نگاهي به نظام الگوي مصرف براساس تعاليم اسلامي
هر فردي متناسب با موقعيت اجتماعي، ميزان درآمد و همچنين با عنايت به نيازهاي حال و آينده خود، خانواده و جامعه مرجع، الگوي مصرف خود را تبيين و ترسيم مي نمايد. خويشتن داري يا قناعت به ميزان لازم با لحاظ آينده اساس نظام الگوي مصرف در جامعه اسلامي قلمداد مي شود
¤ ميانه روي در مصرف نشانه بالا بودن ضريب عقل معاش
ميانه روي، يعني به اندازه و نياز مصرف كردن است. عنصر عقل و بصيرت داراي برجسته ترين نقش در شناسايي نيازها و چگونگي پاسخ به آنها و همچنين كنترل مصرف مي باشد. در فقه اسلامي از خرد و عقلانيتي كه ميزان مصرف و كارآمدي اقتصادي فرد و جامعه را هدايت و اداره مي كند به «عقل معاش» ياد شده است. لذا ميانه روي نسبت مستقيم با عقلانيت انسان دارد. در ضمن ميانه روي در موقعيت برخورداري و دارندگي افراد از زيبايي و اهميت بيشتري برخوردار است. در همين خصوص رسول اكرم(ص) فرموده اند:
الاقتصاد في النفقه نصف المعيشه
ميانه روي در خرج يك نيمه معيشت است16.
ما أحسن القصد في الغني
چه زيباست ميانه روي در هنگامه بي نيازي17.
ما عال امرؤ اقتصد
هركه ميانه روي كند فقير نشود18.
¤ كار مشروع و توأم با زحمت و تلاش پشتوانه مصرف صحيح
كسب و كار حلال و فعاليت مشروع توأم با تلاش جسمي و عقلي از جمله عوامل ميانه روي و اصلاح الگوي مصرف مي باشد. پيامبرخاتم(ص) در اين زمينه خطاب به جامعه بشري مي فرمايند.
رحم الله امرأ اكتسب طيبا و انفق قصدا و قدم فضلا ليوم فقره و حاجته
خدا عاقبت به خير نمايد آنكه به حلال كسب نمايد و با اعتدال خرج كند و مازاد آنرا براي روز تنگ دستي و نياز سرمايه گذاري كند19.
لاخير في مال لايزراء منه جسد و لاينال منه
در مالي كه آفت به آن نرسد و تني كه رنج نبيند سودي نيست. 20
¤ قناعت و خويشتن داري در بهره وري اساس نظام مندي الگوي مصرف
هر فردي متناسب با موقعيت اجتماعي، ميزان درآمد و همچنين با عنايت به نيازهاي حال و آينده خود، خانواده و جامعه مرجع، الگوي مصرف خود را تبيين و ترسيم مي نمايد. خويشتن داري يا قناعت به ميزان لازم با لحاظ آينده اساس نظام الگوي مصرف در جامعه اسلامي قلمداد مي شود و رسول اكرم(ص) در اين زمينه فرموده اند:
القناعه مال لاينفد
قناعت سرمايه اي است كه پايان نمي پذيرد21.
السابق و المقتصد يدخلان الجنه بغير حساب
فرد پيشرو و آينده نگر و نيز فرد ميانه رو بدون محاسبه وارد بهشت مي شوند22.
¤ بهره وري درست از درآمدها و لزوم تأثير آنها در زندگي انسان با هدف معرفي الگوي صحيح مصرف
در نظام اقتصاد كلان بيشترين اتلاف منابع در بخش بهره برداري و توليد است. دولت ها در صورت استفاده از تكنولوژي پيشرفته و منطبق با اصول و مباني علمي و صنعتي در حوزه استخراج و بهره برداري از منابع طبيعي و اقتصادي عمل كنند و نظام بهره برداري تابعي از سياست هاي كلان و برنامه چشم انداز درازمدت باشد مي توان به اصلاح الگوي مصرف اميدوار بود. در ضمن خداوند متعال وقتي نعمتي را به انسان داد مي خواهد اثر صحيح آنرا در قالب مصرف درست برجامعه نظاره گر باشد دراين خصوص حضرت محمد(ص) درسفارش به عموم انسان ها فرموده اند:
من أتاه الله خيراً فلير عليه
خدا به هركس نعمتي مي دهد مي خواهد اثر آن را برايشان ببيند. (22)
¤ بهره گيري از تمام استعدادها و توانمندي ها در راستاي نوآوري
براي رسيدن به نظام الگوي مصرف مطلوب بدون بهره گيري از انديشه هاي خلاق و استعداد افراد جامعه رسيدن به نظام الگوي برتر و مطلوب امكان پذير نخواهد بود. بايد به موازات تغيير و تحول درتكنولوژي و استاندارد توليد كالا و خدمات بايد روش هاي مناسب مصرف فرآورده هاي توليدي جديد طراحي و تنظيم گردد. نوآوري لزوماً فقط درحوزه توليد نيست بلكه در ميدان تدوين الگوي مصرف از اهميت مضاعفي برخوردار مي باشد. پيامبر رحمت(ص) در بيان اهميت اين موضوع فرموده اند.
