يهود و انتفاضه از ريشه تا امروز

ر اين مقاله سعي شده است، به سؤالاتي چون "زمينههاي تشكيل دولتيهود چه بوده است؟ چه راه حلهايي در قضيه بحران فلسطين تاكنون ارايه شده است؟ ريشههاي ظهور انتفاضه چيست؟ و سرانجام اينكه چه رابطهاي ميان فلسطين و جمهوري اسلامي ايران وجود دارد؟ " پاسخ داده شود.
فلسطين نام سرزميني با وسعتي معال 27000 كيلومتر مربع (1) است كه در خاورميانه و شرق درياي مديترانه قرار دارد . اين كشور حلقه اتصال سه قاره آسيا، آفريقا و اروپا است و قلب جهان عرب نام گرفته است . هجوم يهوديهاي مهاجر به اين كشور و تاسيس دولتيهود و رژيم صهيونيستي، با نام جعلي اسرئيل، عملا فلسطين از جهان اسلام جدا شده و غاصبانه در اختيار يهوديهاي صهيونيست قرار گرفت .
در اين مقاله سعي شده است، به سؤالاتي چون "زمينههاي تشكيل دولتيهود چه بوده است؟ چه راه حلهايي در قضيه بحران فلسطين تاكنون ارايه شده است؟ ريشههاي ظهور انتفاضه چيست؟ و سرانجام اينكه چه رابطهاي ميان فلسطين و جمهوري اسلامي ايران وجود دارد؟ " پاسخ داده ميشود:
الف . زمينههاي شكلگيري دولتيهود
1 . نقش تئودور هرتزل
در سال 1895 م در پاريس، كتابي به نام "دولتيهود " ، توسط تئودور هرتزل (1904 - 1860 م) كه اهل بوداپست مجارستان و خبرنگار بوده است، به انتشار رسيد، دو سال بعد طرح تشكيل دولتيهود در سال 1897 م در اولين كنگره صهيونيستها در شهر بازل سوئيس مورد تاكيد قرار گرفت . (2) اينكه در كجا بايد دولتيهود را تاسيس كرد و سرزمين موعود يهوديها را تحقق بخشيد، مناطقي چون آرژانتين، اوگاندا در آفريقا و طرابلس در ليبي مد نظر يهوديها قرار گرفت كه بنا به دلايلي رد شد و سرانجام فلسطين، به عنوان وطن ملي يهود مورد توافق يهوديهاي صهيونيست و نظام سلطه جهاني، به سركردگي انگليس قرار گرفت . يهوديها فلسطين را به دلايل زير برگزيدند:
- صهيونيستها ميگويند، يكي از بزرگترين عبادتگاههاي يهوديان، يعني معبدي كه متعلق به هيكل حضرت سليمان است، در بيت المقدس قرار دارد .
- به لحاظ تاريخي آنها معتقدند كه اين سرزمين وابسته به قوم يهود بوده كه اقوام خارجي آنها را از آنجا اخراج كردهاند، ولي منابع تاريخي تاكيد دارد كه مسجد الاقصي، همچون كعبه، از آغاز خلقت مكان مقدس بوده، به تدبير و الهام الهي ساخته شده و در زمان حضرت داود (ع) و فرزندش حضرت سليمان (ع) تجديد بنا شده است . بنابراين، اصلا وجود هيكل حضرت سليمان در زير مسجد الاقصي توطئهاي بيش نيست كه از طرف صهيونيستها، براي ويراني مسجد الاقصي از طريق حفاريها و ايجاد تونلي در زير آن مطرح شده است . (3)
از طرفي تا آنجا كه تاريخ به ياد دارد، در سرزمين فلسطين 3500 سال پيش از ميلاد، اقوام سامي از قلب حجاز به سوي مصر، عراق، سوريه، لبنان و فلسطين كوچ نموده و اقوامي چون اعراب كنعاني در فلسطين سكني گزيدند و حدود دو قرن قبل از ميلاد، دولتي تحت عنوان كنعانيه را در آنجا تاسيس نمودند . در سال 1225 ق م، قوم بني اسرائيل، به همراه حضرت موسي در فلسطين سكونت كردند . حدود هزار سال پيش از ميلاد، اقوامي به نام فلسطيني كه از درياي اژه آمده بودند، به اين ناحيه راه يافته و جاي كنعانيان را گرفتند . بعدها حضرت داود و سليمان پيامبر، دولتهايي در اين سرزمين به وجود آوردند . فلسطين در طول ساليان دراز و در جنگهاي حادث شده بين قدرتهاي دنيا، دستبه دست ميشد تا اينكه در زمان خليفه دوم، يعني عمر به دست نيروهاي اسلام افتاد . (4)
2 . مهاجرت يهوديان به فلسطين
يهوديهاي مستقر در فلسطين در سالهاي 71 - 1170م، تنها 1440 نفر و در آغاز قرن 19 به 8000 نفر و در سال 1880م، حدود 20000 نفر و در سال 1918م، اين رقم به 56000 نفر رسيد . مهاجرت يهوديان، پس از اعلاميه بالفور (1917م) شدت گرفت . در بين جنگ جهاني اول و دوم كه فلسطين تحت قيموميت دولت انگليس در آمد، انگليسيها در فروش اموال متعلق به دولت قيموميتبه يهوديان سرمايه دار هيچ گونه دريغي نداشتند . يهوديهاي مهاجر در فلسطين هر لحظه بيشتر و بيشتر ميشوند، تا اينكه در سال 1947 م تعداد آنها به 629000 نفر و در سال 1948 م، پس از تشكيل دولتيهود به 760000 نفر رسيد . شش ماه از تاسيس ولتيهود نگذشته بود كه تعداد يهوديهاي مهاجر به فلسطين را 101828 نفر ذكر كردند . (5)
3 . مساعدت انگليس در تشكيل دولتيهود
سومين عامل در شكلگيري دولتيهود، خيانت دولت انگليس است، با باز گشايي كانال سوئز در نيمه دوم قرن 19 و اشغال مصر توسط انگليس، و دعوت انگليس از آمريكا براي حضور در جنگ جهاني اول عليه آلمان، انگليسها به صهيونيستها قول مساعد دادند كه وعدههاي خود به صهيونيستها را براي تاسيس كشور مستقل صهيونيستي به انجام برسانند .
