IRNON.com
سكوت هايي كه مسير تاريخ را تغيير داد
 

نقش خواص در تحولات جامعه بسيار پررنگ است هرگونه عكس العمل و تصميم گيري آنها مي تواند تأثير بسزايي در جامعه ايجاد كند. سكوت نخبگان و خواص جامعه نيز، همچون تصميم گيري آنهاست و مي تواند حوادث سهمگين و غيرقابل جبراني را به همراه بياورد.


 

«همه ما خيلي بايد مراقب باشيم؛ خيلي بايد مراقب باشيم: مراقب حرف زدن، مراقب موضع گيري كردن، مراقب گفتن ها، مراقب نگفتن ها. يك چيزهايي را بايد گفت؛ اگر نگفتيم، به آن وظيفه عمل نكرده ايم. يك چيزهايي را بايد بر زبان نياورد، بايد نگفت؛ اگر گفتيم، برخلاف وظيفه عمل كرده ايم. نخبگان سر جلسه امتحانند؛ امتحان عظيمي است. در اين امتحان، مردود شدن، رفوزه شدن، فقط اين نيست كه ما يك سال عقب بيفتيم؛ سقوط است. اگر بخواهيم به اين معنا دچار نشويم، راهش اين است كه خرد را، كه انسان را به عبوديت دعوت مي كند، معيار و ملاك قرار بدهيم؛ شاخص قرار بدهيم.»
اين توصيه يا به عبارت بهتر ابراز دغدغه و گله مندي رهبر معظم انقلاب، برخاسته از نوعي محافظه كاري يا بلاتكليفي برخي نخبگان و خواص است كه متأسفانه در فضاي فتنه پس از انتخابات شكل گرفته است. از آنجايي كه نقش خواص در تحولات جامعه بسيار پررنگ است هرگونه عكس العمل و تصميم گيري آنها مي تواند تأثير بسزايي در جامعه ايجاد كند. سكوت نخبگان و خواص جامعه نيز، همچون تصميم گيري آنهاست و مي تواند حوادث سهمگين و غيرقابل جبراني را به همراه بياورد. نخبگان هم مي توانند در راستاي اعتلا، گسترش و تقويت قدم برداشته و تصميم گيري كنند و هم مي توانند در راستاي تخريب، براندازي و ناسازگاري حركت كنند.
اگر نخبگان و مسئولان سياسي كشور به موقع به صحنه ها ورود پيدا كنند و ورودشان منصفانه باشد، مي تواند منشأ اثرات خير و خوبي باشند. اما وقتي نخبگان فضا را خالي كنند، شرايط براي رويش انديشه هاي نادرست شكل مي گيرد و آن انديشه ها نمي تواند مبناي صحيحي براي عقل محوران و خردمندان جامعه باشد.
نخبگان نه تنها بايد ملاحظه گفتن ها بلكه نگفتن ها را هم داشته باشند و در بيان گفته ها و موضعگيري ها نيز جهت الهي را حفظ كنند. متأسفانه محافظه كاري و در پيش گرفتن سكوت معنادار برخي نخبگان و خواص در فضاي پس از انتخابات شكل نامطلوبي به خود گرفت. مروري بر حوادث تاريخي و وقايع عبرت آموز، اين واقعيت را روشن مي كند كه گاه تأخير در تصميم گيري براي ايفاي نقش نخبگي مي تواند پيامدهاي زيانبار و پشيمان كننده اي دربرداشته باشد.
راستي اگر عظيم ترين سكوت تاريخ اتفاق نمي افتاد و همه شاهدان غدير در موقع لازم لب به سخن مي گشودند و بر حقانيت علي(ع) اقرار مي كردند، بزرگترين ظلم تاريخ يعني تحريف خلافت به خانه نشين شدن آن حضرت منتهي نمي شد.