افضل الناس رجل يعطي جهده
بهترين مردم آنست كه همه تلاش و كوشش خود را بكار بندد. (24)
¤ مديريت صحيح منابع و درآمدها بستر مهم دست يابي به الگوي مصرف
مديريت صحيح منابع از جمله عوامل موثر در شكل گيري نظام الگوي مصرف جامعه اسلامي مي باشد. مديريت تطبيق نيازها با ميزان و ظرفيت منابع و همچنين درك متقن از آينده و تحولات اقتصادي و رقابت هاي جهاني مي باشد. درهمين راستا رسول اكرم (ص) پيرامون نقش مديريت و تدبير در فرايند شكل گيري نظام الگوي مصرف فرموده اند.
التدبير نصف العيش
تدبير يك نيمه معيشت است. (25)
¤ اصلاح ساختارهاي زندگي و جامعه
گاهي اوقات دريك نظام اقتصادي دو عامل مهم برنامه و نيروي انساني ماهر وجود دارند اما ساختار نظام اقتصادي اعم از روش هاي توليد و استخراج منابع، خط توليد كارگاهها و كارخانه ها، قوانين و مقررات و همچنين فن آوري و تئوري هاي علمي مورد استفاده ناقص و فاقد كارآمدي مطلوب است. اين امر منجر به شكل گيري دگرديسي ناقص در فرايند توليد، توزيع و مصرف كالاها و خدمات مي شود، درهمين زمينه پيامبر اسلام(ص) فرموده اند.
من فقه الرجل أن يصلح معيشته
اصلاح ساختار معيشت از دانش مرد است. (26)
¤ آفت هاي نظام الگوي مصرف از ديدگاه نگاه درون ديني
¤ حرص و طمع، خودبيني و خويش محوري درمصرف كالاها وتوليدات اقتصادي بدون توجه به نيازهاي خود و جامعه و همچنين عدم توجه به آيندگان و سهم آنان درسرمايه هاي ملي از آفت نظام مصرف جامعه اسلامي است كه خود را در قالب آز و طمع در عرصه اقتصاد كشور پديدار ساخته است. رسول گرامي اسلام (ص) نيز در راستاي پيشگيري و واكسيناسيون پيكر جامعه اسلامي در برابر بيماري هاي اقتصادي به خطرات و پيامدهاي طمع و حرص اشاره و فرموده است:
اياكم و الشح فانما هلك من كان قبلكم بالشح
از حرص و آز بپرهيزيد كه پيشينيان شما در نتيجه حرص هلاك شدند. (27)
اياكم و الطمع فانه هو الفقر الحاضر
از طمع بپرهيزيد همانا كه آن تنگدستي آماده است28.
براساس اين احاديث احتكار، خريد بيش از اندازه و مازاد بر نياز همچنين عدم بهره گيري درست از امكانات منابع و ثروت ها به دليل هراس از آينده ازجمله مصاديق و مظاهر طمع در جامعه كنوني هستند كه در بخش تهيه اقلام و كالاهاي اساسي و موردمصرف روزانه بروز يافته است. متأسفانه دولت ها براي فرار از فشارهاي اقتصادي و كاهش نارضايتي مقطعي افكار عمومي اقدام به واردات بيش از حد برخي كالاهاي مصرفي مي نمايد و با برهم زدن نظام عرضه و تقاضاي داخلي سبب تشديد مشكلات كشاورزان، دامداران و كارگران صنايع غذايي مي شوند و درنتيجه به اختلال و نابساماني نظام مصرفي منجر مي گردد.
¤ تجمل و اضافه مصرف در جهت چشم و هم چشمي و فخرفروشي
همواره رقابت در ميدان مصرف بدون توجه به عواقب اجتماعي و نيازهاي نسل آينده و باهدف جلب نگاه ديگران و تشكيل گروه هاي مرجع منفي و همچنين تفاخر صاحبان زر و زور بر مستمندان و تحقير طبقات فرودست با خرج غيرمسئولانه ثروت و گسترش مظاهر فساد و منكر، نمايش قدرت و توان مالي، فرهنگ تجمل و تظاهر به مال به عنوان هدف نانوشته و ارزش ذاتي به افكار عمومي جامعه راه مي يابد. اين پديده ازجمله علايم بيماري اقتصادي جامعه است. حضر محمد ابن عبدالله(ص) در مذمت و نهي مسلمانان از اتخاذ چنين مشي خطرناك فرموده اند:
ما اخشي عليكم الفقر والكني اخشي عليكم التكاثر
از فقر براي شما بيمناك نيستم بلكه بيم دارم به كثرت اموال و دارايي ها تفاخر كنيد29.