بالفور وزير خارجه وقت انگليس در نامه روتشيلد] ] Rothschild صهيونيست فرانسوي كه در خواست كرد، پس از پايان جنگ جهاني اول، انگليس بپذيرد كه فلسطين وطن ملي يهود باشد و در جهت تاسيس دولتيهود در فلسطين از هيچ تلاشي فروگذار نكند، در دوم نوامبر 1917 م با صدور اعلاميهاي پذيرفت و اعلام داشت، دولتبريتانيا مساعدت خود را در اجراي اهداف فوق به نحو احسن عمل خواهد كرد . (6)
نيروهاي نظامي انگليس، 27 روز پس از اعلاميه بالفور، وارد بيت المقدس شدند و در كنفرانس "سانرمو " قيموميت انگليس بر فلسطين به رسميتشناخته شد . در 30 ژوئن 1920 سر هربرت سامويل، يهودي انگليسي از سوي دولت انگليس با سمت كميسر عالي، وارد فلسطين شد تا يك حكومت غير نظامي بر فلسطين را سازمان دهد . او در فلسطين اشغالي اعلام داشت، بر اساس تصميم متفقين و قدرتهاي وابسته، زمينه مناسب براي تشكيل وطن يهودي در فلسطين فراهم خواهد شد .
4 . كشتار فلسطينيها توسط مهاجرين يهود
پس از ورود يهوديهاي صهيونيستبه فلسطين، گروههاي مسلح صهيونيستها دستبه كشتار وسيع مردم مسلمان زدند . نمونه اين كشتار را در الحصاص 1947 م و دير ياسين در 9/4/1948 كه به مثله شدن زنان باردار ختم شد، ميتوان نام برد .
5 . طرح تقسيم فلسطين توسط سازمان ملل
انگليس كه در جامعه ملل، در 24 ژوئن 1924 سند قيموميتخود بر فلسطين را به تصويب رساند، در سال 1947 به سازمان ملل متحد اعلام داشت كه دوران قيموميتش بر فلسطين به اتمام رسيد و در خواست راه حل كرده بود . سازمان ملل هياتي 11 نفره از كشورهاي استراليا، كانادا، چك و اسلواكي، گواتمالا، هند، ايران، هلند، پرو، سوئد، اروگوئه و يوگسلاوي را براي طرح تقسيم فلسطين به اين كشور فرستاد . در نهايت طرح تقسيم فلسطين با 7 راي موافق از 11 راي، به سازمان ملل ارائه و در 29 نوامبر 1948 با فشار شديد آمريكا و همكاري شوروي سابق، طرح تقسيم فلسطين به تصويب سازمان ملل رسيد . قرار شد 45 درصد به فلسطين و 55 درصد به يهوديان داده شود . بيت المقدس به نام منطقه حايل (شهر بين المللي) تحت نظارت بين الملل قرار گرفت .
تشكيل دولتيهود
در 15 مه 1948، با خروج نيروهاي انگليسي از فلسطين و قبول طرح تقسيم فلسطين توسط سازمان ملل، بن گورين تاسيس دولتيهود در فلسطين را اعلام كرد . دولت امريكا پس از 5 تا 9 دقيقه، تشكيل دولتيهود را برسميتشناخت و سيل كمكهاي نظامي، اقتصادي اين كشور به فلسطين اشغالي سرازير شد . گواتمالا دومين كشور و شوروي سابق سومين كشوري بودند كه رژيم صهيونيستي اسرائيل را به رسميتشناختند و بدين صورت بود كه غدهاي سرطان در قلب جهان اسلام شكل گرفت .
ب . راه حلهاي بحران فلسطين
از همان ابتداي صدور اعلاميه بالفور در سال 1917م، مبارزات مردم فلسطيني آغاز شد و در سال 1920 در بيت المقدس، اولين شورش مسلمين و مسيحيان عليه يهوديهاي مهاجر، در مراسم "موسم النبي " شكل گرفت . از آن زمان به بعد راه حلهاي نظامي و سياسي متعددي در قضيه فلسطين به اجرا گذاشته شد كه در ذيل به توضيح آنها ميپردازيم:
راه حلهاي نظامي
1 . قيام شيخ عزالدين قسام (1935 م) ; شيخ عزالدين قسام اهل سوريه، تحصيل كرده الازهر و شاگرد شيخ محمد عبده بود . او در سوريه به علت قيام عليه استعمار فرانسه، توسط نظاميان فرانسوي غيابا به اعدام محكوم شد .
با اعلام اين خبر، شيخ به شهر حيفا در فلسطين رفت و در آنجا به آموزش اسلامي و سازماندهي مردم پرداخت و با تشكيل گروههاي كوچك عليه استعمار انگليس در فلسطين، دستبه قيام زد و در نهايتبا محاصره كوه "يعبد " توسط نظاميان انگليس و پس از نبرد سخت ميان نيروهاي قسام و انگليس، سرانجام او و يارانش به شهادت رسيدند . (7)
قيام شيخ، اولين حركت نظامياي بود كه توسط اسلامگرايان صورت گرفت و از مسجد استقلال در حيفا آغاز و پس از آن به مناطق جنين، طولكرم و نابلس گسترش يافت .