چرا خواص آن زمان آخرت خود را به دنيا فروختند و تشخيص حق از باطل را براي عوام مشكل كردند. آيا مي توان گفت كه عوام خود به خود حوادث سقيفه را به وجود آوردند؟ چرا خواص در ماجراي حمله به بيت دختر پيامبر(ص) سكوت كردند و موضعي نگرفتند؟
بلواي سقيفه ضربتي بر پيكر اسلام وارد آورد كه مي توان به جرات اتفاقات و حوادث بعدي مانند گرفتاريهائي كه براي علي عليه السلام روي داده و منجر به شهادت ايشان گرديد و قضيه كربلا و اسارت اهل بيت و ساير حوادث نظير آن را مولود و معلول همان ضربت سقيفه دانست. اگر سكوت نابه حق خواص و شاهدان غدير نبود هرگز ماجراي فدك نيز در پي آن نمي آمد. چرا مردمي كه در زمان حيات پيامبر ديده بودند كه پيامبر گرامي اسلام چگونه با عشق و محبت از منزلت و شخصيت فاطمه زهرا(س) ياد مي كند بعد از رحلت ايشان تمامي شنيده ها و ديده ها را فراموش كردند و براي بيان حقانيت سخني نگشودند.
وقتي حضرت زهرا به همراه فرزندان و همسرش نزد خانه هاي مهاجر و انصار رفت و در همه خانه ها را كوبيد تا شاهدي بر فدك بياورد سكوت تنها پاسخي بود كه مي شنيد. سكوتي تلخ و غم انگيز. سكوتي كه اگر به سخن مي انجاميد منجر به شهادت مظلومانه دختر پيامبر نمي شد و ما امروز به دنبال قبر مخفي آن حضرت نمي گشتيم.
يكي از عواملي كه در شكل گيري حادثه عاشورا نقشي كليدي داشت، غفلت و سكوت خواص بود. سكوت تلخ خواصي كه مي توانستند با تصميم گيري به موقع مانع از بروز فاجعه غم بار كربلا شوند. خواص كوفه، حدود 12 هزارنامه براي دعوت از سيدالشهداء جمع آوري كردند اما به واسطه منافع شخصي و به تعبيري بي تفاوتي به سرنوشت جامعه، امام را تنها گذاشتند. نخبگان جامعه به خاطر ترس از دست دادن موقعيت و زن و فرزند و آبرو به ميدان نيامدند و وقتي كه لازم بود از مسلم بن عقيل حمايت كنند به بلاتكليفي و سكوت روي آوردند! رمز شكل گيري حكومت فاسد اموي و استمرار آن طغيان علني يزيد (لعنه ا... عليه) را مي توان با مراجعه به تاريخ و خطبه مهم امام حسين(ع) در جمع صحابه و بزرگان اسلام در سرزمين مني كه اتمام حجت ايشان با علما و نخبگان مصلحت پرست جامعه اسلامي است جستجو كرد. حضرت سيدالشهدا(ع) در سال هاي آخر عمر معاويه از تمام كساني كه رسول خدا را ديده بودند و افتخار صحابگي آن حضرت را داشتند و ساير بزرگان بلاد اسلامي را دعوت كرد و با نوشتن نامه به همگي صحابه و تابعين حدود هزار نفر از آنها را در سرزمين مني جمع نمود و در خطبه اي صريح و انتقادي با اشاره به ظلم و ستم و هوسراني حكومت اموي، سكوت و بي تفاوتي خواص و نخبگان را عامل اصلي بروز ظلم حكومت معرفي كرد. امام حسين(ع) در اين خطبه مهم كه يقينا خطاب آن بزرگان و خواص جامعه اسلامي در همه زمان ها هستند و امروز نيز مردم و خصوصا خواص جامعه و نخبگان و علما و ... مخاطب آن خواهند بود، از فراموش شدن امر به معروف و نهي از منكر و سكوت در برابر بي عدالتيها و ظلم هاي حكومت اموي انتقاد كرد و خواص جامعه را از كيفر خداوند به سبب فراموشي قيام عليه ظلم انذار داد. آري! وقتي خواص طرفدار حق يا اكثريت قاطعشان در يك جامعه چنان تغيير ماهيت مي دهند كه فقط دنياي خودشان برايشان اهميت پيدا مي كند، وقتي از ترس جان، از ترس تحليل و تقليل مال، از ترس حذف مقام و پست، از ترس منفور شدن و از ترس تنها ماندن حاضر مي شوند حاكميت باطل را قبول كنند و در مقابل باطل نمي ايستند و از حق طرفداري نمي كنند و جانشان را به خطر نمي اندازند، آن گاه در جهان اسلام فاجعه با شهادت حسين بن علي(ع) با آن وضع- آغاز مي شود، حكومت بني اميه و شاخه مرواني و بعد به بني عباس و آخرش هم به سلسله سلاطين در دنياي اسلام، تا امروز مي رسد!
