IRNON.com
گزارش زندگي پرافتخار شهيد فكوري از ولادت تا شهادت
 

پس از فرار خائنانه بني صدر به وسيله يك فروند هواپيماي 707 نيروي هوايي در سال 1360 از ايران، سيل اتهامات به سوي فكوري سرازير شدكه منجر به استعفاي او از وزارت دفاع و نيروي هوايي شد. البته پس از اين ماجرا با حكمي از سوي امام خميني (ره) ايشان را به سمت مشاور ستاد مشترك ارتش منصوب مي شود.


 

تولد

دريكي از روزهاي سرد زمستان دي ماه سال 1317 در محله چرنداپ شهر تبريز در يك خانواده مذهبي متولد شد.
پدر شهيد فردي مذهبي و از كاسب هاي جزء بود. به دليل اين كه كارش رونق نداشت، به همراه خانواده به تهران عزيمت مي كند. جواد در اين موقع دوران كودكي را سپري مي كند. پس از طي شدن دوران كودكي، براي گذراندان دوره تحصيلات ابتدايي وارد مدرسه اقبال مي شود و پس از آن تحصيلات متوسطه خود را در دبيرستان مروي تهران آغاز و در سال 1337 مدرك ديپلم خود را با موفقيت كسب مي كند.

فكوري در سال 1338 در كنكور سراسري شركت كرده و در رشته پزشكي پذيرفته شد ولي به خاطر علاقه زيادي كه به خلباني داشت، با انصراف دادن از تحصيل در دانشگاه در مهر ماه همين سال وارد دانشكده خلباني نيروي هوايي شد. پس از گذراندن دوره مقدماتي پرواز، اولين پرواز مستقل خود را درسال 1339 با هواپيماي T-33 بر فراز آسمان دوشان تپه در وضعيت هاي مختلف و به مدت يك ساعت ونيم با موفقيت انجام داد.

فكوري پس گذراندن اين دوره، جهت تكميل آموزش به كشور آمريكا اعزام شد و پس از يك سال و نيم با 263 ساعت آموزش پرواز، موفق به اخذ گواهينامه خلباني هواپيماي شكاري بمب افكن اف 4 شد و پس از بازگشت به ايران، با درجه ستواندومي در پايگاه يكم شكاري مشغول به خدمت شد و پس از مدتي به پايگاه هوايي شيراز منتقل شد و در گردان تاكتيكي شكاري مشغول به خدمت شد.

او در سال 1343 ازدواج كرد كه ثمره اين ازدواج 2 فرزند پسر و يك دختر است. در طول اين مدت وي به پايگاه هاي مختلف سفر مي كرد. ابتدا پايگاه مهرآباد، سه سال پايگاه همدان،‌ 3 سال در تهران، 8 سال در شيراز.


دينم را به درجه نمي فروشم

در مدت حضور در شيراز، فكوري چهار، پنج سال مطالعات گسترده بر اديان مختلف انجام داد كه اين مطالعات باعث گرايش شديد او به اسلام شد. نماز به موقع، قرآن و روزه‌اش ترك نمي‌شد. در آن زمان تيمسار ربيعي فرمانده پايگاه شيراز بود. يك روز ربيعي در ماه رمضان ساعت 10 صبح فكوري را براي صرف نوشيدني به دفترش دعوت كرده بود. فكوري هم كه روزه دار بود نرفت. چند روز بعد تيمسار ربيعي همسر ايشان را مي بيند و گله مي كند. در بازگشت همسر فكوري به او مي گويد:
- امسال،‌ سال درجه‌ات است. با ربيعي سر ناسازگاري نگذار.
اما او تاكيد مي كند:
- دينم را به درجه و دوره نمي‌فروشم.
فكوري به تدريج با گذراندن دوره هاي هنر آموزگاري پرواز، تيراندازي هوايي در شب و فرماندهي ستاد با ساعت پروازي بالا بر روي هواپيماي اف 4 يكي از بهترين خلبانان اين جنگنده تا قبل از پيروزي انقلاب بود.

مسئوليت هاي عمليات گردان 102 شكاري، گردان يكم شكاري، گردان پرواز كور و عمليات تيپ سوم شكاري از عمده مسئوليت هاي جواد فكوري تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي بود.