2 . عملياتهاي نظامي توسط ارتشهاي آزاد يبخش عربي; كشورهاي عربي و در راس آنها مصر و سوريه، به صورت رسمي چهار بار، در سالهاي 1948، 1967، 1973 ميلادي، با رژيم صهيونيستي وارد جنگ شدند . در اين جنگها تنها در سال 1973 م به طور ناقص موفقيتي كسب كردند و در بقيه جنگها، نه تنها شكست را متحمل شدند، بلكه مناطقي از خاك خود را از دست دادند . در ذيل به بررسي سه جنگ فوق ميپردازيم:
- جنگ اول 1948 م; يك روز پس از تاسيس رژيم صهيونيستي، يعني در 16 مه 1948م، ارتشهاي عربي از مصر، اردن، سوريه، عراق، لبنان ، يمن و قوايي از عربستان وارد فلسطين شدند . چيزي نمانده بود كه تل آويو به تصرف نظاميان عرب در بيايد كه پس از 8 ماه نبرد سخت ميان يهوديان صهيونيست و سربازان عرب، سرانجام با پادرمياني سازمان ملل، جنگ خاتمه يافت . صهيونيستها از اعلام آتش بس توسط سازمان ملل نهايتبهره را بردند و با شروع عمليات عليه ارتشهاي عرب، خاك خود در فلسطين را به 77 درصد افزايش دادند . (8)
- جنگ دوم 1967 م; در ماه مه 1967 م، وقتي جمال عبدالناصر رييس جمهور مصر، سوريه را از احتمال حمله صهيونيستها به اين كشور آگاه كرد، ارتشهاي مصر، سوريه، اردن، عراق و كويتبه حال آماده باش در آمدند . شوروي سابق و امريكا تصميم گرفتند، جلوي جنگ را بگيرند و به همين خاطر سفير شوروي سابق در مصر، شبانه ناصر را از خواب بيدار و او را از بروز جنگ منع ميكند . ناصر وقتي از شروع جنگ منصرف ميشود، (9) نيروي هوايي رژيم صهيونيستي عمليات را آغاز و فرودگاههاي مصر، سوريه، اردن و عراق را به شدت بمباران ميكنند . با ورود نيروي زميني صهيونيستها به جنگ، طي مدت 6 روز، صحراي سينا، كرانه باختري رود اردن، بلنديهاي جولان، نوار غزه و بيت المقدس كه شهر بين المللي اعلام شده بود به تصرف رژيم صهيونيستي در ميآيد . اين جنگ به جنگ 6 روزه معروف است .
- جنگ سوم 1973 م; در اكتبر سال 1973 م اعراب براي جبران شكستهاي گذشته خود به رهبري سادات از مصر و حافظ اسد از سوريه، عمليات غافلگيرانهاي را عليه رژيم صهيونيستي آغاز كردند . اين جنگ كه در ماه رمضان اتفاق افتاد و به جنگ رمضان معروف است، در همان ساعات اوليه حمله ارتشهاي عرب، شكستسختي را نصيب رژيم صهيونيستي كرده بود، ولي با ايجاد پل هوايي آمريكا و كمك بي شمار آن به رژيم صهيونيستي، سرانجام عمليات اعراب متوقف و رژيم صهيونيستي توانست، از مرگ حتمي نجات پيدا كند و بدين سان اميدواري از ارتشهاي عربي به ياس تبديل شد .
3 . تشكيل سازمانهاي مسلح فلسطيني
در گيرودار جنگ ارتشهاي عرب عليه رژيم صهيونيستي بود كه برخي از فلسطينيها تصميم گرفتند، دستبه تاسيس سازمانهاي مسلح بزنند، تا از اين طريق، ناكامي ارتشهاي عربي را جبران كرده، شايد به نتيجه برسند و سرزمين خود را از چنگال اشغالگران آزاد سازند . اعم اين سازمانها عبارت بودند از:
- الفتح (سازمان سپتامبر سياه) ; اين سازمان توسط تبعيديان فلسطيني در كويت، در سال 1950 م تشكيل شد كه رهبري آن را ياسر عرفات به عهده گرفت .
- الصاعقه; اين سازمان در سال 1966 م توسط حزب بعثسوريه تشكيل شد كه رهبري آن در دست "ظهير محسن " بوده است . سازمان مذكور به شدت طرفدار مواضع سوريها به شمار ميآمد .
- جبهه دمكراتيك آزاديبخش فلسطين; اين سازمان طرفدار تفكر ماركسيستي و رهبري آن را "نايف حواتمه " و "عمر اديب " عهده دار بودند . جبهه مذكور به انقلاب طبقه كارگر اعتقاد داشت .
- جبهه خلق براي آزادي فلسطين; رهبري اين جبهه را (جرج حبش) عهده دار بود و تحت تاثير ايدئولوژي ماركسيستي شكل گرفتند . از جمله كارهاي آنها هواپيماربايي بوده است .
- جبهه خلق آزاديبخش فلسطين (فرماندهي كل) ; رهبري اين جبهه در دست "احمد جبريل " است; اين گروه سخت تحت تاثير سوريها است .
- جبهه آزاديبخش فلسطين; اين گروه از جبهه خلق براي آزادي فلسطين (فرماندهي كل) منشعب شده بودند و از رهبران آن ميتوان "طلعت توفيق " و "محمد العباس " را نام برد .
- جبهه آزاديبخش عربي; اين جبهه توسط عراق آموزش داده شد و سلاحهاي خود را از عراق ميگرفتند; رهبري آن در دست "عبدالرحيم احمد " و "ابواسماعيل " بود .
- جبهه مبارزات خلقي; اين گروه از طرفداران چنداني برخوردار نبود . رهبري آن را "دكتر سمير قو شاه " به عهده داشت .
- سازمان ژوئن سياه; رهبري اين سازمان را "خليل البنا " به عهده داشت . سازمان ژوئن سياه از سازمان الفتح جدا شدند و سبتبه سياستهاي ميانهروي الفتح اعتراض داشتند .
راه حلهاي سياسي
تاكنون راه حلهايي از جانب سران دول عرب و نظام بين الملل براي حل بحران فلسطين ارائه شده است كه در ذيل به بررسي آنها ميپردازيم:
1 . طرح صلح دول عربي
- قرار داد كمپ ديويد; انور سادات رييس جمهوري مصر كه در جنگ 1973 م عليه رژيم صهيونيستي فرماندهي جنگ را عهده دار بود، بعدها با فشار آمريكا، در مقابل خواستههاي صهيونيستي تسليم شد . انور سادات در بهمن 1356 ه . ش (نوامبر 1977م) به اسرائيل سفر كرد و گفتوگوهاي صلح را با رژيم صهيونيستي آغاز كرد . (10) اين سفر نتيجه چنداني نداشت . در ادامه مذاكرات فوق به دعوت كارتر، سادات رئيس جمهور مصر و بگين سركرده رژيم صهيونيستي، در كمپ ديويد آمريكا، گفتگوها را ادامه دادند . سرانجام با پادرمياني امريكا ميان مصر و اسرائيل، توافقنامه صلح در 16 شهريور 1356 ه . ش (7 سپتامبر 1978 م) به امضاي طرفين رسيد . مهمترين مفاد قرار داد عبارت بود از صلح مصر و اسرائيل، يعني پذيرش اسرئيل توسط مصر و تخليه سينا توسط اسرائيل و استرداد آن به مصر و خود مختاري فلسطينيها در نوارغزه و كرانه غربي رود اردن . (11)
انعقاد اين موافقت نامه، انزواي كشور مصر در دنياي عرب را در پي داشت و بدين ترتيب قويترين كشور در خط مقدم جنگ با صهيونيستها از جرگه مخالفان رژيم صهيونيستي خارج شد و اين اولين حركت مصيبتبار در روند سازش ميان اعراب و اسرائيل بشمار ميآيد .
