IRNON.com
دستاوردهاي فرهنگي ‌ـ اجتماعي، سياسي و اقتصادي در حكومت مهدوي
 

زمان حضرت مهدي(ع) پس از ظهور و قيام‌شان از درخشان‌ترين دوره‌هاي كره زمين پس از آفرينش آن و يا از زمان خلقت آدم(ع) است. صحيح آن است كه زمان حضرت مهدي(ع) را زمان نور و عصر علم بناميم.


 

1) دستاوردهاي فرهنگي‌- اجتماعي، سياسي و اقتصادي حكومت مهدوي
زمان حضرت مهدي(ع) پس از ظهور و قيام‌شان از درخشان‌ترين دوره‌هاي كره زمين پس از آفرينش آن و يا از زمان خلقت آدم(ع) است. صحيح آن است كه زمان حضرت مهدي(ع) را زمان نور و عصر علم بناميم. در زمان ظهور حضرت تمامي مظاهر زندگي به ميزان صددرصد دگرگون مي‌شود. فقر به كلي از اجتماع بشري رخت برمي‌بندد. محروميت از مردمان زائل مي‌گردد. عقده‌هاي رواني گشوده مي‌شوند. اندو‌ه‌ها به شادي بدل مي‌گردد. جهنم زندگاني به بهشت تبديل مي‌شود و پژمردگي بر چهره‌ها نشسته جاي خود را به طراوت و شادابي خواهد سپرد. در آن روزگار هراس از بين مي‌رود و امنيت بر سراسر عالم سايه مي‌افكند. عدالت بر فراز اجتماعات خيمه خواهد زد، ظلم نابود مي‌شود و در آن هنگام نه ظلمي مي‌توان ديد و نه مظلومي. مسلمانان كامياب مي‌گردند و سلامت بر كرة زمين سايه مي‌افكند و اسلام در تمام سرزمين‌هاي عالم منتشر مي‌گردد. (قزويني، 76، ص617-615)
در احاديث ائمه معصومين به جنبه‌هاي مختلف اين پيشرفت‌ها اشاره شده است. با بررسي بيشتر اين دستاوردها به سه بخش تقسيم شدند.
1) دستاوردهاي فرهنگي‌ـ اجتماعي
2) دستاوردهاي سياسي
3) دستاوردهاي اقتصادي

1ـ1 دستاوردهاي فرهنگي‌ـ اجتماعي حكومت مهدوي

الف) زندگاني فرهنگي در زمان حضرت مهدي(ع)
زندگاني فرهنگي در زمان حضرت مهدي(ع) آنچنان شكوفايي خواهد داشت كه نظيري در تاريخ برايش نتوان يافت. علم و فرهنگ و خصوصاً علوم ديني و احكام شرعي و معارف اسلامي منتشر مي‌گردد.
و آن چنان كه از احاديث پيداست در نظام حكومتي امام مهدي(ع) ناداني، بي‌سوادي و كم خردي به طور كلي ريشه‌كن خواهد شد و همة انسان‌ها به مقتضاي توانايي خود از بالاترين حد دانش و معرفت برخوردار خواهند شد. اين مبحث را با روايتي از امام باقر كه در زمينة رشد و توسعة خردورزي در زمان امام مهدي(ع) فرموده‌اند، به پايان مي‌بريم:
«هنگامي كه قائم(ع) به پا خيزد، خداوند دست‌اش را بر سر بندگان مي‌گذارد و بدين وسيله عقول آنها افزايش يافته و خردهاي آنها به كمال مي‌رسد.» (1)

ب) امنيت و آرامش در عهد حضرت حجت(ع)
امروزه زندگاني اجتماعات بشري به خاطر نبودن آرامش و امنيت در زمينه‌هاي مختلف در حالتي پر از دلهره‌هاي عصبي سپري مي‌گردد.
با بررسي اجمالي فقدان امنيت به يكي از عوامل چون فقر و محروميت، ضعف ايمان به خدا و ضعف دولت مربوط مي‌شود. اما در زمان حضرت مهدي(ع) كليه اين عوامل از بين مي‌رود. ذيلاً برخي از احاديثي را كه دربارة اين مسايل روايت شده ذكر مي‌نماييم:
حضرت امام باقر(ع) در حديثي از رواج امنيت و آرامش در زمان حضرت مهدي(ع) چنين فرمودند:
«پير زني ناتوان از شرق عالم به آهنگ مغرب به راه خواهد افتاد و در اين مسير هيچ كس او را اذيت نخواهد كرد.» (2)
در مورد كتب درايه و رجال و شرح حال راويان حديث و تقسيم احاديث به صحيح و ضعيف و ديگر اصطلاحات حديثي بي‌نيازي حاصل خواهد شد. چرا كه بيشتر آنان بر حدس و ظن استوارند و استفاده از آنها به زمان غيبت و جدايي مردم از امام عصر(ع) محدود مي‌گرديده است. در زمان حضرت ولي عصر(ع) مردم احكام شرعي را به صورتي قطعي درخواهند يافت.
بيشتر كتاب‌هاي تفسير از اعتبار ساقط خواهند شد، زيرا مردم به تفسيرهايي كه برخاسته از آرا و برداشت‌هاي شخصي است، اعتنايي نخواهند داشت. در آن زمان فقط تفاسير روايت شده از اهل بيت(ع) باقي خواهند ماند.
اين حكم در مورد قرائت‌هاي مختلف قرآن كريم‌ـ كه سنديّتي ندارند‌ـ نيز جاري و ساري است. زيرا مردم قرآن را از حضرت مهدي(ع) همان‌گونه كه از سوي خداي متعال نازل گرديده است، فرا مي‌گيرند و تفسير قرآن را نيز به گونه‌اي كه مراد و مقصود حضرت حق است، خواهند فهميد و بر معارف قرآن و اسرار و عجايبي كه در اين كتاب، ناشناخته و پنهان مانده است، اطلاع خواهند يافت. (قزويني، 76، ص622-621)
حضرت امام باقر(ع) مي‌فرمايد:
«در زمان او‌ـ زمان حضرت مهدي(ع) به شما حكمت خواهند داد، چندان كه زن در خانه‌اش به كتاب خدا و سنت پيامبرش(ص) قضاوت خواهند نمود.» (3)
و در سخني از امام علي(ع) نيز نقل است:
«... و بدعتي باقي نمي‌ماند مگر آن كه زائل‌اش خواهد ساخت و نه سنتي مگر آنكه برپايش خواهد نمود.» (4)
از حضرت اميرالمومنان علي(ع) نقل است كه مي‌فرمايد:
«... تا جايي كه زن بين عراق و شام ره خواهد سپرد و در اين مسير جز بر روي گياهان گام نخواهد نهاد. زيورش بر سرش خواهد بود. ولي نه درنده‌اي او را ناراحت مي‌كند و نه او از درنده مي‌ترسد.» (5)
حضرت علي(ع) مي‌فرمايد:
«زماني كه قائم(ع) قيام كند، بغض و كينه از دل‌هاي بندگان برود و چهارپايان و درندگان در حال صلح با يكديگر به سر خواهند برد.» (6)
همچنين فرمودند:
«... ميش و گرگ در يك محل مي‌چرخند و كودكان با مارها و عقرب‌ها باز مي‌كنند و اين گزندگان به آنان آسيب نخواهند رساند، بدي از بين رفته و نيكي باقي مي‌ماند.» (7) (قزويني، 76، با تلخيص صص645-642)

ج) دگرگوني علوم طبيعي و وسايل زندگي
روايات مربوط به حضرت مهدي(ع) بسياري از امور غيرعادي را براي نسل‌هاي گذشته و معاصر بيان مي‌كند كه ظاهراً برخي از آنها كرامت و معجزه است كه خداوند متعال آن را به دست حضرت و يارانش جامه عمل مي‌پوشاند.
روايات متعددي دلالتي دارد كه تحولي عظيم در علوم طبيعي توسط حضرت مهدي(ع) انجام مي‌پذيرد كه جهشي در پيشرفت زندگي بشريت در روي زمين و تمام زواياي آن خواهد بود.
از اين‌رو از امام صادق(ع) روايت است كه مي‌فرمايد:
«دانش بيست و هفت حرف (شعبه و شاخه) است و مجموع آنچه پيامبران آورده‌اند، دو حرف است و مردم تا آن روز بيش از دو حرف را نمي‌دانند و چون قائم(ع) قيام نمايد بيست و پنج حرف بقيه را برون آورده و در ميان مردم منتشر مي‌سازد و بدين‌سان مجموع بيست و هفت جزء دانش را نشر مي‌دهد. (8)
در روايتي از امام صادق منقول است كه فرمود:
« در زمان قائم(ع) شخص مومن در حالي كه در مشرق به سر مي‌برد، برادر خود را كه در مغرب است، ديده و نيز آن كه در مغرب است، برادر خويش را در مشرق خواهد ديد (9)».
يا از امام باقر(ع) منقول است:
«چون قائم(ع)» قيام نمايد به هر منطقه‌اي شخصي را (به عنوان نماينده) اعزام كند و گويد دستورالعمل تو در دست توست. چنانچه امري برايت پيش آيد كه آن را نفهمي و حكمش را نداني به دست خود بنگرو بر طبق آنچه مي‌بيني عمل نما.» (10)

