اين است كه اين دولت در برابر زيادهخواهيهاى استكبار، دچار انفعال نشد؛ اين بهنظر من خيلى مهم است كه در تعامل با دنيا، انسان جاى خودش را بداند، خواست خودش را بداند، نيرو و قدرت خودش را بداند و بداند كه بايد چهكار كند. امروز دنيا يك ميدان بى دردسر آرامِ بىرقيبى نيست كه انسان بگويد: خب، ما هم منافعى داريم، دنبال منافعمان آرام آرام راه مىافتيم و مىرويم! نه، دنيا اينطور نيست. البته هميشه همينجور بوده؛ امروز با ارتباطات نزديكى كه بين افراد بشر هست، اين تشديد شده. دنيا جاى تعارض، جاى كارشكنى و جاى تعرض زورمندهاست به كسانى كه زور ندارند يا كم زور دارند؛ به معناى واقعى، يك قانون جنگل در فضاى سياسى دنيا حاكم است.
*سفرهاى استانى خيلى مهم است
در رساندن خدمت به افراد محروم جامعه و عدالت، به اعتقاد اين مسئله سفرهاى استانى خيلى مهم است. اين كارى كه آقايان بر دوش گرفتيد و راه افتاديد و رفتيد و همهجاى كشور را زير پا گذاشتيد و با مردم تماس گرفتيد و از نزديك درد دلهاى مردم را - كه از زبان مسؤولينشان، ائمه جمعهشان و افراد شاخصشان گفته مىشود - شنيديد، خيلى بهنظر من خوب است. بنده خودم سالهاست در مسائل اجرائى و غير اجرائى اين كشور هستم؛ اما وقتى به يك منطقهاى مسافرت مىكنم و برمىگردم، معلومات من نسبت به آن منطقه چند برابر معلوماتى مىشود كه انسان از روى كاغذ و در گزارشها و بهطور كلى مىبيند.
*سفارش اول ما مسأله «سند چشمانداز» است
سفارش اول ما مسأله «سند چشمانداز» است. در گزارش آقاى رئيسجمهور يك جمله كوتاهى گفته شد و اسم سند چشمانداز آمد؛ لكن اين كافى نيست. سند چشمانداز، يك مسأله فرادولتى است؛ مال اين دولت و آن دولت و اين سياست و آن سياست و اين جريان و آن جريان نيست؛ محصول يك كار فشرده و متراكم است؛ كارِ كارشناسى شده است؛ و درست هم هست. اين سند، در واقع برنامه كلان بيستساله ماست و يك سند به معناى حقيقى كلمه است. آنچه كه در اين سند گفته شده، تعارف نشده. بايد در همه برنامهريزيها - چه در قانونگذارى كه قانونگذارها مسؤولش هستند، چه در اجرا و مقررات اجرائى كه شماها مسؤولش هستيد.
*كار كارشناسى را حقيقتاً جدى بگيريد
سفارش دوم مسأله تقويت كارشناسى است. من حرفهايى را كه مخالفان شما و منتقدان باانصاف و بىانصاف شما در زمينه كارشناسى نشده بودنِ كارهاى دولت ذكر مىكنند، هيچ جدى نمىگيرم و آنها ملاك قضاوت من نيست؛ چون مىبينم كه يك جاهائى كارهاى كارشناسى بسيار خوبى هم انجام مىگيرد؛ اما مىخواهم تأكيد كنم بر اينكه كار كارشناسى را حقيقتاً جدى بگيريد؛ بخصوص در كارهاى مبنايى و بنيانى، مثل مسأله برنامهريزى و بودجهنويسى، يا مسأله شوراها و امثال اينها؛ اينها كارهاى بنيانى و ماندگار است؛ يعنى بايد بماند.
* از نخبگان استفاده كنيد؛ نخبگان كشور زيادند
البته در اين كار كارشناسى، مسئله تعامل با نخبگان هم - كه من مكرراً هم به شماها گفتهام و هم با آقاى رئيسجمهور مكرر صحبت شده - مطرح مىشود؛ يعنى از نخبگان استفاده كنيد. نخبگان كشور زيادند و در اين جمع و جمعهاى مرتبط با اين جمع هم منحصر نمىشوند.ما انصافاً آدمهاى نخبه در كشور كم نداريم؛ در دانشگاهها هستند، در محيطهاى كارى و تحقيقاتى هستند. گاهى كه انسان با افراد نخبه برخورد مىكند، مىفهمد كه همه هم آماده و مشتاقند و دلشان مىخواهد كمك كنند.