- طرح فهد; در آبان سال 1360 ه . ش (اوت 1981 م) فهد كه وليعهد عربستان سعودي به حساب ميآمد، طرح 8 مادهاي را هتحل بحران فلسطين ارائه داد كه از بندهاي زير برخوردار بود:
1 . عقب نشيني اسرائيل از اراضي اشغالي سال 1967 م .
2 . از ميان بردن آباديهاي يهودي نشين در مناطق اشغالي 1967 م .
3 . تضمين آزادي مراسم مذهبي در اماكن مقدسه براي پيروان تمام مذاهب .
4 . جبران زيان مالي آن دسته از فلسطينيها كه خواستار بازگشت نيستند .
5 . كنترل سازمان ملل بر ساحل غربي و نوارغزه پس از انتقال نيروهاي رژيم صهيونيستي .
6 . تاسيس دولت فلسطيني در ساحل غربي رود اردن و نوارغزه .
7 . شناسايي حق حاكميت تمام كشورهاي منطقه در صلح و همزيستي مسالمتآميز .
8 . تضمين اجراي موارد طرح از سوي سازمان ملل متحد يا برخي از اعضاي آن سازمان . (12)
طرح فهد با مخالفتبعضي از دولتهاي عربي به شكست انجاميد .
- طرح فاس; در سال 1361 ه . ش (سپتامبر 1982 م) شهر فاس در مراكش، محل تجمع سران 21 كشور عرب جهتحل مسئله فلسطين بود . اين اجلاس كه به دعوت شاه حسين پادشاه وقت مراكش صورت گرفت . شامل بندهايي چون، عقب نشيني اسرائيل از همه سرزمينهاي اشغالي عرب در 1967م، تخليه مناطق يهودي نشين ساخته شده پس از جنگ 1967 م، تضمين آزادي انجام فرايض ديني براي پيروان همه اديان در بيت المقدس، برخورداري مردم فلسطين در حق تعيين سرنوشتخود در پرتو اكميتساف، به عنوان تنها نماينده قانوني مردم فلسطين، نظارت و كنترل سازمان ملل متحد بر كرانه باختري رود اردن و نوار غزه براي يك دوره انتقالي چند ماهه و سپس تاسيس يك دولت مستقل فلسطيني به مركزيت قدس و نيز تضمين برقراري و تداوم صلح و اجراي مواد فوق از سوي شوراي امنيتبوده است . اين طرح كه چندان تفاوتي با طرح فهد نداشت، پس از ساعتها مذاكره، نتيجهاي در برنداشت . (13)
2 . طرح صلح نظام بين الملل
- ارائه طرح صلح توسط برژنف; برژنف صدر اعظم اسبق شوروي سابق، شايد اولين كسي بود كه طرح كنفرانس بين المللي صلح را در سال 1979 م مطرح كرد . وي ضمن محكوم كردن موافقت نامه صلح كمپ ديويد، معتقد بود كه تنها راه حل مسئله فلسطين تشكيل كنفرانس بين المللي صلح به رهبري سازمان آزاديبخش فلسطين، اسرئيل و امريكا و كشورهاي صلح طلب است . مجمع عمومي سازمان ملل در 10/2/1981 م در قطعنامهاي با اكثريت آرا، برگزاري كنفرانس بين المللي ويژه فلسطين را تحت نظارت سازمان ملل اعلام داشت .
- كنفرانس صلح مادريد; با آغاز قيام سراسري مردم مسلمان فلسطين كه از سال 1987 م آغاز شد، امريكاييها به اين فكر افتادند كه هر چه سريعتر بايد جلوي شورشهاي فلسطينيان عليه رژيم صهيونيستي را بگيرند . به همين منظور در دسامبر 1988 مذاكرات صلح اعراب و اسراييل، با پادرمياني امريكا و شوروي سابق آغاز شد .
اولين دور مذاكرات در پايتخت اسپانيا، يعني شهر مادريد در 30 اكتبر 1991 م و با حضور نمايندگاني از سوريه، لبنان، اسرائيل و رؤساي جمهور آمريكا، شوروي سابق و نخست وزير اسرائيل آغاز به كار كرد . (14) كنفرانس صلح مادريد پس از يازده دور مذاكرات سرانجام به نتيجه روشني دست نيافت . مهمترين نتيجه كنفرانس صلح مادريد، شناسايي رژيم صهيونيستي توسط سازمان آزاديبخش فلسطين به رهبري ياسر عرفات بوده است . (15)
- قرار داد غزه - اريحا; ادامه مذاكرات صلح ميان سازمان آزادي بخش فلسطين (ساف) به رهبري ياسر عرفات و رژيم صهيونيستي، سرانجام سند نهايي قرار داد مذكور در 13 سپتامبر1993 م در واشنگتن به امضاي طرفين رسيد . اين قرار داد به نزاع ميان سازمان آزاديبخش فلسطين و رژيم صهيونيستي رسما خاتمه داد . علاوه بر به رسميتشناختن اسراييل توسط سازمان آزاديبخش فلسطين، رژيم صهيونيستي هم موجوديتساف را به عنوان نماينده مردم فلسطين پذيرفت .
براساس قرار داد غزه - اريحا، رژيم صهيونيستي به سازمان آزاديبخش فلسطين اجازه ميداد، يك دولتخود مختار فلسطيني (دولت انتقالي) در كرانه باختري رود اردن و نوارغزه تشكيل دهد . دولت انتقالي فلسطين، اداره امور شهرهاي كرانه باختري و نوارغزه را بهعهده خواهد داشت، ولي حفاظت از مرزها و منابع آبي مناطق فوق همچنان در اختيار اسراييل بوده است . در قرار داد مذكور گفته شد كه اعطاي استقلال كامل و تشكيل دولت مستقل فلسطيني، پنجسال پس از انعقاد قرار داد غزه - اريحا اعطا خواهد شد . (16)
همه آنچه به عنوان راهحلهاي نظامي و سياسي قضيه فلسطين آمده ، نتوانسته مشكل بحران فلسطين را به پايان برساند و امروزه پس از آن همه راهحلها، به نظر ميرسد فلسطين راه خود را جهت رهايي از چنگال صهيونيستها پيدا كرده است و در قالب انتفاضه، به آيندهاي سرشار از اميد دل خوش كرده است .
