بازخواني سير تاريخي قيام خونين 17 شهريور

يكي از نقاط عطف تاريخ انقلاب اسلامي قتلعام مردم تهران در 17 شهريور درميدان ژاله (شهدا) بود. كشتار بيرحمانه مردم در آن روز تجلي واقعي رژيمي بود كه سعي ميكرد با فريبكاري از خود چهرهاي صلحدوست، آزاديخواه و مخالف با مفاسدبسازد.
يكي از نقاط عطف تاريخ انقلاب اسلامي قتلعام مردم تهران در 17 شهريور درميدان ژاله (شهدا) بود. كشتار بيرحمانه مردم در آن روز تجلي واقعي رژيمي بود كه سعي ميكرد با فريبكاري از خود چهرهاي صلحدوست، آزاديخواه و مخالف با مفاسدبسازد. واقعه خونين 17 شهريور نقطه پاياني بود بين ملّتي ستمديده و رژيميستمكار. اين واقعه نظريه امام خميني را در دروغگويي و فريبكاري رژيم به اثباترساند و مردم را براي سرنگوني رژيم مصممتر ساخت.اين مقاله به بيان چرايي و چگونگي اين واقعه مي پردازد.
راهپيمايي 16 شهريور
روحانيون تهران كه برگزاري راهپيمايي 13 شهريور (عيدفطر) را تجربه موفقي ارزيابي كردند، تصميم گرفتند بار ديگر در مقابل حكومتشريفامامي و به منظور برائت از وي، مانور قدرتي را به اجرا درآورند. به گفته شهيدمحلاتي، بعد از راهپيمايي عيد فطر به اين نتيجه رسيديم كه «اين كار بايد با نظم و ترتيبيادامه يابد، جلسهاي گرفتيم و از صبح تا غروب دور هم بوديم و تصميم گرفتيم كه روزپنجشنبه (16 شهريور) راهپيمايي بكنيم.» آيتالله بهشتي در جامعه روحانيتاستدلال كرد كه بعد از راهپيمايي عيد فطر «حالا كه مردم آمدند نبايد در اين حركتمردمي فترت ايجاد شود، لذا از مردم به راهپيمايي دعوت شد.»
با اين حال، جامعه روحانيت و مراجع و علما در اين تصميمگيري به شدت دچاراختلاف نظر شدند. جامعه روحانيت تهران دو دسته شدند: عدهاي اعلام كردند كه روز 16 شهريور عزاي عمومي و راهپيمايي در سرتاسر كشور است و عدهاي نيز با صدوراطلاعيهاي اعلام كردند فقط عزاي عمومي است و به خاطر ندادن بهانه دست دشمن از راهپيمايي خودداري ميكنيم. آيتالله شريعتمداري نيز براي جلوگيري از عزايعمومي دست به كار شد، به گزارش ساواك فردي به نام مجتبي اراكي با آيتالله نجفي وآيتالله گلپايگاني تماس گرفت، آنها «متفقاً عدم اطلاع خود را در مورد تعطيل بودن روز مذكور به آگاهي مجتبي اراكي رساندند. متعاقباً آيتالله شريعتمداري بدون مشورت با ساير آيات مطلبي جهت درج در جرايد كشور تهيه و از طريق راديو و تلويزيون هم خبرمذكور پخش گرديد.»
روزنامهها از قول سخنگوي آيات عظام شريعتمداري و گلپايگاني و نجفي مرعشي شايعهي تعطيل فردا را تكذيب كردند. سخنگوي علامه يحيي نوري نيز اعلام كرد: «هيچ گونه نوشته و اعلاميهي خاصي از جانب ايشان در مورد تعطيل فردا صادر نشده وآنچه به امضاي ايشان نشر يافته تكذيب ميشود. البته برگزاري عزاي عمومي يا تعطيلبه ارادهي مردم بستگي دارد.»
جامعه اصناف نيز با صدور اطلاعيهاي اعلام كردند: «به منظور بيان عدم اعتماد مليبه دولت كنوني... و به پشتيباني از تصميم روحانيون و علماي آگاه تهران، پنجشنبه 16شهريور را روز تعطيل و عزاي عمومي اعلام ميكنيم» و جبهه ملي نيز در حمايت ازتصميم «جامعه روحانيت تهران» اطلاعيهاي صادر كرد.