در تاريخ معاصر ايران نيز نمونه هاي فراواني از سكوت هاي تلخ و خاموشي هاي نابهنگام و نوشدارو آن هم بعد از مرگ سهراب داشته ايم. سكوت و بي تفاوتي هاي مهمي كه ميتوانست مسير تاريخ معاصر ايران را تغيير دهد.
سكوت دربرابر حق وچشم بستن بر روي همه واقعيت ها از ترس از دست دادن مقام و موقعيت. اگر خواص و نخبگان جامعه در زمان مشروطيت دربرابر اعدام شيخ فضل الله نوري تحركي مي كردند و فريادي سرميدادند شايد آن شيخ شجاع هرگز پاي چوبه دار نمي رفت و انقلاب مشروطه شكست نمي خورد. درخصوص حوادث تلخ مشروطه بعداز شيخ فضل نوري روحاني آزاده،سيدحسن مدرس از ديگر كساني است كه به تنهايي دربرابر ظلم رضاخاني ايستاد و نخبگان بي تفاوت آن روز به حمايت از مواضع او برنخاستند.
شايد اگر خواص و نخبگان جامعه ايران در برابر انحرافات مشروطه همگام با شيخ فضل الله نوري مي شدند و دربرابر ظلم حكومت پهلوي با سيدحسن مدرس هم آهنگ مي گشتند و در برابر ظلم وفساد و چپاول خاندان پهلوي و ضربات جبران ناپذير آنها به مذهب و اصول اسلامي زودتر از موقع و با وقت شناسي به جا تصميمات صحيح تري مي گرفتند انقلاب اسلامي امروز بيشتر از 30 سال داشت.
درسالهاي پس از انقلاب بي عدالتي ها و افزايش شكاف طبقاتي درجامعه ما نيز بيش از آنكه به دشمنان خارجي مربوط باشد به رفاه زندگي و دنيازدگي برخي مسئولان و سكوت خواص جامعه دربرابر بي عدالتي ها مربوط مي شود. پس از جنگ تحميلي، «جنگ فقر و غنا» و «جنگ پابرهنگان و مرفهين بي دردي» آغاز شد. جنگي كه حضرت امام (ره) درپيام قبول قطعنامه از آغاز آن خبر داده بود و علي رغم هشدارهاي مكرر رهبر فرزانه انقلاب در دوران سازندگي درخصوص رواج اشرافيت وتجملگرايي، به سبب سكوت خواص از بين نرفت و روز به روز بر شدت آن افزوده شد. متاسفانه پيروز جنگ نابرابر «فقر و غنا»، و «اغنياء سرمايه داران» بودند. كساني كه بعداز دستيابي به ثروت هاي هنگفت به فكر تصاحب ميزهاي قدرت افتادند تا با نزديكي به منابع قدرت از رانتهاي ويژه استفاده نمايند. به راستي درسالهاي پس از جنگ تحميلي نخبگان و بزرگان علمي، فرهنگي، ديني و سياسي كشور تا چه اندازه نسبت به بي عدالتي ها و افزايش فاصله هاي طبقاتي و شكاف فقر و غنا حساس بوده اند؟ نخبگان و خواص با نفوذ چقدر از حق محرومان دفاع كردند و چقدر با نفوذ باندهاي قدرت و ثروت در ساختارهاي جامعه مقابله كرده اند؟ نزديك به يك دهه است كه مقام معظم رهبري بر مبارزه با فساد اقتصادي تاكيد مي كنند اما اگر از موارد استثناء و اندك افراد انقلابي كه بگذريم، قاطبه خواص جامعه در برابر بي عدالتي ها و فسادها ساكت و منفعل بوده اند.
اهميت رويدادهاي انتخاباتي پس از آن به قدري بود كه انتظار مردم را براي ورود رجال سياسي بالا برد.