¤ تقليد كوركورانه و الگوپذيري از رفاه زدگان
ازجمله آفات اجتماعي مخرب الگوپذيري از رفاه زدگان و بيگانگان در مسئله مصرف به ويژه در پوشش، خوراك و تهيه لوازم غيرضروري و جانبي زندگي است. در جوامع شرقي به دليل گسست فرهنگي، كم باوري به اعتقادات و باورها ديرينه اعم از مذهبي وملي، عدم پايبندي نسل جديد به هويت تاريخي ونيز كوتاهي دولت ها در تدوين نظام جامع صيانت از فرهنگ عمومي شاهد تجسم آن در پديده اي به نام تقليد كوركورانه يا به تعبير مرحوم جلال آل احمد «غربزدگي» در گرايش ها و رفتارهاي افراد جامعه اسلامي مي باشيم. خداوند متعال در قرآن كريم به دلايل شكل گيري پديده تقليد كوركورانه اشاره نموده و فرموده اند:
اذا اراد الله بقوم سوء جعل امرهم الي مترفيهم
هرگاه خداوند براي مردمي سرنوشت بد بخواهد كارشان رابه دست تجمل پرستان آنها مي سپارد.30
¤ سخت گيري هاي بي مورد در مصرف
زماني كه موضوع اصلاح الگوي مصرف در جامعه از سوي نخبگان و يا از منظر دين مطرح مي شود متأسفانه برخي آن را مترادف با نوعي سخت گيري و محروميت از نعمت هاي خدادادي و امكانات موجود در جامعه و زهد و نفي دنيا تصور كرده و حتي به تقابل با اين انديشه مي پردازند. درحالي مصرف صحيح يعني بهره برداري درست و متعادل و به اندازه نياز از منابع است. پس گشايش و مدارا در مصرف از سفارش هاي مهم دين مبين اسلام از زبان پيامبر مهربان آن است كه فرموده اند:
من فقه الرجل رفقه في معيشته
مدارا در معيشت و زندگي از دانش مرد است31.
¤ لازمه دست يابي به الگوي مصرف در بعد سياست گذاري كلان كشور
با توجه به بيانات مهم و ارزشمند مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي در آغاز سال 88 در جمع زائران و مجاوران حريم رضوي رسيدن به الگوي مصرف مناسب بدون تحقق برخي از پيش زمينه ها امكان پذير نيست منابع و ساختارها و راههاي بهره وري درست از آنها و نيز ايجاد نظام توزيع و بهره مندي عادلانه، از لوازم تحقق چنين امر مهمي مي باشند كه در سطور زير بطور مختصر با اتكاء به بيانات مقام معظم رهبري، آنها را مورد بررسي قرار مي دهيم. 32
1) پيشرفت
الف) قانون مندي و گسترش فضاي حاكميت ضابطه
رشد و توسعه هر كشور در سايه انضباط و قانون گرايي امكان پذير خواهد بود. زيرا برنامه ريزي نيازمند بستر پايدار و مورد پذيرش و قابل اجماع مي باشد و قانون همان بستر اساسي است كه مي تواند رفتار و نظام توليد انديشه را در يك جامعه نظم و سامان ببخشد. كشور ما بيش از هر زمان ديگر نيازمند قوانين و مقررات شفاف و مبتني بر منطق علمي در راستاي گسترش مشاركت عمومي است.
الف) بهره وري درست از منابع (قبلاً در قالب توضيحات فوق شرح گرديد)
ب) نهضت علمي و فن آوري (بويژه در زمينه ارتقاي سطح كيفيت محصولات و مطلوب بودن استاندارد آنها)
ج) پيشرفت فرهنگي در عرصه تغييرگرايش ها و رفتارهاي اقتصادي مردم بر اساس باورهاي عميق ديني و عقلاني و تغيير ذائقه جامعه در ابعاد مصرفي و توليدي (در مقوله فرهنگ سازي شرح آن از نظر گذشت)
ج) رشد سياسي
«رشد سياسي» نشان از بلوغ و تكامل يك جامعه دارد كه مردم را در نظام تصميم سازي شريك و دخيل مي سازد. در اين فرآيند مورد اجماع هر مصوبه و سياستي براي تعديل نظام مصرف و يا چگونگي بهره برداري از منابع و ثروت حاصل و منتج از راي و خردجمعي خواهد بود و مردم نيز با درك نقش خود در شكل گيري نهادهاي قانون گذاري و اجرايي و تاثير ديدگاه و انتخاب آنها در تصميمات كلان و جزء به لوازم اين سياست ها درعرصه اجرا و عمل گردن خواهند نهاد. در كنار اين، توسعه نظام احزاب و تشكل هاي صنفي و فعاليت رسانه ها مي تواند بعنوان مكمل اين نقش و ابزار هدايت كننده افكار عمومي به سمت ضرورت ها و الزامات زندگي در يك نظام سياسي مبتني بر مردمسالاري ديني باشد.