ج . ريشههاي ظهور انتفاضه
انتفاضه به معني بيداري، آگاهي و غبارروبي ملتي است كه نتيجه نوميدي و شكستهايي بوده كه بيش از نيم قرن نصيب فلسطينيان گرديد; حركت جديدي كه در دسامبر 1987 م مطابق با آذر ماه 1366 با قيام همگاني و مردمي و به تاثير از انقلاب اسلامي آغاز شد . اين قيام همگاني مردم فلسطين عليه رژيم صهيونيستي، ميرود تا نظام غاصب اسرائيل را در يك موضع انفعالي و غافلگيري قرار دهد .
در دهم اوت 1987 هستهاي از جهاد اسلامي فلسطين به يك گروه گشتي صهيونيستها در غزه حمله كردند كه طي آن فرمانده پليس نظامي اسراييل "ويكنو آرگون " كشته شد . در اين عمليات كه به "نبرد شجاعيه " معروف شد، چهار تن از رزمندگان فلسطيني بهنامهاي محمد سعيد جمل، سامي شيخ خليل، احمد حلس و زهدي قربقع به شهادت رسيدند . پساز اين حادثه، تظاهرات وسيعي با مشاركت همه نيروهاي مردمي و سازمانهاي مسلمان فلسطيني صورت گرفت كه به انتفاضه اول شهرت يافت .
رژيم صهيونيستي در 8 دسامبر 1987 م، براي انتقام از كشته شدن فرمانده پليس نظامي صهيونيستي بيت المقدس، يك كاميون اسراييلي را به صف كارگران فلسطيني هدايت كرد كه چهار كارگر بي دفاع مسلمان در زير چرخهاي كاميون بهشهادت رسيدند و نه نفر ديگر بهشدت مجروح شدند . شهادت كارگران مسلمان فلسطيني اوضاع را در همه مناطق فلسطيني بهشدت ملتهب كرد . در پي اعتراض به اين عمل جنايتكارانه رژيم صهيونيستي، مردان و زنان فلسطيني به خيابانها ريختند و هسته اصلي انتفاضه شكل گرفت . (17)
انتفاضه اول توان نيروهاي صهيونيستي را گرفت; اسحق رابين نخست وزير وقت رژيم صهيونيستي، پس از اين جنبش همگاني مسلمانان فلسطيني در اين رابطه اظهار داشت:
"آرزو ميكنم روزي از خواب برخيزم و ببينم تمام غزه در دريا فرو رفته و از شر اين منطقه رهايي يافتهام " . (18)
شهيد فتحي شقاقي، دبير كل سابق سازمان جهاد اسلامي فلسطين درباره قيام مردم غزه ميگويد:
"غزه، در واقع يك سرزمين آزاد شده است . اسراييليها غزه را مانند يك خفره يا توفاني از آتش بر سرداشتند و نميتوانستند از آن رهايي يابند . آنها براي رهايي از غزه، غير از پيمان صلح راهي نداشتند . عرفات چنين فرصت تاريخي را در اختيار آنان قرار داد تا غزه را در اختيار عرفات قرار دهند " . (19)
انتفاضه اول، اجراي عمليات شهادت طلبانه را در سرزمينهاي اشغال شده فلسطين مسير ساخت و از آن تاريخ جوانان بي شماري در قالب شهداي گردانهاي شهيد عزالدين قسام و بيت المقدس به صف نظاميان صهيونيستي زدند و با كشتن تعداد زيادي از صهيونيستها، لباس فاخر شهادت را برتن كردند .
پساز ايجاد ناامني براي صهيونيستها در مناطق مسلمان نشين فلسطيني، شارون قصاب صبرا و شتيلا، در 28/9/2000 م به حرم شريف قدس رفت و طي مصاحبهاي وعده داد كه امنيت را براي صهيونيستها به مناطق مسلمان نشين برگرداند . با ورود شارون به بيت المقدس، تظاهرات وسيعي در سراسر فلسطين، عليه اين حركت جنايتكارانه بهراه افتاد كه پساز دو سال، همچنان صهيونيستها را در كام آتش و دود فرو برده است . اين مرحله به انتفاضه دوم معروف شد .
در پاسخ به اين سؤال كه انتفاضه مردم فلسطين، در چه عواملي ريشه دارد، بايد گفت كه ريشههاي ظهور انتفاضه را در عوامل زير بايد جستوجو كرد:
1 . گسترش اسلام خواهي; با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران در اواخر دهه 1970م (1357 ه . ش) كه رستاخيز اسلامي در جهان پر از ظلم و وحشت نام گرفت، روحيه خودباوري در ميان مسلمانان فلسطيني ايجاد شد . تجربه موفقي كه نشان داد، اسلام توانايي رويارويي با قدرتهاي سلطهگر و در راس آنها آمريكا را خواهد داشت . بنيامين نتانياهو نخست وزير وقت رژيم صهيونيستي با اعتراف به اين خيزش عمومي در جهان اسلام ميگويد:
"از سوي ديگر در حال حاضر، شاخصهاي ديگري وجود دارد كه مژده دهنده خير و نيكي براي ملت ما نيست . ما شاهد افزايش جديد اسلام گرايي، از جمله موج قوي انزجار و تنفر عليه اسراييل، از سوي نيروهاي اسلامي كه قدرتشان روبه افزايش است، هستيم " . (20)
و در همين رابطه شهيد دكتر فتحي شقاقي دبير كل جهاد اسلامي فلسطين ميگويد:
"انقلاب اسلامي ايران تاثير مهمي بر جنبشهاي اسلامي در همه جا، و از جمله جنبشهاي اسلامي اراضي اشغالي (فلسطين) داشت; چه اين انقلاب آمد تا دليلي بر امكان پيروزي اسلام بر ظلم و قهر و برپايي دولت اسلامي ارايه دهد . انقلاب اسلامي نمونهاي براي تمام جنبشهاي اسلامي گرديد " . (21)
او در جايي ديگر ميگويد:
"هيچ چيز به اندازه انقلاب امام خميني (ره) نتوانست ملت فلسطين را به هيجان آورد و احساسات آنها را برانگيزد و اميد را در دلهايشان زنده كند . با پيروزي انقلاب اسلامي ما به خود آمديم و در يافتيم كه امريكا و اسراييل نيز قابل شكست هستند . ما فهميديم كه با الهام از دين اسلام، ميتوانيم معجزه كنيم . از اين رو ملت مجاهدما در فلسطين، به انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي به ديده تقدير مينگرند و امام خميني (ره) را از رهبران جاويد تاريخ اسلام ميدانند " . (22)
بنابراين نقش مثبت انقلاب اسلامي در انتفاضه مردم فلسطين، مطلبي است كه نميتوان به آساني از كنار آن گذشت .