در تمام اين مدت او اصلا به مرخصي نمي رفت كه بعد از طي شدن اين مراحل تصميم مي گيرد سه ماه مرخصي بگيرد. در اين هنگام او به همراه خانواده براي گذراندن دوره ستاد در آمريكا زندگي مي كرد كه انقلاب اسلامي پيروز مي شود و در اسفند 57 او به ايران باز مي گردد و بعد از سه ماه به تبريز منتقل مي شود.

در تبريز وي گرفتار ماجراي جدايي طلبان حزب خلق مسلمان مي شود كه بعد از مخالفت با درخواست آنان مبني بر در اختيار گذاشتن اسحله به اين گروه، بعد از مدت زمان اندكي توسط اين گروه به گروگان گرفته مي شود كه بعد از 48 ساعت توسط شهيد اردستاني و تعدادي از پرسنل نيروي هوايي نجات پيدا مي كند.

وقتي فكوري آزاد شد، تمام تنش كبود بود،. زخم هاي عميقي در پايش به وجود آمده بود. لباس پروازي اش تكه تكه بود. ولي گروگان گيران نتوانسته بودند بر مقاومت او غلبه كنند.

شب هنگام دكتر چمران به منزل او زنگ مي زند و خواستار اين مي شود كه هياتي به تبريز اعزام شود كه فكوري مي گويد صلاح نمي دانم زيرا تعدادي از پرسنل پايگاه (كه بعدا دستگير شدند) با آنها هستند و بر روي باند، ضدهوايي كار گذاشته اند و هر هواپيمايي كه نزديك شود آن را هدف قرار مي دهند.

در اين هنگام فكوري بعد از اقامت سه روزه در تهران به تبريز مي رود و با كمك او و پرسنل گروه ضربت و انجمن اسلامي پايگاه، عناصر فريب خورده دستگير و همه چيز به حالت عادي بر مي گردد.

فكوري در تمام دوران خدمتش در ارتش، به عنوان فردي مذهبي و قاطع شناخته مي‌شد و به همين علت پس از پيروزي انقلاب اسلامي هم او به ترتيب به عنوان فرمانده پايگاه هوايي تبريز، فرمانده منطقه هوايي مهرآباد، معاونت عمليات نيروي هوايي و به علت جديت در كار و مسئوليت هاي محوله، در هفتم خرداد سال 1359 به عنوان فرمانده نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران منصوب شد.

فكوري جزء، بزرگاني بود كه پله به پله،‌ نردبان ترقي را طي كرد و وقتي به جايگاه خلباني و كسوت هدايت جنگنده‌هاي ايراني رسيد،‌ كمال واقعي را با تمام وجود حس و لمس كرد.

سرتيپ خلبان جواد فكوري، مردي بزرگ و وارسته بود كه در برهه اي از زمان پا در ركاب رزم نهاد و با طرح ها و ابتكارات خود ضربه شستي به دشمن نشان داد، كه ديگر نامردانه يا دزدانه به حريم مقدس ايران پاي نگذارد.

فكوري وزير دفاع و فرمانده نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران، در شرايطي فرمانده اين نيرو شد كه بعد از كودتاي نافرجام نوژه، شيرازه امور از هم پاشيده شده بود. عناصر وابسته، با طرح مسائل انحرافي و شعار انحلال ارتش درصدد آشوب بودند. در اين برهه از زمان امام خميني (ره) كه خوب مي دانستند اگر ارتش از بين برود استقلال ايران به خطر مي افتد، با تمام قدرت از ارتش و فرماندهان آن پشتيباني كردند و در اطلاعيه هايي از ارتش و نيروي هاي نظامي حمايت كردند و روحانيت نيز با الهام از سخنان گهربار امام (ره) شروع به تقويت ارتش كردند.

او به دليل لياقت، كارداني، شايستگي و احساس مسئوليت در زمان تصدي پست فرماندهي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران در بيستم شهريور ماه سال 1359 با حفظ سمت به عنوان وزير دفاع در كابينه شهيد رجايي انتخاب شد. البته پس از مدتي مورد تشويق قرار گرفت و به سمت مشاور جانشيني رئيس ستاد مشترك ارتش انتخاب شد.