ح) وحدت و انسجام
وحدت افراد جامعه بويژه نخبگان و اجماع آنان بر ضرورت ها و منافع ملي در سطح عمل در عين وجود تكثر و تنوع فكري و اختلاف ديدگاه ها مهمترين عامل در مسير دست يابي به نظام الگوي مصرف برتر مي باشد. خداي يكتا، هويت واحد، دين واحد، قانون اساسي مشترك و كشور واحد از جمله مؤلفه هاي مؤثر در تحقق وحدت و انسجام در جامعه اسلامي - ايراني است.
و) امنيت اجتماعي و اخلاقي
امنيت اخلاقي و اجتماعي ضامن اجراي الگوي مناسب مصرف و بستر لازم جهت تحقق اهداف بلند مدت اقتصادي و توسعه يك كشور و نيروي بازدارنده افراد جامعه از توسل به شيوه ها و روش هاي ناپسند مصرف مي باشد. گسترش امنيت اخلاقي و اجتماعي سبب مشاركت مردم در ساختار حاكميت و اتخاذ تصميم هاي مؤثر در زمينه كنترل رفتار مصرفي آنها مي گردد.
ز) مسئوليت پذيري افراد جامعه
مسئوليت پذيري افراد در سايه شكل گيري امنيت اجتماعي و همچنين مشاركت مردم در فرآيند تصميم سازي محقق مي شود. افراد وقتي خود را در خلق سياست ها يا تصميم ها دخيل بدانند آنگاه رفتارشان در برابر سرنوشت كشور، نسل آينده و منابع كشور مسئولان خواهد بود. تقويت رفتار مسئولانه شهروندان مهمترين عامل شكل گيري نظام الگوي مصرف صحيح مي باشد.
هـ) عزم و اراده ملي و استقلال همه جانبه
اصلاح برخي رفتارهاي ناپسند و دور از شأن وقتي دشوار و مشكل مي شود كه جنبه عمومي پيدا مي كند. و به شكل اپيدمي فعال در ميان افراد جامعه تبديل مي گردد و در قالب عرف و سنت بروز يابد و اصلاح آنها جز در سايه عزم ملي و استقلال علمي و اقتصادي يك ملت امكان پذير نخواهد بود. لذا اصلاح الگوي مصرف در ايران نيازمند همدلي و اراده عمومي است.
2) عدالت اجتماعي
الف) مبارزه با تبعيض
مديران جامعه اسلامي جهت جلوگيري از ريخت و پاشهاي بي حساب و مصرف غيرمسئولانه افراد در گام نخست بايد از هرگونه رانت و سياستي كه منجر به تبعيض و سپس توليد ثروت نامشروع مي شود پرهيز و ممانعت نمايند. مصرف گرايي و خرج بي ضابطه هميشه معلول ثروت بادآورده و نامشروع حاصل شده از رهگذر تبعيض مي باشد.
ب) مبارزه با فقر و تنگ دستي ناشي از رفاه طلبي و بهره گيري از امدادت نقدي دولت ها
تمركز و تجمع قدرت و ثروت در انحصار طبقه اي خاص علت اساسي زايش پديده شوم فقر و تنگدستي است. راهكار مهم ريشه كني فقر جلوگيري از انباشت ثروت و همچنين توليد فرصت هاي شغلي مناسب براي فقيران و نيز شكل دهي شبكه سالم توزيع با هدف تعادل در نظام مصرفي طبقاتي فرودست و خوش نشينان مي باشد.