با فرا رسيدن سحرگاه روز 16 شهريور سيل جمعيت از گوشه گوشهي تهران جاريشد. به گزارش كيهان، تهران يكپارچه تعطيل و تظاهرات بود. صدها هزار تظاهركنندهدر خيابانهاي تهران راهپيمايي كردند. راهپيمايان براي سربازان دست تكان ميدادند وگل پرتاب ميكردند. ناظران اين راهپيمايي را تا يك ميليون نفر تخمين زدند. طولصفهاي راهپيمايان به چند كيلومتر ميرسيد. در اين راهپيمايي زنان با چادر سياه جلوجمعيت در حركت بودند و موتورسواران با فاصله 100 و 200 متري جلوتر از همهحركت ميكردند تا هم راه را باز كنند و هم به راهپيمايان آب و غذا برساندند. در اينتظاهرات رهبران جبهه ملي نيز شركت كردند. روزنامه اطلاعات گزارش داد: جمعيتراهپيمايي در پايان به صدها هزار نفر رسيد. مردم بر سر راهپيمايان گلاب ميريختند.ابتدا مأموران كوشش كردند كه جلو راهپيمايي را بگيرند.، امّا بعد راه را باز كردند و بهدنبال جمعيت به حركت درآمدند. صدها موتورسوار با شعار و تابلو جلوي جمعيتحركت ميكردند. در زير پل سيدخندان يك شعار كمونيستي بر روي پارچه علم شد كهبلافاصله مردم آن را پايين كشيدند. كاميونهاي ميوه كه هر لحظه خالي و پر ميشدندجمعيت را همراهي ميكردند. اين خبرها تا نزديكي ظهر براي چاپ در روزنامههايعصر تهيه شده و به دليل اخبار 17 شهريور روزنامهها نتوانستند اخبار عصر را منتشرنمايند. شهيد محلاتي كه در آن روز از طرف جامعه روحانيت مسئول ستاد برگزاريراهپيمايي بوده است، چنين گزارش ميكند: ارتش با وسائل زرهي در سراسر خيابانانقلاب فعلي مستقر شده بود. با اين حال «ملت از شميران حركت كردند به طرف پايين.ما رابط داشتيم كه مرتب به ما خبر ميدادند.» هنگام ظهر آيتالله بهشتي در خيابانانقلاب نزديك پيچشميران به نماز ايستاد، خبر آوردند آخر صف حدود چهارراه قصراست. بعد از نماز، جمعيت را به طرف ميدان شهياد (آزادي) حركت داديم. «شعارها راكنترل ميكرديم. شعارها از جلو» تعيين ميشد. عصر به ميدان آزادي رسيديم قرار شدآيتالله بهشتي براي جمعيت صحبت نمايد. و آقاي ناطقنوري كه لباسش را عوض كردهبود و لباس شخصي پوشيده بود، قطعنامه را بخواند. به روايت آقاي ناطقنوري، نزديك به غروب بود كه جمعيت به ميدان آزادي رسيد. كاميونهاي ارتشي داخل ميدانآزادي استقرار يافته بودند، مردم خصوصاً خانمها با شعارهاي خود سربازان ودرجهداران را منقلب كردند و آنها را به گريه انداخته بودند. آيتالله بهشتي تصميم گرفتبراي جمعيت سخنراني كند از او دعوت كردند روي يك اتومبيل پارك شده برود، وياين اقدام را بدون اجازهي صاحبش غاصبانه شمرد و امتناع كرد. بشكهاي را پيدا كردند وايشان روي آن ايستاد و سخنراني كرد. آقاي ناطقنوري هم چون تحت تعقيب بود بالباس شخصي و عينك دودي قطعنامه را قرائت كرد.
مطابق گزارش ساواك قطعنامه به اين شرح بوده است:
1ـ كليهي زندانيان سياسي آزاد بايد گردند.
2ـ نهضت به رهبري امام خميني تا پيروزي ادامه دارد.
3ـ بايد حكومت اسلامي به رهبري امام خميني تشكيل گردد.
4ـ تمام اقليتهاي مذهبي تحت حمايت حكومت اسلامي به رهبري امام خميني و از احترام برخوردار خواهند بود.
5ـ بيگانگان از كشور اخراج بايد گردند.
6ـ شاه عامل استبداد است و بايد حكومت شاهنشاهي برچيده شود.
7ـ دانشگاهها بايد اصلاح گردند.
8ـ ما بتشكن هستيم نه شيشهشكن. كساني كه شيشه ميشكنند از ما نيستند.
9ـ تصميمات ما در مورد اعتصابات و تعطيلات از طريق مساجد و اعلاميهها بهاطلاع مردم ميرسد نه از طريق روزنامههاي وابسته به استبداد.
بنابر گزارش ساواك، تظاهرات اين روز از منطقهي قيطريه، ونك، پهلوي (وليعصر)ژاله و مناطق جنوب شهر شروع شد و جمعيتها در شاهرضا (انقلاب) و آيزنهاور(آزادي) به هم پيوستند و ساعت 18.30 به ميدان شهياد (آزادي) رسيدند. شعارتظاهركنندگان عبارت بود از:
برادر ارتشي چرا برادر كشي؟ رهبر ما خميني استـ مابتشكنيم شيشهشكن نيستيمـ ارتش تو بيگناهي، فرماندهت جلاد استـ درود برخمينيـ نصر منالله و فتح قريبـ ما تابع قرآنيم، سلطنت نميخواهيمـ درود بر خمينيبتشكنـ ارتش برادر ما، خميني رهبر ماـ شما به ما گلوله، ما به شما گل ميدهيمـ پليستو بيگناهي، آلت دست شاهيـ اي بيشرف حيا كن سلطنت را رها كنـ مرگ بر رژيمشاهـ مرگ بر سلسلهي پهلويـ فلسطين پيروز است، اسرائيل نابود استـ اريتره،فلسطينـ براي حفظ قرآن، ارتش به ما بپيوندـ ارتش برادر ما، خميني رهبر ماـ آمريكا ازايران بيرون شوـ مرگ بر خونخوارگي شرق و غرب.
شعارهاي پلاكاردها نيز عبارت بودهاند از: مقدس باد اتحاد بين نيروهاي مسلح وملت ستمديدهـ رهبر ما خميني استـ كشور ما اسلامي است، حكومت ما اسلامياستـ آشتي هرگزـ اي بيشرف حيا كن، سلطنت را رها كنـ رهبرا ما قصاص خون شهدارا از رژيم خواهيم گرفتـ ما به رهبري امام خميني تا سرنگوني رژيم به مبارزه ادامهخواهيم دادـ درود ملت ايران به دكتر شريعتيـ زنداني بودن بهتر از اين آزادي استـسازمان امنيت منحل بايد گردد.
