IRNON.com
بيانات امام خميني در آستانه بازگشايي دانشگاهها در شهريور 58
در مقابل مقاله‌هايشان مقاله بنويسيد، در مقابل سخنرانيهايشان سخنرانى كنيد
 

29 شهريور 58 است و اوضاعي مثل همين روزها كه ما در آن به سر مي‌بريم در جريان است. پياده نظام اپوزيسيون در دانشگاه بدش نمي آيد فضا را به هياهو و غوغا بكشاند. از يكسو ترس به جانش افتاده اما از آنسو مي داند كه تنها در غوغا مي تواند زيست كند و در منطق و گفتگو دستش رو مي شود.در اين شرايط امام خميني(ره) زبان به سخن مي گشايد.


 

امام خميني(ره) در آستانه بازگشايي دانشگاه ها و در بحبوحه انقلاب فرهنگي، نمايندگان انجمن اسلامى دانشگاه‌ها را به حضور مي پذيرند و درباره رسالت دانشجويان در شرايط خاص آن روزها سخن مي‌گويند.

29 شهريور 58 است و اوضاعي مثل همين روزها كه ما در آن به سر مي‌بريم در جريان است. پياده نظام اپوزيسيون در دانشگاه بدش نمي آيد فضا را به هياهو و غوغا بكشاند. از يكسو ترس به جانش افتاده اما از آنسو مي داند كه تنها در غوغا مي تواند زيست كند و در منطق و گفتگو دستش رو مي شود.

دانشجويان انقلابي هم يكي دو روز مانده به شروع سال تحصيلي، به قم آمده اند تا ببينند پيرمرادشان براي درگيري‌هايي قريب الوقوعي كه آنها با نيروهاي مخالفشان خواهند داشت، چه مي‌فرمايد و چه راهي پيش پا مي گذارد. آنها نمايندگان انجمنهاى اسلامى دانشگاههاى سراسر كشورند.

پير فرزانه و عارف واصل، امام سيد روح الله خميني زبان به سخن مي گشايد تا مي رسد به اينجا كه:

"... آنها دست برنمى دارند از ايران، نه از طرف شرقي‌ها و نه از طرف غربي‌ها، و با هركوششى كه دارند مى‏خواهند نگذارند كه اين مملكت سر و سامان پيدا بكند. همه شلوغي‌هايى كه الآن درست مى‏كنند با دست آنها دارد درست مى‏شود، همه جا آشفتگي هايى كه پيدا مى‏شود با دست آنها درست مى‏شود و پيدا مى‏شود كه نگذارند يك آرامشى بشود و يك سامانى پيدا كند مملكت.

شما ملاحظه كرديد كه قبل از اينكه شاه برود و بعد هم وارث خبيثش (بختيار) برود، فعاليت زياد در اين بود كه نگه دارند او را، نرود، بعد از اينكه حالا او رفت و تمام شد، فعاليت زياد بود كه جمهورى اسلامى درست نشود. از جمهورى اسلامى اينها مى‏ترسيدند، نه از جمهوريش؛ از اسلامش. آنهايى كه قلمهايشان يا تابع آنها بود يا از باب اينكه خودشان توجه نداشتند و غربزده شده بودند، شروع كردند نوشتن به اينكه ديگر اسلام را مى‏خواهد چه كند؟ همان جمهورى باشد؛ جمهورى دمكراتيك باشد؛ آخرش هم ديگر راضى شده بودند به اينكه جمهورى اسلامى دمكراتيك باشد. اينها از اسلام مى‏ترسند و از رژيم اسلامى مى‏ترسند، حالا كه ضربه خورده‏اند از اسلام؛ يعنى رژيم را مسلمان‌ها با كلمه اسلام از بين بردند، ديگرانى كه حالا آمده‏اند و سرِ اين سُفره مى‏خواهند بنشينند، اينها دخالت نداشتند. آن‌هايى كه دخالت داشتند همين مستضعفين بودند كه در خيابان و در بازار و زن و مردشان ريختند و جلوى تانك و توپ و مسلسل، اينها رفتند و كار را انجام دادند. حالا انجام گرفت، يكدفعه ما ديديم از اروپا و امريكا و از گوشه و كنار خود مملكت، كسانى كه آن وقت طرفدار بودند، حالا شدند انقلابى و شدند مخالف رژيم. و هر جا شد هركس مى‏آيد اينجا مى‏گويد ما در سال‌هاى سابق مخالف رژيم بوديم و ما چيزها ديديم. و-خيال مى‏كند كه من از كره مريخ آمده‏ام و نمى‏دانم، هيچ اطلاع ندارم كه اينها چه بوده‏اند-! حالا يك وقتى بود كه همه شاهنشاهى بودند، همه "چه فرمان ايزد چه فرمان شاه " بود، آن وقت كه باد به بيرق او مى خورد اينها زير آن بيرق سينه مى‏زدند؛ حالا كه آن بيرق خوابيده است و يك بيرق اسلامى بلند شده است و اميدوارم كه اين بيرق و اين پرچم باقى باشد، حالا آمده‏اند زيراين پرچم سينه مى‏زنند! منتها بعضيشان شيطنت هم دارند، زير اين پرچم برخلاف پرچم عمل مى‏كنند. بعضي‌ها همان استفاده مى‏خواهند، آنها ضررشان كمتر است. آنهايى كه همين مى‏خواهند كه يك بهره‏اى داشته باشند، آنها ضررشان كمتر است. خوب، بهره‏شان هم مى‏برند، اما ضرر كم دارند. اما يك دسته‏اى هستند كه اينها يا مُعوَج‏اند و ادراكشان ناقص است؛ و يا اينكه نه، ادراكاتشان هم خوب است و از روى نقشه كار مى كنند و ديگران به آنها گفته‏اند اين كارها را بايد بكنيد و مى‏كنند. اينها البته خطرناك‏اند...