ج) مبارزه با مفاسد مالي و اقتصادي
حضرت علي (ع) گسترش عدالت اجتماعي را بستر رشد و توسعه نظام جامعه ديني در تمام ابعاد حيات مي داند و از ديدگاه ايشان هر طرح و برنامه اي چه كوتاه مدت يا درازمدت بدون توجه به اين مؤلفه به زوال و شكست منجر مي گردد. ايشان فرموده اند:
العدل يضع الامور مواضعها و الجود يخرجها من جهتها والعدل سائس عام والجود عارض خاص فالعدل أشرفها و أفضلها
عدالت تمامي كارها را بر بستر مناسب خود مي نهد اما بذل و بخشش كارها را از هدف كلان خارج مي سازد. عدالت بستر و سياستي فراگير، اما بخشش امر فردي و ويژه است، عدل با ارزش ترين و برترين امور مي باشد. 33
¤ چه عواملي سبب دچار شدن جامعه ايراني به بيماري مزمن مصرف گرايي گرديده است؟
نظر به آيات قرآني و روايت فوق الاشاره و با بررسي نقشه اجتماعي و نيز رفتارهاي حاكم در جامعه و همچنين مطالعه پيشينه تاريخي كشور و با استناد به داده هاي آماري و تحقيقات انجام شده در طول سالهاي اخير مي توان مسائل گوناگوني را برشمرد. در اين مقاله سعي خواهيم كرد به اختصار اين امور را مورد بحث و بررسي قرار دهيم، تا بتوانيم ضرورت دست يابي به نظام الگوي مصرف متناسب بارزش هاي حاكم بر جامعه ايراني پس از انقلاب اسلامي را براي مديران و افراد جامعه بيان كنيم.
1) فرهنگ اسراف و تبذير
در جامعه ايراني و ساير جوامع جهان سومي رقابت براي مصرف بيشتر به شكل گسترده اي قابل مشاهده است. در نتيجه سابقه طولاني نظام سلطنتي- اربابي و اشرافي كه بر جوامع شرقي حاكم بوده افراد بالادست برتري خود را با استفاده از وسايل گرانقيمت مثلا با پوشيدن لباسهاي فاخر و استفاده از وسايل خانگي گران و يا سوار شدن بر خودروهاي گرانبها به نمايش مي گذارند و به رخ ديگران مي كشند. معمولا در جامعه ما هر كس سعي دارد با استفاده از وسايل ذي قيمت وابستگي خود را به طبقه فرادست نشان دهد. اين فرهنگ هم در رفتار مردم عادي و هم در رفتار مديران سطوح مختلف كاملا قابل مشاهده است. البته مسئولين هم در اين بستر تاريخي و فرهنگي پرورش يافته اند. امروز شاهد تبليغ استفاده از اين وسايل گران قيمت با انواع ابزار هنري و فرهنگي هستيم: از قبيل گسترش فروشگاه هاي عرضه كالاهاي لوكس خارجي، برگزاري انواع تورهاي گردشگري به مناطق آزاد داخلي جهت خريد كالاهاي غيرضرور و تجملي متأسفانه برخي از ادارات دولتي كاركنان خود را به عنوان تشويق به اين تورها مي فرستند، نمونه هايي از فرهنگ مصرفي جامعه ما هستند كه در نتيجه آن امكان پس انداز براي خانواده ها ممكن نمي شود و سرمايه كشور به سود توليدكنندگان خارجي از كشور خارج مي شود. علاوه بر آنچه گفته شد موارد متعددي از مظاهر فرهنگ اسراف و تبذير در شئون گوناگون كشور ما حتي در امور مربوط به دين و آيين هاي مذهبي به چشم مي خورد. از جمله:
¤ استفاده از انواع غذاها و دسرها در مراسم افطاري ماه مبارك رمضان.
¤ نصب و بكارگيري تعداد زيادي بلندگو و طبل ساخت كشورهاي خارجي در مراسم عزاداري ماه محرم كه باعث رونق اقتصادي بنگاهها و سازندگان ابزار مذكور مي شود.
¤ دعوت از چند نوحه خوان و سخنران در برگزاري مراسم تعزيه و در مرثيه ها كه حتي گاهي براي هر كدام فقط چند دقيقه فرصت مي رسد و هيچكدام نمي تواند مطلب خود را ارائه نمايد.
¤ حجم بالاي اعلاميه هاي همدردي به هنگام فوت فردي از بستگان مديران دستگاهها از طرف ديگران و حتي گاهي اوقات فرصتي براي خواندن و مرور همه آنها وجود ندارد.
موارد متعدد ديگري را نيز در سطوح پايين و فردي به عنوان اسراف در جامعه مي توان مطرح كرد از قبيل: حاشيه قرص نان را دور ريختن، شير آب را باز گذاشتن، غيراقتصادي عمل كردن و آدمهاي عاقل و مقتصد را خسيس خواندن و... در سطح، كلان هم موارد گوناگوني از اسراف را در عمل و رفتار مسئولان جامعه مي توان بيان كرد:
¤ در يك اتاق كنفرانس بسيار تنگ و محدود از لحاظ مساحت با گنجايش چند نفر جلوي هر صندلي يك ميكروفن گذاشته شده است، با اينكه افراد بدون ميكروفن، صداي يكديگر را به خوبي مي شنوند.