2 . نا اميدي مردم مسلمان فلسطين از ارتشهاي آزاديبخش عربي; شكست و ناكاميهاي عربها در جنگهاي 1948، 1967 و 1973 و تسلط رژيم صهيونيستي بر كرانه باختري رود اردن، صحراي سينا، نوارغزه و بلنديهاي جولان، نمايانگر عدم توانايي ارتشهاي عربي براي نجات فلسطين بوده است، لذا خيزش عظيم اسلامي مردم فلسطين در انتفاضه، حاكي از ياس و نااميدي مردم مسلمان فلسطين از ارتشهاي عربي به حساب ميآيد .
3 . سياستسركوب بي رحمانه فلسطينيها توسط رژيم صهيونيستي; صهيونيستهاي غاصب در فلسطين آنچنان عرصه را براي مسلمان درون فلسطين تنگ كردهاند كه ديگر تحمل را بر فلسطينيها امكانناپذير كرده است .
تلاش يهوديهاي صهيونيست در از بين بردن هر آنچه كه رنگ اسلام به خود داشته است، از ديگر عوامل سر بر آوردن آتشي بود كه قريب به سه دهه حاكميت غاصبانه صهيونيستها را به بهاي آوارگي و تحقير شدن، مسلمانان به شهروندان درجه دو تبديل كرده بود . دكتر فتحي شقاقي در اين باره ميگويد:
"انتفاضه ... پاسخي بود به اشغالگران و اعمال سركوب و طغيان و تكبر آنان و اقدامات آنها در ويران سازي منازل، مصادره زمينها، اسكان يهوديان و ساختن شهركها، شكنجه مبارزان، دستگيري، تبعيد، ترور و شكستن استخوانهاي آنان، نابود كردن اقتصاد فلسطين و زيرسازهاي جامعه، دزديدن آبها، تحميل ماليات و جرايم سنگين، تعطيلي مدارس و دانشگاهها، جلوگيري از كار و كسب، ناديده گرفتن حقوق انساني و سياسي و ساير اقدامات مربوط به مجازات دسته جمعي " . (23)
4 . سازش سران دول عرب; قبول پيمان صلح كمپ ديويد در سال 1978 م توسط انور سادات، طرح 8 مادهاي صلح فهد در سال 1981م، و سرانجام كنفرانس صلح فاس (مراكش) در سال 1982 توسط سران كشورهاي عربي، اميد به آينده را از مسلمانان فلسطيني سلب كرده بود . شهيد فتحي شقاقي درباره خيانت دول عرب به آرمان فلسطين ميگويد:
"انتفاضه پاسخي بود به واقعيت اسفانگيز و ياس آور اعراب كه وابستگي، ضعف و سستي خود را آشكار كرده بودند . آنها فلسطين و آزاد سازي فلسطين را توجيهي براي بقاي خود ميديدند، تا جايي كه مسئله فلسطين را در آخر ليست اولويتهاي خود قرار دادند و همگان اين امر را كه حتي در كنفرانسهايي مثل كنفرانس سران در نوامبر 1987 م مشاهده كردند " . (24)
5 . نااميدي مسلمانان فلسطيني از سازمانهاي لاييك فلسطيني; سازمانهايي چون الفتح، الصاعقه، جبهه دمكراتيك آزاديبخش فلسطين، جبهه خلق براي آزادي فلسطين، جبهه آزاديبخش فلسطين، جبهه آزاديبخش عربي و جبهه مبارزات خلقي كه بيشتر آنها پساز شكستسنگين ارتشهاي عربي در سال 1967 م در صحنه سياسي و مبارزاتي مردم فلسطين ظاهر شدند، به لحاظ عدم اعتقاد به اسلام نتوانستند چندان در جنگ با رژيم صهيونيستي موفقيتي كسب بكنند و در ادامه، سرخوردگي تمام به راهحلهاي سياسي پناه آوردند، خود در قيام همگاني مردم فلسطيني به عنوان تنها گزينه حذف اسراييل از گيتي نقش اساسي داشتهاند . نقش ياسر عرفات در سازش با رژيم صهيونيستي نشان داد كه هيچ اميدي به سازمانهاي مسلح فلسطيني لاييك نيست .
6 . نااميدي و ياس مسلمانان فلسطين از سازمانهاي بينالمللي; راي به تقسيم خاك فلسطين به صورت 55 درصد به يهوديها و 45 درصد به مسلمانها توسط جامعه ملل در سال 1947 م و كوشش سازمان ملل در به سازش كشاندن مردم فلسطين در قالب صدور قطعنامههاي بي اثر، نقطه پاياني بود بر اميد مردم مظلوم فلسطين از سازمانهاي بينالمللي كه در يافتند، از اين سازمانها هم از جهت رهايي آنها از چنگال بي رحمانه صهيونيستها كاري ساخته نيست .