طبق اين گزارش مردم تابلوهاي خيابان شاهرضا را محو و روي آن نوشتند «خيابانخميني». همچنين مردم در مقابل دانشگاه صنعتي شريف شعار ميدادند«دانشگاه خميني» و تابلوهاي خيابان آيزنهاور را به خيابان «شريعتي و خميني» تبديلكردند.
طبق اين گزارش مردم «در خيابان آيزنهاور مرتباً اعلام ميكردند كه جمعيت فرداصبح در خيابان شهداـ نامي كه تظاهركنندگان به خيابان ژاله دادهـ اجتماع كنيد.»
آيتالله بهشتي در پايان سخنراني اعلام كرد كه «جامعه روحانيت فردا برنامهندارد»
بنا به گزارش كيهان شهرهاي قم، آمل، كرج، گرگان، اهواز، كازرون، شهرري، قزوين،زنجان، همدان، خرمآباد، كاشان، شيراز، كرمان، مشهد، تبريز، اصفهان، اردبيل، مهاباد،بهبهان، خمين، شاهرود، اراك و دزفول با تظاهرات، راهپيمايي و تعطيل عمومي به ندايجامعه روحانيت تهران پاسخ مثبت دادند.
آيتالله گلپايگاني و نجفي كه از اعلاميهي تهيه شده توسط آيتالله شريعتمداري وسوءاستفاده دولت ناراحت شده بودند، آن را تكذيب كردند. آيتالله نجفي اعلام نمودكه «دربارهي تعطيل روز پنجشنبه اعلاميهاي صادر نكردهاند و مطالبي كه از قول ايشان درمطبوعات و راديو در اين زمينه درج و يا گفته شده است حقيقت ندارد.»
اين راهپيمايي يكي از نقاط عطف تاريخ انقلاب شد تا جايي كه فريدون هويدامينويسد: «به نظر من اين راهپيمايي كه به صورت عظيمي برگزار شد... ضمن آن آشكارشد كه [آيتالله] خميني در عرض دو ماه ژوئيه و اوت (تير و مرداد) به خوبي توانستهرهبري خود را تثبيت كند و نشان دهد كه قدرت او در تبعيد به مراتب» از ديگران بيشتراست و «دقيقاً از آن به بعد بود كه آيتالله خميني به عنوان رهبر منحصر به فرد و بلامنازعحركتي كه از 9 ماه قبل آغاز گرديده بود شناخته شد.» گرچه تودههاي مسلمان ايران ازسال 1341 آيتالله خميني را به عنوان رهبر خودشان شناخته بودند، ولي اعترافدشمن نشانهي عظمت و رهبري بيچون و چراي امام خميني در اين مقطع تاريخي بود.
اعلام حكومت نظامي
ماه رمضان 1357 براي رژيم بسيار شكننده بود. شاهميپنداشت با تعويض آموزگار و روي كار آمدن شريفامامي و دادن امتيازات مردم راآرام خواهد كرد، ولي سير حوادث نشان داد كه حركت مردم در حال وسعت و سرعتاست. به گزارش ساواك «از اوّل ماه مبارك رمضان تا روز 17 شهريور مجموعاً حوادث ووقايعي رخ داده كه اوجگيري آن تقريباً از روز 9 شهريور»، يعني 26 رمضان و چهار روزبعد از دولت شريفامامي «بوده و طي اين مدت جمعاً 687 مورد شكستن شيشه، 206مورد آتشسوزي، 528 مورد» شهادت مردم و قتل «مأمورين انتظامي، 69 مورد حمله بهمأمورين، 38 مورد بمبگذاري، 27 مورد حمله به مؤسسات دولتي و ملي، 3380 جلسهسخنراني مذهبي در سراسر كشور كه بيش از 1750 جلسه از اين جلسات ضديت بارژيم و تحريك مردم به آشوب و بلوا سخن گفته شده و توزيع 343 نوع اعلاميه و نشريهبا نام مشخص و غيرمشخص مبني بر ضديت با رژيم و حكومت ايران و برپايي نزديك به923 مورد تظاهرات نسبتاً توأم با خشونت در نقاط مختلف مملكت رخ داد و سازمانيافته است.»
رژيم شاه بعد از راهپيمايي بزرگ 16 شهريور به اين نتيجه رسيد كه بايد بر شدتسركوب افزود تا بتوان بحران را مهار كرد. به روايت فريدون هويدا، پس از راهپيماييروز 16 شهريور، فرماندهان نظامي «به شاه فشار آوردند كه هر چه زودتر در تهرانحكومت نظامي اعلام كند و خواسته خود را نيز چنين توصيه كردند: در راهپيمايي امروزسيل جمعيت به راحتي ميتوانست عمارت مجلس و تأسيسات راديوـ تلويزيون را بهتصرف خود درآورد. شاه بعد از چند ساعت ترديد و دوددلي با سفراي انگليس وآمريكا به تبادل نظر پرداخت و تصميم گرفت كه تسليم نظر فرماندهان ارتش شود.»ارتشبد فردوست نيز اين خبر را به شكل ديگري تأييد ميكند و ميگويد بعد از واقعهي17 شهريور من در جلسهي فرماندهان نظامي با ادامهي حكومت نظامي مخالفت كردم،ولي «بقيه از جمله ازهاري رئيس ستاد ارتش، صمديانپور رئيس شهرباني، مقدم رئيسساواك و قرهباغي (وزير كشور) صراحتاً گفتند كه حكومت نظامي دستور صريحمحمدرضاست.»