¤ براي هر موضوع پيش پا افتاده، سمينار و كنفرانس در هتل هاي گرانقيمت برگزار كردن
¤ مديران يك شركت يا يك اداره با هم بر سر تجهيزات (تعداد تلفن هاي مدار داخلي و خارجي، نمابر، تلفن همراه، تعداد منشي ها، نوع ميز كار، مبلها و ميز و صندلي براي جلسات، انواع دستگاه هاي كامپيوتر براي هر اتاق و ديگر لوازم)، داشتن انواع اتومبيل هاي مدل بالا، توجه به نماي ساختمان و... با هم رقابت مي كنند.
¤ اسراف در تبليغات شهري بويژه در مناسبت هاي ملي و مذهبي انواع پارچه نوشته ها و سيلك ها در سطح معابر عمومي بنام نهادها و سازمان هاي گوناگون با محتواي مشترك نصب مي شود و روزها و ماهها پس از آن مناسبت چهره شهر را ناهمگون مي سازد.
¤ اعلام پروژه هاي عمراني در مناسبت هاي گوناگون و انتخاباتي كه با هزينه هاي مصرف شده مي توان مثلا از لحاظ كاغذ و كتاب مشكل زيادي از آموزش و پرورش كشور را برطرف كرد و ترقي علمي جامعه را سبب شد و گامي در جهت رسيدن به توسعه برداشت، دهها مورد ديگر از اسراف و حيف و ميل كردن اموال فردي يا بيت المال كه اغلب براي خودنمايي و برتري جويي است. نابود كردن سرمايه هايي كه مي توانستند در امر توليد و بهسازي امر جامعه قرار گيرند و باعث توسعه گردند.
¤ با يك مربي فوتبال در راستاي هدايت و تقويت دانش حرفه اي ورزش. قراردادي بالغ بر 800 هزار دلار مي بنديم سپس به همان مربي اعلام مي شود اگرتيم را به جام جهاني برساني 500 هزار دلار هم جايزه مي دهيم، در صورتي كه براي همين هدف قبلا قرارداد بسته شد. حال اين تشويق و جايزه بيجا چه وجهي دارد؟ در صورتي كه با اين مبلغ مي توان پژوهشگري را به انجام اختراع يا يك كشف مهم علمي و حياتي تشويق و ابزار نوآوري را در اختيار او قرار داد.
2- پديده تخريب و رفتارهاي ناهنجار
از نمونه هاي بارز اسراف و زياده روي در جامعه ما آنهم از نوع تاريخي، تخريب، تحقير و مسخره كردن افراد اقوام و گروه هاست. نظام تبعيض آميز اجتماعي، تحقيرهاي زياد و روشهاي آموزشي و تربيتي استبدادي در پيشينه و سابقه تاريخي جامعه ايراني، ميزان پرخاشگري را آنقدر در فرهنگ ما گسترش داده است كه نه فقط در برابر موانع ارضاي نياز، عكس العملهاي خشن و پرخاشگرانه بروز و ظهور مي كند، بلكه در شرايط عادي نيز جوانان تمايل و علاقه قابل ملاحظه اي به تخريب دارند. از نمونه هاي بارز آن:
- پاره كردن تشكهاي اتوبوسها؛
- نوشتن و خراب كردن صندلي ها و ديوارهاي كلاس ها و له كردن گچ هاي مورد استفاده معلم در پاي تخته سياه
- كندن چمن و شكستن شاخه هاي درختان پارك ها و كنار خيابان ها
- سنگ پرتاب كردن و شكستن شيشه هاي قطارها؛ و... همگي با اين تصور كه اينها متعلق به دولت و بيت المال هستند.
- پاره كردن و دور انداختن كتب درسي پس از پايان امتحانات خرداد ماه در جلوي مدارس توسط دانش آموزان
- شكستن و تخريب شيشه هاي ساختمان هاي اطراف مدارس و استاديوم ها توسط دانش آموزان و يا تماشاگران مسابقات ورزشي در راستاي ابراز منفي احساسات در برابر خوب يا بد نوشتن امتحان و يا شادي از پيروزي و عصبانيت ناشي از شكست تيم مورد علاقه.
جالب اين است كه در بيشتر موارد انجام اين كارها و تخريب كردن يك ارزش مثبت تلقي مي شود و اسم آن را «زرنگي» مي گذارند. حتي در برخي موارد چنانچه افرادي در اين گروه ها چنين كارهايي را انجام ندهند مورد مسخره سايرين واقع مي شوند. اين موارد نمونه هايي از تخريب در سطح خرد است، در سطح كلان موارد متعددي از تخريب شخصيت افراد و تخريب سرمايه هاي ملي و بيت المال به چشم مي خورد.