7 . اسلام تنها راه نجات مردم فلسطيني; فلسطينيها در يك دوره طولاني مبارزه عليه صهيونيستها دريافتند كه تنها اسلام است كه ميتواند آنها را از زير سلطه رژيم غاصب صهيونيستي نجات بدهد . روزنامه آمريكايي "كريستين سانيس مانيتور " با اعتراف به اين مطلب مينويسد:
"اگر به خاطر مسلمانان راديكال نبود، صلح بين اسراييل و ساف هرگز بهوقوع نميپيوست . از شگفتيهاي قضيه اين است كه طرفين معاهده، يعني اسحاق رابين و عرفات، هر دو از ترس يك دشمن مشترك كه همان اسلام سياسي راديكال باشد، مجبور به قرار داد صلح شدند " . (25)
قيام عمومي مردم فلسطين پساز نماز جمعهها و حركت دسته جمعي از مساجد به عنوان پايگاه اصلي مبارزه عليه صهيونيستها و نامگذاري انتفاضه به انقلاب مساجد، همه و همه حكايت از اميد مردم مسلمان فلسطين از اسلام و كمك گرفتن از آن براي استقلال و هويت اصلي خود است . در طي سالهاي اخير و با قيام انتفاضه، ظهور دو سازمان مسلمان فلسطيني، خود دليل ديگري بر مدعاي اسلامي بودن انتفاضه است كه در ذيل به توضيح اين دو سازمان، يعني جهاد اسلامي و حماس ميپردازيم:
- سازمان جهاد اسلامي فلسطين; (26) در پايان دهه 1970 م، شهيد فتحي شقاقي كه مشغول تحصيل در كشور مصر بود، دريافت كه اشكال اساسي در مبارزات نيروهاي ملي فلسطيني، دور بودن اين حركتها از اسلام اصيل بوده است . او خود تمام تلاش را در جهت اسلامي كردن قيام فلسطينيها به كار برد تا اينكه سرانجام در سال 1980 م، سازمان جهاد اسلامي فلسطين را بنيانگذاري كرد . (27)
شهيد فتحي شقاقي كه در سال 1951 م در شهر غزه به دنيا آمد و در رشته پزشكي در مصر فارغ التحصيل شد بهدنبال پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، كتاب مشهور خود بهنام "خميني، راه حل و آلترناتيو اسلامي " را به نگارش در آورد . او در سال 1981 م از مصر وارد فلسطين شد و خود رهبري سازمان جهاد اسلامي را بهعهده گرفت . در سال 1983 م به مدت 11 ماه در غزه زنداني شد و در سال 1986 م بار ديگر به مدت چهار سال زندان قطعي و 5 سال زندان تعليقي محبوس شد و سرانجام در سال 1988 م از داخل زندان به لبنان تبعيد شد و در 26/10/1995 م، در جزيره مالت، در مسير بازگشت از ليبي به دمشق، بهوسيله دستگاه اطلاعاتي رژيم صهيونيستي (موساد) ترور و بهشهادت رسيد . پس از شهادت او، دكتر رمضان عبدالله، به عنوان دبير كل جنبش جهاد اسلامي برگزيده شد . (28)
با ظهور سازمان جهاد اسلامي فلسطين، تصوير جديدي از اسلام در مبارزات مردم فلسطيني ارائه شد و با ارتباط دادن دين با سياست توسط اين سازمان، انتفاضه فلسطين وارد مرحله جديدي از حيات خود شده است .
- جنبش مقاومت اسلامي فلسطين (حماس)، (29) اين جنبش در سال 1987 م مطابق با 1366 ه . ش همزمان با قيام سراسري مردم فلسطين (انتفاضه) از اخوان المسلمين فلسطين جدا شد و اعلام موجوديت كرد .
جنبش حماس در ابتدا سعي كرد با تربيت جوانان فلسطيني در قالب عقيده اسلامي، به جنگ با رژيم صهيونيستي برود . رهبري معنوي اين جنبش در دستشيخ احمد ياسين است . حماس عليرغم اتخاذ مشي مبارزه مسلحانه با رژيم صهيونيستي در سايه اسلام، با جنبشهاي ديگر فلسطين، نظير ساف برخوردي مسالمتآميز دارد، و از اين نظر با سازمان جهاد اسلامي تفاوت اساسي دارد، زيرا سازمان جهاد اسلامي هيچ رابطهاي با سازمانهاي لاييك فلسطيني ندارد، ولي هر دو سازمان در مبارزه بي امان با صهيونيستها، تشكيل دولت اسلامي و آزادي همه سرزمين فلسطين وحدت نظر دارند . (30)
د . ايران و مسئله فلسطين
رژيم صهيونيستي از ابتداي ظهور در فلسطين، مورد حمايتحكومت پهلوي در ايران قرار گرفت . همكاريهاي نفتي و اطلاعاتي ميان ايران و اسراييل در سطح گستردهاي شكل گرفت و در سال 1337 ه . ش نخستين نماينده سياسي رژيم اشغالگر قدس وارد ايران شد و يك سال بعد دفتر سياسي ايران در تلآويو گشايش يافت . شاه ايران در سالهاي پاياني دهه 1330 ه . ش در مصاحبه با سردبير روزنامه كيهان، به طور تلويحي اسراييل را بهرسميتشناخت . (31) همكاريهاي ايران و رژيم صهيونيستي، بارها مورد اعتراض روحانيون سرشناسي چون آيت الله كاشاني و بهويژه امام خميني (ره) قرار گرفت .
