رفتارشناسي كروبي در تحولات اخير

رفتار سياسي كروبي طي ماه هاي اخير نه تنها مخالفت آشكار با نظام جمهوري اسلامي بوده بلكه نامه نگاري كذايي او آثار منفي زيادي در جامعه داشته است.
رصد كردن نمودار فعاليت هاي سياسي كروبي طي سال هاي اخير نشان دهنده نوعي تعبير و تحولات غيرمنطقي است كه علت آن را نمي توان در مسائل ظاهري دانست. هرچند فعاليت سياسي حركتي سينوسي بوده كه تغيير و تحولات غيرمنتظره اي بر آن حاكم است؛ اماهر فعاليت سياسي از چارچوب نظري منسجمي برخوردار است كه براساس آن مي توان رفتار فعال سياسي را تا حدي پيش بيني نمود.
مهدي كروبي كه سابقه روشني در مبارزات انقلابي دارد در سال هاي پس از ا نقلاب نيزبا اعلام دفاع از ارزش هاي انقلاب ونظام اسلامي فعاليت زيادي در عرصه سياسي كشور داشته است. اين فعاليت ها طي سال هاي اخير بر انديشه اصلاح طلبي و نقد فضاي موجود استوار بوده است. هرچند انديشه اصلاح طلبي كه جريان دوم خرداد خود را مدعي آن مي داند از انسجام و چارچوب منطقي استواري برخوردار نيست؛ اما مسير كروبي در اين محيط انديشه و عمل سياسي غيرمنسجم، تاحدي مشخص بود. وي با انتقال از رويكرد محافظه كارانه و قبول تفكرات اصلاحاتي نظير گسترش جامعه مدني، دفاع از حقوق زنان، نگاه باز در عرصه فرهنگي و... و مقدم دانستن ديدگاه ولي فقيه، تأكيد بر ارزش هاي انقلاب و انديشه امام خميني(ره) خود را اصلاح طلبي مي دانست كه به نظام وخط امام(ره) وفادار است.
در اين ميان اما مسائلي ديگر نيز تأثيرگذار بر رفتار سياسي كروبي بود كه مسير تا حدي مشخص او را تحت الشعاع قرار مي داد. آنچه در اين زمينه اهميت دارد اينكه شخص كروبي به جهت اينكه قصد داشت در فراگرد جريانات سياسي جديد كه خود را با عنوان جريان اصلاح طلبي معرفي مي كردند، شيخوخيت خود را حفظ كند، مي بايست نه تنها با ديدگاه هاي جديد كه برخي از آنها ساختارشكنانه بود همراه شود بلكه نقش رهبري كننده و مدافع اين انديشه ها را در قبال نظام برعهده گيرد و هرچند ايفاي چنين نقشي تداعي كننده يك رفتار متناقض است؛ اما شخص كروبي منفعت حفظ جايگاه خود را در بين اين اصلاح طلبان تندرو بر قباحت يك رفتار متناقض ترجيح داد. درست است كه وي در جايگاه رياست مجلس ششم گاهي در مقابل تندروها مي ايستاد؛ اما بعد از اينكه از مقام سياسي كنار رفت، هيچ اعتراضي به رفتار اين افراد و جريانات نداشت و در رلستاي ايفاي نقش شيخ اصلاحات با روي باز، مدافع حقوق و انديشه هاي مبهم بسياري از افراد اصلاح طلب رانده از قدرت بود.
اما كروبي نمي دانست كه در فرايند ايفاي چنين نقشي مبادي و مباني آراء وديدگاه خود نسبت به نظام را دچار ويراني و تناقض نموده است. چراكه در طول اين چند ساله عمل سياسي وي به سمت قطع پيوند از انديشه سنتي او و بدون برخورداري از انديشه تندروهاي اصلاح طلب، حاكم بر تصميمات او شد. كروبي صرفاً به ايفاي نقش شيخوخيت فكر مي كرد بدون اينكه متوجه باشد از چه انديشه اي دفاع مي كند.