الف- تخريب سرمايه هاي اجتماعي و علمي
¤ حمله و تخريب شخصيت ها و عملكرد برخي افراد در رسانه هاي جمعي و در سخنراني ها گاهي به اندازه اي شديد است كه گويا ايشان اصلا هيچ نقطه مثبتي ندارد. (در بيشتر موارد ما فقط مقدار خالي ليوان را مي بينيم آن را بيش از اندازه بزرگ مي كنيم.)
¤ تحقير و مسخره نموده روستائيان توسط برخي شهري ها
ب- تخريب اموال عمومي و تضييع بيت المال
تخريب بيت المال توسط دست اندركاران و كارگزاران بخش هاي اجرايي بطور فراواني به چشم مي خورد.
¤ ايجاد مكاني براي فضاي سبز با هزينه هاي آنچناني و بعد خراب كردن آن توسط مدير يا شهردار بعدي
¤ زيرسازي و آسفالت خيابان ها و معابر با هزاران مشكل و سپس حفاري و تخريب آن به بهانه گازكشي، عمليات آب، تلفن و...
¤ صرف هزينه هاي هنگفت براي اجراي طرح هاي مختلف بدون مطالعات و بررسي هاي همه جانبه و رخ نمودن اشكالات فني و پنهان در مراحل اجرايي و متوقف كردن پروژه ها، هدر دادن سرمايه هاي مادي و انساني قابل توجه و آغاز عمليات طرح جديد: تخريب چه در سطح خرد و چه در سطح كلان باعث نابودي امكانات و سرمايه هاي مادي و معنوي و انساني جامعه شده و رسيدن به توسعه را غيرممكن مي سازد.
3- فرهنگ چاپلوسي و تملق براي مديران و صاحب منصبان
از ديگر مختصات منفي فرهنگي جامعه ما كه دقيقا در راستاي فرهنگ تخريب عمل مي كند فرهنگ تملق و چاپلوسي است. به اين معني كه ديگران به خاطر منافع آني خود و براي حفظ موقعيت شغلي و اجتماعي و شايد به اميد ارتقا به جايگاه بالاتر كارها و اقدامات هرچند كاملا غيرمنطقي مسئولان رده بالاي خود را تاييد مي كنند و با انجام برخي رفتارهاي نوكرمآبانه در برابر آنها و انتساب القابي فراتر از شأن و منزلت به آنان، به نوعي از برنامه هاي آنها حمايت مي كنند و اين تصور هرچند غلط را در مسئولين بوجود مي آورند كه حتما آنها بسيار مهم هستند و اگر آنها نباشند مشكل عمده اي در كارهاي جامعه بوجود مي آيد، در نتيجه به خود حق مي دهند كه هر برنامه اي را هر طور كه صلاح مي دانند و ظاهرا با نيت خيرخواهانه انجام دهند. نمونه تملقات را مي توان در برخي رفتارها مانند موارد ذيل مشاهده نمود:
¤ پيام ها و آگهي هاي تبريك و تسليت كه در صفحات مختلف و مخصوصا صفحه اول روزنامه ها چاپ و منتشر مي شود.
¤ پلاكاردهايي كه به هنگام آمدن مديران و صاحب منصبان بر سردر مكانهاي مختلف شهرها نصب مي گردد.
¤ استفاده از الفاظ و كلمات خاص كه به هنگام خير مقدم گويي مورد استفاده قرار مي گيرد.
با كمي تأمل در مورد نتايج تملق به روشني درمي يابيم كه هم منابع مادي جامعه و هم شخصيت و خود باوري افراد كه هر دو از پيش نيازهاي توسعه هستند، مورد تهديد قرار مي گيرند به اين معني كه در نتيجه تملق و چاپلوسي افراد به يك تصور غلط و غيرواقعي از خود مي رسند كه مي تواند در تصميم گيري آنها موثر واقع شود و منجر به هدر رفتن توان و انرژي جامعه گردد. فرهنگ چاپلوسي گاهي اوقات در قالب خودنمايي و تظاهر و تفاخر بروز مي يابد و در نتيجه اتلاف منابع مادي و معنوي را به دنبال داشته باشد.