اين طايفه الآن هستند كه حالا هم وقتى كه صحبت مى‏شود، مى‏نويسند؛ چه مى‏كنند؛ هِى كوشش مى‏كنند كه اسلام نباشد. آن چيزهايى كه مال اسلام است هى كوشش مى‏كنند با زبان هاى مختلف، گاهى به دلسوزى در قضيه ولايت فقيه كه اين چند روز داغ شده است، خوب اينها ديدند كه يك كار خطرناكى است براى آنها براى اينكه يك حكومت اسلامى دارد درست مى‏شود؛ اينها هم نمى‏خواهند اين را. گوينده‏شان گاهى مى‏گويد كه بگذاريد كه روحانيون قداستشان را حفظ بكنند! "قداست روحانيون " كه اينها مى‏گويند معنايش اين است كه بگذاريد روحانيون مشغول مسجد و محراب -همين مقدار در همين حدود- باشند، و سياست را به امپراتور واگذار كنيد. اين يك تِزى است كه مسجد مال پاپ؛ سياست مال امپراتور. اينها هم مى‏گويند مسجدها مال شماست، برويد تو مسجدتان نماز بخوانيد، درس هم مى‏خواهيد بگوييد؛ درس هم بگوييد هيچ مانعى ندارد، اما در يك حدودى، نه اينكه تو مسجد برويد و سنگر بگيريد براى ما؛ يا توى مدرسه برويد و براى ما ايجاد زحمت بكنيد. نه، آن نه! همان مقدارى كه "قداست " شما محفوظ باشد، بگويند يك آدم مقدس، آدم خوب مُهذَّبى است؛ يك آدمى است كه اگر نفتش را هم ببرند، حرفى نمى‏زند و مى‏گويد بردند؛ مال دنيا است چه ارزشى دارد! اينها اين جور "قداست " را مى‏خواهند و نمى‏دانند كه اسلام و پيغمبر اسلام و اولياى‏اسلام با تمام قداست اين مسائل را داشتند، تمام قداست و الوهيت محفوظ بوده است، مع ذلك مى‏رفتند و اشخاصى كه برخلاف مسير انسانيت هستند آنها را دفع مى‏كردند و سياست مملكت را حفظ مى‏كردند و منافات با قداست هم نداشتند؛ يعنى ما روحانيون، قداستشان از حضرت امير زيادتر باشد؟ اينها ادعا دارند يا او را قداست برايش قائل نيستند؟! اين منطق اين است كه شما قداستتان را حفظ كنيد و كار نداشته باشيد ديگر به حكومت و به جريان سياست مملكت. خوب، اينها مى‏خواهند بگويند پيغمبر اسلام و حضرت امير -سلام اللَّه عليه- قداست خودشان را حفظ نكرده بودند؟ براى اينكه آنها كار داشتند، نمى‏توانند بگويند آنها كار نداشتند. حضرت امير، والى مى‏فرستاد، خود پيغمبر هم اينطور والى مى‏فرستاد آن طرف و آن طرف، جنگ مى‏كردند؛ با كذا و سياست مملكت دست خود آنها بود.

