IRNON.com
تقواي سياسي، وجه تمايز نخبگان و خفتگان
 

چرا در حاليكه 22 خرداد تبديل به حماسه اي ملي شد و شور و شعور ملت را به نمايش گذاشت اما؛ برخي نخبگان سياسي را نه شوري بود و نه شعوري. چرا با وجود اينكه رهبر معظم انقلاب از مدت ها پيش از برگزاري انتخابات تذكر داده بودند كه انتخابات را زير سؤال نبرند باز هم برخي خواص و بازيگران عرصه سياسي آنچنان كردند و مردود شدند.


 

مجموعه حوادث تلخ پيش آمده در كشورمان طي ماههاي قبل از انتخابات و پس از آن، هر فرد هوشياري را به فكر وا مي دارد و سؤالات اساسي را به ذهن وي متبادر مي كند كه چرا در حاليكه 22 خرداد تبديل به حماسه اي ملي شد و شور و شعور ملت را به نمايش گذاشت اما؛ برخي نخبگان سياسي را نه شوري بود و نه شعوري. چرا با وجود اينكه رهبر معظم انقلاب از مدت ها پيش از برگزاري انتخابات تذكر داده بودند كه انتخابات را زير سؤال نبرند باز هم برخي خواص و بازيگران عرصه سياسي آنچنان كردند و مردود شدند. و چرا عليرغم اعترافات صريح و غيرقابل انكار برخي سياسيون دستگير شده؛ هنوز برخي كه نام نخبه سياسي را يدك مي كشند با سكوت خود زمينه تداوم التهاب در جامعه را فراهم مي كنند و آب به آسياب بدخواهان ملت مي ريزند.
آيا براستي نخبه بودن به معناي توان درك صحيح وقايع، پيش بيني آينده و ارائه راهكار جهت تنوير افكار عمومي جامعه و در پي آن تصميم گيرندگي، موضع گيرندگي و مسئوليت پذيري نيست.
آيا نخبگان نبايد توده هاي جامعه را در برابر فشارهاي رواني ناشي از دگرگوني پديده هاي اجتماعي- سياسي در شكل و محتواي موضوعات سياسي واكسينه و مقاوم كنند؟
براستي: آرزوانديشي، استدلال گريزي و سياست زدگي برخي خواص را در مواجهه با مواضع تهديد مردم و نظام چه بايد ناميد؟
با پاسخ به اين سؤالات و مقايسه آنچه از سوي برخي خواص و چهره هاي سياسي در چند ماه اخير رخ داد فرق ميان «نخبگان» و «خفتگان» به خوبي نمايان مي شود. وجه تمايزي كه هدف از نگارش اين سطور در ماه روزه داري و خودسازي است.
در تعاليم غني اسلام هر فردي براي پذيرفتن مسئوليت به دو گونه تقوا نياز دارد و شرط پذيرش مسئوليت، داشتن دو نوع تقواست: «تقواي شخصي» و «تقواي سياسي».
حضرت علي(عليه السلام) در نامه
12 نهج البلاغه در اين رابطه مي فرمايد: «از خدايي بترس كه ناچار او را ملاقات خواهي كرد و سرانجامي جز حاضر شدن در پيشگاه او نداري.» اين تعبير مولاي متقيان معيار كلي تقوا در بعد شخصي و سياسي است.
براين اساس؛ تقواي شخصي كه همان حفظ و صيانت ذات تكاملي است، خواص را از افتادن به دام خواهش هاي نفساني و تمايلات خودخواهانه نگه مي دارد و لذا نخبه اي كه نفس خود را با تقوي حفظ نكند. مقام و جايگاهش براي او نوعي آفت به حساب مي آيد. زيرا نفس آنگاه كه به وسيله تقوي مهار نشود، قطعا در خدمت هوا و هوس قرار مي گيرد و چنين انساني اگر به مقامي برسد، آتش هوي در او بيشتر شعله ور مي شود و با سركشي و طغيان بر گناهان و خطاهاي او مي افزايد.
