IRNON.com
امام صادق(ع) و 65 سال مجاهدت علمي
 

دوران امام جعفر صادق در ميان ديگر دوران‌هاي ائمه اطهار، دوراني منحصر به فرد بود و شرايط اجتماعي و فرهنگي عصر آن حضرت در زمان هيچ‌يك از امامان وجود نداشته است و اين به‌دليل ضعف بني اميه و قدرت گرفتن بني عباس بود.


 

امام صادق در سال 114 هجري قمري پس از شهادت پدربزرگوارشان در سن 31 سالگي به امامت رسيد.
دوران امام جعفر صادق در ميان ديگر دوران‌هاي ائمه اطهار، دوراني منحصر به فرد بود و شرايط اجتماعي و فرهنگي عصر آن حضرت در زمان هيچ‌يك از امامان وجود نداشته است و اين به‌دليل ضعف بني اميه و قدرت گرفتن بني عباس بود.

اين 2 سلسله مدت‌ها در حال مبارزه با يكديگر بودند كه اين مبارزه در سال 129 هجري وارد عمليات نظامي شد.

اين كشمكش‌ها و مشكلات سبب شد كه توجه بني اميه و بني عباس كمتر به امامان و فعاليتشان باشد، از اين رو اين دوران، دوران آرامش نسبي امام‌صادق(ع) و شيعيان و فرصت بسيار خوبي براي فعاليت علمي و فرهنگي آنان به شمار مي‌رفت.

نبايد تصور كرد كه امام به كلي خود را از جريانات و امور سياسي دور نگه داشت، بلكه همواره از وقت‌هاي مناسب براي ترويج حقانيت خود و بطلان هيأت حاكمه بهره مي‌برد و به اين منظور نمايندگاني را نيز به مناطق مختلف بلاد اسلامي مي‌فرستاد. عباسيان براي كسب قدرت و محبوبيت در دل هاي مردم از وجهه اهل بيت پيامبر(ص) استفاده مي‌كردند و حتي شعارشان الرضا في آل محمّد بود.

آنان به‌دنبال اشخاصي با وجهه مردمي بودند كه هم از بستگان پيامبر باشند و هم درميان مردم محبوبيت داشته باشند. لذا بهترين شخص در نظر عباسيان امام صادق(ع) بود. امام صادق(ع) پيشنهاد آنان را رد كردند و فرمودند: نه شما از ياران من هستيد نه زمانه، زمانه من است. حتي برخي از بستگان آن حضرت نزديك بود با اين پيشنهاد‌ها فريب بخورند، اما امام با روشنگري خاص خود به آنان فهماندند كه به ظاهر توجه نكنند.

امام مي‌دانست كه عباسيان نيز هدفي جز رسيدن به قدرت ندارند و اگر شعار طرفداري از اهل بيت را مطرح مي‌كنند، صرفاً به خاطر جلب حمايت توده‌هاي شيفته اهل بيت است. امام مي‌ديد كه سران سياسي و نظامي عباسيان در خط مستقيم اسلام و اهل بيت نيستند و لذا حاضر نبود با آنان همكاري كرده و به اقداماتشان مشروعيت بخشد.

به‌عنوان مثال از حوادث مهم در زمان امامت حضرت، قيام عمويشان زيدبن علي است كه شكست خورد و با شهادت زيد به پايان رسيد.پس از به قدرت رسيدن عباسيان، همان‌طور كه آن حضرت پيش بيني كرده بود فشار بر شيعيان افزايش يافت و با روي كار آمدن منصور اين فشار به اوج خود رسيد.

امام نيز از اين فشار‌ها مستثني نبود. اين دوران، يعني چند سال آخر عمر آن حضرت بر خلاف دوران اوليه امامتشان، ‌ دوره سختي‌ها و انزواي دوبارة آن حضرت و تشيع بود.

منصور شيعيان را به شدت تحت كنترل قرار داده بود. سرانجام كار به جايي رسيد كه با تمام فشارها، منصور چاره‌اي نديد، جز آن‌كه امام صادق(ع) را كه رهبر شيعيان بود، از ميان بردارد و بنابراين توسط عواملش حضرت را به شهادت رساند.

آن حضرت در سن 65 سالگي در سال 148 هجري به شهادت رسيد و در قبرستان معروف بقيع در كنار مرقد پدر و جدّ بزرگوارش به خاك سپرده شد.

دوران امامت امام را از نظر سياسي در3 بخش مي‌توان طبقه‌بندي كرد:

1 - دوره نهضت ضداموي يادوره سقوط بني اميه، كه اين خودحدود18سال به طول انجاميد و در آن اضطراب و آشوب در سراسر كشور اسلامي به‌چشم مي‌خورد.

2- دوره حكومت ابوالعباس سفاح كه حدود4سال به طول انجاميد.

3- دوران حكومت منصور (136-148) يعني 12 سال كه دوره‌اي بس سخت ودشواربود، زيرا منصور بارها و بارها قصد قتل امام را كرد ولي موفق نشد.

از اين رو امام در دوران امامت خود با 2 گروه عمده مواجه بود:

1- سياستمداران و زمامداران كه وجودعلمي او را تحمل نمي‌كردند.

2 - گمراهان و منحرفان كه براي نظرات خود دلايلي بي‌محتواداشتند و بحث با آنان و اقناع آنان وجهت دادن شان به سوي حق بس دشوار بود.

به اين ترتيب بود كه در دوره امامت امام، مسلمانان بيش از پيش به علم و دانش روي آوردند و در بيشتر شهرهاي قلمرو اسلام، به ويژه در مدينه، مكه،كوفه، بصره و ... مجالس درس و مناظره هاي علمي داير و از رونق خاصي برخوردار شد.

نويسنده:پريش كوششي