جنگ آغاز مي شود

فكوري به عنوان وزير دفاع و فرمانده نيروي هوايي، مسئوليت سختي در زمان جنگ داشت. به طوري كه بعد از شروع جنگ 20 روز فرصت پيدا نكرد به منزل شان سر بزنند.

بعد از حمله نيروي هوايي عراق به ايران، فكوري به فكر جوابي دندان شكن به آنها بود كه طي دستوري دو پايگاه هوايي را مامور مي كند تا در كم تر از 2 ساعت جوابي دندان شكن به آنها بدهند.

يكي از كارهاي گران قدر او، اعزام 140 هواپيماي جنگنده در تاريخ يكم مهر ماه سال 1359 به سوي خاك عراق پس از اولين حمله هوايي ناگهاني مزدوران بعث بود. فكوري به عنوان فرمانده جهت منسجم و هماهنگ كردن نيروها بسيار تلاش مي كرد.
وي در تمام دوران خدمتش در ارتش به عنوان فردي مذهبي و قاطع شناخته مي شد.

اين شهيد بزرگوار دست به تغيير ساختار بنيادي و ساماندهي در نيروي هوايي زد و هنوز سرگرم سر و سامان دادن اوضاع بود كه ابتدا ماجراي كودتاي نوژه و سپس جنگي ناخواسته آغاز شد و به راستي با نگاهي به وضعيت او در آن زمان مي توان گفت كم تر فرماندهي رويدادهاي سنگين و پرمخاطره اي را كه در زمان مسئوليت او حادث شده بود، به خود ديده است.



توطئه آمريكا

بعد از تسخير لانه جاسوسي سندي بدست آمد كه در آن نقشه گرافيكي طراحي شده بود كه در آن وضعيت نيروي هاي نظامي ايران و عراق و نحوه تمركز نيروي هوايي دو طرف در غرب و جنوب ايران ترسيم شده بود. حتي محورهاي عملياتي نيز با نوك پيكان مشخص شده بود.

نقشه مذكور توسط يكي از عوامل جاسوسي كه خود را در پوشش يك چوپان جا زده بود به سفارت آمريكا در عراق ارسال شد كه عراق بعدا از همان نقاط به ايران حمله كرد.

در اين نقشه يك پايگاه متروكه وجود داشت كه كاملا استتار شده بود تا در تيررس ايران نباشد (البته اين نقشه بدين شكل بعد از حمله عراق كشف شد).

از اين فرودگاه حملات زيادي به ايران مي شد. پس از كشف اين سند، فكوري دستور عكس برداري هوايي از مختصات منطقه مزبور را به صورت محرمانه صادر مي كند كه بعد از عكس برداري مشخص شد كه در اين پايگاه متروكه يك باند فرعي وجود دارد كه از آن مخفيانه براي حمله به ايران استفاده مي شود.

چند روز بعد از عكس برداري شهيد فكوري به صورت كاملا محرمانه دستور بمباران آن جا را صادر مي كند.


جنگنده بمب افكن هاي نيروي هوايي اين باند و پايگاه را به شدت بمباران مي كنند. شدت خسارات وارده به قدري زياد بود كه تا پايان جنگ هم عراق نتوانست آن جا را بازسازي كند.



ابتكار و خودكفايي در نيروي هوايي

در آخرين روزهاي پاييز سال 1359 جنگ روزهاي سخت و بحراني خود را طي مي كرد. دشمن با اتكا به انواع تانك و نفربرهاي زرهي از هيچ گونه جنايتي فروگذار نبود و در مسير حركت خود هر كه را مي ديد به خاك و خون مي كشيد، بيمار، كودك، پيرزن و پيرمرد برايش هيچ فرقي نمي كرد.

در اين بين خلبانان شجاع شكاري و خلبان شجاع هلي كوپترهاي كبري در اقداماتي بي سابقه به جنگ هاي انفرادي با تانك ها مي پرداختند.