2-1 دستاوردهاي سياسي حكومت مهدوي

الف) احياء دوباره اسلام و جهان شمولي آن
خداوند متعال در آية 33 سوره توبه مي‌فرمايد:
«اوست خدايي كه رسول خداي را با دين حق به هدايت خلق فرستاد تا بر تمام اديان عالم تسلط و برتري دهد، هر چند كافران ناراضي و مخالف باشند.»
از ابن عباس دربارة اين آيه نقل شده است كه گفت:
«هيچ يهودي و نصراني و يا پيرو ديني نماند مگر آن كه به اسلام گرود تا آن كه (جزيه گرفتن) ماليات سرانه‌اي كه از پيروان ساير اديان آسماني گرفته مي‌شود، برداشته و صليب شكسته و خوك كشته شود و آن مصداق فرموده خداوند است كه «اسلام را بر تمام اديان جهان پيروز گرداند، هر چند مشركان را ناخوش آيد» و اين امر در زمان قيام قائم(ع) پديدار گردد (11)».
البته معناي اين جمله كه جِزيه برداشته شود، اين است كه از اهل كتاب، چيزي جز اسلام پذيرفته نخواهد شد.
حضرت رسول اكرم(ص) در مورد زمان ظهور فرمودند:
«در جهان جز فرمانروايي اسلام وجود نخواهد داشت و زمين چون لوح سيمين خواهد شد.» (12)
يعني امام مهدي(ع) زمين را از لوث كفر و نفاق پاك و پيراسته خواهد كرد مانند لوح نقره خالص و ناب.
از اميرالمومنان علي(ع) روايت شده است كه فرمود:
«او قائم راي و نظر را از قرآن مي‌گيرد، آنگاه كه ديگران قرآن را بر راي و انديشة خود باز مي‌گردانند، به آنان شيوة عدالت را نشان مي‌دهد و كتاب و سنت را كه متروك و منزوي شده، زنده مي‌كند.» (كوراني، 82، با تلخيص صص359-356)
در دوران امام عصر(ع) شيعه به اوج عظمت و قلة قدرت و توانايي خواهد رسيد، برخلاف تمام دوران گذشته كه همواره در معرض فشار و ظلم بوده است. تاريخ گواه اين است كه همواره شيعيان در سلطه حكومت‌هاي جائر قرار داشتند. اما در زمان امام مهدي(ع) طبق گواهي روايات در روحية و وضعيت شيعيان دگرگوني و تحولي عميق رخ خواهد داد. اكنون به برخي از احاديث وارد شده در اين مورد اشاره مي‌كنيم:
حضرت صادق(ع) مي‌فرمايند:
«در دولت قائم(ع) شيعيان ما بزرگان و زمامداران زمين خواهند بود و به هر يك از آنان قدرت چهل مرد داده خواهد شد.» (13)
حضرت صادق در همين مورد چنين مي‌فرمايد:
«خداوند ترس را از قلوب شيعيان ما زدوده و در قلوب دشمنان ما جاي خواهد داد. هر يك از آنان از نيزه برنده‌تر و از شير پرجرات‌تر خواهد گرديد....» (14)
در زمان امام مهدي(ع) شيعه كه به برترين درجة ممكن و توان خواهد رسيد و قدرت در سراسر گيتي به دست شيعيان خواهد افتاد، كه البته اين وضعيت از عنايت خاصة حضرت مهدي(ع) نشأت مي‌گيرد.
حضرت صادق(ع) مي‌فرمايد:
«وقتي كه قائم ما ظهور نمايد، خداي تعالي در شنوايي و بينايي شيعيان ما افزايش و كشش ايجاد مي‌فرمايد، به گونه‌اي كه ‌ـ بدون آن كه بين آنان و قائم پيكي باشد‌ـ وقتي قائم با آنان سخن مي‌گويد، مي‌شوند و وي را مي‌بينند، در حالي كه او در جايگاه خود مي‌باشد.» (15) همچنين در تشريح وضعيت مردم در زمان ظهور، حضرت امام محمد باقر(ع) مي‌فرمايد:
«... مردم زكاه اموال خود را روي شانه‌هاي خود برمي‌دارند و براي حضرت مهدي(ع) مي‌آورند، خداوند بر شيعيان ما توسعه مي‌دهد. اگر نه اين بود كه لطف پروردگار شامل آنها مي‌شد (نعمت آنها را مست مي‌كرد) و از حدود تجاوز مي‌كردند (ولي لطف خداوند آنها را از سركشي نگهداري مي‌كند.» (16)
اين حديث به ميزان بهره‌وري شيعيان از كمال عقلي و خردمندي و درك واقعيات دلالت مي‌كند، چرا كه طبع انساني به طغيان و سركشي مايل است، خصوصاً آن هنگام كه خود را بي‌نياز ببيند. بنابراين مردم آن دوران با آراسته بودن به اخلاق نيكو و عدم طغيان‌گري، نظام اجتماعي را حفظ مي‌كند و وجود اين خصايص نيكو بستگي تمام به لطف خداوند و عنايت حضرت حجت(ع) نسبت به مردم دارد. (قزويني، 76، با تلخيص صص655-648)

ب) عدالت مهدوي
با بررسي اجمالي رواياتي كه شيعه و اهل سنت در زمينة بشارت به ظهور مهدي(ع) نقل كرده‌اند، روشن مي‌شود كه در اين روايات آنچه بيش از هر چيز ديگر مورد توجه قرار گرفته برپاداشتن قسط و عدل و نابود ساختن ظلم و جور از سوي آن حضرت است.
از آن جمله مي‌توان به اين روايات اشاره كرد:
پيامبر اكرم اسلام(ص) مي‌فرمايند:
«شما را به مهدي بشارت مي‌دهم، او در زماني كه مردم گرفتار اختلاف، درگيري و آشوب‌ها هستند، در امت من برانگيخته مي‌شود و جهان را از عدالت و برابري پر مي‌سازد، همچنان كه از ظلم و ستم پر شده بود (17)».
برپايي عدالت در هر جامعه‌اي نيازمند اركان و پايه‌هاي متعدي است و نبود هر يك از اين اركان موجب ناپايدار عدالت در آن جامعه مي‌شود.
مهم‌ترين اركان عدالت همراه احاديثي كه ذكر مي‌گردد، بيان مي‌شود:
از نظر شيعه برقراري نظام حكومتي كه همة روابط حاكم بر آن مبتني بر عدالت كامل باشد، جز به دست آخرين امام معصوم و خاتم حجت‌هاي الهي، حضرت مهدي(ع) امكان‌پذير نيست و از همين روست كه در روايات از دولت آن حضرت به عنوان آخرين دولت ياد شده، يعني دولتي كه پس از پشت سر گذاشتن همه تجربه‌هاي بشري و نوميدي از همه الگوهاي حكومتي خود ساخته و مستمر مي‌شود. (حاكم عادل، اولين ركن عدالت است).
امام باقر(ع) در اين زمينه مي‌فرمايد:
«دولت ما آخرين دولت‌هاست، هيچ خاندان صاحب دولتي نمي‌ماند، مگر آن كه پيش از [دولت] ما به حاكميت مي‌رسند، تا زماني كه سيرة [حكومتي] ما را مي‌بينند، نگويند: «اگر ما هم به حاكميت مي‌رسيديم به همين‌گونه رفتار مي‌كرديم و اين سخن خداوند، صاحب عزت و جلال است كه «سرانجام نيك از آنِ پرهيزگاران است. (18)».
البته اين سخن به اين معنا نيست كه هرگونه تلاش براي برقراري عدالت در دوران غيبت بي‌فايده است و يا اساساً نبايد در اين دوران حركتي را براي استقرار نظام عادلانه، حتي در سطحي محدود انجام داد. بلكه فضاي سخن اين است كه تا پيش از ظهور امام مهدي(ع) هيچ حكومتي نمي‌تواند ادعا كند كه توان برقراري نظام عادلانه كامل را دارد.
پيشوا و رهبر مسلمانان بايد در بالاترين مرتبه تقوا و پرهيزكاري و از هرگونه شائبه ظلم و ستم به دور باشد. چنان كه امام علي(ع) مي‌فرمايند:
«... خداوند بر پيشوايان دادگر واجب فرموده‌اند كه خود را در معيشت با مردم تنگ‌دست برابر دانند تا بينوا را رنج بينوايي به ستوه نياورد. (19)»
امام صادق(ع) در مورد سيره و روش زندگاني امام مهدي(ع) خطاب به ياران خود كه نسبت به ظهور قائم(ع) بي‌تابي مي‌كردند، مي‌فرمايد:
«چرا در مور ظهور قائم(ع) اين همه شتاب مي‌كنيد؟! به خدا سوگند كه او لباس خشن مي‌پوشد، طعام خشن (بي‌خورشت) مي‌خورد و .... از سيرة جدش رسول خدا، كه درود خدا بر او باد، پيروي مي‌كند، زندگاني او مانند زندگاني امير مومنان علي(ع) كه درود خدا بر اوباد، است. (20)»
از سويي يكي از موانع اساسي كه در برقراري عدالت در جامعه همواره فراروي مصلحان اجتماعي قرار داشته، نبود مجريان و كارگزاران عادل است.
يكي از تفاوت‌هاي اساسي حكومت امام مهدي(ع) با ديگر حكومت‌هايي كه در طول تاريخ داعية برقراري عدالت را داشته‌اند، اين است كه پيش از اقدام براي تشكيل حكومت به تعداد مورد نياز افراد زبده و برگزيده‌اي كه در نهايت تقوا و پرهيزكاري هستند، تربيت نموده و با برقراري حكومت جهاني خود آنها را به سراسر جهان گسيل دارد. (ركن كارگزاران عادل از اركان عدالت مهدوي).
از ديگر اقدامات مهمي كه امام مهدي(ع) براي تحقق عدالت اجتماعي انجام مي‌دهند، احياي احكام كتاب و سنت رسول خداست كه در طول زمان به فراموشي سپرده شده و جز پوسته‌اي از آنها باقي نمانده است.
امير مومنان علي(ع) در بيان بسياري زيبايي اقدام امام مهدي(ع) در زمينه حاكم كردن احكام قرآن بر هواجس و اميال نفساني انسانها را به‌عنوان مقدمه برپايي عدالت چنين توصيف مي‌كند:
«هواهاي نفساني را به متابعت هدايت الهي باز مي‌گرداند، آن زمان كه مردم هدايت الهي را به متابعت هواهاي نفساني درآورده باشند. آراء و انديشه‌ها را تابع قرآن گرداند، وقتي كه قرآن را تابع آراء و انديشه‌هاي خودساخته باشد [...] و او به شما نشان خواهد داد كه دادگري چگونه است و كتاب خدا و سنت را كه متروك شده، زنده گرداند. (21)» (از ديگر اركان عدالت، قوانين عادلانه است كه همانا نمونه بارز آن قرآن كريم است).
و مطلب نهايي كه از اركان عدالت مهدوي مي‌توان اشاره كرد، اين است كه تحقق عدالت اجتماعي گذشته از همة شرايط بالا به امر ديگري نيز نياز دارد و آن وجود يك نظام حكومتي مبتني بر عدالت است (آخرين ركن عدالت، وجود نظام عادلانه است). (شفيعي سروستاني، 85، با تلخيص صص313-301)

