روايت مستند از شكست محاصره آبادان

آنچه در ادامه ميآيد پياده شده بخشي از يكي از اين نوارها(با ويرايشي مختصر) است كه از جلسه ستاد عمليات جنوب ضبط شده و حاوي گزارش و جمعبندي شهيد حسن باقري از طرح عملياتي آبادان كه داراي 2 محور اصلي (فياضيه و دارخوين) و 3 محور فرعي (ايستگاه 7، ايستگاه 12 و جاده ماهشهر- آبادان) است .
نوارهاي صوتي ضبط شده توسط راويان مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، در مراحل مختلف طرحريزي، آمادهسازي، هدايت و جمعبندي و ارزيابي عمليات ثامنالائمه مهمترين و مستندترين بخش از اسناد جنگ تحميلي را تشكيل ميدهد كه به طور مستقيم از زبان فرماندهان و مسئولين جنگ و غالباً در جريان و كوران كار طراحي و هدايت عمليات ضبط شده است. آنچه در ادامه ميآيد پياده شده بخشي از يكي از اين نوارها(با ويرايشي مختصر) است كه از جلسه ستاد عمليات جنوب ضبط شده و حاوي گزارش و جمعبندي شهيد حسن باقري از طرح عملياتي آبادان كه داراي 2 محور اصلي (فياضيه و دارخوين) و 3 محور فرعي (ايستگاه 7، ايستگاه 12 و جاده ماهشهر- آبادان) است .
* شرح گزارش از زبان شهيد حسن باقري (افشردي):
با توجه به تجربياتي كه در طي چند ماه جنگ و انجام عملياتهاي محدود به دست آورديم، به اين نتيجه رسيديم كه برخلاف ارتش عراق كه به هنگام حمله نيروهايش نسبت به طرح مانور در بيخبري به سر ميبرند، ما جزئيات طرح عمليات را با ذكر نكات ريز و ظريف آن براي همه فرماندهان لشگر (فرمانده گردان تا فرمانده دسته) بازگو ميكرديم تا ضمن آگاهي از اهداف عمليات، چنانچه نقطهنظر اصلاحي دارند، از آن بهرهمند شده و استفاده كنيم. براي اين منظور تعدادي كالك عملياتي كه از روي عكسهاي هوايي تهيه شده بود در اختيار برادران قرار داديم. چون بعضي از اين نيروها براي شناسايي معابر وصولي به خطوط دشمن در رفت وآمد بودند، توصيههاي حفاظتي بسياري به آنها شده بود. با اين حال متأسفانه يكي از عناصر شناسايي كه با خود مداركي را از منطقه عمليات بويژه جبهه دارخوين به همراه داشت، به اسارت نيروهاي دشمن درآمد و از آن پس ما شاهد تقويت خطوط پدافندي دشمن بوديم به طوري كه خطوط خود را به سه رده تأميني تقسيم كرد. در خط اول از يك گردان مكانيزه با تعدادي تانك از تيپ 8 مكانيزه بهره جست و در خط سوم نيز يك گردان سوارهنظام زرهي مستقر نمود.
از سويي چون فاصله بين خطوط تماس خودي با دشمن در جبهه دارخوين بين 8-7 كيلومتر بود و توان نيروهاي پياده براي عبور از موانع و رسيدن به اهداف (طبق استانداردهاي رزم كلاسيك) حداكثر 3 كيلومتر است، لذا مجبور شديم تا معابر ديگري را جستوجو كنيم. اما ادامه اين روند (شناسايي) باعث حساسيت و هوشياري دشمن شد، به همين لحاظ 18 روز قبل از شروع عمليات، باقيمانده گردان 3 مكانيزه را كه در حمله قبلي دارخوين متلاشي شده بود و در فرصت پيش آمده در شلمچه مجدداً بازسازي كرده بود درخاكريز رده سوم احتياط كه قويترين احتياط به شمار مي آمد، مستقر نمود.
همچنين سه روز قبل از عمليات دشمن در ادامه فعاليتهاي خود دو خاكريز تأميني ديگر احداث و يك گروهان تانك از تيپ 8 را پشت آنها مستقر نمود.
با وجود تمام تمهيدات پوششي و تأميني دشمن در خطوط پدافندي، فرماندهان خودي هيچ تغييري را در طرح مانور ايجاد نكردند و طبق پيشبينيهاي صورت گرفته، در سه محور مهياي عمليات شدند.