در اين زمان فكوري در اين فكر بود كه اگر جنگ به همين شكل ادامه پيدا كند بايد از تاكتيك ها و روش هاي جديد براي مقابله استفاده كرد كه به وسيله آنها علاوه بر اين كه دشمن نتواند دست نيروي هوايي را بخواند، بلكه تلفات و ضايعات بيشتري نيز به آن وارد شود.

در اين هنگام خلبانان شجاع هلي كوپترهاي كبري براي منهدم كردن تانك ها و ادوات دشمن از "موشك تاو " استفاده مي كردند كه به دليل استفاده زياد، اين درحال اتمام بود و همان طور كه گفته شد، به دليل اين كه ايران در تحريم تسليحاتي بود، بايد براي اين مشكل فكري مي شد.

جواد فكوري به عنوان وزير دفاع در جلسه اي با حضور فرماندهان و كارشناسان نظامي و متخصصين و خلبانان، از آنها خواست كه هر چه سريع تر طرحي ارائه كنند كه بتوان طي آن موشك هوا به زمين "ماوريك " كه بر روي هواپيماهاي اف 4 نصب مي شد را برروي هلي كوپتر كبري نيز نصب كنند.

بلافاصله كار آغاز شد ولي اين كار بسيار مشكل بود؛ به دليل اين كه بايد موشكي را كه تا آن روز براي هواپيماهاي شكاري بود روي هلي كوپتر نصب كنند و براي اين كار بايد علاوه بر تغييراتي كه در لانچر موشك و سيسم آيروديناميك هلي كوپتر داده مي شد، كنسول كنترل اسلحه، مانيتور، پانل كنترل موشك نيز در هلي كوپتر نصب مي شد.

به هرحال كار شبانه روزي بر روي يك فروند هلي كوپتر كبري آغاز شد و پس از دو ماه كار بي وقفه اولين نمونه آماده آزمايش شد.

براي آزمايش، هلي كوپتر به منطقه كوشك نصرت انتقال پيدا كرد. هلي كوپتر توسط خلبان روشن شد و بعد از مدتي در آسمان جاي گرفت. با شمارش خلبان موشك شليك شد و با هدف برخورد كرد.

نتايج خارج از پيش بيني ها بود. تخريب موشك بعد از برخورد با هدف عالي بود.

فكوري كه خود در محل انجام آزمايش حضور داشت طي سخناني براي حاضرين گفت:
- امروز يكي از روزهاي تاريخي و سرنوشت ساز و نقطعه عطفي در تاريخ جهاد خودكفايي نيروهاي مسلح به شمار مي آيد .


تعميرات بايد در داخل نيروي هوايي انجام شود
با توجه به تحريم تسليحاتي و همچنين قطع رابطه ايران و آمريكا و به دليل اين كه عمده ترين تامين كننده ادوات و تجهيزات نيروي هوايي تا آن زمان كشور آمريكا بود، نيروي هوايي بشدت دچار كمبود قطعات شده بود. در آن زمان طرحي از سوي تني چند از فرماندهان به دكتر چمران ارائه شد كه به سبب آن تعميرات اساسي هواپيما در ايران صورت بگيرد.

با موافقت چمران اين طرح طي نامه اي به فكوري اطلاع داده شد. فكوري هم در اولين گام با جذب پرسنل خوش فكر،خلاق، توانمند، پرتلاش و مومن نيروي هوايي با كم ترين امكانات شروع به تشكيل تيم هاي مخصوص با تخصص هاي مختلف نمود و پايه گذار خودكفايي نيروي هوايي شد. اين حركت در كوران جنگ هنگامي كه تعميرات و نگهداري هواپيما، پدافندي، راداري، سيستم هاي ارتباطي همگي در نيروي هوايي انجام مي شد نمود بيشتري پيدا كرد.

اين كار همچنان ادامه دارد؛ به طوري كه علاوه به تعميرات، ما شاهد ساخت انواع هواپيما و سيستم هاي پدافندي در داخل كشور هستيم. كه همگي اين تحولات عظيم و زير بنايي در نيروي هوايي با رهنمودهايي اين شهيد بزرگ بود كه مانع خروج ميليون ها دلار ارز از كشور شد.