ژرفاي عدالت مهدوي
عدالت مهدوي نه تنها نمودهاي مختلف در حوزه‌هاي فرهنگي، سياسي، اقتصادي و ... دارد بلكه، روابط اجتماعي را تحت تاثير قرار داده و بر روابط فردي مردم نيز تاثير مي‌گذارد و تا شخصي‌ترين روابط مردم گسترة آن پيش مي‌رود. براي روشن‌تر شدن موضوع توجه شما را به روايتي كه از امام صادق(ع) نقل شده، جلب مي‌كنيم.
آن حضرت در توصيف عدالت مهدوي(ع) مي‌فرمايد:
«به خدا سوگند، او عدالت‌اش را تا آخرين زواياي خانه‌هاي مردم وارد مي‌كند، همچنان كه سرما و گرما وارد خانه‌ها مي‌شود.» (22)
براين اساس مي‌توان گفت كه در زمان امام مهدي(ع) روابط خانوادگي، اعم از روابط زن و شوهر، روابط پدر و مادر و فرزندان و روابط ساير خويشان و بستگان با يكديگر بر پايه عدالت سامان مي‌يابد و هرگونه ستم، تجاوز و بي‌عدالتي، تضييع حقوقي از نهاد خانواده رخت برمي‌بندد. با توجه به اين مباحث روشن مي‌شود كه عدالت موعود چگونه جوامع انساني را متحول ساخته و زمينه رشد و كمال معنوي انسان را فراهم مي‌سازد. به بيان ديگر مدينة فاضله موعود، همه ابعاد وجود آدمي را هدف قرار داده و چون ميزاني دقيق، زندگي مادي و معنوي انسان‌ها را به اعتدال مي‌كشاند. (شفيعي سروستاني، 85، ص329، صص329-328)

ج) قضاوت مهدوي
قضاوت امام عصر(ع) در بين مردم نسبت به قضاوت‌هاي اجداد طاهرين آن بزرگوار، امتيازي خاص دارد و آن اين است كه ايشان با دانش و اطلاعات‌شان نسبت به حوادث و وقايع قضاوت خواهند فرمود و منتظر شهادت شاهدان و دلائلي كه ادعا را ثابت كنند، نخواهند شد. (قزويني، 76، ص606) حضرت صاحب‌الامر(ع) اقامه حد نموده، قصاص و تعزير را بر هر كس كه از وي تقصيري صادر گرديده و براساس آن مستحق قصاص و يا تعزير است، جاري خواهد فرمود، حتي اگر گواهان گواهي نداده و بينه‌اي نيز اقامه نشود.
براي توضيح دو مثال مي‌آوريم:
1ـ اگر انساني در خانة خود باده‌خواري كند و كسي اين عمل وي را نديده باشد تا شهادت دهد، حضرت ولي عصر(ع) اين مطلب را به علم امامت خويش مي‌دانند و مي‌توانند بر او حد شرابخواري را جاري فرمايند.
2ـ اگر كسي مرتكب گناهي شود كه سزاوار مجازات باشد، حضرت مهدي(ع) مي‌تواند بر آن عمل وي را مجازات فرمايد. در اين هنگام است كه هر كس بخواهد از نفس خويش فريب خورده، مرتكب گناه و يا جرمي شود، مي‌داند كه حضرت بقيه ا... به علم امامت‌شان از عمل وي آگاهند و قانون مجازات‌ها را در مورد وي اجرا خواهند نمود.
اين مانعي قدرتمند در برابر آن كس خواهد بود كه مرتكب جرم و گناه مي‌گردد و به اين وسيله در همة زمينه‌ها انسان‌ها را از هر انحرافي باز خواهند داشت. (قزويني، 76، صص608-607)
احاديثي كه به اين معني اشاره مي‌فرمايد، زياد است، از آن همه نمونه‌هاي زير را برگزيده‌ايم:
امام صادق مي‌فرمايد:
«زماني كه قائم آل محمد(ص) قيام كند، در ميان مردم به حكم داوود حكم خواهد نمود و به بينه نيازي نخواهد داشت، چرا كه خداي تعالي امور را به وي الهام فرمايد. وي بر پاية دانش خود داوري كند و هر قوم را به آنچه مخفي و پنهان نموده‌اند، آگاه سازد.» (23)
همچنين از امام صادق(ع) در حديث است:
«آنگاه نداكننده‌اي را امر مي‌كند كه ندا در دهد: اين مهدي است كه به مانند سليمان و داوود داوري كند و بر آن گواه نمي‌خواهد.» (24)
امام(ع) بر پايه دانش خود كه الهام از سوي پروردگار است، داوري كند و هر قوم را به آنچه مخفي و پنهان نموده‌اند، آگاه سازد.
مقصود از حكم داوودي اين است كه حضرت مهدي(ع) در قضايا براساس اطلاع به واقع و آگاهي از حقيقت داوري فرموده و بر ظاهر امور اعتماد نخواهند نمود.
حضرت داوود پيامبر نيز چنين بود. اين پيامبر در دوراني از روزگار به واقع قضايا داوري مي‌نمود و حقايق امور به اذن خداي تعالي براي وي روشن بود، به همين دليل به گفته مدعي و يا مدعي عليه توجهي نمي‌كرد.
حضرت مهدي(ع) با همين روش و به كمك واليانش كه به سراسر جهان مي‌فرستد، عدالت را در همه نقاط جهان فراگير مي‌سازد.
در اين باره حضرت صادق(ع) حديثي دارند:
«هنگامي كه قائم(ع) قيام نمايد، در هر يك از مناطق جهان فردي را برگزيده و ارسال مي‌دارد و به وي مي‌گويد:
«پيمان تو به دست توست و اگر با مطلبي مواجه شدي كه آن را نفهميدي و نحوة قضاوت را در موردش ندانستي به دست خود نگاه كرده به آنچه در آن است، عمل نما.» (25) (قزويني، 76، صص610-609)