4- فرهنگ چشم هم چشمي
از جمله مواردي كه باعث هدر رفتن امكانات جامعه و شكل گيري الگوي مصرف نامتعادل مي گردد، پديده رقابت هاي بي مورد در رسيدن به برخي موقعيت هاي كاذب و خودنمايي است. دقت در اين موضوع متوجه مي شويم كه هيچ فايده اي به جز ناراحتي هاي ذهني و رواني و مصرف نامناسب منابع، ندارد. همانطور كه در مباحث قبلي مطرح شد غلطيدن جامعه در مسير رقابت در مصرف، امكان پس انداز و سرمايه گذاري را به صفر مي رساند و توان و فرصت افراد را به خاطر رسيدن به اهداف كم ارزش به هدر خواهد داد. نمونه هاي زير موارد برجسته اين عملكرد در رفتار جامعه ماست:
¤ مسابقه در برگزاري مهماني هاي متقابل و مفصل تر:
¤ رقابت در برگزاري آيين هاي عروسي و حتي تعزيه در تالارهاي گران قيمت و با هزينه هاي سرسام آور
¤ رقابت در تعيين مهريه عروس خانمها و همچنين در خريدهاي ازدواج؛
¤ ثبت نام فرزندان در مدارس غيرانتفاعي به خاطر رقابت با همسايه ها يا ديگر خانواده هاي فاميل؛
¤ تعويض وسايل منزل از جمله مبل ها، پرده ها و... براي رقابت و خودنمايي در مقابل ديگران؛
¤ ثبت نام پچه در كلاسهاي مختلف از جمله زبان، كامپيوتر، موسيقي،... براي فخرفروشي در برابر مردم! و يا حتي در برخي موارد گرفتن معلم خصوصي براي فرزندان؛
¤ رقابت در خريدن كادو به مناسبتهاي مختلف كه گاهي كادوي خريداري شده موردنياز و استفاده طرف نيست.
¤ تعويض مكرر دستگاه موبايل و خريد گوشي هاي گران قيمت با خطوط رند
5) فرهنگ خود برتربيني يا فردگرايي به جاي تعامل و تعاون
در بسياري از موارد افراد جامعه ما سعي مي كنند در تمام كارها و برآوردن نيازها متكي به خود باشند. داشتن چنين روحيه اي باعث شده است حجم بالايي از منابع و امكانات جامعه كه مي توانست در امر توسعه، توليد و سرمايه گذاري مورد استفاده قرار گيرد بصورت راكد در كمدها و انباري هاي خانه ها بماند و خاك بخورد. در اين جا براي روشن شدن مطلب مثالي ذكر مي كنيم. در يكي از مناطق كشور ما مادران اعتقاد دارند كه بايد تمام وسايل خانگي كه مورد نياز است و در مناسبت هاي مختلف مورد استفاده قرار مي گيرد تهيه و در خانه موجود باشد تا در صورت نياز با خيال آسوده مراسم برگزار شود. و به همين علت در فرصتهاي گوناگون چنانچه پس اندازي در خانواده وجود داشته باشد براي خريدن چنين وسايلي هزينه مي شود. به عنوان مثال مادري كه صاحب پسري پنج ساله است با اين نظر كه موقع پايان خدمت سربازي اين پسر يك مهماني خواهند داد ومثلاً صدنفر را دعوت خواهند كرد. از حالا به فكر تهيه و خريد انواع لوازم خانگي است. درحالي كه اين مهماني 15يا 16سال ديگر برگزار خواهد شد اين لوازم تهيه مي شوند و در كمدها و انباري ها نگهداري مي كنند.
آنچه تا به حال مطرح شده برخي از ويژگيهاي فرهنگي جامعه ما بود كه به عنوان مانع مي تواند در مسير توسعه جامعه ظهور و بروز يابد. براي رفع اين موانع ارائه الگوهاي مناسب تربيتي و آموزشي كه هم بايد مربيان اعم از والدين و معلمان، دست اندركاران وسايل ارتباط جمعي، رهبران سياسي و فكري جامعه اول خود عامل به آنها باشند و هم فرآيند تربيتي و آموزشي جامعه در سطوح و مراحل مختلف طوري طراحي و اجرا شود كه ارزشها و هنجارهاي مطلوب را در فرزندان جامعه دروني كند. الگو بودن رهبران و بزرگان جامعه در مقابله با اشرافي گري، راحت طلبي، رقابت هاي بي مورد، تحقير، تملق و انفرادي عمل كردن نقش بسزايي در جا انداختن عناصر فرهنگي موافق توسعه دارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
پي نوشت ها :
16) نهج الفصاحه- ص44
17) همان
18) همان
19) همان
20) نهج الفصاحه- ص575
21)نهج الفصاحه- ص574
22) نهج الفصاحه- ص44
23) نهج الفصاحه- ص576
24) نهج الفصاحه- ص585
25) نهج الفصاحه- ص587
26) همان
27) نهج الفصاحه- ص577
28) همان
29) همان
30) نهج الفصاحه- ص578
31) نهج الفصاحه- ص581
32) كيهان 16/1/88
33) نهج البلاغه حكمت 437 ص527
نويسنده:نعيم حميدي