راه سبز موسوي، «نه» به نظام و انقلاب را مديريت ميكند

دبير كل حزب مؤتلفه درباره ادامه فعاليت سياسي موسوي و تشكيلات جديد وي گفت: راه سبز يك حزب يا جبهه و جريان فكري و سياسي نشاندار نيست؛ بلكه يك نقطه است؛ اين نقطه قبل از انتخابات «نه» به احمدينژاد را مديريت ميكرد و اكنون «نه» به نظام و انقلاب را مديريت ميكند.
محمدنبي حبيبي، در ارزيابي عملكرد جبهه اصلاحات در انتخابات اظهار داشت: جبهه اصلاحات كه يك وقت جنبشي بيسر بود، اكنون چهار يا پنج سر پيدا كرده كه بايد ديد سر اصلي كدام است.
وي در ادامه رفتار اصلاحطلبان بويژه پس از انتخابات را همپيماني با نامحرمان نظام و بيگانگان با هدف ناديده گرفتن رأي اكثريت، راه اندازي جنگ خياباني و اخلال در امنيت نظام و اقتدار ملت ارزيابي كرد.
وي افزود: فعل سياسي طيف اصلاحطلب به سقف اقتدار نظام برخورد كرد و گرفتار دادگاه، قانون و داوري مردم شدند و اينكه آنها در كار خود پيروز نشدند، اولا درستي رأي 5/24 ميليون نفري و اينكه تقلبي در كار نبوده را ثابت ميكند، ثانياً مبين اين نكته است كه آن 13 ميليون نفري هم كه به موسوي رأي دادهاند، سربازي براي نظام و رهبري را به سربازي براي ديگران ترجيح ميدهند و در برابر دخالت بيگانگان و خيانت خائنان، فريبخوردگان و غفلتزدگان و دفاع از نظام مصمم هستند.
حبيبي جبهه اصلاحات را به لحاظ فكري عمدتا تشكيل شده از ائتلاف دو دسته ليبرال دموكرات و سوسيال دموكرات دانست و افزود: اين دو دسته در انتخابات دوره دهم رياست جمهوري تصميم گرفتند از نمادهاي مذهبي و شعارهاي سنتي در پيشبرد مقاصد خود بيشتر بهره ببرند و «نه» به احمدينژاد در انتخابات را مديريت و يك دو قطبي در انتخابات پديد آورند.
حبيبي با اشاره به ائتلاف منافقان، سلطنتطلبها و ساير گروههاي ضد انقلاب با جبهه اصلاحات افزود: از آن طرف يك جريان خارجي نيرومند انگليسي و آمريكايي با پشتوانه رسانهاي نيرومند، جبهه دوم خرداد را تقويت ميكرد؛ بنابراين حساب كار از دست آنها خارج شد و يك هفته مانده به روز انتخابات و دو ماه پس از اعلام نتايج، رويدادهاي تلخي پديد آمد كه همه شاهد آن بوديم.
وي افزود: به نظر بنده، پس از انتخابات اين رهبران دوم خرداد نبودند كه اوضاع را مديريت ميكردند، بلكه آنها هم توسط همان جريان غيرخودي مديريت ميشدند.
دبير كل حزب مؤتلفه اسلامي درباره عملكرد موسوي پس از انتخابات نيز گفت: آقاي موسوي در اثر عدم توفيق در انتخابات، خطاهاي بزرگي را مرتكب شد. او در بسياري از تصميمگيريها و تصميمسازيها تابع همان جرياني است كه خيلي هم به آرمان هاي امام (ره) و انقلاب علاقه ندارند و نمونه آن افعال سياسي است كه پس از انتخابات از آنها صادر شد؛ كه هيچ تناسبي با مواضع ارزشي قبلي مهندس موسوي ندارد.
وي به ادامه فعاليت سياسي موسوي و تشكيلات جديد وي اشاره و تصريح كرد: راه سبز يك حزب يا جبهه و جريان فكري و سياسي نشاندار نيست؛ بلكه يك نقطه است؛ اين نقطه قبل از انتخابات «نه» به احمدينژاد را مديريت ميكرد و اكنون «نه» به نظام و انقلاب را مديريت ميكند.
اين فعال سياسي «شورش خياباني» در هر فرصت و «اعتراض به هر شكل ممكن و تهمت زدن به اركان نظام در هر زمان را دستور كار اين تشكيلات دانست و اظهار داشت: اين تشكيلات پس از اعلام آقاي مهندس موسوي پديد نيامده بلكه مدتها قبل شكل گرفته و اكنون اعلام موجوديت كرده و در اين تشكيلات هيچ كس مسئول هيچ چيز نيست؛ در عين حال همه مسئول همه چيز هستند.
