نگاهي به گروههاي موسيقي زيرزميني و چگونگي فعاليت آنها

موسيقي زيرزميني عنواني است كه ابتدا در انگليس و سپس در آمريكا بهعنوان "نوعي از موسيقي كه همراه با سبك و روشي از زندگي است " مطرح شد و به "موسيقي خارج از جريان غالب جامعه " لقب گرفت.اما در ايران وضعيت اين نوع موسيقي متفاوت است.
هرم آفتاب تابستان، بياختيار شيشه ماشينها را پايين كشيده است و فستيوالي از آهنگها را به عابران پياده ارزاني داشته. صداي گوينده راديو، نواي سنتي و موسيقيهاي لايت در افواه آواي خوانندگان وطني، ديگر حرفي براي گفتن ندارند. خوانندگاني كه تشخيص صداي آنها به سختترين كار ممكن براي عابران ميماند و درك اشعار اعتراضآميزشان ناممكن مينمايد. گويي در اين ميان، ماراتني ميان "مرغ سحر " و "پارميدا "ي محسن در كار است و لغات و استعارات جديد به فرهنگي غالب براي جوانان تبديل شده است. حالا ديگر صداي آنها از زيرزمينهاي شهر، به بيرون رخنه كرده است و بايد ردپاي توليداتشان را در خودروها و پليرها جستوجو كرد. موسيقيهايي كه هيچگاه در انتظار دريافت مجوز باقي نميمانند و به سريعترين شكل ممكن، فاصله زيرزمينها تا مخاطبان خود را طي ميكنند تا صداي اعتراض خود را به گوش ديگران برسانند. كساني كه نقطه مقابل موسيقي رسمي كشور قرار گرفتهاند و هربار سعي ميكنند فاصله ميان خود و موسيقي عمومي را بيشتر كنند. هر روز صداهاي عجيبتري از برخي فروشگاههاي عرضه محصولات فرهنگي به گوش ميرسد و سيدي فروشهاي كنار خيابان، سوژههاي تازهتري را به مشتريان خود عرضه ميكنند. وبلاگها و وبسايتهايشان رشدي قارچگونه پيدا كرده و افزايش ضريب نفوذ اينترنت، آنها را به كانون توجه جديدي تبديل كرده است. در اين ميان، با گذشت روزها كف سني مخاطبان آنها كمتر ميشود؛ تا جايي كه كودكان دبستاني نيز در راه مدرسه آهنگهاي "ساسي مانكن " و "رضايا " را زمزمه ميكنند و براي پيدا كردن آخرين آهنگ "هيچ كس " تقلا.
موسيقي زيرزميني چيست؟
موسيقي زيرزميني عنواني است كه ابتدا در انگليس و سپس در آمريكا بهعنوان "نوعي از موسيقي كه همراه با سبك و روشي از زندگي است " مطرح شد و به "موسيقي خارج از جريان غالب جامعه " لقب گرفت.
ويژگي عمده اين نوع موسيقي "غيرتجاري بودن " است و از اعتراض به جريان سلطه و مخاطبان محدود و خاص نيز بهعنوان ديگر ويژگيهاي آن ياد ميشود.
اما در ايران وضعيت اين نوع موسيقي متفاوت است و به هر موسيقي و با هر ويژگي كه از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مجوز انتشار نگرفته باشد، زيرزميني گفته ميشود. اين اختلاف تعريف گاه موجب سردرگمي ميشود. مثلا بر اساس قاعده، موسيقي پاپ - عامه پسند - بهخاطر هدف آن، كه تأمين بيشتر رضايت و پسند عامه مردم براي فروش بيشتر است، نميتواند زيرزميني باشد؛ اما بسياري از خوانندگان اين ژانر موسيقي در داخل كشور، بهعنوان خوانندگان زيرزميني شناخته ميشوند. در اين شرايط از يكسو پاپ زيرزميني، از سوي ديگر راك، تلفيقي و متال زيرزميني و همچنين موسيقي رپ زيرزميني بهعنوان سه ژانر محوري اينگونه موسيقيها شناخته ميشوند. اين تقسيمبندي نه تنها ژانر موسيقي، بلكه تمايز مفاهيم و موضوعات ترانه زيرزميني را هم مشخص ميكند.