*تعامل با ساير قوا
سفارش ديگر من مسأله تعامل با ديگر قواست. خوشبختانه امروز روابط قوه مجريه با قوه مقننه و قوه قضائيه روابط خوبى است؛ لكن در بدنه بايد اين تعامل تقويت بشود؛ يعنى كوشش بشود كه تعامل منطقى و صحيح برقرار شود.
*اطلاعرسانى را قوى كنيد؛ رسانههاى مناسب را تغذيه كنيد
نكته ديگرى كه مىخواهم سفارش بكنم، مسألهى اطلاعرسانى است كه آن روز هم در اجتماع كارگزاران دولتى(1) گفتم؛ واقعاً اطلاعرسانى را قوى كنيد؛ رسانههاى مناسب را تغذيه كنيد؛ رسانه ملى هم بايد در مورد دولت كار فعالانه بكند. البته كار اطلاعرسانى، كارِ ظريفى است؛ اينطور نيست كه يك نفر مقابل دوربين بنشيند و خطاب به مردم بگويد كه ما اين كار را كرديم، آن كار را كرديم؛ مردم هم وقتى شنيدند، كاملاً همه قبول كنند و باور كنند كه بله، اين كارها شده! اصلاً اطلاعرسانى اينگونه نيست. اطلاعرسانى يك كار هنرمندانه است.
*از انتقاد اصلاً عصبانى نشويد
از انتقاد هم اصلاً عصبانى نشويد. بعضى از انتقادكنهاى از دولت، هدفشان اين است كه شما را عصبانى كنند، خسته كنند و از جا در ببرند. اصلاً انتقاد با اين هدف انجام مىگيرد. يا عيبجويىهاى بيخود؛ ديدهايد گاهى يك خبرى را تيتر مىكنند، بزرگ مىكنند؛ فردا، پسفردايش معلوم مىشود اصلاً دروغ است و اصل ندارد!
* از بخش فرهنگ رفع مظلوميت كنيد
نكته بعدى كه مىخواهم سفارش كنم، اين است كه از بخش فرهنگ رفع مظلوميت كنيد. بخش فرهنگ انصافاً بخش مظلومى است. الان در گزارش آقاى رئيسجمهور، اصلاً اسمى از فرهنگ نيامد؛ يا در اولويتبنديها اين اولويت فداى اولويتهاى ديگر شد و آنها تقدم پيدا كرد كه در كوتاهى وقت، بيان بشود! اين مظلوميت است ديگر. واقعاً مسألهى فرهنگ را دست كم نگيريد. خيلى از مشكلات جامعه ما با فرهنگسازى حل مىشود. توجه بكنيد كه امروز، عمدهقواى دشمنان ما در جبهه فرهنگى دارد كار مىكند.
*سياستهاى اصل 44 خيلى مهم است
يك مسئله هم مسئله سياستهاى اصل 44 است كه حالا بطور موردى من اين را عرض مىكنم؛ سياستهاى اصل 44 خيلى مهم است. لايحهاى كه به مجلس داده شد، نواقصى داشت؛ در مجلس هم بعضى از نواقص آن را برطرف كردند؛ من مىخواهم توصيه كنم به گونهاى رفتار شود كه اين لايحه با اهداف ذكر شده در اين سياستها تطبيق كند؛ يعنى حقيقتاً اين خط غلطى كه در سالهايى از اوائل انقلاب به ناحق در امر اقتصاد كشيده شده و همينطور هم ادامه پيدا كرده، اين خط را كور كنيد و به خط درست برويد!
*رابطهتان را روز به روز با معنويت و خداى متعال تقويت كنيد
به خدا توكل كنيد. از خداى متعال توفيق بخواهيد. رابطهتان را روز به روز با معنويت و خداى متعال تقويت كنيد. مبادا اشتغالات كارى، شما را از ذكر و توجه و پرداختن به معنويات باز بدارد! يعنى يكى از خطرها اين است كه در عملزدگى غرق بشويم و از آن ارتباط قلبى خودمان غافل بمانيم.