حبيبي با اشاره به ريزش شديد حاميان موسوي گفت: آنها رأي به موسوي را رأي «نه» به نظام نميدانند؛ آنها در رقابت انتخابات دور دهم شركت نكردند تا با اين كار بناي يك خصومت سياسي و اجتماعي را بنيان بگذارند.
وي همچنين با يادآوري اين نكته كه انتخابات يك رقابت سياسي است كه فرداي آن روز نيز تمام ميشود، گفت: رأي دهندگان، سرباز يك فرمانده پادگان نيستند كه اگر به او رأي دادند و او رأي نياورد، به فرمان او جنگ خياباني راه بيندازند؛ اما اين اشتباه سياستمداران است و منجر به انزواي آنها ميشود.
حبيبي درباره حضور و نقش نخبگان در جريان انتخابات نيز گفت: دو سوم نخبگان جامعه در ضلعي قرار داشتند كه در انتخابات پيروز شد و اين طور نيست كه همه نخبگان كشور در جبهه موسوي باشند.
وي خاطرنشان كرد: يك تبليغات شديد انتخاباتي در دوره دهم شكل گرفت؛ تا نشان دهد همه نخبگان در ضلع موسوي هستند. آنها به طرز ناشيانهاي نامههايي را دو يا سه نفري تهيه ميكردند، بعد يك تيم مجرب و مجهز ميرفت براي جمع آوري امضا، بعد هم معلوم شد درون اين قضيه غني نيست.
وي افزود: قانون نخبه و غيرنخبه و عامي و غيرعامي نميشناسد و در برابر همه يكسان عمل ميكند.
اين فعال سياسي همچنين به نتيجه انتخابات اشاره كرد و گفت: طبق قاعده مردمسالاري آن كسي كه اكثريت آرا را بياورد، پيروز انتخابات و طبق قانون اساسي رئيس جمهور همه ملت است؛ بنابراين هر قيل و قالي جز اين قابل قبول نيست و آنكه قاعده رأي را قبول ندارد، منكر مردم سالاري است و چون مردم را فريب داده، قانون در مورد او داوري خواهد كرد.
حبيبي اتحاد موسوي و كروبي را نوعي تاكتيك ارزيابي كرد و گفت: اين دو بدون شك رقيب يكديگر بودند و تلاش ها از سوي رفقاي دو طرف براي كنارهگيري يكي از دو طرف نتيجه نداد؛ در نتيجه هر دو تا آخر ايستادند و كنارهگيري نكردند و در «نه» به احمدينژاد به يك نقطه مشترك رسيدند و پس از اعلام نتايج انتخابات آن غائله ننگين را به پا كردند؛ اين دو حتي اكنون متحد يكديگر محسوب نميشوند؛ به همين دليل كروبي عضويت در تشكيلات موسوي را نپذيرفته است؛ زيرا با پذيرش آن حاضر نيست حزب اعتماد ملي را تعطيل كند.
وي جريان اپوزيسيون را به دو دسته قانوني و غيرقانوني تقسيم كرد و افزود: اپوزيسيون قانوني براي يك دموكراسي جهت رقابتها در مراجعه به آراي عمومي نه تنها لازم بلكه واجب است.
وي تصريح كرد: اپوزيسيون قانوني مخالف دولت و نظام نيست؛ بلكه منتقد دولت است كه با انتقادهاي مشفقانه خود سعي ميكند در انتخابات بعدي نظر مردم را به سوي خود جلب كند؛ اگر توفيق پيدا كرد، رئيس جمهور، نماينده مجلس يا نماينده شوراها ميشود و به نهادهاي انتخابي راه پيدا ميكند، بعد رقيب او ميشود منتقد و خود را براي انتخابات بعدي آماده ميكند؛ اين سنت هميشگي مردمسالاري چه ديني و چه غيرديني است.
حبيبي هدف اپوزيسيون غيرقانوني از شركت در انتخابات را كسب حاكميت يا ورود به حاكميت ندانست بلكه خروج از حاكميت، سرنگوني نظام قانوني و استقرار يك نظام ديگر را از اهداف آنها برشمرد و بيان داشت: عمدتا اين رفتار تحت عنوان كودتاي نرم يا كودتاي رنگين قابل ارزيابي است.