اين آدمى كه مى‏گويد كه بگذاريد روحانيت قداست خودش را حفظ كند منطقش اين است كه اميرالمؤمنين هم قداست نداشت! براى اينكه اين داخل شد در امور مملكتى و اينها، خود پيغمبر هم كه نداشت! پس معلوم مى‏شود تو نمى خواهى قداست ما حفظ شود، تو يك شيطنتى مى‏كنى كه اينها را كنار بزنى و اربابها بيايند سراغ كار...

اين امور بايد با دقت ملاحظه بشود. در اين نطق هايى كه اينها مى‏كنند دقت كنيد كه اينها يك خرده ريزهايى دارند؛ با آن خرده ريزها مى‏خواهند اغفال كنند مملكت و ملت شما را...

شما بيدار كنيد اينها را، در مقابل حرف‌هايشان حرف بزنيد، در مقابل مقاله هايشان مقاله بنويسيد، در مقابل سخنراني‌هايشان سخنرانى كنيد. اين نقايصى كه اينها دارند كه گاهى از قصور است و گاهى از شيطنت، اينها را به رُخِشان بكشيد، بفهمانيد كه قضيه اين حرفها نيست كه يك ملتى كه جمهورى اسلامى را با 98 يا 98،5 درصد پذيرفت، آن وقت بيايند بگويند كه ما اسلامش را، اينجايش را ديگر نمى‏خواهيم، اين برخلاف مسير ملت است، ملت اين را پذيرفته است، جمهورى اسلامى را پذيرفته است، اين مثل اين است كه حالا بيايند بگويند كه خوب، ملت حالا گفته جمهورى اسلامى، ما شاهنشاهى مى‏خواهيم، ملت نفهميده! اينها دارند ملت را به نفهمى، به حماقت، دارند رمى مى‏كنند. حال آنكه ملت ما با تمام فهم و شعورش مسائل را انجام دادند. بايد اينها را توجه داشته باشيد...

و شما بايد با كمال توجه و بدون هيچ درگيرى، درگيرى صحيح نيست، نبايد ما به آنها يك صورت حق به جانبى بدهيم. وقتى درگيرى شد و اكثريت شما داريد و فرض كنيد كه آنها را كتك زديد و چه كرديد، اين به نظر شايد اشخاصى بيايد به اينكه اينها حجتى نداشتند، كتك زدند، متوسل به زور شدند- اينها هر كدامشان آمدند در دانشگاه و گفتند، يك مطلبى را گفتند، برويد جلويش بگوييد: چه مى‏گوييد؟ يك وقت مى‏خواهد هياهو كند، كه اكثراً اينطورى هستند، اينها را سرانشان كه وادار مى‏كنند به هياهو، جمع بشويد دورش بگوييد؛ آقا بنشين صحبت‌هايت را بكن. ببينيد هيچ صحبت ندارد، فقط همين است كه يك تشنجى ايجاد كند و نگذارد دانشگاه باز بشود و نگذارد دانشگاه عمل خودش را انجام بدهد. بدون اينكه با آنها جنگ و نزاع داشته باشيد، با آنها به اين نحو مقابله كنيد. يا آنها اگر يك اجتماع صد نفرى، هزار نفرى، مى‏كنند، شما 10، 20 هزار نفر را اجتماع كنيد، مسائل خودتان را بگوييد، دعوا هم نكنيد؛ اين بايد انجام بگيرد. اين امور ان شاء اللَّه اميدوارم كه نرسد به اين مسائل. و اما اگر ما يك وقتى توطئه فهميديم كه نه، اينها مى‏خواهند توطئه كنند و چه بكنند، خوب، يك تكليف ديگرى هم ممكن است داشته باشيم...

و من اميدوارم كه شما بعد از اين عرايضى كه كردم، روى همين موازين عمل بكنيد، و البته محتاج به اين است كه يك رشته جمعيتى هم باشند، اشخاصى هم باشند كه در اين امور يك نظارتى داشته باشند. و اشخاص مطلع و مؤمن و متعهد كه نظارتى هم داشته باشند و كارها روى نظارت آنها انجام بگيرد...

و من ان شاء اللَّه در همين 2، 3 روز، يك صحبت طولاني‌ترى مى‏كنم و نسبت به دانشگاه‌ها يك صحبت‌هايى دارم. ان شاء اللَّه اميدوارم همه‏اتان موفق و مؤيد باشيد. من به همه‏اتان دعا مى‏كنم و اميدوارم كه توفيق اين معنايى كه اين خدمتى كه الآن در نظر داريد، توفيقش را پيدا بكنيد و اشخاص را با توجه به سوابق، به خودتان ملحق كنيد. افراد خودتان را زياد بكنيد و ان شاء اللَّه موفق و مؤيد باشيد...



منبع: صحيفه امام، ج‏ي10، صص:74- 69