«تقواي سياسي»، نيز به معناي آمادگي كامل سياستمداران براي بدست آوردن و به كار بستن كامل معلومات و تجارب و بهره برداري از استعدادهاي موجود براي رساندن جامعه به كمال مطلوب با رعايت تقوي الهي در همه مراحل فكري و اجرايي است.
چنين تقوايي موجب مي شود كه فرد همه استعدادها و تجارب و تمام هم و تلاش خويش را براي اصلاح امور در جامعه به كار گيرد و از هر فكر و تصميم و كاري كه بر ضرر جامعه اسلامي تمام شود، پرهيز نمايد!
البته بايد معيارهاي تقواي سياسي نيز معرفي شود كه مقام معظم رهبري در بيانات خود در ديدار با ستادهاي نمازجمعه سراسر كشور (در سال 81) به خوبي آنرا تبيين كرده و فرمودند: «تقواي سياسي يعني هر كس كه در كار سياست است. سعي كند با مسائل سياسي صادقانه و دردمندانه و از روي دلسوزي برخورد كند. سياست به معناي پشت هم اندازي و فريب و دروغ گفتن به افكار عمومي مردم، مطلوب اسلام نيست.»
و لذا در يك جمله مي توان گفت: تقواي سياسي، يعني انسان در ميدان سياست صادقانه و خالصانه عمل كند.
در اين صورت برآيند و خروجي تقواي سياسي باعث جلوگيري از سياسي كاري و تقويت كار سياسي در كشور مي شود و نتايج بزرگ ديگري هم در پي خواهد داشت كه قرآن در آيات دوم و چهارم سوره طلاق به زيبايي به آن اشاره مي كند و مي فرمايد: «و من يتق الله يجعل له مخرجا... و من يتق الله يجعل له من امره يسرا»؛ و واقعا در صورت كاربست تقواي سياسي ديگر نخبگان و خواص ما در مواجهه با بحرانها منفعل و منحرف نخواهند شد و خواهند توانست شرايط دشوار را كنترل كنند.
حضرت علي(عليه السلام) الگو و مصداق بارز تقواي سياسي در حكومت، نمونه اعلاي تقواي سياسي را در حدود 5 سال حكومت خود و سال هاي سكوت پيش از آن به نمايش گذاشت كه تمرين چنين نگرشي توسط اصحاب سياست در كشور ما مستلزم آزادي از هرگونه رقيت و اعتياد فكري و پرهيز از رويه هايي است كه منافع حزبي و جناحي را بر آرمان بلند «خدمت به مردم و احقاق حقوق محرومان و مظلومان» ترجيح مي دهد و در نقطه مقابل مواضع و اظهارات جريانات مختلف سياسي كه به منظور تصاحب منافع مادي و پشت پا زدن به مصالح مردم اتخاذ شود منافي فرهنگ تقواي سياسي است.
متأسفانه در حوادث اخير كمتر شاهد رعايت تقواي سياسي در بين برخي نخبگان، احزاب و جريانهاي سياسي بوده و هستيم و هتاكي و حملات سياسي بر خواسته از منافع شخصي و گروهي جوي از بدبيني را در كشور پديد آورده است.
بي شك چنين رويه اي دور از شأن اصحاب سياست در يك جامعه اسلامي است و حكومت اسلامي براي تداوم حيات خود و پويايي نيازمند تعميق فرهنگ تقواي سياسي در بين نخبگان و جريانات و گروه هاي مختلف است.
براين اساس ديگر «درنگ» جايز نيست؛ و نخبگان نبايد به هر مسئله و رخدادي «رنگ» سياسي زده و بي منطق هر كسي را به نوعي «انگ» سياسي متهم كنند و در كوي و برزن، بي مهابا «بانگ» اناالحق سر دهند، چرا كه مطمئنا چنين اشخاصي نه تنها ديگر نخبه سياسي نيستند؛ بلكه از خفتگان بشمار مي آيند!



نويسنده:مهدي عليخاني صدر