د) كوفه، پايتخت حضرت مهدي(ع)
كوفه پس از ظهور امام مهدي(ع) داراي مرتبتي بزرگ خواهد شد، زيرا پايتخت حكومت و مركز خلافت و مقر دولت آن بزرگوار خواهد بود.
برخي از احاديثي كه از پايتخت حضرت مهدي(ع) در آينده سخن مي‌گويد، نقل مي‌شود:
حضرت مولي الموحدين علي(ع) مي‌فرمايند:
«... سپس به كوفه مي‌آيد و در آن شهر منزل مي كند. بردة مسلماني را نمي‌يابد مگر اين كه او را خريده و آزاد مي‌فرمايد. مديوني نمي‌ماند مگر آن كه قرض‌اش را ادا مي‌نمايد. مظلمه‌اي بر گردن مسلماني نمي‌باشد، مگر آن كه ردّش مي‌نمايد، بنده‌اي به قتل نرسيده باشد مگر آن كه بهايش را مي‌پردازد، «ديه‌اي تسليم شده به خويشانش» (26) ، كشته‌اي كشته نشده باشد مگر آن كه وام او را پرداخته، براي بازماندگان او جيره و مقرري معين مي‌فرمايد. تا آن كه زمين را از عدل و داد آكنده سازد، آن‌گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد....» (27)
مفضّل از امام صادق(ع) سئوال مي‌كند: سرور من، خانة حضرت مهدي و محل اجتماع مومنان كجا خواهد بود؟ فرمودند:
«مقر حكومت‌اش، كوفه و مجلس حكم‌فرماييش، مسجد جامع آن و بيت‌المال و محل تقسيم غنائم مسلمانان، مسجد سهله خواهد بود و خلوتگاه او موضعي است كه ريگ‌هاي سفيد سرزمين نجف است....» (28)
امام حسن مجتبي(ع) [درباره پس از ظهور] مي‌فرمايد:
«يك جاي پا در كوفه از خانه‌اي در مدينه مرا محبوب‌تر است!».
همچنين امام محمد باقر(ع) نيز مي‌فرمايد:
«به هنگام قيام قائم و داخل شدنش به كوفه، مومني باقي نماند مگر آن كه در كوفه باشد.» (29)
در اين جا كه مبحث پايتخت حكومت حضرت مهدي(ع) و به خصوص مسجد كوفه مطرح گرديد، مناسب است به يكي از مهم‌ترين اقداماتي كه امام مهدي(ع) در اين شهر و مسجد انجام مي‌دهند، اشاره نماييم:
بنابر روايات ائمه معصومين(ع) ابليس در مسجد كوفه كشته خواهد شد، مسجدي كه از جمله مراكز مهم شهر كوفه و محل ترويج و نشر تعاليم امام عصر(ع) در جهان مي‌شود.
علامه مجلسي به نقل از سيد علي بن عبدالحميد به سندش كه آن را تا اسحاق بن عمار مي‌رساند، روايت آورده است كه اسحاق مي‌گويد:
از حضرت صادق درباره مهلت خداوند به ابليس تا وقتي معيني كه در قرآن از آن ياد شده، پرسيدم، فرمود:
«وقتي معين، روز ظهور قائم(ع) مي‌باشد، پس هنگامي كه خداوند او را برانگيزد، به مسجد كوفه آيد. ابليس نيز [به آنجا] آمده تا آن كه به زانو درمي‌آيد و مي‌گويد: اي واي بر من از اين روز. پس امام از موي پيشانيش گرفته و گردن‌اش را خواهد زد. آن روز، روز معين معلوم است كه اجل او نيز سرمي‌آيد. (30) ».
ابليس مخلوقي با شخصيتي ناشناخته است. او پس از سرپيچي از فرمان پروردگار، منبع شر و بدي و گناه براي آدم و فرزندان او گرديد.
او عمر طولاني تا روز قيامت را درخواست كرد كه خداوند بخشي از اين درخواست را اجابت فرمود و بخشي ديگر را نپذيرفت.
خداوند فرمود: «در حقيقت، تو از مهلت يافتگاني، تا روز معين معلوم.» (31)
روز معين و معلوم، همان روز ظهور و تاسيس دولت جهاني است كه حضرت بقيه ا... كمر به قتل شيطان مي‌بندد و بشريت، جهاني بدون شيطان را تجربه خواهد كرد. در نتيجه تربيت انسان ساده‌تر و تكامل‌اش سريع‌تر خواهد شد.
پيروي از ابليس و همسويي با او از آغاز زندگي بشر تا عصر پيش از ظهور محكي براي آزمايش انسان‌ها بوده است، اما در عصر پس از ظهور چنين نخواهد بود. و مطابق روايت، شيطان كه از موقعيت ممتاز مسجد كوفه خشمگين است، سرانجام دل‌هاي مردم قربانگاه او مي‌شود و با شمشير معنوي امام عصر(ع) كشته خواهد شد. (صدر، 84، با تلخيص صص495 و496 و489)

ه) اقدامات حضرت مهدي(ع) در مكه مكرمه
پس از بيعت با حضرت مهدي(ع) حضرت دست به انجام اقداماتي در شهر مكه مي‌زنند.

1. برگرداندن مسجدالحرام به صورت اوليه
مسجد الحرام پس از وفات رسول خدا(ص) تاكنون مرتباً وسعت يافته، مساحت‌هاي فراواني از تمام جوانب به آن اضافه گرديده است، ولي با وجود آن هنوز به اندازة قبلي‌ـ كه حضرت ابراهيم(ع) براي مسجد الحرام ساخته بود‌ـ نرسيده است زيرا كه اساس قديم آن از «حَزْوره (32)» بوده كه اكنون در «مسعي» بين صفا و مروه قرار دارد.
از حضرت صادق(ع) دربارة اضافاتي كه در مسجد الحرام واقع شده است، سئوال كردند كه آيا جزءمسجد است يا نه؟
آن حضرت پاسخ فرمودند:
«آري... آنان هنوز آن را به اندازة مسجدي كه ابراهيم و اسماعيل(ع) ساخته بودند، نرسانده‌اند. (33)».
و نيز حضرت فرمودند:
«خط ابراهيم(ع) در مكه بين حزوره تا مسعي است. اندازة خط كشيدن ابراهيم(ع) همان است. (34)».
آن چنان كه از احاديث برمي‌آيد مسجدالحرام اصلي به مراتب بزرگ‌تر از مسجد الحرام امروزي بوده است و وقتي حضرت مهدي(ع) ظاهر شوند. ديوار محيط بر مسجد الحرام امروزي را خراب كرده، ديوار تازه‌اي بر پايه ديوار نخستين مي‌سازند و اين اصلاح باعث سهولت بسيار طواف خواهد شد. به ويژه آن كه تعداد حاجيان در زمان ظهور حضرت مهدي(ع) به ده‌ها ميليون نفر خواهد رسيد.» (قزويني، 76، صص559-558)

2ـ برگرداندن مقام ابراهيم به جايگاه نخست
حضرت صادق(ع) فرمودند:
«زماني كه قائم قيام كند... مقام ابراهيم را به همان محلي كه بوده است، برمي‌گرداند.» (35)
مقام ابراهيم، سنگي است كه حضرت ابراهيم خليل الرحمان‌ـ وقتي كه خانة كعبه را بنا مي‌فرمود‌ـ بر آن سنگ ايستاد. اين مقام در زمان رسول خدا(ص) مجاور كعبه بود. وقتي كه عمر بن خطاب زمامدار شد، مقام ابراهيم را از مكان‌اش منتقل ساخت و محل‌اش را تغيير داد.
زماني كه اميرالمومنين علي(ع) زمام حكومت را پس از كشته شدن عثمان به دست گرفت. تصميم گرفت كه هرزياده و بدعتي را از بين بردارد و همه چيز را به همان صورتي كه در زمان رسول خدا(ص) بود، برگرداند. از آن جمله مقام ابراهيم را به جاي نخستين‌اش درمجاورت كعبه برگرداند.
ولي منافقان و دشمنان آن حضرت‌ـ كه در برابر هر نوع قدم اصلاحي آن حضرت مي‌ايستادند‌ـ قيام كردند، لذا مولا(ع) بهتر آن ديدند كه با توجه به مسايل مهم‌تر، قضيه را تا زمان ديگر مسكوت نهند.
اين بود كه مقام ابراهيم در غير محل خود باقي ماند.
از جمله اقداماتي كه حضرت مهدي(ع) در مكه انجام مي‌دهند، برگرداندن مقام ابراهيم به محل اول آن در جوار كعبه مكرمه است. اين مطلب نيز براي تسهيل طواف حجاج انجام مي‌پذيرد، زيرا در آن صورت طواف گرد خانه فقط كفايت مي‌كند. (قزويني، 76، ص560)

3ـ نهي از طواف مستحب
حضرت صادق(ع) مي‌فرمايند:
«اولين مطلبي كه قائم(ع) از عدالت آشكار خواهند نمود، آن است كه منادي او ندا مي‌دهد. آن كس كه مشغول انجام استلام حجرالاسود و طواف مستحبي است جاي خود را به كسي كه طواف واجب برعهده دارد، تسليم نمايد.» (36)
هر كس در موسم حج در مسجد الحرام حاضر باشد به خوبي ازدحام مردم را در حال طواف مشاهده خواهد كرد، ازدحامي كه انسان‌ها در آن از بين مي‌روند و افرادي جان خود را از دست مي‌دهند.
طبيعي است كه در آن زمان مسافرت بدون هيچ قيد و شرطي مباح و براي هر كسي آسان خواهد بود. در نتيجه تعداد حاجيان آن مقدار افزون خواهد گرديد كه طواف گرد خانه كعبه و استلام حجرالاسود جداً دشوار خواهد بود، خصوصاً آن كه در برخي از حجاج به طواف واجب اكتفا ننموده بلكه به خاطر تحصيل اجر و ثواب به طواف مستحبي دست مي‌يازند.
روي همين اصل حضرت مهدي(ع) به حجاج امر مي‌فرمايد كه به طواف واجب اكتفا و طواف‌هاي مستحب را رها نمايند تا فرصت براي كساني كه هنوز طواف واجب را به جا نياورده‌اند، گشاده گردد. (قزويني، 76، ص561)

