فضاي مجازي، عرصه نبرد جديد

مارك پالمر نويسندهي گزارش ايران- آمريكا، رهيافت جديد در استدلال خود، صراحتاً با ايدهي تهاجم نظامي عليه جمهوري اسلامي ايران مخالفت كرده و اعلام نموده :تنها راه مبارزه با نظام جمهوري اسلامي، پيگيري مكانيسمهاي جنگ نرم و استفاده از تكنيكهاي عمليات رواني تبليغاتي با استفاده از 3 تاكتيك دكترين "مهار "، "نبرد رسانهاي " و "ساماندهي و پشتيباني از نافرماني مدني " است.
هيچ انساني بدون امنيت نميتواند به ادامهي حيات خود اميدوار باشد؛ چه در دنياي واقعي چه در دنياي مجازي. موضوع امنيت يكي از اصليترين شاخصهها و نيازهاي بشري است و اين خصوصيات، امروزه در دنياي سايبر نيز محسوس و ملموس است. اخبار و آمار امنيتي شدن فضاي سايبر مدتهاست كه جزو اخبار اول صبح رسانهها شده و بسياري نيز بر اين عقيدهاند كه اين آغازي است بر "جنگ سايبر " بين دولتها و نام آن را گذاشتهاند جنگ جهاني سوم.
امروزه انسانها شاهد فراگيري بيسابقه رسانهها و وسايل ارتباطات جمعي مدرن و نوين هستند. بالطبع آنها در معرض شديدترين امواج رسانهها قرار دارند. گرچه رسانهها ذاتاً كاركردي دوطرفه و دو سويه دارند، اما بيشترين حجم بهرهگيري از آن در دست نظام سلطه قرار دارد؛ چنانچه ميتوان با جرأت گفت حفظ و گسترش قدرت استكباري نظام سلطه به حضور و ظهور رسانهها وابسته است. رسانهها پل ارتباطي و بلكه وسيلهي تسلط بر افكار، اراده و احساسات بشر دوران معاصر به شمار ميآيند. مراكز رسانههاي استكبار كه به مدرنترين فناوري جهاني مجهزند، از يك سو ابزاري براي اجراي "عمليات رواني " قدرتها عليه ملتها و دولتهاي مستقل هستند و از سوي ديگر وسيلهاي براي كنترل، تضعيف، جهتدهي و هدايت جوانان در سراسر جهان محسوب ميشوند.
مارك پالمر* از استراتژيستهاي معروف آمريكايي است كه از او به عنوان يكي از نوآوران سياست خارجي ايالات متحده نام ميبرند. پالمر در دولتهاي نيكسون، كارتر، ريگان و بوش در وزارت خارجه مشغول بوده و اكنون علاوه بر اينكه مدير دپارتمان تحقيقاتي مركز سياست خارجي سابان در مؤسسهي "بروكينگز " ميباشد، عضو كميتهي خطر جاري است كه اخيراً و در پي تحولات پيش آمده پس از يازده سپتامبر 2001 گزارشي تحت عنوان "ايران- آمريكا، رهيافت جديد " را به نگارش درآورد. كميتهي خطر جاري در اوج جنگ سرد و در دهه 1970 ميلادي و با مشاركت اساتيد برجستهي علوم سياسي و مديران سابقهدار سازمان سيا و پنتاگون تأسيس شد و يكي از موفقيتآميزترين اقدامات در جريان رقابت دو ابرقدرت شرق و غرب، طراحي و اجراي مراحل مختلف سناريوي فروپاشي ابرقدرت شرق از طريق "جنگ نرم " (Soft War) در سالهاي پاياني دههي 1980 بود.
مارك پالمر نويسندهي گزارش ايران- آمريكا، رهيافت جديد در استدلال خود، صراحتاً با ايدهي تهاجم نظامي عليه جمهوري اسلامي ايران مخالفت كرده و اعلام نموده ايران به لحاظ وسعت سرزميني، كميت جمعيت، كيفيت نيروي انساني، امكانات نظامي، منابع طبيعي سرشار و موقعيت جغرافيايي ممتاز در منطقهي خاورميانه و نظام بينالملل به قدرتي كممانند تبديل شده كه ديگر نميتوان با يورش نظامي و جنگ سخت آن را سرنگون كرد. تنها راه مبارزه با نظام جمهوري اسلامي، پيگيري مكانيسمهاي جنگ نرم و استفاده از تكنيكهاي عمليات رواني تبليغاتي با استفاده از 3 تاكتيك دكترين "مهار "، "نبرد رسانهاي " و "ساماندهي و پشتيباني از نافرماني مدني " است.