شهريورماه 1385:
*عدالتخواهى و عدالتگسترى از شاخصههاي اصولگرايي است
شاخصه اول «عدالتخواهى و عدالتگسترى» است. به زبان آسان است؛ اما در عمل بسيار كار دشوارى است.
نكته بعدى اين است كه اين دولت به عنوان يك دولت «اصولگرا» شناخته شده و رفتار و تلاشى هم كه تا امروز نشان داده و آنچه در عمل و قولش منعكس شده، همين اصولگرايى را نشان ميدهد كه انشاءاللَّه خودِ همين براى كشور و شما بركاتى خواهد داشت. شاخصههاى اصولگرايى، شاخصههاى مهمى است؛ اين شاخصهها بايد مورد توجه قرار بگيرد.
*فسادستيزى، اعتزاز به اسلام، سادهزيستى و مردمگرايى، اجتناب از اسراف و ريختوپاش
«فسادستيزى» شاخصهى ديگرى است. «سلامت اعتقادى و اخلاقىِ مسئولان كشور» - بخصوص مسئولان عالىرتبه، در سطوح دولت و معاونين و از اين قبيل - بسيار مهم است و شاخصه ديگرى است كه از لحاظ اعتقادى و اخلاقى اشخاص سالمى باشند.
*تواضع و نغلتيدن در گرداب غرور لازمه اصولگرايى است
«تواضع و نغلتيدن در گرداب غرور» هم يكى از شاخصههايى است كه لازمه اصولگرايى است؛ ما در معرض اين هستيم. ببينيد عزيزان! شماها در موضع بالايى قرار داريد و مورد احتراميد؛ افراد پيش شماها ميآيند و تعريف و تمجيد ميكنند - بعضى از روى اعتقاد، بعضى بدون اعتقاد - براى اينكه شما خوشتان بيايد. ما خودمان بايد مواظب باشيم حرفهايى كه در تمجيد و ستايش ما ميزنند، اينها را باور نكنيم.
*دولت بايستى از عملكردش دفاع كند
سعه صدر و تحمل مخالف كه از جمله شاخصههايى است كه جزوِ پايههاى اصولگرايى است. گاهى انسان از حرفى كه ميزنند، ناراحت هم ميشود؛ حرص هم ميخورد، گاهى به خدا هم شكايت ميكند كه خدايا! تو كه مىبينى واقع قضيه چيست و چقدر با چيزى كه اينها ميگويند، فاصله دارد اما در عين حال، انسان بايستى حلم به خرج دهد. حلم يعنى ظرفيت و تحمل صداى مخالف را داشتن. البته اين - شايد بعداً هم عرض بكنم - به معناى آن نيست كه دولت از عملكرد خودش دفاع نكند؛ نه، حتماً بايستى دفاع كند.
مهرماه 1384:
*گمان مصونيت از انحراف را مطلقاً نبايد در خودمان راه دهيم
نكته اول اينكه گمان مصونيت از انحراف را مطلقاً در خودمان نبايد راه بدهيم؛ يعنى هيچكس نبايد بگويد وضع ما كه روشن است و مثلاً در خط صحيح و در خط دين و خدا داريم حركت مىكنيم و منحرف نمىشويم؛ نه، چنين چيزى نيست. امكان لغزش و انحراف از خط مستقيم براى همه هست و همه هم وسيله اجتناب از اين انحراف را دارند.
*نبايد از سخن درشت خيرخواهان برنجيم
بايد از سخن درشت خيرخواهان نرنجيم؛ يكى از راههاى سلامت اين است. البته بدخواهانى هم هستند كه سخن درشت و نرم و همه نوع سخنى دارند و از شايعهپراكنى و جنگ روانى و دروغ بستن به اين و آن واهمهيى ندارند و انسان ممكن است در دلش از آنها برنجد؛ اما كسى كه مىدانيد قصد عناد و دشمنى ندارد، ولو با لحن درشتى هم حرف مىزند، از او نبايد واقعاً برنجيد. به سخن نرم و دلنشين چاپلوسان هم دل نسپريد. اگر ما اين را رعايت كنيم، به نظر من خيلى به سود ماست.