قضاياي اخير انتخاباتي آزمون سختي براي نخبگان جامعه ما بود.آزموني كه با فرمان رهبري برخي از خواص درآن مردود شدند. متاسفانه آنچه امروز به حافظه تاريخ سپرده شده و آيندگان از آن به عنوان نمونه اي تلخ يادآوري مي كنند. سكوت تامل برانگيزي است كه جامعه را متحير ساخته است. سكوت خواصي كه مي توانستند درمسائل انتخابات با شجاعت اخلاقي خود و با تصميم گيري به موقع دربرابر سخنان باطل راه را بر ابهامات و حدس و گمان هايي كه لطمات جبران ناپذيري بر نظام وارد آورد ببندند.
برخي نخبگان سياسي در قبال بيانات روشن كننده رهبر معظم انقلاب سكوت معناداري پيشه كردند و ندانستند كه اين سكوت علامت رضايت دشمنان است نه دوستان.
اگر فرض را هم بر اين بگذاريم كه نخبگان سياسي توان درك شرايط موجود را نداشتند، مقام معظم رهبري با بيانات روشنگرانه خويش اين راه را براي آنان همواره ساخت؟ پس سكوت در قبال اين همه رفتارها كه در تضاد آشكار با موازين مقام معظم رهبري است براي چه؟ زماني كه رهبر معظم انقلاب براي دفاع از نظام اسلامي براي فدا كردن آبرو و جان خويش اعلام آمادگي كرده است، ديگر چه حجتي براي سكوت يا برخي مواضع خنثي و سخنان دو پهلوي بعضي خواص و نخبگان باقي مانده است؟ آيا علاقه به فرزندان، ملاحظات دوستي ها، رفاقت ها و در نزد برخي نخبگان و خواص انقلاب مي تواند توجيه كننده سكوت، نگفتن واقعيت ها و روشنگري فضاي جامعه باشد؟
بعد از خطبه تاريخي و ماندگار مقام معظم رهبري در نماز جمعه همگان چشم انتظار تحليل شفاف و جامع آقاي هاشمي رفسنجاني بودند. ايشان يكي از نخبگاني است كه همه جامعه از ايشان توقع سياستمداري و دورانديشي داشتند. اما ايشان آنجا كه بايد براي خاموش كردن آتش فتنه به ميدان بيايند نيامدند و در مقابل آن همه هجمه به سلامت سياسي نظام به بهانه توهين به خود و خانواده اش سكوت كردند. اگر پس از تجليل رهبري از وي در خطبه معروف 29 خرداد نماز جمعه در دفاع از رهبري، انقلاب و حزب الله وارد مي شد و با صداي بلند از حق شخصي خود مي گذشت و از نفوذ خود براي اتمام غائله استفاده مي كرد، اگر از خانواده خود در مسائل اخير حمايت نمي كرد و ابراز برائت خود را از آنها كه در اغتشاشات فعال بوده اند اعلام مي نمود، اگر در خطبه هاي نماز جمعه مسأله تمام شده را زنده نمي كرد، اگر سخناني را كه در چهارم مرداد، در ديدار اساتيد دانشگاه علم و صنعت، بيان نمود و همگان را از توليد هزينه براي نظام و انقلاب بر حذر داشت و از رهبري تجليل كرد و ادعاي اختلاف با رهبري را رد كرد در روزهاي 25 تا 30خرداد عنوان مي كرد، قطعاً هم ايشان و هم انقلاب درصدي از هزينه هاي پرداخت شده را نمي پرداخت.
سخن آخر اينكه، رشد و حركت هر جامعه اي به سوي آرمانهايش در گرو بيداري و آگاهي نخبگان و خواص آن جامعه است و انقلاب اسلامي نيز كه با آگاهي بخشي خواص جامعه و بيدار شدن عموم مردم به پيروزي رسيد، براي استمرار و ادامه راه نيز نياز به هوشياري و آگاه سازي نخبگان جامعه دارد. خاموشي خواص در زمان گفتن بدون شك به انحراف جامعه اسلامي از اصول و آرمانهايش خواهد انجاميد و حادثه بزرگ عاشورا عبرتي است كه براي جامعه امروز ما بايد همواره در خاطر باشد.
ـــــــــــــــــــــــــــ
از بيانات مقام معظم رهبري در تاريخ 20/3/75 در جمع فرماندهان لشكر 27 حضرت رسول صلي الله عليه و آله

نويسنده:شبنم نادري