3ـ1 دستارودهاي اقتصادي حكومت مهدوي

الف) دستاوردهاي مالي- اقتصادي
شايد مشكل اقتصاد و مسائلي را كه مربوط به آن مي‌شود، يعني فقر و گراني و محدوديت تجارت و تورم و ناداري و توليد كم و زياد تقاضا و نظائر آن را بتوان از مهم‌ترين مشكلات زندگي دانست.
از جمله اصلاحات وسيع و اقدامات عميقي كه حضرت مهدي(ع) به آن خواهند پرداخت، حل مشكلات اقتصادي در اجتماعات بشري است و اين هدف از طريق پياده كردن اقتصاد اسلامي در اجتماع حاصل خواهد شد.
دو روش عمدة آن برنامه عبارتند از:
1. مباح نمودن بهره‌وري از آنچه خداي تعالي خلق فرموده است.
2. اعطاء آزادي‌ها به مردم در محدودة اسلام
3. به كارگيري توان‌ها و استعدادها و ميدان دادن در حد معقول براي آنان كه به كار مي‌پردازند. (قزويني، 76، با تلخيص صص627-626)
البته چه بسا آگاهي كامل از جزئيات اين دستاوردها براي كسي كه پيش از دوران ظهور مي‌زيد، هر چند از نبوغ سرشاري نيز برخوردار باشد، غيرممكن مي‌نمايد، ولي بايد كوشيد به مدد اصول كلي اسلامي و نيز روايت‌هايي كه درباره دستاوردهاي دولت جهاني مهدوي به دست ما رسيده است، از برخي از اين دستاوردها مطلع گرديم: (صدر، 84، ص664)
رسول اكرم(ص) چنين فرمود:
«به مهدي(ع) بشارتتان باد ... اموال را صحيح و مساوي بين مردم تقسيم و دل‌هاي امت محمد را از بي‌نيازي آكنده مي‌سازد. عدالت او آنان را برخواهد گرفت، تا جايي كه به منادي امر كند كه ندا دردهد: چه كسي را به من نيازي [مالي] است؟ هيچ كس نيايد، مگر يك مرد كه نزد او آمده چيزي از او مي‌خواهد.
مهدي(ع) به او گويد: «نزد خزانه‌دار برو تا به تو بدهد. وي نزد خزانه‌دار رفته، گويد:
من از سوي مهدي(ع) نزد تو آمده‌ام. مرا نزد تو فرستاده است تا به من مال دهي.
خزانه‌دار گويد: برو و هر چه مال مي‌خواهي برگير. مرد مي‌رود و آن قدر مال برمي‌دارد كه از عهدة حمل‌اش برنمي‌آيد. از آن مال در خزانه مي‌افكند تا به اندازه‌اي شود كه مي‌تواند حمل كند. مال را برداشته، خارج مي‌‌شود، ولي پشيمان گردد و گويد: «من حريص‌ترين افراد امت محمدم، چرا كه همة مردم را براي برداشتن از اين مال خواندند ولي جز من كسي نيامد، آنگاه مال را به خزانه‌دار برمي‌گرداند و خزانه‌دار گويد، ما چيزي را كه داده‌ايم، پس نمي‌گيريم.» (37)
حاكم از ابوسعيد حديثي را نقل كرده است كه پيامبر اكرم(ص) مي‌فرمايد:
«خداوند مردي از خاندانم را برمي‌گزيند تا زمين را از عدل و داد لبريز سازد، همان‌طور كه از ستم و بيداد پر شده باشد. ساكنان آسمان و زمين از او خشنودند. [در آن زمان] زمين هيچ دانه‌اي را در خود نگه نداشته، مگر آنكه با جوانه زدن بيرون‌اش مي‌آورد و در آسمان قطره‌اي نمي‌ماند جز آن كه سيل‌آسا فرو مي‌ريزد. مردگان آرزو مي‌كنند، كاش زنده بودند، زيرا مي‌نگرند كه خداوند چه خيراتي به اهل زمين ارزاني داشته است (38)».
حاكم مي‌نويسد اين حديث سندي صحيح دارد.
ترمذي به سند خود از ابوهريره نقل كرده است كه پيامبر(ص) فرمود:
«زمين پاره‌هاي جگرش را كه همانند شمش‌هاي طلا و نقره‌اند [به مردم] ارزاني مي‌دارد. سارقي مي‌آيد و مي‌گويد: براي چنين اموالي بود كه دستم قطع شد و قاتلي مي‌آيد و مي‌گويد: به خاطر اين اموال بود كه مرتكب قتل شدم و قطع‌كنندة رحمي مي‌آيد و مي‌گويد:
من براي چنين چيزي قطع رحم كردم، آنگاه طلا و نقره‌ها را رها كرده و چيزي از آن برنمي‌گيرند.» (39)
مي‌توان از روايت فوق برداشتي اعجازي داشت بدين معني كه فرض نماييم آشكار شدن معادن و كان‌هاي زمين بر سطح آن معجزه‌اي الهي براي تصديق و پشتيباني از حضرت ولي عصر(ع) و دولت او باشد. (صدر، 84، ص478)
شيخ مفيد از مفضل بن عمر نقل كرده است كه حضرت صادق(ع) فرمود:
«قائم ما كه ظهور كند زمين به نور پروردگارش روشن خواهد شد... زمين گنج‌هايش را آشكار مي‌سازد و مردم به روي زمين آن را خواهند ديد، برخي از شما دنبال كسي مي‌گردد كه صدقه و زكاتي به او دهد، اما كسي را نمي‌يابد كه از او بپذيرد و مردم را به آنچه خداوند از فضل‌اش روزي‌شان ساخته، بي‌نياز مي‌شوند.» (40) (صدر، 84، صص468-467)
نكتة مهمي كه از اين روايات و برخي ديگر از روايات به دست مي‌آيد اين است كه در زمان امام مهدي(ع) علاوه بر بي‌نيازي ظاهري كه در اثر گسترش رفاه عمومي و توزيع عادلانة ثروت‌ها، مردم بدان دست مي‌يابند، از نظر باطني نيز به بي‌نيازي مي‌رسند و روحية زياده‌خواهي و زياده‌طلبي در آنها از بين مي‌رود تا آنجا كه از پذيرش مال و ثروتي كه احساس مي‌كنند، نيازي بدان ندارند، خودداري مي‌كنند. (شفيعي سروستاني، 85، ص327)

حل مشكل مسكن در زمان حضرت مهدي‌(عج)
اين مشكل نيز از ثمرات قوانين غير الهي است كه بر مردم حاكم مي‌باشد. اما اين مشكل نيز در عهد حضرت ولي عصر(ع) كاملاً حل مي‌شود، همان‌گونه كه عملاً در زمان حضرت اميرالمومنان علي(ع) حل شده بوده است.
در زمان حضرت ولي عصر(ع) اين مشكل با پياده كردن اسلام حل مي‌شود.
«زمين از آن خداست و از آن هر كه آبادش كند».
هر زميني كه ملك كسي نباشد، حق انساني خواهد بود كه آن را به وسيلة آباداني و ساختن بنا آباد مي‌كند و ملك وي خواهد بود. به هيچ عنوان با قانوني از قبيل قوانين شهرداري و غير آن نمي‌توان به آن اعتراض كرد، يا از او ماليات گرفت. چرا كه ماليات در اسلام‌ـ جز آنچه در قرآن و احاديث شريفه صريحاً آمده است: مانند خمس و زكات و مشابه آن‌ـ ممنوع است. (قزويني، 76، با تلخيص صص639-638)

حل مشكل بيكاري در زمان حضرت مهدي(عج)
بيكاري پديده‌اي است تاسف‌آور و تقريبا همگاني كه در همة ممالك وجود دارد.
اين مشكل از مشكلات پيچيده‌اي است كه براي بسياري از انسان‌ها مشكلات فراواني را ايجاد كرده است.
با وجود آن كه اسلام بيكاري و تنبلي را به شدت ناپسند مي‌دارد و همواره دعوت به فعاليت و عمل مي‌نمايد. با كمال تاسف اين ظواهر در كشورهاي اسلامي نيز وجود دارد و اين مشكل به دلايل متعددي به وجود آمده است، از جمله زير پا نهادن آزادي‌ها، اجازه به كار ندادن جز با پرداخت ماليات‌هاي سنگين، گذارندن دورة سربازي در برخي كشورها و ...
اما در عهد حضرت بقيه ا... بيكاري به كلي از اجتماعات رخت خواهد بست، چرا كه آن بزرگوار به كلي ريشه‌هاي بيكاري و علل آن را قطع خواهند كرد.
آزادي پيشه و مسافرت و تجارت به همه مردم داده خواهد شد و ماليات‌ها ملغي خواهند گرديد و اهل يك كشور خاص بودن نيز از اعتبار خواهد افتاد چرا كه اسلام براي اين مسايل ارزش قايل نيست و همة مردم را در حقوق و آزادي برابر مي‌شناسد.
بر همين اساس همة طبقات در حالت فعاليت و ثروت زندگي مي‌كنند و اين به بركت اسلام و حكومت حضرت مهدي(ع) است. (قزويني، 76، صص641-640)