سازماني كه براي اين عمليات در نظر گرفته شده بود متشكل از 11 گروهان رزمي سپاه و 2 گردان ارتش بود كه بايد به صورت مشترك انجام وظيفه مي كردند. كه در اين رابطه 4 گروهان ارتش به همراه 90 نفر از نيروهاي سپاه و يك گردان ارتش و 5 گروهان سپاه از نهر (شهر) شادگان به مواضع دشمن هجوم مي بردند. همچنين سپاه 4 گروهان به عنوان احتياط منطقه در نظر گرفته بود ضمناً بنابر تجربيات عمليات قبلي ، به سبب برتري نيروهاي زرهي عراق، براي هر دسته 22 نفره از گروهانهاي سپاه،3نفر آرپيجي زن و براي هر 70 رزمنده، 22 نفر براي تخليه مجروحين و شهدا و همچنين اسراي دشمن در نظر گرفته شد.
* شرح عمليات:
طبق پيشبينيهاي قبلي قرار بود نيروها بدون تحريك قواي دشمن، ساعت يك?بامداد زير خاكريزهاي آنها باشند اما برخلاف انتظار حركت نيروها از نقطه رهايي – كه به سر و صدا و عدم رعايت اصل غافلگيري انجام شد - باعث هوشياري دشمن گرديد. به طوري كه يك ربع قبل از آغاز عمليات(45 دقيقه?بامداد) درحالي كه نيروها به 200متري خاكريز صلاحالدين (محل استقرار عراقيها) رسيده بودند، ناگهان منطقه مثل روز روشن شد و دشمن كاملاً هوشيار، با شليك بيحد منور، رزمندگان را مورد هدف قرار مي داد. جنگ سختي در اين محور (خط اول و دوم دشمن) در گرفت، در حالي كه در ناحيه ديگر (خط سوم دشمن)، نيروهاي خودي در اختفاي كامل و رعايت اصل غافلگيري مواضع دشمن را تصرف كرده و پس از 5 كيلومتر پيشروي خود را از نهر شادگان به جاده اهواز- آبادان رساندند. با اين حال دشمن عليرغم از دست دادن مواضعش در خط سوم- كه تهديدي جدي به شمار ميآمد- همچنان مقاومت ميكرد.
از سويي مطابق طرح، پيشبيني شده بود براي مسدودكردن راههاي ارتباطي و تداركاتي دشمن در حين عمليات، همزمان با غروب آفتاب با كمك برادران شركت نفت ترتيبي داده شود تا با انتقال جريان نفت سياه به رودخانه كارون و به آتش كشيدن آن در ساعات اوليه صبح، علاوه بر ايجاد رعب و وحشت ميان سربازان عراقي، معابر وصولي و تدارك لجستيكي و نيروي آنها را قطع كنيم.
همه كارها مطابق برنامه اجرا شده بود. نفت سياه حجيمي به ضخامت 1-2 سانتيمتر سطح رودخانه كارون را پوشانده بود. ليكن در ساعت بعد از نيمه شب بر اثر اصابت گلوله توپ يا خمپاره به منبع ذخيره نفت، ناگهان زبانههاي آتش همه جا را فرا گرفت و بتدريج اطراف منطقه در هالهاي از آتش قرار گرفت. اين حادثه اگرچه بعضاً باعث نگراني ستاد فرماندهي و هدايت عمليات شد اما در مجموع دستاوردهاي مثبتي را در برداشت زيرا با روشنايي هوا، همه شاهد دود بسيار غليظ سياهرنگ (متصاعدشده) از سوخت مواد نفتي بوديم كه كاملاً منطقه عملياتي را در بر گرفته بود؛ بويژه در بخش شمالي منطقه درگيري و همين باعث ركود قابل ملاحظهاي در نقل و انتقالات واحدهاي پشتيباني و امدادرساني- نظير مهماترساني و يا بهداري و... در حد فاصل جاده سليمانيه و محمديه شد و اين در حالي بود كه تعدادي از نيروهاي خودي بر اثر شدت درگيري مجروح و يا شهيد شده و در منطقه باقيمانده بودند.