با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران بهرهبري امام خميني (ره) مخالفت جدي با رژيم غاصب صهيونيستي، سر لوحه ياستخارجي جمهوري اسلامي قرار گرفت . حمايتهاي معنوي ايران از مبارزات مردم فلسطين، همواره خشم رژيم صهيونيستي را بر انگيخت . امام خميني (ره) درباره اسراييل فرمود:
"من مجددا خطر فراگيري غده چركين و سرطاني اسراييل را در كالبد كشورهاي اسلامي گوشزد ميكنم ... سران سازشكار اسلامي تصور نكنند كه گذشت زمان سيرت و صورت جنايتهاي اسراييل را دگرگون ساخته است و گرگهاي خون آشام صهيونيسم، از فكر تجاوز و غصب سرزمينهاي از نيل تا فرات دستبرداشتهاند " . (32)
اعلام آخرين جمعه ماه مبارك رمضان توسط امام خميني (ره)، به عنوان روز "قدس " در راستاي حركت عملي در جهتحمايت از مردم فلسطين بوده است . پساز رحلت امام خميني (ره) و اعلام رهبري حضرت آية الله العظمي خامنهاي به عنوان رهبري جمهوري اسلامي، بارها معظم له حمايتخود را از مردم فلسطين اعلام داشتند و فرمودند:
"نظام اسلامي (جمهوري اسلامي ايران)، حتي يك ساعت، حكومت غاصب صهيونيستي را بهرسميت نخواهد شناخت و همچنان با اين غده سرطاني زاييده استعمار مبارزه خواهد كرد " . (33)
مخالفت آشكار جمهوري اسلامي با طرحهاي سازش اعراب و اسراييل، آخرين تلاشهاي صهيونيستها را در به سازش كشاندن جهان اسلام ناكام گذاشته است . اين خود واقعيتي است كه آينده فلسطين به حمايتبي چون چراي ايران اسلامي از آن بستگي دارد، چنانكه دكتر ابولؤلؤ از رهبران جهاد اسلامي در همين زمينه ميگويد:
"در حقيقت، ايران مسلمانان ديگر را زنده كرد . فلسطينيها همواره به ايران نگاه ميكنند و ايران اراده مستضعفان است . ايران قدرت اسلامي را در جانهاي مسلمانان بيدار كرد . پيروزي انقلاب اسلامي عامل عمدهاي در تشكيل سازمان جهاد اسلامي فلسطين و پيدايش انتفاضه بود كه نيروي ايمان را در درون مسلمانان زنده كرد " . (34)
در پايان بحث فلسطين، بايد گفت كه آينده فلسطين در گرو بالندگي انقلاب اسلامي، بهعنوان تنها گزينه رهايي مسلمانان از زير سلطه گران جهاني، بهويژه آمريكاي زياده خواه است . حال كه انتفاضه مردم فلسطين موجوديت رژيم صهيونيستي را نشانه رفته و چهره واقعي غاصبان بيت المقدس را بر ملا نمود و حيات دوبارهاي در روح و كالبد مسلمانان فلسطيني دميده است، بايد عرصه را بر دشمنان اسلام هر چه بيشتر تنگ و تنگتر كرد و در انتظار رهايي سرزمين مظلوم فلسطين از چنگال غاصبانه صهيونيستها بود .
امروز هر شهيدي كه خونش در جاي جاي فلسطين به زمين ريخته ميشود، فرياد پيروزي مردمي را سر ميدهد كه ساليان دراز است، در انتظار آن روز نشستهاند .
پينوشت:
1) سعيد بختياري، اطلس كامل گيتاشناسي، چاپ پانزدهم، تهران، موسسه گيتاشناسي، 1379، ص 22 .
2) ناهوم سوكولوف، تاريخ صهيونيسم، ترجمه داود حيدري، 2 جلد، تهران، بنياد مستضعفان و جانبازان، 1377، ج اول، ص 385 - 386 .
3) جنبش جهاد اسلامي فلسطين، فلسطين (سرزمين، تاريخ و مقاومت)، تهران: انتشارات جنبش جهاد اسلامي فلسطين، 1379، ص 34 .
4) غلامرضاگلي زواره، سرزمين اسلام (شناخت كشورهاي اسلامي و نواحي مسلمان نشين جهان)، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1377، ص 116 .
5) جنبش جهاد اسلامي فلسطين، همان، ص 9 .
6) دورين اينگرامز، بذرهاي توطئه، ترجمه حسين ابوترابيان، تهران، انتشارات اطلاعات، 1366، ص 15 .
7) روزنامه جمهوري اسلامي، 3/6/1361 .
8) محمد باقرسليماني، بازيگران روند صلح خاورميانه، تهران: دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، 1379، ص 16 .
9) ماكسيم رود نسون، و ايزاك دويچر، درباره فلسطين، ترجمه منوچهر هزار خاني، تهران: توس، بيتا، ص 137 - 136 .
10) زبيگنيوبرژنسكي، سياستخارجي آمريكا در خاورميانه، ترجمه حميد احمدي، تهران: نشر سفير، 1369، ص 51 .
11) عليبابايي، فرهنگ علوم سياسي، 7 ج، تهران: ويس، 1368، ج 2، ص 65 و 795 - 797 .
12) عليبابايي، فرهنگ تاريخي - سياسي ايران و خاورميانه، 4 ج، تهران: رسا، 1374، ج 2، ص 438 .
13) راشدالغنوشي، مسئله فلسطين و ماهيت طرح صهيونيسم، ترجمه سيد هادي خسروشاهي، قم، فرانشر، 1370، ص 47 .
14) محمدكريمي، پشت نقاب صلح، تهران: كيهان، 1380، ص 56 - 55 .
15) محمد باقر سليماني ، همان، ص 33 .
16) فصلنامه خاورميانه، سال اول، شماره 1، زمستان 1373، ص 129 .
17) سازمان جهاد اسلامي فلسطين، همان، ص 24 .
18) روزنامه كيهان 27/10/1377 .
19) جميلهكديور، پشت پرده صلح، تهران: انتشارات اطلاعات، 1374، ص 262 .
20) بنيامين نتانياهو، مكان تحتشمس، ترجمه محمد عودة الدويري، عمان: دارالجليل للنشر، 1995، ص 38 .
21) زياد ابو عمر، جنبشهاي اسلامي در فلسطين، ترجمه هادي صبا، تهران: نشر سفير، 1371، ص 13 .
22) جميله كديور، همان، ص 160 .
23) ابراهيم فتحي شقاقي، انتفاضه، و طرح اسلامي معاصر، تهران: انتشارات بين المللي هدي، 1371، ص 86 و 28 .
24) همان منبع، ص 86 .
25) روزنامه اطلاعات، 23/6/1372 .
26) حركة الجهاد اسلامي في فلسطين .
27) محمد كريمي، همان، ص 75 .
28) سازمان جهاد اسلامي فلسطين، همان، ص 44 .
29) حماس بر گرفته از "حركة المقامة الاسلاميه في فلسطين " است .
30) سيد هادي خسروشاهي، اسراييل پايگاه امپرياليسم و حركتهاي اسلامي در فلسطين، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1370، ص 150 .
31) هوشنگ مهدوي، سياستخارجي ايران در دوران پهلوي، تهران: البرز، 1360، ص 283 .
32) امام خميني، پيام برائت، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، 1366، ص 6 .
33) روزنامه جمهوري اسلامي، 27/8/1377 .
34) جميله كديور، انتفاضه حماسه مقاومت فلسطين، تهران: اطلاعات، 1372، ص 230 - 228 .