سيل اتهامات به سوي جواد فكوري
پس از فرار خائنانه بني صدر رئيس جمهور معزول و رجوي رهبر سازمان منافقين به وسيله يك فروند هواپيماي 707 نيروي هوايي در سال 1360 از ايران، سيل اتهامات به سوي فكوري سرازير شد و تا جايي پيش رفت كه منجر به استعفاي او از وزارت دفاع و نيروي هوايي شد. البته پس از اين ماجرا سرلشكر فلاحي با حكمي از سوي امام خميني (ره) ايشان را به سمت مشاور ستاد مشترك ارتش جمهوري اسلامي ايران منصوب كرد.

ولي ماجرا چه بود ؟
نيازهاي عملياتي نيروي هوايي در آن زمان باعث شده بود كه هواپيماهاي تانكر در شبانه روز در آسمان حضور داشته باشند.
براي يكي از اين پروازها "بهزاد معزي، خلباني كه شاه را از ايران خارج كرد و با بازگرداندن هواپيماي شاه به ايران چهره قابل قبولي در بين خلبانان داشت، انتخاب شد. او با تهديد كادر پروازي، بني صدر و رجوي را سوار بر هواپيما مي كند و به قصد گشت زني و سوخت رساني، به پرواز در مي آيد. هواپيما بعد از پرواز مدتي در مسير تعيين شده بود و بعد از مدتي سمت خود را تغيير داده و با سرعتي زياد به سمت غرب حركت مي كند. بلافاصله هواپيماهاي شكاري از فرودگاه مهرآباد به پرواز در مي آيند. در اين هنگام از سوي رادارهاي زميني مرتب به هواپيماي تانكر اخطار داده مي شود كه به مسير برگرديد وگرنه هدف قرار مي گيريد. در اين زمان فكوري كه سراسيمه خود را رسانده است، با حالت عصباني دستور مي دهد كه هواپيماهاي شكاري كه در منطقه پرواز مي كنند هواپيماي تانكر را تعقيب كنند و پياپي اخطار بدهند، در صورت عدم بازگشت و تغيير مسير، توسط هواپيماهاي شكاري مورد هدف قرار گيرد و تاكيد مي كند حتي اگر در تعقيب و گريز از مرز هم خارج شدند ولي به تعقيب ادامه داده تا هواپيما را سرنگون كنند و اگر خود نيز با كمبود سوخت مواجه شدند هواپيما را ترك كنند.

در اين هنگام شكاري هاي پايگاه همدان نيز به پرواز در مي آيند كه اثري ندارد.

شكاري هاي مهرآباد هم با تانكر حدود 190 مايل فاصله دارند كه در اين فاصله به هيچ وجه نمي توانستند تانكر را هدف قرار دهند.
هواپيما بعد از گذشتن از مرز به فرانسه مي رود و بعد از بازگشت دو نفر از خدمه پروازي يكي از آنها تاكيد مي كند كه:
- مرتبا از رادار زميني به ما اخطار مي دادند و ذكر مي كردند كه اگر ادامه بدهيد مورد اصابت موشك قرار مي گيريد. در همين زمان هواپيماي جنگنده نيز به ما اخطار داد كه اگر برنگرديد شما را هدف قرار مي دهم. معزي با هواپيما گردشي كرد ولي چون جنگنده با ما فاصله زيادي داشت و او مطمئن شد كه به ما نمي رسد، با سرعت به راه خود ادامه داد و از شمال كشورمان گريخت.

فكوري در هنگام تحويل مسئوليت به فرمانده بعدي نيروي هوايي، به پرسنل دفتر خود مي گويد:
- مولا علي (ع) مي فرمايد، زندگي بي شك به مثابه مسافرخانه اي است كه امشب توقف گاه من است و فردا ديگري، دل بستن به امكانات و مقدورات دنيوي چيزي بس عبث و بيهوده است كه من هرگز چنين نكردم.


باقي مانده هواپيماي سي 130 پس از سقوط

جواد پرواز بي فرود خود را آغاز مي كند. شامگاه هفتمين روز مهر ماه سال 1360، بعد از شكسته شدن حصر آبادان به فرمان امام (ره) و توسط رزمندگان اسلام، سرداران تصميم مي گيرند كه گزارش فتح و پيروزي را به اطلاع امام خميني (ره) برسانند.