ب) دستاوردهاي كشاورزي‌ـ عمراني حكومت مهدي
شيخ طوسي در روايتي از امام باقر(ع) روايت مي‌كند:
«[امام مهدي (عج)] به سوي غري (نجف) مي‌رود و محدودة مسجدي را كه هزار در دارد و گنجايش آن بسيار است را مشخص مي‌نمايد، آنگاه فرمان مي‌دهد در پشت حرم امام حسين(ع) نهر و كانالي را به طرفين غريين (نجف) حفر نمايند. تا آب را به آنجا برساند. در دهانة اين نهر‌ـ پل‌ها و در كنارة آن آسياهايي مي‌سازد. گويا پيرمردي را مي‌بينيم كه ظرفي از گندم را بر سر دارد و [مي‌رود] تا آن را به رايگان آرد نمايد (41)».
علامه مجلسي از اميرالمومنان علي(ع) روايت كرده است:
«قائم ما كه ظهور فرمايد، آسمان قطره‌هاي باران‌اش را فرو فرستد و زمين گياهانش را بيرون آورد و كينه و لجاجت از دل‌هاي بندگان رخت بربندد و جانوران وحشي و اهلي صلح و سازش كنند. تا آنجا كه بك زن از عراق تا شام پياده مي‌رود و جز بر روي گياهان پا نمي‌نهد در حالي كه زينت‌اش همراه وي است، هيچ حيواني وحشي به او حمله نمي‌كند و او نيز از آن نمي‌ترسد.» (42)
از روايت ذكر شده مي‌توان بدين نتيجه رسيد، آنجا كه تصريح مي‌نمايد: «زمين همه خوراكي‌هايش را ارزاني بشر مي‌كند و چيزي از آن را نگه نمي‌دارد». كنايه از رشد فوق‌العاده محصولات زراعي در آن روزگار دارد.
در جايي ديگر مي‌فرمايد: «زني از عراق به شام مي‌رود و جز بر سبزه و گياه قدم نمي‌گذارد.»
در حالي كه در زمان ما آن منطقه بياباني سخت بي‌آب و علف مي‌باشد اما به بركت ظهور فرخندة حضرت بقيه ا... در كمترين زمان ممكن آباد و سرسبز خواهد شد.
اين روايت تنها يك مثال است كه متناسب با ذهن شنوندگان دورة صدور آن بيان گرديده است وگرنه اين آباداني و سرسبزي منحصر به كوير غربي عراق نخواهد شد، بلكه همه بيابان‌هاي جهان را فرا خواهد گرفت. (صدر، 84، ص469)
در روايت‌هاي ديگري از برخورداري امت مسلمان از نعمت‌ها و عمران و آبادي زمين آمده است:
از پيامبر اكرم(ص) منقول است كه فرمود:
«امت من در زمان مهدي(ع) از چنان نعمتي برخوردار شوند كه مانند آن هرگز برخوردار نشده باشند. آسمان باران بر سر آنان فرو مي‌ريزد و زمين هيچ گياهي را نگاه نداشته مگر اين كه آن را مي‌روياند.» (43)
و نيز فرمود:
«امت او چنان نزدش پناه جويد كه زنبورهاي عسل نزد ملكة خود. او زمين را از عدل و داد مالامال كند. همان‌گونه كه از جور و ستم مالامال شده است، به طوري كه مردم همچون جامعة نخستين خود گردند، وي فتنه‌اي را بيدار نمي‌كند و خوني را نمي‌ريزد.» (44)
به نظر مي‌رسد معناي جملة «همچون جامعه نخستين» همان جامعة اوليه بشري است كه بر پاية صفا و فطرت انساني مي‌زيستند و اختلافي در ميان آنها نبود، چنان كه خداوند در قرآن فرموده است:
«مردم يك امت بوده‌اند.» (45)
اين روايت، روايات ديگر را تاييد مي‌كند كه مي‌گويد: جامعة انساني در عصر مهدي(ع) جامعه‌اي ثروتمند و بدون فقر، جامعه‌اي با محبت و دوستي و بدون اختلاف و كشمكش است كه نيازي به دادگاه‌هاي قضايي ندارد و در مرحله نهايي به جامعه‌اي بدون مبادلة پول تبديل مي‌گردد به گونه‌اي كه افراد «قربه الي الله» به يكديگر خدمت كرده و نيازها و مايحتاج خود را با صلوات بر محمد و آل محمد برطرف مي‌كنند. (كوراني، 82، ص347)
همچنين در تفسير آية «مدها مّتان» (يعني دو باغي كه از شدت سرسبزي سيه فام جلوه مي‌كند) كه از امام صادق(ع) منقول است كه فرمود:
«ميان مكه و مدينه با درختان نخل متصل گردد.» (46)
دربارة برنامه‌هاي عمراني دولت مهدوي نيز در روايت اين‌گونه اشاره شده است:
«هنگامي كه قائم(ع) ظهور نمايد، به كوفه رفته، چهار مسجد را تخريب خواهد كرد و مسجد مرتفعي را بر روي زمين باقي نمي‌گذارد و راه بزرگي را مي‌گشايد و هر بالكني را مي‌شكند و لوله‌هاي فاضلاب و ناودان را كه بر سر راه مردم قرار داده شده، مي‌بندد. هيچ بدعتي را باقي نخواهد گذاشت و همة سنت‌ها را برپا خواهد ساخت.» (47)
شيخ طوسي به سند خود از مفضل بن عمر روايت كرده است كه امام صادق(ع) فرمود:
«هرگاه قائم ما ظهور كند زمين به نور پروردگارش روشن خواهد شد و مردمان بي‌نياز خواهند گشت... و در پشت كوفه مسجدي با هزار در ساخته خواهد شد و خانه‌هاي كوفه از طريق حيره به نهر كربلا متصل مي‌شود [شهر آن قدر بزرگ مي‌شود كه] هر شخص در صبح جمعه سوار بر استري تندرو از منزل به جهت نماز جمعه صبح خارج مي‌شود، امام به نماز نمي‌رسد.» (48)
آنچنان كه از احاديث ذكر شده، مشخص است، نخستين دستاورد عمراني حكومت مهدوي، ساخت مسجدي با هزار در مي‌باشد. امام عصر(ع) به مساجد به عنوان اصلي‌ترين كانون‌هاي اسلامي اهتمام ويژه‌اي خواهد داشت.
از سوي طبق روايات خانه‌هاي شهر كوفه به كربلا و حيره خواهد رسيد و هر سه شهر به صورت يكپارچه درخواهد آمد و چون شهر كوفه پايتخت‌ جهاني حضرت بقيه ا... است، ساخت اين مسجد با شرايط دولت جهاني اسلام كاملاً تناسب دارد.
حضرت امام عصر(ع) نماز جمعه را هر هفته در اين مسجد برپا خواهد نمود و شرعاً حضور اكثريت مردمان اين شهر و حومة آن در نماز جمعه واجب خواهد شد. علاوه بر اين عدة زيادي نيز از شهرها و مناطق ديگر جهان به شوق اقامة نماز به امامت حضرت حجه بن الحسن(ع) به آنجا خواهند شتافت.
در نتيجه به نظر مي‌رسد چنين جمعيت انبوه و مشتاقي چنان مسجد عظيمي را نيز مي‌طلبد. از طرفي امام مي‌كوشد تا احكام صحيح اسلامي را در مورد همة مساجد عملي سازد، حتي اگر اقدامي مستحبي و غير واجب باشد، زيرا شايسته است كه جامعه به تدريج به واجبات و مستحبات، هر دو پايبند گردد تا سرانجام به درجه شايسته‌اي از «عصمت» نايل گردد. (صدر، 84، با تلخيص صص476-475)
در پايان اين مبحث به برخي از اصلاحات عمومي‌اي كه در عصر حضرت مهدي(ع) به سبب علل و انگيزه‌هاي حكيمانه انجام مي‌گيرد، به نقل از شيخ طوسي اشاره مي‌نماييم:
«1. حل مشكل راه‌ها و رفت و آمد، از جمله: عريض كردن راه‌هاي عمومي.
2. دستور از بين بردن پنجره‌هايي كه به خيابان‌ها و كوچه‌ها باز مي‌شود وضع ايجاد پنجره‌هاي جديد، چرا كه پنجره‌هاي مشرف بر راه‌ها نقشي بزرگ در فساد و خيانت‌هاي زناشويي و نظاير آن دارد. وجود آنها باعث مي‌شود كه هر چه در داخل خانه است ـ خصوصاً در تابستان كه آن پنجره‌ها باز است‌ـ در معرض ديد قرار گيرد.
3. از بين بردن تمام بالكن‌هايي كه در داخل كوچه و خيابان‌ها باز مي‌شود. شايد علت مطلب آن باشد كه فضاي آزاد كوچه و خيابان از آنِ همگان است و ايجاد اين نوع بالكن‌ها تجاوز به اين حق است.
4. جلوگيري از گذاردن ناوداني كه از بام‌ها به خيابان‌ها و يا كوچه آب مي‌ريزد. اين اقدام از اقدامات واجبي است كه پاكيزگي كوچه را تامين مي‌نمايد و باعث مي‌شود كه آب بر روي سر رهگذران نريزد‌ـ كه زياد اتفاق مي‌افتد ـ در نتيجه كوچه و خيابان از خطرات احتمالي مانند لغزيدن پا و شكستگي خصوصاً براي افراد سالخورده مصون بماند. به اين دليل بسياري از مردم امروز ناودان را داخل منازل تعبيه كرده‌اند تا آن كه آب در مسير مردم نريزد.
5. بازداشتن مردم از گذراندن چاه فاضلاب در راه (49)».
آنچه از زندگاني در زمان حضرت مهدي(ع) نقل نموديم، اندكي از بسيار و قطره‌اي از دريايي بهره‌مندي جامعه در عصر آن امام است و خلاصة كلام آن كه بشر در زمان حضرت مهدي(ع) از سعادتمندترين و فراوان‌ترين نعمت‌ها استفاده خواهند نمود.

2ـ زندگي پس از حضرت مهدي(ع) (رجعت)
الفاظ مختلفي براي بيان اين اصل اعتقادي در قرآن مجيد و روايت اسلامي به كار رفته است. مانند رجعت، اياب و حشر كه همه در معناي بازگشت مشتركند. ولي در همة اين الفاظ لفظ رجعت مشهورتر است.
شيخ حرّ عاملي در بيان تعريف اصطلاحي رجعت مي‌فرمايد:
«بدان كه رجعت در اينجا، همان حيات و زندگي بعد از مرگ و قبل از قيامت است و اين معني است كه مورد تصريح علماست.»
شيخ مفيد نيز در تعريف رجعت چنين بيان مي‌كنند:
«خداوند گروهي از اموات را به همان صورتي كه در گذشته بودند، به دنيا برمي‌گرداند و گروهي عزيز و گروهي ديگر را ذليل مي‌كند و اهل حق را بر اهل باطل غلبه و نصرت داده و مظلومين را بر ظالمين و ستمگران غلبه مي‌دهد، اين واقعه هنگام ظهور مهدي آل محمد(ص) رخ خواهد داد». (ضميري، 84، با تلخيص صص13-11)