از طرف ديگر شريفامامي كه پنداشته بود با تغيير تاريخ شاهنشاهي به هجري وبستن چند قمارخانه مردم و رهبري نهضت را آرام خواهد كرد، بلافاصله بعد ازراهپيمايي عيد فطر متوجه شد كه سخت در اشتباه است؛ به همين جهت با سرعتعكسالعمل نشان داد و طي اطلاعيهاي اعلام كرد: «متأسفانه دستهاي پنهان با استفادهاز روشهاي شناخته شده در صدد سوءاستفاده از اين شرايط برآمده و با تشكيلاجتماعات و ترتيب تظاهرات مطالبي را كه برخلاف قوانين كشوري است مطرحميسازد... به منظور تأمين آسايش عموم و جلوگيري از اقدامات خرابكارانه، دولت مقررميدارد كه تشكيل اجتماعات با اجازهي شهرباني و فقط در محلهايي كه موجب سدمعبر نباشد آزاد و به مسئولان انتظامي دستور داده شده است كه از تشكيل اجتماعاتبدون اجازه در معابر عمومي شديداً جلوگيري نمايد.» بديهي بود كه راهپيماييها درخيابانها شكل ميگرفت كه معابر عمومي محسوب ميشدند و اين اعلاميه به معنايموقوف كردن راهپيمايي و تظاهرات بود و در واقع اين اعلاميه آغاز خود نشان دادندولت آشتي ملي بود و خبر از سختگيري دولت ميداد.
شريفامامي در اجراي اطلاعيهي دولت در شانزدهم شهريور دستور ممانعت ازراهپيمايي را صادر كرد و پليس در چند نقطهي تهران با مردم درگير شد، ولي جمعيتآن قدر زياد بود كه متوجه شد كنترل راهپيمايي با نيروي پليس ممكن نيست.شريفامامي تصميم شاه مبني بر حكومت نظامي را مغتنم شمرد و شبانه از اعضايشوراي امنيت ملي دعوت كرد. جلسه در ساعت 20 روز 16 شهريور با حضورنخستوزير، اميرخسرو افشار وزير امورخارجه، ارتشبد ازهاري رئيس ستاد بزرگارتشتاران، سپهبد ناصر مقدم رئيس ساواك، سپهبد احمدعلي محققي فرماندهژاندارمري، سپهبد صمديانپور رئيس كل شهرباني، سپهبد برومند جزي رئيس ادارهيدوم ارتش، سپهبد خواجهنوري رئيس ادارهي سوم ارتش و ارتشبد قرهباغي وزير كشورتشكيل گرديد. ابتدا سپهبد مقدم گزارشي از چند روز اخير داد و اعلام كرد فردا نيز قراراست تظاهرات و اغتشاش صورت بگيرد و ما به عرض اعليحضرت رساندهايم كه لازماست حكومت نظامي شود.
همهي اعضاي جلسه بر ضرورت حكومت نظامي نظر دادند و بلافاصلهشريفامامي اعضاي دولت را احضار و هيأت دولت با اعضاي شوراي امنيت جلسهمشترك گرفتند و نظر شوراي امنيت به تصويب هيأت دولت رسيد. جلسه در ساعتنزديك به ساعت 24 خاتمه يافت و شريفامامي نتيجه را تلفني به اطلاع شاه رساند.سپس ارتشبد ازهاري با شاه صحبت كرد و «بنا به تصويب اعليحضرت ارتشبد غلامعلياويسي فرمانده نيروي زميني به فرمانداري نظامي تهران و حومه انتخاب شد.»
سردمداران رژيم از حركت مردم چنان به وحشت افتاده بودند كه جرأت به تأخيرانداختن يك روز حكومت نظامي را براي مطلع كردن مردم نداشتند. نيمههاي شبدولت اطلاعيهاي تنظيم كرد كه راديو در اخبار صبحگاهي آن را قرائت كرد، امّا اكثر مردماز آن بيخبر بودند؛ خصوصاً كه آن روز جمعه بود و روزنامهي صبح هم منتشر نميشد.دولت در اين اطلاعيه با اشاره به اطلاعيهي 15 شهريور كه تظاهرات را در معابر عموميممنوع اعلام كرده بود و اشاره به راهپيمايي 16 شهريور اعلام كرد «تنها براي جلوگيرياز خونريزي تظاهرات غيرقانوني و ضد ملي آنان تحمل شد.» دولت در اين اعلاميه بامتهم كردن مردم و نسبت دادن اعتراضات آنان به «توطئهي عميق كه با پول و نقشهيخارجي و تحريكات بيگانه هر روز ابعاد تازهاي را دربرميگيرد» اعلام كرد: «به منظورحراست از موجوديت و وحدت ملي و براي آن كه فرصت داشته باشد به اقدامات لازمدر جهت تأمين هر چه بيشتر رفاه عامهي مردم و حفظ آهنگ توسعهي سالم اقتصادي وانجام سريع و قاطع اصلاحات اداري و تأمين عدالت اجتماعي و مبارزه با فساد و فاسد وتأمين آزاديهاي واقعي در جهت رفع علل نارضايتي مردم و در محيطي آرام و با تلاشمؤثر به نگرانيهاي همگاني خاتمه دهد، ناگزير حكومت نظامي را براي مدت شش ماهدر شهرهاي تهران، كرج، قزوين، قم، مشهد، تبريز، اهواز، آبادان، اصفهان، شيراز،كازرون و جهرم اعلام مينمايد.» فرمانداران نظامي شهرها به اين شرح منصوبشدند: سرلشكر عبدالرضا اسفندياري (شيراز)، سرلشكر رضا ناجي (اصفهان)،سرلشكر بيدآبادي (تبريز)، سرتيپ عبدالرحيم جعفري (مشهد)، سرتيپ شمستبريزي (اهواز)، سرتيپ جهانگير اسفندياري (آبادان)، سرلشكر كمال نظامي (قم)،سرتيپ غفاري (كازرون)، سرتيپ شاپور ميرهادي (كرج)، سرتيپ نعمتالله معتمدي(قزوين)، سرتيپ نادور (جهرم).