در حاليكه در موسيقي پاپ زيرزميني، بيشتر از هر چيزي ترانههاي ضدعاشقانه توليد ميشود، ترانههاي راك بيشتر حال و هواي اعتراضي و انتقادي دارند. در موسيقي رپ زيرزميني، مسئله اصلي سادگي روند توليد است كه منجر به انتشار ترانههايي با گستره مضامين بسيار وسيع شده و اكنون به شكلي خاص و نامتعارف ارايه ميشود.
از گروههاي برجسته راك و متال زيرزميني كه مورد توجه شبكههاي تلويزيوني سوئد، انگلستان، كانادا، آلمان و شبكههاي ماهوارهاي قرار گرفتهاند، ميتوان به گروههاي 127، آبجيز، آوار، اُرُد، اكسپلود، فانوس، كيوسك، نبض و... اشاره كرد. با افزايش تعداد گروههاي زيرزميني، چند سال پيش، در ميان دهها نام خواننده جديد از شهرهاي مختلف و با سبكهاي گوناگون، كاستي با نام "مريم ديجي " به سرعت انتشار يافت و تابوي خواندن زيرزميني دختران را شكست. "سالومه " خواننده رپ و هيپهاپ و "پاني " نيز پس از اندك زماني، به اين جرگه پيوستند تا دختران نيز سهمي در موسيقي زيرزميني داشته باشند و سيطره آهنگهاي آنها تا شهرهاي كوچك نيز گسترده شود و خوانندگان دختر ديگري را به گروههاي زيرزميني ملحق كند.
موسيقي زيرزميني از هنر تا رسانه
واقعيت آن است كه شكل جديدي از موسيقي در ايران در حال رشد و توسعه است. با اين حال، نميتوان از موسيقي زيرزميني، بهشكلي كه در جامعه رواج پيدا كرده است، بهعنوان يك سبك جديد موسيقي، تعبير و آن را از جنبه هنري و ارزشهاي موسيقايي بررسي كرد. بلكه اين نوع موسيقي به يك پديده جديد فرهنگي- اجتماعي ميماند و پيش از آنكه هنر باشد، يك رسانه است.
در تحقيقي كه توسط گروهي از دانشجويان دانشگاه تهران صورت گرفته است، مخاطبان و علاقهمندان به موسيقيهاي زيرزميني از ترويج بيمسئوليتي، هيجانزا و محرك بودن، تحريككنندگي جنسي، ساده و قابل فهم بودن، استفاده از لغات روزمره و خواندن اشعار به زبان محاوره بهعنوان جاذبههاي اين نوع موسيقي نام بردهاند. هم اكنون اينترنت مهمترين بازار معرفي محصولات گروههاي زيرزميني است و بسياري از آلبومهاي آنها با كيفيت پايين و سطحي به دست مخاطبانشان ميرسد.كيفيتي كه حاصل ضبط آهنگ در يك استوديوي خانگي يا حتي روانه ساختن آلبوم جديد به بازار، به مدد چند ميكروفون، هدست و يك رايانه است.
نسل جديدي از موسيقيهاي مبتدي
بهطور كلي موسيقي زيرزميني نحلهاي ضدفرهنگي و ضداجتماعي است كه نوع خاصي از زندگي را به اقشار مختلف بهويژه نوجوانان و جوانان عرضه ميكند. اين موسيقي به بيان شيوههاي جديدي از يك زندگي مطلوب ميپردازد كه زندگي به سبك فراآمريكايي، دوريگزيني از مسايل سياسي، برخورد به اصطلاح طنزآميز با مسايل اجتماعي، بيبندوباري در تمامي عرصههاي زندگي فردي و اجتماعي، بيتوجهي به نقش خانواده و بهويژه والدين،گرايش مفرط به عشق، در معناي غيرواقعي و گوشهگيري و انزواطلبي از مهمترين مشخصههاي آن است.