هواپيماي سي 130 كه از تهران براي انتقال مجروحان به اهواز آمده بود به زمين مي نشيند. پس از انتقال مجروحين، خلبان از تيمسار فلاحي مي خواهد به دليل اين كه مي خواهد در اسرع وقت مجروحان را برساند، او و همراهان با پروازي ديگر به تهران بيايند كه فلاحي موافقت مي كند.

بعد از انتقال مجروحان به داخل هواپيما، خلبان متوجه مي شود كه فلاحي، نامجو، فكوري، كلاهدوز و جهان آرا نيز سوار بر هواپيما شده اند.

خلبان مجددا نزد فلاحي مي رود و او به خلبان مي گويد چون هواپيماي ديگري فعلا نمي تواند پرواز كند، ما با شما مي آئيم.
هواپيما به سمت تهران حركت مي كند، همه چيز تا 70 مايلي تهران نرمال است. هواپيما با سرعت 200 نات در ارتفاع 24000 پايي درحال پرواز است كه ناگهان صداي انفجار مهيبي در قسمت راست هواپيما روي مي دهد. در پي اين انفجار برق هواپيما قطع مي شود و هواپيما هر چهار موتور خود را از دست مي دهد.
در اين لحظه هواپيما در وضعيت بدي قرار دارد و با سرعت درحال كم كردن ارتفاع مي باشد. خلبان بلافاصله از كادر پرواز مي خواهد كه چرخ هاي هواپيما را باز كنند تا در موقع برخورد باز زمين ضربه كم تر باشد. چرخ هاي سمت راست باز مي شود ولي چرخ هاي سمت چپ ...

فكوري با شنيدن صداي انفجار، سراسيمه به داخل كابين هواپيما مي رود و علت را جويا مي شود. خلبان با چراغ قوه تمامي علائم كابين را كه بر روي صفر بود به فكوري نشان مي دهد. كه فكوري مي گويد:
- همه چيز تمام شد، اميدي نيست، به خدا توكل كنيد.
او كابين را ترك مي كند و در كنار ديگر سرداران مي نشيند و قرآن كوچك جيبي خود را باز كرده و شروع به تلاوت قرآن مي كند.
خلبان در آخرين لحظات از طريق باتري هواپيما با برج مراقبت تماس مي گيرد و تاكيد مي كند:
- هيچي ندارم، هيچي ندارم.

لحظاتي بعد از مخابره اين پيام، هواپيما به سختي با زمين برخورد مي كند و بر اثر برخورد، چرخ قسمت راست هواپيما كنده مي شود. خلبان و كمك به سختي و از پنجره كوچك كابين خارج مي شوند، در اين هنگام كپسول اكسيژن كابين منفجر مي شود و كابين خلبان را منهدم مي كند.
قسمت دم و بال چپ هواپيما آتش مي گيرد و درنتيجه آن تمامي مسافريني كه در اين قسمت بودند در دم شهيد مي شوند و حفره اي در كنار هواپيما ايجاد مي شود كه خلبان و كمك خلبان، موفق مي شوند تعدادي از مسافرين را نجات بدهند.

به دليل وجود تابوت شهدا در هواپيما و درست بسته نشدن آنها، تعدادي از تابوت ها با مسافرين برخورد كرده و آنها را بيهوش مي كنند كه اين خود باعث سوختن تعدادي در آتش مي شوند.

در اين هنگام روح بزرگ شهيد فكوري پرواز بي فرود خود را آغاز نموده بود.

با شهادت شهيد فكوري، ارتش ايران يكي از بزرگ ترين تئوريسين هاي خود را از دست داد. شهيد فكوري كه خدمات ارزنده اي به ارتش ايران و بخصوص نيروي هوايي كرده بود، سبك بال به سوي معبود شتافت.

ولي نيروهاي ارتش جمهوري اسلامي ايران تا پايان جنگ هرگز اين سخن شهيد فكوري را فراموش نكردند.
- اين جنگ پايانش زماني است كه ما به دنيا اثبات كنيم ملتي هستيم كه به زانو در نخواهيم آمد و حاضر هستيم بهاي اين تسليم نشدن را بپردازيم.