در پايان اين گزارش با منتفي دانستن هرگونه گفتوگو و مذاكرهي مستقيم با مقامات ايراني آمده است: "گفتگو فقط حكومت ايران را تقويت و محكم ميكند. بايد از طريق انزوا و تقويت مخالفان داخل و خارج حكومت در جهت تغيير اين رژيم تلاش كرد. "
درباره جنگ نرم
اما به راستي جنگ نرم چيست و تكنيكها و روشهاي اجرايي آن كدامند؟ و چرا مقامات كاخ سفيد براي اجراي آن عليه ايران وارد عمل شدهاند؟ جنگ نرم در حقيقت شامل هرگونه اقدام رواني و تبليغات رسانهاي است كه جامعه يا گروه هدف را نشانه ميگيرد و بدون درگيري نظامي و گشوده شدن آتش، رقيب را به انفعال يا شكست وا ميدارد. اصطلاح جنگ رواني، خود مقولهي مفصلي است، با شگردها و شيوههاي متنوعي اجرا ميشود و بايد آن را يكي از اشكال و زير مجموعههاي جنگ نرم دانست. جنگ رايانهاي و اينترنتي و راهاندازي شبكههاي راديويي و تلويزيوني و... نيز اشكال ديگر جنگ نرم هستند.
كليد خوردن جنگ نرم عليه ايران در مقطع فعلي را بايد ناشي از گسترش حس تنفر از آمريكا در جهان دانست كه به نظر سران كاخ سفيد، ايران مركز اصلي ايجاد اين تنفر و گسترش آن است و در آمريكا براي مقابله با اين موج، نيروي واكنش سريع تشكيل شده است؛ تا اولاً به خنثيسازي نفوذ معنوي ايران در كشورهاي اسلامي و منطقهي خاورميانه بپردازد و ثانياً با القاي خطرناك بودن ايران براي امنيت همسايگان، اذهان عمومي از اقدامات و نقشههاي ايالات متحده منحرف شود.
سرمايهگذاري هنگفت غرب در زمينهي اطلاعات، بستر لازم براي راهاندازي جنگ مجازي (سايبر) عليه هر كشوري كه در مغايرت با سياستها و منافع آن باشد را فراهم كرده است. جنگ نرم در پي از پاي درآوردن انديشه و تفكر جامعهي هدف است تا حلقههاي فكري و فرهنگي آن را سست كند و با بمباران خبري و تبليغاتي، در نظام سياسي- اجتماعي حاكم تزلزل و بيثباتي تزريق كند.
پروژهي ناتوي فرهنگي كه چندي پيش رهبر انقلاب آن را مورد تأكيد و توجه قرار دادند، مشتمل بر خط تهاجمي دشمن و تلاش معاندان نظام براي ورود از عرصههاي فرهنگي، هنري و رسانهاي است تا به سياهنمايي عليه ايران بپردازند. رويكرد اصلي ناتوي فرهنگي، جنگ نرم و هدف اصلي آن فروپاشي پيوندهاي همگرايانه ملتي است كه حدود سه دهه با تمام فشارها و كاستيها، صبر و مدارا پيشه كرده و راه پيشرفت و مقاومت در برابر زورگويي و انحصارطلبي دشمنان را برگزيده است.
آمريكا و جريان صهيونيسم بينالملل براي عملياتي ساختن جنگ نرم و ناتوي فرهنگي عليه جمهوري اسلامي ايران، طي سالهاي گذشته راهكارهاي مختلفي آزمايش كردهاند. سرمايهگذاري در رسانههاي ديداري و شنيداري، آژانسهاي تبليغاتي و خبري و كمپانيهاي فيلمسازي براي ارائهي تصويري سياه و خطرناك از جمهوري اسلامي ايران براي افكار عمومي جهان كه يكي از نمونههاي برجستهي آن، ساخت و پخش فيلم ضدايراني "300 " بوده، گوشهاي از اين اقدامات به شمار ميآيد. اكنون فيلم ديگري نيز با نام "فرار از تهران " توسط كمپاني برادران وارنر در حال توليد است.
از ديگر راههاي جنگ نرم آمريكا عليه ايران عبارت است از:
- راهاندازي سايتهاي اينترنتي و ارائهي نرمافزارهاي جاسوسي به عوامل وابسته در داخل كشور، تا ابعاد مختلف جنگ رسانهاي به شكل اثربخشتر طراحي و اجرا شود.
- ايجاد تقابلهاي سياسي بين سران ارشد نظام اسلامي و القاي اينكه "جنگ قدرت " در جمهوري اسلامي بين چند طيف در جريان است و نهايتاً فلان طيف يا فلان گروه از پيش، پيروز شده و يا شكست خوردهاند.
ميتوان گفت پازل رسانهاي آمريكا براي تحت فشار قراردادن ايران اسلامي طراحي شده و راهكار خنثيسازي و بي اثر كردن تلاشهاي دشمنان، ايجاد فضاي همنوايي و همگرايي بين نيروهاي درون نظام و عمل به مقتضيات اتحاد ملي به عنوان رهيافت راهبردي نظام اسلامي است. افشاي حقايق و اوضاع داخلي آمريكا و نيز برملا نمودن توطئههاي غرب در خاورميانه و جهان اسلام و نيز تقويت زمينههاي "انسجام ملي " در زمرهي راهكارهايي هستند كه ميتوانند در ناكامي نقشههاي مراكز راهبردسازي دولت آمريكا در ايجاد جنگ نرم عليه ايران تأثيرگذار باشند.
نويسنده: محمد حسنلو