آنچه امروز در ايران، موسيقي زيرزميني ناميده ميشود، بههيچوجه در گستره وسيع هنر زيرزميني جايي ندارد و در نهايت ميتوان آن را موسيقي مبتدي نامگذاري كرد. بهعبارتي فرهنگ زيرزميني واژهاي است براي توصيف خردهفرهنگهايي كه سلايق آنها بنا به دلايل مختلف با فرهنگ قاطبه جامعه تفاوت دارد. اما به عقيده كارشناسان، جامعه ما هم اكنون با آفتي به اسم موسيقي زيرزميني مواجه است كه هيچ نسبتي با موسيقي كلاسيك، سنتي و محلي ندارد و براي سامان دادن عرصه موسيقي بايد كوشيد تا بين اين حوزهها اختلاطي ايجاد نشود.
مضمون موسيقيها در زيرزمين
موسيقي زيرزميني امروز فراگيرتر از آن چيزي شده است كه در اواسط دهه 60 ميلادي انتظار آن ميرفت. امروزه از ميامي تا بريتانيا و از توكيو تا تهران در گستره اين نوع موسيقي قرار گرفته است؛ ولي در ايران اين گروههاي متعدد موسيقي از خاستگاه متفاوتي سرچشمه ميگيرند.
با نگاهي گذرا به آثار برجسته گروههاي موسيقي زيرزميني ميتوان "اعتراض " را بهعنوان مهمترين مضمون آثار اين گروهها معرفي كرد. تا جايي كه شايد بتوان گفت "اعتراض " مهمترين دليل مشترك زيرزميني بودن يا شدن موسيقي است؛ اما نبايد از ياد برد كه زمينههاي بروز اين اعتراض ممكن است با يكديگر تفاوت كامل داشته باشد.
هنگامي كه تعدادي از جوانان و نوجوانان گرد هم ميآيند، شرايط سني و زندگي خاص، آنها را به اعتراض وا ميدارد. كساني كه همواره بهعنوان جامعه، هدف تهاجمات فرهنگي قرار داشتند، شكلي افراطي از زندگي غربي و آمريكايي را الگوي خود قرار ميدهند و گاه به ترويج بيبندوباري، روابط نامشروع جنسي و عشقهاي خياباني ميپردازند. ادامه افراطگراييها در ميان اين گروهها منجر به آن شده است تا گروههاي شيطانپرست و نحلههاي ديني و مذهبي جديد نيز از ميان گروههاي موسيقي زيرزميني منشعب شوند و با راهاندازي سبكهاي منحصر به فرد و جديد موسيقي، به بيان مواضع خود بپردازند.
در نقطه مقابل اين گروهها، تعدادي از خوانندگاني كه آثار خود را تنها به دليل عدم دريافت مجوز و با شاكلهاي فاخرتر روانه بازارهاي زيرزميني كردهاند، نگاه به مسايل اجتماعي و فرهنگي را سرلوحه كاري خود قرار ميدهند و سعي ميكنند با نزديك شدن به آرمانهاي اصلي هنر زيرزميني، به تلطيف فضاي اين نوع موسيقيها بپردازند. جذب مخاطبان فراوان، نبود افراطگرايي در ميان اين آثار و طرح مسايل اجتماعي با تأسي از شرايط زيستي- شهري جامعه تا حدي توانسته است تلاش آنها را به ثمر بنشاند. اما ماهيت اصلي موسيقي زيرزميني هيچگاه باعث نميشود اين آثار و مضمونهاي تازهشان به فضاي عمومي جامعه نفوذ پيدا كنند.
با اين حال، نوعي پارادوكس و دوگانگي در موسيقي زيرزميني ايران مشاهده ميشود. اين موسيقي از سويي به دليل انتخاب مضمونهاي خاص، ميخواهد زيرزميني باشد و از ديگر سو بهخاطر تمايل به داشتن مخاطب بيشتر و انتشار آثارش، نميخواهد بيش از اين در زيرزمين باقي بماند. اين وضعيت تناقض آميز سبب شده است كه گروههاي موسيقي زيرزميني گاه بهسوي زيرزميني ماندن گرايش داشته باشند و گاه بهسمت روزميني شدن.