تشويش و نگراني فرماندهان زماني شدت بيشتري به خود گرفت كه جريان حركت باد به سمت جنوب باعث شد تا مركز فرماندهي و هدايت عمليات تيپ 3 ارتش در هاله غليظي از دود قرار گيرد و عملاً توان فعاليت را از نيروها سلب كند و آنها ناچار به سنگر فرماندهي سپاه كه در 300-200 متري مقر تيپ 3 قرار داشت نقل مكان كرده و با در اختيار گرفتن يكي دو بيسيم به هدايت نيروهايشان مشغول شوند هوا كاملاً تاريك و سياه به نظر ميرسيد. جريان باد به تدريج دودهاي منتشر شده درهوا را به سمت تنها سنگر فرماندهي عمليات نزديك و نزديكتر ميكرد. دود به 100متري سنگر رسيده بود تمام فضاي كارون و قسمتهايي از جنگلهاي حاشيه آن را به آتش كشيده بود. بروز بحران جديتر شده بود. همه برادران در نگراني و التهاب به سر ميبردند و در حال تضرع از خدا طلب كمك و ياري ميكردندكه ناگهان- خدا شاهد است- باد عجيبي شروع به وزيدن گرفت كه تا به حال در منطقه سابقه نداشت، به طوري كه فيبرهاي نصب شده روي سنگر را از جا كند و دودهاي متصاعدشده را تا ارتفاع 100متري از سطح زمين بالا برد و مانند يك طاق بالاي سر ما گذاشت و كمي بعد باد فروكش كرد و دودها در سطح زمين پخش و منتشر شد.
از دستاوردهاي اين واقعه، سقوط خطهاي اول و دوم دشمن بود كه تا نزديك صبح همچنان مقاومت ميكردند، اين جريان منجر به استيصال فرماندهان عراقي در هدايت عمليات شد، به نحوي كه برابر دريافت خبرهاي شنود فرماندهان عراقي عاجز و مستأصل مانده و به رده بالاتر اظهار مي داشتند كه ما نمي دانيم چه كار كنيم. بدين ترتيب نيروهاي خودي موفق شدند با استفاده از فرصت، مواضع دشمن را تصرف كنند. [و تعدادي از نفرات دشمن را كشته و يا به اسارت درآوردند.]
از نتايج ديگر، تصرف پل قصبه بود و اين در حالي بود كه به سبب اختلال بيسيمي، ارتباط با فرمانده نيروهاي عمل كننده به سختي صورت ميگرفت و آنان به دليل دشت باز بودن جبهه، موفق نشده بودند الحاق نيروها را برقرار كنند اما در ساعت 5/6 صبح خبر الحاق نيروهاي جبهه شمالي با نيروهاي جناح سمت چپ و تصرف پل دريافت شد.
نكته حائز اهميت در پدافند، ضرورت احداث خاكريزهاي تأميني در كنار جاده اهواز ـ آبادان در جنوب اين جاده بود كه خوشبختانه ارتش عراق اين كار را انجام داده بود. به هر صورت، نيروهاي خودي موفق شدند در ساعت 9 پدافند نسبي منطقه را فراهم سازند، ليكن به خاطر پراكندگي دشمن در منطقه و نبودن نيروي كافي در خطوط پدافندي خود دشمن توانست ضمن ايجاد شكاف در بعضي از خاكريزها و حركت به سوي پل حفار، تعدادي از نيروها و حدود يك گردان تانك خود را از چنگ رزمندگان برهاند. همچنين به علت وجود ردههاي مختلف (موانع خاكريز) در مواضع دشمن ـ كه پيچيدگي خاصي را ايجاد كرده بود ـ پشتيباني و مهمات رساني به نيروهاي خودي دچار مشكل و كندي شده بود، ضمن آن كه باقيمانده نيروهاي دشمن كه در سنگرها پنهان شده بودند، مزاحمتهايي را براي رزمندگان فراهم ميساختند.
از سويي با توجه به وسعت خط پدافندي 4 كيلومتر زير نهر مارد (شادگان) تا حدود 3 كيلومتر در سمت جنوب و قلت نيروهاي پدافندي، دشمن چندين بار با واحدهاي زرهي و پياده در منطقه پل حفار مبادرت به پاتك كرد اما هر بار با مقاومت نيروها مواجه شد و به عقب بازگشت. سپس با سازماندهي و آرايش مجدد، پاتك ديگري را تدارك ديده و به طور مكرر آن را ادامه ميدادند. شدت پاتكها به حدي بود كه گاه رزمندگان را به حلقه محاصره خود درميآوردند اما هر بار با مقاومت رزمندگان به عقب رانده شده و خسارتي را هم متحمل ميشدند.