وزارت امورخارجه آمريكا نيز بلافاصله برقراري حكومت نظامي در ايران را موردتأييد قرار داد و سخنگوي آن اعلام كرد «ما جمعه اظهار اميدواري كرديم نظم به زوديدر تهران برقرار گردد و امروز تكرار ميكنيم كه آرامش نيز مجدداً برقرار شود.» وي درپاسخ به اين كه در 17 شهريور عليه مردم خشونت به كار رفته تأكيد كرد كه «براي ماآشكار است كه نظم بايد برقرار گردد.» وي در اين مصاحبه اظهار اميدواري كرد كه«نيروهاي امنيتي در از ميان بردن آخرين بينظميهاي ضد دولتي با خويشتنداري عملكنند.»
طبق ماده 10 قانون فرمانداري نظامي اجتماع مطلقاً ممنوع ميشد و مطابق ماده 5«اشخاصي كه سوءظن با دولت مشروطه و امنيت انتظام عمومي در حق آنها بشود قوهيمجريه حق توقيف آنها را خواهد داشت» و مطابق ماده 7، مأمورين فرمانداري نظاميحق بررسي و تفتيش منازل و دستگيري مظنونين را بهدست ميآوردند و مطابق اينقانون متهمين در دادگاه نظامي محاكمه ميشدند.
طبق قانون حكومت نظامي مصوب 1329 دولت موظف بود بعد از اعلام حكومتنظامي ظرف مدت يك هفته پيشنهاد خود را به مجلس شوراي ملي و سنا براي تصويبارسال نمايد. دولت شريفامامي براي قانوني جلوه دادن عمل خود لايحهيحكومت نظامي را به مجلس فرستاد و مجلس شوراي ملي آن را با 152 رأي موافق و 22رأي مخالف و 3 رأي ممتنع در تاريخ 26 شهريور تصويب كرد.
روز واقعه
عدهاي از مردم در راهپيمايي بزرگ 16 شهريور فرياد ميزدند: فرداصبح در ميدان ژاله. سپهبد مقدم براي جلوگيري از تكرار راهپيمايي از شاه درخواستبرقراري حكومت نظامي كرد و سرانجام با موافقت شاه، تصويب شوراي امنيت و هيأتدولت، حكومت نظامي به تصويب رسيد و با فرمان شاه ارتشبد اويسي فرماندار نظاميتهران شد. فرماندار نظامي تهران به سپهبد بدرهاي فرمانده گارد جاويدان دستور داد تاواحدهايي از گارد را به فرمانداري نظامي منتقل كند. بدرهاي فرمان اعزام واحدهايي رابه سرلشكر اميني افشار فرمانده لشكر 1 گارد جاويدان صادر كرد و يگانهايي از لشكردر ميدان و خيابان ژاله (شهدا) مستقر شدند. ارتشبد اويسي با صدور اولين اطلاعيهيفرمانداري نظامي اعلام كرد: «به منظور ايجاد رفاه مردم و نحوهي نظم از ساعت 6 صبحروز 17 شهريور ماه مقررات حكومت نظامي را به مدت شش ماه» به اجرا ميگذارد.
مردم در صبح زود بيخبر از حكومت نظامي در دستههاي بزرگي از خيابانهايفرحآباد، شهباز و ميدان خراسان به طرف ميدان ژاله حركت كردند. در نزديكي ميدان وخود ميدان كاميونهاي مملو از نظاميان ايستاده بودند، ولي مردم بياعتنا به راه خودادامه ميدادند. ساعت نزديك 30/7 صبح بود كه جمعيت در ميدان ژاله و خيابانهايمنتهي به آن مستقر شدند. يكي از فرماندهان نظامي با بلندگو به مردم اخطار كرد كهحكومت نظامي است، چرا تجمع كردهايد؟ يكي از روحانيون مردم را دعوت به نشستنكرد. جمعيت روي زمين نشست، ولي ظواهر امر نشان ميداد كه نيروهاي فرماندارينظامي قصد متفرق كردن مردم را ندارند. راه عبور را از چهار طرف بر روي مردم بستند.ناگهان صداي رگبار از خيابانهاي منتهي به ميدان بلند و همين كه جمعيت از چهار طرفبه سوي ميدان هجوم آوردند، نيروهاي مستقر در ميدان نيز از چند سو مردم را به رگبارمسلسل بستند. در مدت چند ثانيه صدها نفر در خاك و خون غلطيدند. مردم بيمهابامجروحين و شهدا را بر روي دست به سوي بيمارستانها حمل ميكردند. اطاقها،راهروها و حيات بيمارستانها مملو از مجروح و جنازه بود. مردم اطراف بيمارستانهاخانههاي خود را براي پذيرش مجروحين مهيا ميكردند. هر كس هر چه از لوازمپزشكي، پنبه، پانسمان و ملافه داشت به بيمارستان ميآورد.