موسيقيها به روي زمين ميآيند
با افزايش روزافزون تعداد خوانندگان موسيقيهاي زيرزميني و بالا رفتن آمار وبلاگهايي كه به توزيع اين نوع موسيقي در فضاي سايبري ميپردازند، اساتيد برجسته موسيقي ايران و كارشناسان اين رشته، موسيقي زيرزميني را بهعنوان يكي از بزرگترين دغدغههاي خود مينامند و از سياستگذاريهاي غلط در حوزه موسيقي و ترويج موسيقيهاي سطح پايين در جامعه، اظهار ناخرسندي ميكنند.
با آنكه تعدادي از اهالي موسيقي كه موسيقي را علم، فن، هنر و ميراث ميدانند، همگي تلاش كردهاند تا عرصه موسيقي را از برخي آلودگيها مبرا كنند، اما افزايش قارچگونه گروههاي زيرزميني، تمامي اين تلاشها را بيثمر گذاشت تا پرتگاهي جديد در مقابل نسل جوان پديدار شود.
عبدالحسين مختاباد با بيان اينكه "گروه هاي موسيقي زيرزميني در مسير حركتي درستي پيش نميروند و فضا را آلوده ميكنند " ميگويد: "انواعي از موسيقي زيرزميني هم ذهن جوانها را آلوده ميكند و هم آرامآرام از نظر جسمي به آنها آسيب ميرساند كه در اين فضا اعتياد و بسياري مسايل غيراخلاقي ديگر وجود دارد. "
وي برگزاري جشنوارههاي موسيقي بهصورت فصلي در ايجاد برنامههاي مستقل موسيقي بهجهت ايجاد فضاي مناسب براي جوانان را تنها راه هدايت چنين جرياني عنوان ميكند.
محمد جليل عندليبي، از اولين هنرمنداني كه با آغاز انقلاب اسلامي به توليد و ارايه موسيقي اصيل ايراني پرداخت نيز فضاي كلي موسيقي ايران را نگرانكننده ميداند و در وصف شرايط موجود، ميگويد: "اوضاع هرج و مرج و آشفتهبازاري حاكم شده و عملا هيچگونه دلخوشي و آيندهاي روشن در انتظار هنر موسيقي نيست. "
در اين شرايط، كانون موسيقي ايرانيان در برنامهاي تلاش دارد تا ضمن سامان دادن به اوضاع و احوال موسيقي زيرزميني، شرايط ضابطهمندي را براي فعاليت قانوني و هدايت شده گروههاي فعال در اين عرصه بهوجود آورد.
خشايار اعتمادي، مدير عامل كانون موسيقي ايرانيان در اينباره ميگويد: "از گذشته بهدليل مشخص نبودن بسياري از تعريفها و حد و مرزها در مورد موسيقي، مشكلات عديدهاي براي اهالي اين حوزه بهوجود آمده و حتي به شكلگيري موسيقي زيرزميني انجاميد است. "
به اعتقاد اعتمادي، با ايجاد تعامل و گفتوگوهاي سازنده و تعريف حد و مرزهاي موسيقي، ميتوان بسياري از استعدادهاي جوان را در مسير درست قرار داد و هدايت كرد.
مديرعامل كانون موسيقي ايرانيان همچنين با تكيه بر جلوگيري از هرز رفتن استعدادهاي جوان، بر اصلاح برخي از نواقص آثار گروههاي زيرزميني براي فعاليت در عرصه قانوني جامعه تأكيد دارد.اين خواننده پاپ در ادامه ميافزايد: "اگر اين تعامل و انعطاف از سوي مسئولان لحاظ شود، آن وقت هنرمندان بهخصوص جوانترها براي اصلاح و رفع موانع كارهايشان رو به گفتوگو خواهند آورد و اين همان چيزي است كه موجب اصلاح مسير حركتي آنها خواهد شد. "
نويسنده: محمدجواد رفيعپور
منبع: باشگاه انديشه