در اين وضعيت ما به فرمانده تيپ 3 ارتش فشار ميآورديم تا با به كارگيري نيروهاي تحت امر خود به كمك برادران شتافته و به شكار تانكها اقدام نمايند اما نتيجهاي حاصل نشد. مقاومت دليرانه رزمندگان، بينتيجه ماندن پاتكها و تحمل تلفات سنگين باعث شد كه ناگهان 30 دستگاه تانك كه بر روي آنها نفرات پياده (عراقي) سوار بودند، به سمت مواضع خودي حركت كنند. برادران ابتدا فكر كردند كه آنها نيروهاي كمكي خودي هستند اما خيلي زود متوجه شدند كه آنان نيروهاي دشمن هستند كه قصد تسليم شدن دارند. با رسيدن آنها به مواضع خودي، برادران رزمنده آنان را به پشت جبهه انتقال دادند.
بدين ترتيب در اولين روز عمليات رزمندگان موفق شدند مواضع مهمي را از دشمن تصرف كرده و به پدافند بپردازند.
* شرح وقايع روز دوم جنگ:
به كارگيري نيروهاي احتياط در روز اول و مشكل سازماندهي نيروهاي جايگزين، گرماي طاقتفرساي منطقه، تأخير نيروهاي ارتشي براي تقويت سرپل مهم پل حفار، خستگي شديد نيروهاي سپاه به دليل درگيري بيوقفه در طول 24 ساعت و مقاومت يكپارچه جهت دفع پاتكهاي مستمر دشمن، وضعيتي را پيش آورد كه رزمندگان ناچار شدند از سرپل مهم حفار، عقبنشيني كنند. متعاقب آن درصدد برآمدند تا معابر و راهكارهاي نفوذي كه احتمال آسيبپذيري در آنها بيشتر بود را مسدود و پلها را منهدم نمايند. اما با توجه به كمبود مهمات همه تدابير ميسر نشد و اين در حالي بود كه دشمن به منظور تقويت روحي نيروهايش [و بازيابي پرستيژ سياسي نظامي در سطح بينالملل] با استعداد 15 دستگاه تانك از حاشيه رودخانه كارون اقدام به پاتك سنگيني كرد. بيدرنگ به اتفاق برادر صفوي فرمانده عمليات خوزستان به منطقه رفتيم تا اوضاع را از نزديك كنترل كنيم. پس از برآورد اطلاعاتي از وضعيت عمليات، طي تاكتيكي از نيروهاي سه محور خواستيم تا به مواضع دشمن هجوم برده و پلهاي وصولي را منهدم كنند كه اين عمل با موفقيت انجام پذيرفت و برادران ضمن تقديم شهدايي، تلفات سنگيني را نيز بر دشمن تحميل كردند.
* نتايج عمليات حصر آبادان:
با اجراي عمليات ثامنالائمه(ع) منطقه شرق كارون از وجود ارتش عراق پاكسازي شد و آبادان پس از 349 روز از محاصره خارج گرديد. مهمترين دستاوردهاي اين عمليات چنين است:
1- منطقه شرق كارون به وسعت حدود 130 كيلومتر مربع به طور كامل از اشغال ارتش عراق آزاد شد.
2- شهر آبادان از محاصره خارج و خطر اشغال آن برطرف شد.
3- دو جاده مهم اهواز – آبادان و ماهشهر – آبادان از تصرف دشمن آزاد شد.
4- تلاشهاي رژيم عراق براي بهرهبرداري سياسي و نظامي از ادامه محاصره آبادان خنثي شد.
5- بسياري از نيروها و تجهيزات ارتش عراق مستقر در شرق كارون منهدم شدند.
6- نيروهاي خودي از خطوط پدافندي پراكنده و گسترده در منطقه شرق كارون آزاد شدند و با اتكا به مانع طبيعي مناسب (رود كارون)، با حداقل نيرو و امكانات خط پدافندي تشكيل دادند.