نفرت مردم به اوج خود رسيده بود. خبر قتلعام مردم در ميدان ژاله در تهران پيچيد وسرتاسر تهران به جنب و جوش درآمد. مردم بياعتنا به حكومت نظامي به خيابانهاريختند و با مأمورين فرمانداري نظامي درگير شدند. به هر چه از مظاهر دولتيميرسيدند حمله ميكردند. طبق گزارش ساواك، تظاهرات از ميدان ژاله به «خيابانهايديگري از قسمت شرق تهران» كشيده شد، سپس تظاهرات به جنوب تهران، خيابانهايمولوي، ميدان خراسان، ميدان شوش و ميدان راهآهن سرايت كرد و در مدت كوتاهيخيابانهاي فردوسي، منوچهري، خيابان سعدي شمالي، خيابان نظامآباد، خيابانفرحآباد، منطقهي نارمك، ميدان سپه، خيابان لالهزار، به صحنهي درگيري تبديل شد.تظاهرات و درگيري تا پاسي از شب ادامه داشت.
روزنامهها در فرداي آن روز بدون پرداختن به چگونگي درگيري اعلام كردند: «100آتشسوزي در تهران روي داد، شعب چند بانك، يك فروشگاه بزرگ، يك فروشگاهشهر و روستا در آتش سوخت.» فرماندار نظامي در اطلاعيهي شماره 4 خود ضمن متهمكردن مردم به اين كه «با پول و نقشهي خارجي» اقدام به تظاهرات كردهاند، اعلام نموددر واقعه 17 شهريور 58 نفر كشته و 205 نفر مجروح شدهاند. دو روز بعد دادگسترياعلام كرد تعداد كشتهشدگان به 95 نفر رسيد. گرچه تعداد شهداي آن روز رسماًاعلام نشد، ولي آگاهان آمار وحشتناكي را از شهداي 17 شهريور ارائه كردهاند. پارسونزسفير انگليس تعداد شهدا را «صدها نفر» ذكر كرده است. سوليوان سفير آمريكاگزارش ميكند كه در ميدان ژاله «بيش از دويست نفر از تظاهركنندگان كشته شدهبودند.» جان استمپل يكي از اعضاي سفارت آمريكا در ايران از قول منابع پزشكيتعداد شهدا را «بين 200 تا 400 نفر» برآورد كرده است. شاپور بختيار ادّعا ميكند كه«ميتوانم به يقين بگويم تعداد كشتهشدگان حداكثر از 700 يا 800 نفر متجاوز نبودهاست.» مردم مدعي بودند چند هزار نفر كشته شدهاند. حتي اگر ادّعاي مردم را نپذيرمكشتن دهها نفر انسان آمار وحشتناكي است.
موضوع مهم در واقعهي 17 شهريور، تمرّد سربازان از دستورات فرماندهان نظاميبود. در همان لحظهي اوّل در ميدان ژاله يك سرباز فرمانده خود را هدف قرار داد وسپس خود را به قتل رساند. طبق گزارش ساواك «سه نفر از سربازان وظيفهي لشكر گارددر حين اجراي مأموريت كنترل اغتشاشات، ضمن سرقت سه قبضه تفنگ ژـ3 با 300 تيرفشنگ متواري شدهاند». اسامي اين سه نفر عبارت بود از قاسم دهقان، علي غفوري ومحمد محمدي. فرداي آن روز محل اختفاي اين سه سرباز كشف و به محاصرهينيروهاي نظامي درآمد كه هر سه نفر مورد اصابت گلوله قرار گرفتند كه محمد محمديدر دم به شهادت رسيد. از مجموعهي اسناد به دست ميآيد كه در اين روز هفتسرباز خودزني كردند.
مشهد نيز كه در اين روز خود را براي استقبال از آيتالله قمي كه از تبعيد در كرج آزادشده بود آماده ميكرد با حكومت نظامي مواجه شد و تظاهرات و درگيري از همان آغازروز شروع شد. مردم در مدرسه نواب اجتماع كردند، ولي نيروهاي فرمانداري نظامي بهآنان حمله و آنان را متفرق كردند. جنگ و گريز تا پاسي از شب ادامه داشت. در اين روزبه گزارش ساواك 14 نفر مورد اصابت گلوله قرار گرفتند كه چهار نفر از آنان بهشهادت رسيدند.
در شيراز نيز شبانه آيتالله دستغيب را دستگير و به تهران منتقل نمودند كه فرداي آنروز تظاهرات پراكندهاي صورت گرفت. شهرهاي كرج، ابهر، سمنان و كرمان نيز شاهددرگيريهايي با نيروهاي رژيم بودند. خبر فاجعهي قتلعام مردم در ميدان ژاله بهسرعت در جهان پيچيد و سياستمداران، دولتمداران، خبرگزاريها و محافلبينالمللي را وادار به عكسالعمل نمود؛ امّا هيچ عكسالعملي زشتتر از دولت آمريكانسبت به اين قتلعام فجيع نبود. در آن روزها رؤساي كشورهاي آمريكا، مصر و اسرائيلدر كمپ ديويد مشغول مذاكرات سازش بودند. فرداي آن روز «وارن كريستوفر» معاونوزير امورخارجه آمريكا از واشنگتن با «سايروس ونس» وزير امورخارجه كه در كمپديويد بود تماس برقرار كرد و «توصيه كرد كه پرزيدنت كارتر هر چه زودتر با شاهصحبت كند». ونس گزارشي از وضعيت ايران را به كارتر ارائه داد و از كارتر خواست تا باشاه تماس بگيرد. ابتدا انورسادات با شاه تماس گرفت و «مراتب همدردي و پشتيبانيخود را از شاه به وي اطلاع داد» و سپس كارتر با شاه تلفني صحبت كرد و «پشتيبانيآمريكا را از وي در اقداماتي كه براي برقراري نظم به عمل ميآورد تأييد كرد.» خبرحمايت كارتر از شاه در رسانهها منتشر شد. رژيم كه سعي ميكرد مخالفان خود رامرعوب كند، بر انتشار اين خبر دامن ميزد. روزنامههاي كيهان و اطلاعات اعلام كردندكه «كارتر با شاهنشاه مكالمهي تلفني كرد.» روزنامهها به نقل از اطلاعيهي كاخ سفيدنوشتند كه «كارتر با شاهنشاه تماس گرفته و وضع كنوني ايران را كه در آن تظاهرات ضددولتي به رهبري افراطيها جريان داشته و دست كم 95 نفر كشته بر جاي گذارده موردبحث قرار داده است. پرزيدنت كارتر مناسبات نزديك و دوستانه ميان ايران و آمريكا رامورد تأييد قرار داده است و نسبت به ادامهي جنبش اعطاي آزادي سياسي اظهاراميدواري نموده است.» خبرگزاري فرانسه اعلام كرد: كارتر با شاه تماس گرفته و«پشتيباني از رژيم تهران را تأييد كرده است.»