1ـ2 جايگاه رجعت در اعتقادات شيعه
اعتقاد به رجعت و بازگشت نخبگان امت، پيش از قيامت به دنيا از ويژگي خاصي برخوردار است و در منابع اسلامي اهميت آن با بيانات گوناگوني مطرح شده است و در برخي روايات روز رجعت را يكي از روزهاي الهي كه عظمت و قدرت الهي در آن متجلي خواهد شد، برشمرده‌اند:
امام صادق(ع) فرمودند:
«روزهاي الهي سه تاست: روزي كه قائم(ع) قيام خواهد كرد و روز رجعت و روز قيامت (50)».
منظور از ايام ا... روزهايي است كه امر الهي اعم از نعمت يا نقمت، عزت يا ذلت، ظهور تام يابد. (51)
آري رجعت و بازگشت انسان‌هايي كه سال‌ها پيش از دنيا رفته‌اند، حكايت از قدرت و عظمت الهي دارد و در آن روز اين عظمت و شوكت براي همگان آشكار مي‌شود. در آن روز نعمت‌هاي خداوند شامل مومنان برجسته و نخبه شده و آنان را براي مشاهده ظهور امام عصر(ع) و غلبة مظلومان بر زورمداران به اين دنيا برمي‌گرداند و از طرفي هم با بازگشت كافران سيه‌دل، آنان را بر سر خاك ذلت و خواري خواهد نشاند.
امام صادق(ع) يكي از ويژگي‌هاي شيعه را اعتقاد به رجعت برشمرده و مي‌فرمايد:
«از ما نيست كسي كه ايمان به رجعت نداشته باشد....» (52)
امام صادق(ع) در حديث ديگري يكي از شرايط ايمان را اعتقاد به رجعت برشمرده و مي‌فرمايد:
«هر كس به هفت چيز اعتقاد داشته باشد، مومن است و در ميان آن هفت چيز، ايمان به رجعت را ذكر فرموده‌اند.» (53)
به هر حال اعتقاد به رجعت همسنگ اعتقاد به صراط و ميزان است. مرحوم «شُبّر» در اين باره مي‌گويد:
«اصل رجعت حق است و شبهه‌اي در آن نيست و عدم اعتقاد به آن موجب خروج از جرگه مومنان و شيعيان مي‌شود. چرا كه رجعت از امور ضروري مذهب شيعه بوده و رواياتي كه در مور صراط و ميزان و غير آن دو، به دست ما رسيده است. از جهت تعداد و نيز صحت مدارك و وضوح دلالت افزون‌تر از روايات رجعت نيست.»
با آن كه اعتقاد به صراط و ميزان و جز آنها ضروري است، اما بايد توجه داشت كه اختلاف و بينش‌هاي متفاوت در جزئيات مساله رجعت، ضرري به اصل آن نمي‌زند، همان‌طور كه برداشت‌هاي متفاوت و ويژگي‌هاي صراط و ميزان در اصل آن خدشه وارد نمي‌كند. (ضميري، 84، با تلخيص صص18-15)

2ـ2 رجعت از ديدگاه قرآن و روايت معصومين(ع)
آيات و روايات فراواني در اثبات رجعت به معناي اصطلاحي آن وارد شده است.
توجه به اين نكته ضروري است كه در بيان آياتي كه مورد استدلال قرار گرفته است، واژه «رجعت» به كار نرفته اما با دقت و تعمق در معناي آيات، معلوم مي‌شود كه آنها با رجعت، هماهنگي و سازگاري دارند.
در قرآن حدود 70 آيه در مورد رجعت وجود دارد كه با شرح و روايات ائمه(ع) تبيين شده است. به برخي از آنها در ادامة بحث اشاره مي‌كنيم:
آية اول
«و هنگامي كه قول بر آنها واقع گردد، از زمين موجودي را بيرون مي‌سازيم كه با آنان سخن گويد (يا با آنان مي‌جنگد) ولي مردم به آيات ما ايمان نمي‌آورند و روزي كه از هر امتي گروهي از كساني كه تكذيب ما كردند، محشور كرده و سپس آنها نگه داشته مي‌شوند.» (54)
اين آيه مشهورترين آية رجعت است كه به تنهايي بر رجعت دلالت دارد. چرا كه ظاهر آيه به خوبي نمايانگر اين مطلب است كه اين حشر گروهي از هر امتي غير از حشر در روز قيامت است. زيرا حشر در آية فوق حشر همگاني نيست در حالي كه حشر در روز قيامت شامل همة انسان‌ها مي‌گردد، چنان كه در آيه‌اي در وصف حشر روز قيامت چنين مي‌فرمايد:
«و همه را محشور كرده و احدي از آن را فرو نخواهيم گذاشت.» (55) (ضميري، 84، ص44)
به امام صادق(ع) عرضه داشتند:
اهل سنت گمان كرده‌اند كه آية «روزي كه از هر امتي گروهي را محشور مي‌كنيم» مربوط به قيامت است.
حضرت در پاسخ فرمود:
«آيا چنين است كه خداوند روز قيامت از هر امتي تنها گروهي را محشور كرده و بقيه را رها مي‌سازد؟ خير، اين‌گونه نيست و ليكن آيه در مورد رجعت است.» (56) اما آية قيامت اين است كه پروردگار متعال مي‌فرمايد:
«همه را محشور ساخته و از احدي چشم‌پوشي نمي‌كنيم».
آية ديگري كه در مورد رجعت نقل شده:
«همانا ما فرستادگان خويش و مومنان را در دنيا، آن روزي كه شاهدان اقامه شوند، ياري خواهيم نمود.» (57)
آية فوق خاطرنشان مي‌سازد كه وعدة الهي بر آن تعلق گرفته است كه همة انبيا و مومنان را در همين دنيا ياري خواهد كرد. چنان كه از ظاهر آيه برداشت مي‌شود اين نصرت و ياري دين و مومنان به صورت گروهي و دسته‌جمعي صورت خواهد پذيرفت و نه جدا از يكديگر و از آنجا كه چنين نصرتي در گذشته اتفاق نيفتاده پس قطعاً در آينده به وقوع خواهد پيوست، چرا كه وعدة الهي تخلف‌ناپذير است.
از طرفي چون همة پيامبران (به جز حضرت عيسي(ع) و خضر(ع)) و مومنان بسياري از دنيا رفته‌اند و در اين دنيا ياري نشده‌اند به مقتضاي آية فوق بايستي آنها زنده شوند تا در همين دنيا ياري شوند.
مؤيد چنين استدلالي به آية شريفه، حديثي است كه از امام صادق(ع) نقل شده كه فرمود:
«به خدا سوگند اين آيه در مورد رجعت است، مگر نمي‌دانيد كه پيامبران بسياري در اين دنيا كشته شدند و نصرت خداوند به آنها نرسيد. امامان كشته شدند و نصرت خداوند شامل آنها نشد. اين آيه در رجعت محقق خواهد شد.» (58)

3ـ2 رجعت در ادعية معصومين(ع)
ائمه شيعيان(ع) خويش را همواره به دعا و توسل به خداي تعالي امر مي‌فرمودند كه آنان را پس از ظهور حضرت مهدي(ع) به دنيا بازگرداند تا ايام پربركت و حكومت خجستة آن بزرگوار را درك نمايد.
بر همين اساس پيشوايان معصوم(ع) به پيروان خويش ادعيه‌اي آموخته بودند كه براي نيل به اين هدف بزرگ بخوانند. ذيلاً برگزيده‌اي از آن ادعيه (59) را كه اشاراتي به بازگشت برخي از مردگان در زمان ظهور حضرت مهدي(ع) دارد را ذكر مي‌نماييم:

الف) دعاي عهد از امام صادق(ع)
«پروردگارا! اگر بين من و او‌ـ يعني حضرت مهدي(ع) مرگي كه آن را بر بندگانت امري حتمي مقرر فرمودي، حائل شد، مرا از قبرم بيرون آر، در حالي كه كفن پوشيده و شمشير آخته و نيزه بركشيده و نداي دعوت‌كننده را اجابت نموده باشم...».

ب) زيارات حضرت هادي و عسكري(ع) در سامرا عراق
«اگر بين من و ديدار وي مرگ كه آن را بر بندگانت امري حتمي مقرر فرموده و به‌رغم ميل بندگانت بر آنان مسلط‌اش ساخته‌اي، حائل شد مرا به هنگام خروج از قبرم خارج ساز، در حالي كه كفن پوشيده‌ام...
... پروردگارا، در پيشگاه صاحب اين بارگاه، به رجعت اقرار و اعتراف دارم...»

ج) زيارت حضرت مهدي(ع)
«اگر قبل از ظهور شما، مرگ مرا دريافت، من به وسيلة شما به خداي سبحان متوسل مي‌گردم تا بر محمد و آل محمد درود فرستاده براي من نيز بازگشتي در زمان ظهور و ايام حكومت شما قرار دهد.»

د) در زيارت جامعه كه از حضرت هادي(ع) روايت شده، چنين آمده است:
«معتقد به بازگشت‌تان، تصديق‌گر رجعت‌تان، منتظر امرتان و چشم به راه دولت‌تان مي‌باشم.»
ه) در زيارت حضرت مهدي(ع) كه از ناحية مقدسة صادر گرديده، چنين آمده است:
«رجعت شما مساله‌اي حق است كه هيچ ترديد در آن نمي‌باشد.» (قزويني، 76، ص687)

4ـ2 فلسفه و هدف رجعت
پس از اين كه صحت و حقانيت رجعت در قرآن و روايات معصومين و همچنين در ادعية معصومان(ع) به اثبات رسيد. به چرايي و فلسفة آن به طور مختصر مي‌پردازيم.
يكي از مباحثي كه در مورد رجعت مطرح است، چرايي و فلسفة آن است و اين كه هدف از برانگيختن مومنان خالص و كافران بدطينت در اين دنيا چيست؟
دو هدف براي اين رستاخيز كوچك مطرح است: يكي اوج تكامل و شقاوت بيشتر و ديگري نصرت دين و حكومت عدل جهاني.