علاوه بر موارد فوق، اين عمليات آثار و نتايج مهمي در ارتقاي روحيه رزمندگان و همچنين افزايش تجربه فرماندهان در سازماندهي، طراحي، هدايت و اجراي سلسله عملياتهاي آزادسازي داشت.
در اين عمليات از ارتش عراق حدود 1500 تن كشته و حدود 1800 تن اسير شدند و همچنين حدود 90 دستگاه تانك و نفربر، 100 خودرو، 3 هواپيما و يك هليكوپتر و تجهيزات بسيار ديگري منهدم شد و حدود 74 دستگاه تانك و نفربر، 40 خودرو و تسليحات و تجهيزات بسياري به غنيمت رزمندگان اسلام درآمد.
اين نتايج حاصل ايستادگي، جانبازي و شهادت رزمندگان از جان گذشتهاي بود كه در مدت نزديك به يك سال از پيشروي دشمن در محورهاي مختلف اين منطقه و ورود ارتش عراق به جزيره آبادان جلوگيري كردند و در نهايت اين موفقيت را به ظهور رساندند.
پيام امام خميني به مناسبت شكست محاصره آبادان
بسمالله الرحمن الرحيم
تيمسار سرتيپ فلاحي، تيمسار ظهيرنژاد و جناب آقاي محسن رضايي – ايدهم الله تعالي
تلگراف شما درخصوص فتح بزرگ كه خداوند تعالي نصيب ارتش، نيروي هوايي و هوانيروز، سپاه پاسداران، بسيج، ژاندارمري، فدائيان اسلام و ساير نيروهاي مردمي فرموده و محاصره آبادان به طور كامل شكسته شده است واصل گرديد. اينجانب اين پيروزي بزرگ را به فرماندهان تمامي نيروهاي مسلح و به سربازان ارجمند و سپاهيان نيرومند تبريك ميگويم و اميد است اين سرافرازيها را كه براي اسلام و ميهن فراهم ميكنند منظور نظر مبارك ولي الله الاعظم، بقيه الله – ارواحناله الفدا – باشد و آخرين پيروزمندي را كه بيرون راندن نيروهاي متجاوز كافر از سرزمينهاي ميهنمان است، ملت شريف بزودي مشاهده كند. اينجانب به اسم ملت بزرگ ايران از رزمندگان دلير ارتش و سپاه و ديگر قواي مسلح – ايدهم الله تعالي – تقدير و تشكر ميكنم. از خداوند متعال توفيق، نصرت و عظمت اسلام و مسلمين و بخصوص نيروهاي مسلح اسلامي را خواستار است.
والسلام عليكم
روحالله الموسوي الخميني
5 مهر 1360
? متن تلگراف فرماندهان عمليات ثامنالائمه(ع) به امام خميني:
بسمالله الرحمن الرحيم، محضر مبارك حضرت امام خميني رهبر كبير انقلاب و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران و فرمانده كل قوا. در اجراي فرمان آن امام امت، داير بر شكستن محاصره آبادان و انهدام نيروهاي متجاوز در شرق رود كارون و براساس طرح پيشنهادي نيروي زميني و سپاه در شوراي عالي دفاع كه در حضور جنابعالي ارائه و مورد تصويب قرار گرفت، در سحرگاه روز پنجم مهر ماه با شركت لشكر 77 تقويت شده خراسان و سپاهيان پاسدار انقلاب و نيروي هوايي و هوانيروز و ژاندارمري و فدائيان اسلام و ساير نيروهاي مردمي، اجرا و ظرف چند ساعت با اجراي يك مانور ماهرانه نيرويي از دشمن متجاوز عراق به استعداد يك لشكر تقويت شده اسير و مجروح و منهدم و متواري گرديد و شمال آبادان و شرق رود كارون بازپس گرفته شد و به طور كلي محاصره آبادان شكسته شد. ارتش جمهوري اسلامي ايران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي اين پيروزي را مرهون لطف خداوند و رهنمودهاي امام امت ميدانند و اين پيروزي را به امام امت و ملت ايران تبريك عرض ميكنند.
جانشين رئيس ستاد مشترك ارتش جمهوري اسلامي ايران، سرتيپ فلاحي؛ فرمانده نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران، سرتيپ قاسم علي ظهيرنژاد؛ فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، محسن رضايي.
* مركز مطالعات و تحقيقات جنگ