خبر حمايت كارتر از شاه آن هم بعد از قتلعام مردم تهران، مليگرايان را كه اميد به اوبسته بودند مبهوت كرد و موضع امام خميني را به شدت تثبيت نمود. امام خميني درعكسالعمل به اين پيام كارتر در مصاحبه با راديو تلويزيون فرانسه فرمودند: «آقاي كارتركه براي يك زنداني در شوروي آن قدر هياهو درآورد، پس از كشتارهاي پياپي شاه،پشتيباني خود را از او دريغ نكرد» اين به خاطر اين است كه آمريكا به دنبال منافع خودشفقط هست.
واكنش علما
آيتالله گلپايگاني با انتشار نامهاي سرگشاده به شريفامامي اخطاركرد كه «اين گونه برابر شدن با امواج احساسات مردم ناراضي موجب مصايب عظيمتر وخطرات بزرگتر براي مملكت است.» آيتالله تأكيد كرد كه «اعلام حكومت نظامي و جوي خون راه انداختن هيچ دردي را دوا نخواهد كرد.» آيتالله گلپايگاني با نامهاي بهمهندس رياضي رئيس مجلس شوراي ملي به نمايندگان اخطار كرد كه رأي به چنيندولت جنايتكاري خيانت به ملت است.
آيتالله گلپايگاني علاوه بر نامههاي فوق الذكر اطلاعيهاي صادر كرد و اعلام نمود كه«فاجعهي خونين كشتار بيرحمانهي ديروز تهران مملكت را غرق در عزا و مصيبتساخت» آيتالله در اين اطلاعيه حكومت نظامي را «خلاف تمام قواعد بينالمللي وابتداييترين حقوق بشري» خواند.
آيتالله مرعشي با صدور اطلاعيهاي اعلام كرد: «بار ديگر هيأت حاكمهي ايراندست از آستين ظلم به در آورده، صدها مردم ستمديده و شريف ايران را به ضرب گلولهدر تهران مقتول و مضروب و مجروح كرد.» آيتالله بار ديگر خواست خود را مبني بر«اجراي احكام شرعيه و برقراري عدالت و بازگشت هر چه زودتر حضرت آيتاللهخميني» مورد تأكيد قرار داد.
آيتالله شيرازي با صدور اطلاعيهاي «فاجعهي دردناك» 17 شهريور را به امام زمانتسليت گفت و «اين عمل وحشيانه را در حق مردم بيپناه به شدت محكوم» كرد.
آيتالله شريعتمداري با اين كه در خفا از سختگيري رژيم حمايت ميكرد، امّانسبت به مطلع نكردن مردم انتقاد داشت. آيتالله در يك مكالمهي تلفني به پزشكپورنمايندهي مجلس گفت: «خوب بود دربارهي اعلام حكومت نظامي فرصتي ميدادند تاروز جمعه مردم در جريان حكومت نظامي قرار گرفته و بيگناه كشته نميشدند.»
با اين حال آيتالله شريعتمداري با صدور اطلاعيهاي «فاجعهي دردناك روز جمعه رادر تهران به عموم ملت مسلمان مخصوصاً به خانوادههاي داغديده تسليت» گفت و اعلامكرد براي «چندمين بار اين حركت زشت و ظالمانه را شديداً محكوم ميكنيم» و «عزايعمومي اعلام ميداريم.» آيتالله از مردم خواست براي بهانه نيفتادن به دست دستگاه«عزاي عمومي را در نهايت آرامش و متانت در خانههاي خود برگزار كنند.»
همچنين آيتالله شيخبهاءالدين محلاتي از شيراز، آيتالله صدوقي از يزداطلاعيههايي در اين رابطه صادر كردند.