الف) اوج تكامل و شقاوت
همان‌گونه كه مي‌دانيم رجعت جنبة عمومي و همگاني نداشته و اختصاص به مومنان خالص و كافران ستمگر دارد. چنان كه امام صادق(ع) فرمود:
«رجعت و (بازگشت به دنيا) امري همگاني نيست، بلكه امري اختصاصي است و تنها كساني رجعت مي‌كنند كه به ايمان خالص و يا شرك خالص رسيده باشند.» (60)
به ديگر سخن چون مومنان واقعي در مسير تكامل معنوي با موانعي در زندگي روبرو بوده‌اند، تكامل آنان ناتمام مانده است، چرا كه در پرتو عدالت زندگي نكرده‌اند، بلكه پيوسته با جباران و ستمگران روبرو بوده‌اند. پس حكمت الهي اقتضا مي‌كند مسير تكاملي خويش را طي كند.
در مقابل منافقان و جباران تاريخ كه از هيچ شرارتي فروگذار نمي‌كردند در دادگاه بشريت به سزاي اعمال ننگين خود برسند، در نتيجه بازگشت اين دو گروه به جهان پس از مرگ درسي از عظمت الهي است كه مردم با مشاهدة آن مي‌توانند به اوج تكامل معنوي نائل گردند. تنها نكته‌اي كه بايد متذكر شد، اين است كه رجعت براي مشركان و كافران سيه‌روز اجباري است. اما براي مومنان و پارسايان خالص آزاد است در صورتي كه مايل باشند مي‌توانند هنگام ظهور براي ياري او بشتابند.(ضميري، 84، ص56)
«مفضل بن عمر» از ياران امام صادق(ع) است، از آن حضرت نقل مي‌كند:
«... پس از ظهور امام عصر(ع) فرشتگان الهي بر سر قبر اهل ايمان وارد شده و به او مي‌گويند: سرور و مولاي تو ظهور كرده، اگر مي‌خواهي به او بپيوندي، اختيار داري و چنانچه بخواهي در كرامت پروردگار بماني، آزاد هستي.» (61)

ب) نصرت دين و حكومت عدل جهاني
از آيات و روايات متعدد چنين به دست مي‌آيد كه قبل از قيامت دين اسلام بر همة اديان و مكاتب بشري غلبه پيدا مي‌كند و حاكميت سياسي و اجتماعي كره زمين به دست مسلمانان به رهبري حضرت حجت(ع) خواهد افتاد.
بر اين اساس يكي از اهداف رجعت برخي از انسان‌ها به دنيا، نصرت و ياري دين اسلام و كمك براي تشكيل حكومت ديني فراگير بر سطح كرة خاك خواهد بود.
اين مطلب مؤيد رجعت فردي چون رسول خدا(ص) است كه با رجعت‌اش همة مردم از فرقه‌هاي مختلف اسلامي به او ايمان مي‌آورند. همچنين با نزول عيسي(ع) و اقتداي او به امام عصر(ع) مسيحيت تحريف شده، كنار رفته و پيروان آن پيامبر خدا از اسلام واقعي تبعيت خواهند كرد. بدين شكل دين اسلام بر همة اديان ديگر غلبه و تفوق پيدا خواهد كرد. (ضميري، 84، صص57-56)

5ـ2 رجعت‌كنندگان در زمان ظهور حضرت ولي عصر(ع)
در برخي روايات به طور ويژه، از برخي پيامبران به عنوان رجعت‌كنندگان نام برده شده است. از جمله حضرت عيسي(ع)، حضرت اسماعيل(ع)، حضرت خضر(ع)، و بالاخره پيامبر گرامي اسلام(ص). (62)
بر طبق احاديث، رجعت شامل ائمه اطهار(ع) نيز مي‌شود، امام حسين(ع) مي‌فرمايند:
«اولين كسي كه در رجعت برمي‌گردد، حسين بن علي(ع) است (63)».
«او در زمين چهل سال مي‌ماند تا آن كه ابروهايش بر چشمان‌اش بيفتد (64)».
براساس روايات اصحاب پيامبران نيز جزء رجعت‌كنندگان هستند. «سلمان، مقداد، جابر، مالك اشتر... مومن آل فرعون، يوشع بن نون از پيروان حضرت موسي(ع) و اصحاب كهف از رجعت‌كنندگان مي‌باشند.» (ضميري، 84، با تلخيص صص77-75)

پي نوشت:
1 نعماني، محمد بن ابراهيم، كتاب الغيبه، باب 13، ص 337، ح 30، به نقل از شفيعي سروستاني، ص322.
2 قندوزني، ينابيع الموده، ص 423، به نقل از قزويني.
3 نعماني، محمد بن ابراهيم، باب 13، ح 30، به نقل از همان.
4 عقدالدّرّر، باب 9، ص 224، به نقل از قزويني، ص623.
5 مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 319، به نقل از همان.
6 همو، همان، به نقل از همان.
7 عقدالدّرر، باب 7، ص 159، به نقل از همان.
8 مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 336، به نقل از كوراني، ص366.
9 مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج52، ص 391.
10 نعماني، محمد بن ابراهيم، الغيبه، ص 319، به نقل از همان، ص367.
11 محجه بحراني، ص 86، به نقل از كوراني، ص356.
12 ابن طاووس، سيد بن علي، ملاحم و فتن، ص 66، به نقل از همان، ص357.
13 مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 372، به نقل از قزويني، ص649.
14 همو، همان، ص 336، به نقل از همان.
15 روضة كافي، ص 241، به نقل از همان، ص 651.
16 مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 345، به نقل از همان.
17 ابن حنبل، احمد، المسند، ج3، ص 37، به نقل از شفيعي سروستاني، ص302.
18 مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 232، ح 58، به نقل از همان.
19 نهج البلاغه، ترجمه محمد مهدي فولادوند، كلام 200، ص 260، به نقل از شفيعي سروستاني، ص304.
20 مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ص 359، ح 127، به نقل از همان.
21 مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 51، ص 120، ح 25، به نقل از شفيعي سروستاني، ص309.
22 مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج52، ص365، ح144، به نقل از شفيعي سروستاني.
23 مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 339، به نقل از قزويني، ص608.
24 نعماني، محمد ابراهيم، كتاب الغيبه، باب 20، به نقل از همان.
25 نعماني، محمدبن‌ابراهيم، كتاب الغيبه، باب 21، به نقل از قزويني.
26 نساء/ 93
27 تفسير عياشي، ج 1، ص 66، به نقل از قزويني، ص565.
28 مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 53، صص 12 و 11، به نقل از همان، ص566.
29 . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 53، صص 12 و 11، ح 197، به نقل از قزويني، ص567.
30 مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 13، ص 197، به نقل از صدر، ص495.
31 ص / 81 و 80.
32 حَزوَره: اسم محلي بين صفا و مروه و جز مسعي است.
33 كليني، محمد بن يعقوب، ج 4، ص 526، به نقل از قزويني.
34 همو، همان، ص 210، به نقل از همان.
35 مفيد، محمد بن نعمان، الارشاد في معرفه حجج ا... علي العباد، به نقل از قزويني.
36 مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج 52، ص 374، به نقل از قزويني.
37 هيثمي، شهاب الدين، الصراعق المحرقه، ص 102، به نقل از قزويني، صص630-629.
38 الحاكم النيشابوري، المستدرك علي صحيحين، ج 4، ص 254، به نقل از صدر، صص465-464.
39 الترمذي، محمد بن عيسي، الجامع الصحيح، ج 3، ص 334، به نقل از صدر، ص466.
40 المفيد، محمد بن محمد، الارشاد في معرفه حجج ا... العباد، ص 342، به نقل از همان.
41 الطوسي، محمد بن حسن، المصباح المتهجّد، ص 280، به نقل از صدر، ص468
42 مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 13، ص 182، به نقل از همان، ص469.
43 ابن الاحماد المروزي، ابو عبدا... نعيم، الفتن، ص 98، به نقل از كوراني، ص346.
44 همو، همان، ص 99.
45 بقره/ 213
46 مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 56، ص 49، به نقل از كوراني، ص365.
47 المفيد، محمد بن محمد، الارشاد معرفه حجج ا... علي العباد، ص 342، به نقل از صدر، ص468.
48 الطوسي، محمد بن حسن، المصباح المتهّجد، ص 280، به نقل از صدر، صص469-468.
49 طوسي، محمد بن حسن، كتاب الغيبه، ص 283، به نقل از قزويني، صص437-436.
50 مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 53، ص 63، به نقل از ضميري، ص15.
51 مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 53، ص 92 و 121، به نقل از ضميري.
52 همو، همان، ص 93 و121، به نقل از همان، ص17.
53 همو، همان، به نقل از همان منبع.
54 نمل/ 83ـ 82.
55 كهف/ 47.
56 مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 53، ص 52، به نقل از ضميري، ص46.
57 مومن/5
58 حائري يزدي، شيخ علي، الزام الناصب، ج 2، ص 338، به نقل از ضميري، ص47.
59 ادعيه ذكر شده در مفاتيح الجنان شيخ عباس قمي (ره) موجود است.
60 البحراني، السيد هاشم، برهان في تفسير القرآن، ج 2، ص 407، به نقل از ضميري.
61 مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 53، ص 93، به نقل از ضميري، ص57.
62 همو، همان، ص 50، به نقل از همان، ص75.
63 همو، همان، ص 39، به نقل از همان.
64 همو، همان، ج 102، ص 131، به نقل از همان.