زماني كه او در انتخابات دهم رياست جمهوري شركت كرد از خاستگاه انديشه سنتي خود دست به عمل سياسي زد؛ اما وقتي بعد از انتخابات با اندك رأي خود در مسير غيرقانوني گام برداشت، از خاستگاه انديشه اي جديد يا تندروانه اقدام به اين كار نكرد؛ بلكه اين رفتار نتيجه حاكم شدن عمل سياسي منفعت انديشانه وي بر تصميمات او است. رفتار كروبي بعد از انتخابات با قطع پيوند از انديشه سنتي، برخوردار از هيچ انديشه منسجمي كه منتج به عمل سياسي منطقي مي شود نبود؛ بنابراين سرگردان تر ا زهميشه با اينكه مي دانست آراء وي بسيار پايين است، به موضوع تقلب در انتخابات لزوم ابطال آن دامن زد و روزنامه تحت مسئوليت او هم لجام گسيخته در اين مسير حركت كرد.
اقدام اخير وي در نوشتن نامه به رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام و ادعاي واهي آزار جنسيتي در بازداشتگاه ها، برخاسته از عمل سياسي منفعت انديشانه بدون برخورداري از پشتوانه انديشه اي منسجم- و نه لزوماً درست- است. اگر رفتار كروبي اندكي با يك انديشه منطقي پيوند داشت مي بايست رفتار وي هم در مسير منطقي و قانوني طي شود. اينكه وي به جاي نوشتن نامه به صورت محرمانه به رياست قوه قضائيه، به رئيس مجمع تشخيص آن را نوشت و اولتيماتوم داد كه چنانچه تا ده روز جوابي نگيرد آن را منتشر مي كند، نوعي عمل سياسي رهيده از تفكر است. در انديشه سياسي چنين عملي يا به استبداد مي انجامد و يا به آنارشي. و البته بايد در مقابل آنارشيست هايي كه مدعي شيخوخيت هستند با قاطعيت برخورد كرد؛ چراكه حتي در نظام هاي ليبرالي هم سرمنشاء آشوب و هرج ومرج مي شوند. علاوه بر اين اقدام كروبي در انتشار ادعاهاي كاذب خود در بيشتر قوانين، جرم سياسي تلقي شده است. ماده 4 لايحه قانون مجازات اسلامي كه مربوط به جرم سياسي است وطي جلسه 9 ارديبهشت 1387به تصويب مسئولان عالي قضايي رسيد، در بند سوم خود تصريح مي كند: «نشر اكاذيب ياتشويش اذهان عمومي ازطريق سخنراني در مجامع عمومي، انتشار در رسانه ها، توزيع اوراق چاپي يا حامل هاي داده (ديتا) و امكان آن» چنانچه با قصد مخالفت با نظام جمهوري اسلامي ايران صورت گيرد و متضمن خشونت نباشد جرم سياسي محسوب و مرتكب به حبس از شش ماه تا دوسال يا اجبار به اقامت در محل معين يا منع از اقامت در محل معين از دو تا سه سال و محروميت از حقوق اجتماعي به مدت پنج سال محكوم خواهد شد.
طبق آنچه گذشت رفتار سياسي كروبي طي ماه هاي اخير نه تنها مخالفت آشكار با نظام جمهوري اسلامي بوده بلكه نامه نگاري كذايي او آثار منفي زيادي در جامعه داشته است. نمونه عيني آن اعتراض برخي خانواده هايي است كه فرزندان آنها طي آشوب هاي اخير بازداشت شده بودند. اين افراد از بدنامي فرزندان خود در بين اقوام شكايت كرده و حتي اخباري مبني بر ادعاي حيثيت توسط آنان وجود دارد. بنابراين فردي كه با برخورداري از رفتار سياسي بدون پشتوانه فكري در مسيري سرگردان گام برمي دارد و دست به اقداماتي مي زند كه افكار عمومي جامعه را مشوش و ملتهب مي كند را بايد محاكمه و از صحنه سياسي حذف كرد، چراكه حركت هاي آنارشيستي وي در عمل سبب بحران در جامعه شده و عواقب خطرناكي به دنبال دارد.
نويسنده:حمزه عالمي
منبع: كيهان