امام خميني با صدور پيامي به ملت ايران اعلام كردند كه «بار ديگر شاه با دستورحكومت نظامي در تهران و ساير شهرستانهاي بزرگ ايران ثابت كرد كه پايگاهي درميان ملت ندارد.» امام خميني اعلام حكومت نظامي را در مقابل مردمي كه دست بهراهپيمايي آرام ميزنندو چنان «در حد عالي شعور سياسي و ديني بودند كه ارتش راگلباران» كردند، جرم دانستند. امام در اين پيام آرزو كردند كه «اي كاش خميني در ميانشما بود و در كنار شما در جبههي دفاع براي خداي تعالي كشته ميشد.» امام خمينيكشتار 17 شهريور را آشكار شدن واقعيت دولت آشتي ملي اعلام كردند كه «شاه باحكومت آشتي ملي ميخواست روحانيت شريف ايران و سياسيون محترم را در كشتارخود سهيم گرداند، ولي فريب او خيلي زود برملا گرديد. انّ كيدَ الشيطان كان ضعيفاً».امام خميني بار ديگر از ارتش خواستند به مردم بپيوندند تا «نام خود را در تاريخ كه بهسود ملت ايران به راه خود ادامه ميدهد هر چه زودتر ثبت» كنند. امام خميني خطاب بهعلما فرمودند: «در اين موقع حساس نه تنها بايد استقامت كنيد، بلكه روحيهي عاليمقاومت جامعه را هر چه بيشتر تقويت كنيد و هر چه بيشتر صفوف خود را براي مقابله بادشمن مردم ايران متشكلتر كنيد.»
پيآمدهاي فاجعهي 17 شهريور
«برخورد خونين پليس نه تنها كمكي به شاهنكرد، بلكه موجب شد تا هم قدرت و هم جمعيت و هم تعداد تظاهركنندگان افزايشيابد». علت افزوده شدن بر قدرت و جمعيت اين بود كه با جنايت هولانگيز رژيم،مردمي كه هنوز مردد بودند صف خود را مشخص كردند و به صفوف مخالفين پيوستند.به نظر ماروين زونيس بعد از اين قتلعام «بسياري از ايرانيان به صف مخالفين رژيمپيوستند و آنان كه در صف مخالفين بودند به خواستههايشان افزودند. براي اولين باررهبران مذهبي ميانهرو اظهار داشتند كه قتلعام ميدان ژاله نشان ميدهد كه اصلاح رژيمپهلوي غيرممكن است و شاه ميبايست برود.»
فاجعهي 17 شهريور با سرعت به يك اسطوره درآمد، جواناني كه در حال تكبير بهشهادت ميرسيدند، زناني كه با كودكانق در آغوش با يك گلوله به شهادت ميرسيدند.پيرمرداني كه چند لحظه روي عصا تكيه ميكردند و ناگهان در خون ميغلطيدند.مجروحاني كه هنوز ناله ميكردند، امّا بيرحمانه توسط نيروهاي فرمانداري نظامي بهداخل ريوهاي ارتشي پرت ميشدند و روي هم انباشته ميشدند. مجروحاني كهنيروهاي نظامي سرم آنها را ميكشيدند و آنها را با خود ميبردند، بيمارستانهايي كهفرمانداري نظامي آنها را محاصره كرده بود و به محض خوب شدنق مجروحي، او رادستگير ميكردند. اينها ترجيعبند مرثيهسرايي قتلگاه ژاله بود. با سرعت روضهخوانيشهداي 17 شهريور در مساجد رسميت يافت. ميدان ژاله، سرزمين كربلا شد. مردم،حسينيان و نيروهاي نظامي كوفيان. اويسي شمر، شريفامامي ابنسعد و شاه تبلور يزيدشد. هر مداح و سخنراني روضه خود را به مصيبت ميدان ژاله ختم ميكرد و موجي ازنفرت را در ميان مؤمنان برميانگيخت.
اين درام از ديد نويسندگان غربي مخفي نماند، پير بلانشه مينويسد: «ماجراي ميدانژاله، شهر به شهر در ايران تأثير ميگذاشت و كشتهشدگان جمعهي سياه پرچمدارانجنگ عرفاني عليه شاه ميشوند... پس از كشتار ميدان ژاله، انقلاب راويان خود را يافته،خبرها شهر به شهر، مسجد به مسجد كشور را طي ميكنند تا سرگذشت نبرد ملّتيدست خالي با مستبدي خونخوار را بسازند. برگشتي خارقالعاده است. ملّت به صورتقهرمان درميآيد و شاه به صورت فردي كه تمام بديها ناشي از اوست.»
چند روزي حكومت نظامي با شدت با مردم برخورد ميكرد و بسياري از مردم هنوزدر شوك بودند، شريفامامي سرمست از بادهي پيروزي در جمع هيأت دولت در 21شهريور گفت: «برابر گزارشهايي كه اكنون ميرسد آرامش نسبي در سراسر كشور بهوجود آمده است و اميدواريم به زودي نظم كامل به نحوي برقرار گردد كه موجباتناراحتي مردم كاملاً برطرف شود.»
چيزي نگذشت كه تمام آرزوهاي شريفامامي نقش بر آب شد و خشم مردم بهصورت اعتصاب آن هم در شاهرگ حياتي رژيم يعني صنعت نفت بروز كرد و به سرعتگسترش پيدا كرد تا جايي كه دولت را با بحراني جديد روبهرو كرد. بنابر روايت نيكي آر.كدي، بعد از 17 شهريور 1357 «اعتصابات آغاز شد چند روز پس از آن كه كاركنان نفت جنوبدر اهواز به اعتصابات پيوستند، اين اعتصابات در سرتاسر صنعت نفت و صنايع ديگردولتي گسترش پيدا كرد، بهطوري كه در اكتبر ميزان توليد نفت به سطح 1.5 ميليونبشكه در روز رسيد.» طبق اسناد ساواك اين اعتصابات كه ابتدا از پالايشگاه تهران در19 شهريور يعني دو روز بعد از واقعه 17 شهريور آغاز شد، نشان ميدهد كه بهسرعت در قسمتهاي مختلف صنعت نفت سرايت كرد و چرخ اقتصادي دولت رامتوقف كرد.
نويسنده:روح الله حسينيان